پنج شنبه 27 ارديبهشت 1403 - 6 ذيقعده 1445 - 16 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج فقه
>
کتاب صوم (آیت الله جوادی آملی)
>
جلسه 28
متن
درس خارج فقه بحث "صوم" حضرت آية الله العظمى جوادى آملى سال تحصيلى 74-75 جلسه 28
بحث در روزه "يوم الشك" بود، فروعى كه زير مجموعه اين اصل است زياد مىباشد. يك فرع آن است كه آيا روزه چنين روزى صحيح است يا نه؟دوم اينكه بر فرض صحت آيا واجب است يا نه؟ اگر واجب نبود مستحب است يا مكروه، ديگر نمىتواند حرام باشد. چون عبادت صحيح هرگز حرام نحواهد شد.فرع ديگر آن است كه بر فرض صحت آيا اگر كشف خلاف شود و معلوم شود كه پايان ماه شعبان نبود و اول ماه مبارك رمضان است از ماه مبارك مجزى است يا نه؟فرع بعدى آن است كه در صورت اجزاى از ماه مبارك رمضان آيا فرق است بين اينكه قصد روزه استحبابى كرده باشد بعد معلوم بشود از ماه مبارك است و مجزى از رمضان باشد يا نه؟، اگر قصد روزه قضا هم كرد باز هم مجزى از ماه مبارك رمضان است؟ فرع بعدى آن است كه يك وقت تا پايان روز كشف خلاف نمىشود، يك وقت در اثناء روز مىفهمد كه ماه ديده شد، اگر قبل از زوال ثابت بشود كه ماه ديده شد داخل در بحثهاى گذشته است كه وقت نيت در ماه مبارك رمضان و واجب معين اختياراً تا اول فجر صادق است، اضطراراً تا زوال شمس، اگر كسى جاهل يا ناسى بود و قصد ماه مبارك رمضان نكرد و تا ظهر عذرش برطرف شد مىتواند تجديد نيت كند ولى اگر بعد از ظهر است كشف خلاف شد چطور؟ قبلاً گذشت كه وقت اختيارى نيت رمضان تا اول طليعه صبح است، ولى وقت اضطرارى آن تا زوال شمس است. لكن الان يك فرع ديگرى اضافه مىشود كه وقت اضطرارى ماه مبارك رمضان در يوم الشك تا نزديكهاى غروب هم هست، يعنى يك لحظه مانده به مغرب اين شخص فهميد امروز اول ماه مبارك رمضان است، هم مىتواند نيت روزه رمضان بكند، و هم بايد نيت روزه رمضان بكند، زيرا در ماه مبارك رمضان روزه غير ماه واقع نمىشود پس اگر كسى قبلا نيت روزه مستحبى يا نيت قضا و مانند آن كرد حتماً بايد برگرداند به نيت رمضان. اما آن فرع اول راه اثباتش اين بود كه هم استصحاب موضوعى، هم استصحاب حكمى، هر دو، دليل و گواهند بر اينكه روزه يوم الشك صحيح است، يعنى قبلاً ماه شعبان بود الآن كما كان، قبلاً روزه صحيح بود الآن كما كان، بنابراين صحت روزه يوم الشك را مىشود هم با استصحاب موضوعى درست كرد، هم با استصحاب حكمى، و اگر سخن از بطلان آن است بايد به وسيله نص خاص ثابت شود كه آن در بحثهاى روايى روشن مىشود واما فرع دوم كه آيا روزه از نظر حكم تكليفى چطور است؟ واجب است، مستحب
است، حرام است، مكروه است، چيست؟ واجب نيست براى اينكه صوم يوم الشك، بما انه يوم الشك وجوبى ندارد، اگر كسى قضا يا كفاره يا بدل هدى يا نذرى بر عهده داشت حسابش جداست، وگرنه روزه اين روز از آن جهت كه يوم الشك واجب نيست حرمت آن هم مربوط به آن است كه اين نصوصى كه نهى از روزه يوم الشك مىكند آنها را بخوانيم، اثبات استحباب آسان است براى اينكه اطلاقات اوليه براى اثبات استحباب اين روز كافى است، هر روز، روزهاش مستحب است مگر ايام استثناء، نظير عيدين يا ايام تشريق (براى كسى كه در منى است). اما اينكه به مرحوم مفيد (ره) اسناد داده شد كه ايشان قائل به كراهت روزه يوم الشك هستند، آن را ما پيدا نكرديم، يعنى به مقنعه مرحوم مفيد كه مراجعه شد، ايشان مانند سائر فقها فتوا به استحباب روزه يوم الشك دادهاند، حرف ظاهراً تا به محقق مىرسد و از محقق به بعد را نيافتيم. يعنى نوع اين بزرگواران از صاحب جواهر به بالاتر اين را از مرحوم مفيد نقل مىكنند كه ايشان قائلند روزه يوم الشك مكروه است. مرحوم علامه هم در تذكره از ايشان نقل مىكند ولى تنها كسى كه مىتواند سخنش مستند سخن ديگران باشد، همان فرمايش مرحوم محقق است در معتبر ايشان به مفيد (ره) اسناد دادهاند كه مرحوم مفيد قائلند به كراهت روزه يوم الشك آن هم با تفصيلى كه مرحوم محقق در معتبر ذكر مىكنند، گوشهاى از اين تفصيل در تذكره مرحوم علامه آمده است، مرحوم علامه هم در تذكره همين نسبت را به مفيد مىدهند اما هيچكدام نفرمودهاند كه مرحوم مفيد در كدام كتاب اين بيان را دارند، مرحوم محقق در معتبر در كتاب صوم (جلد 2 صفحه 649 تا 651) همين مسأله را مطرح مىكنند: «يستحب صوم يوم الثلاثين من شعبان اذا لم ير الهلال بنية الندب على انه من شعبان» اگر ماه ديده نشد، روزه يوم الشك مستحب است، منتهى به نيت اينكه از شعبان است و اگر بعد ماه ديده شد، از ماه مبارك رمضان مجزى است «فان اتفق الهلال اجزء عن رمضان و لايكره لو نوى مع ذلك الاحتياط لرمضان» مكروه نيست، احتياطاً براى رمضان نيت كند، نه يعنى ترديد در نيت باشد نه يعنى جمع در نيت باشد، بلكه به اين معناست كه اگر بعدها معلوم شد ماه مبارك است مجزى است، ولى آنچه كه او نيت مىكند اين است كه به عنوان پايان شعبان و اگر هم خواست قصد وجه كند، به قصد استحبابى «ويحرم بنية انه من شهر رمضان» اگر در يوم الشك بخواهد به قصد انه من رمضان نيت كند حرام است، «ولو صام من غير نية لم يجزء» براى اينكه صوم هم عنوان قصدى است كه قصد مىخواهد و هم امر عبادى است كه قربت مىطلبد اگر كسى بى نيت روزه گرفته است اين مجزى نيست، تا اينجا فرمايش
خود محقق بود در معتبر اما مىفرمايد: قال المفيد انما يستحب مع الشك فى الهلال لا مع السهو و ارتفاع الموانع» روزه يوم الشك در صورتى مستحب است كه مشكوك باشد، يعنى معلوم نباشد كه ماه ديده شد يا نه، و آن وقتى است كه هوا ابرى باشد، «ويكره لا مع ذلك» اگر كسى بخواهد در يوم الشك روزه بگيرد مكروه است مگر كسى كه قبلاً روزه گرفته بود، آن روزه قبلى را بخواهد ادامه بدهد مكروه نيست، « الا لمن كان صائماً قبله» اين را مرحوم محقق در معتبر به مرحوم مفيد اسناد مىدهد بعد حرف شافعى و ديگران را نقل مىكند، بعد حرف ابو حنيفه را نقل مىكند، آنگاه دليل خودش را ذكر مىكند، اين تفصيلى كه ايشان از مرحوم مفيد نقل مىكند در مقنعه مفيد و مانند آن نبود، گوشهاى از اين تفصيل را مرحوم علامه در تذكره نقل مىكند، سندى هم براى فرمايش مرحوم علامه در تذكره ظاهراً نيست، مگر همين بيانى كه مرحوم محقق در معتبر فرموده است. اما اينكه روزه اين روز حرام نيست براى آنكه رواياتى كه در اين مسأله وارد شده است سه طايفه است، شما نوع فقها را كه ملاحظه فرمايد از قدما گرفته تا متأخرين تا برسد به مرحوم صاحب جواهر غالباً همه اين راه را اعمال كردهاند، يعنى گفتهاند روايات در مسأله سه طايفه است. يك طايفه دلالت مىكند بر جواز روزه يوم الشك يك طايفه دلالت مىكند به عدم جواز روزه يوم الشك» طائفه سوم تفصيل مىدهد كه اگر در يوم الشك به قصد انه من شعبان يا به قصد استحبابى روزه بگيرد صحيح است و به قصد انه من رمضان روزه بگيرد باطل است، چون شاهد جمع در خود روايات هست، اين جمع، جمع تبرعى نيست اين جمعى است اطلاق و تقييد، هم بهتر از جمعى است كه بتوان فرمايش مرحوم مفيد را با آن توجيه كرد كه نهى را حمل بر كراهت كنيم، در هيئت تصرف كنيم و هم بهتر از آن جمع سوم است كه اين نهى را حمل بر تقيه كنيم چون سه جمع بود يكى تصرف در سند بود، كه روايات ناهيه را حمل بر تقيه كنيم، يكى هم تصرف در هيئت بود، كه بگوئيم اين نصوصى كه مىگويد نهى را حمل بركراهت كنيم. يكى هم تصرف در ماده بود با اطلاق و تقييد، آنكه مىگويد جايز است و آن كه مىگويد جايز نيست چون در خود روايات، طائفه سومى است كه شاهد جمع است مىگويد «بقصد انه من شعبان» جايز است «بقصد انه من رمضان» جايز نيست، همين طايفه ثالثه را شاهد جمع قرار بدهيم، بگوييم اين رواياتى كه مىگويد صحيح است يعنى روزه يوم الشك «بقصد انه من شعبان» صحيح است و آن طايفه كه مىگويد منهى است يعنى به قصد انه من رمضان منهى است، اين نهى را شما هر چه جلوتر مىرويد مىبينيد در كتب فقها همينطور
جمع كردهاند، محقق در معتبر مىفرمايد اين نهى مال جائى است كه به قصد «انه من رمضان» روزه بگيرد بعد پايينتر مىآييد مىبينيد مرحوم علامه در تذكره همين راه را طى كرده است، بياييد تا جواهر مىبينيد كه صاحب جواهر هم مىفرمايد اين نهى مال جائى است كه روزه بگيرد به قصد «انه من رمضان» اين يك راه فنى سادهاى هم هست، يعنى يك امر عرفى است، وقتى تفصيل شاهد جمع بود در خود روايات بود ديگر تكلفى ندارد. نوع اين روايات در باب 5 و 6 ابواب وجوب النية كتاب صوم وسائل هست كه مقدارى از آنها خوانده شد و بقيه را هم به خواست خدا در اين نوبت مىخوانيم تا معلوم شود بهترين جمع شاهدش در همين روايات است. روايت 4 اين باب اين است كه موثقه سماعه است مىگويد به امام صادق (ع) عرض كردم مردى است كه روزى روزه گرفته و نمىداند آيا از رمضان است يا از غير رمضان و يك عدهاى بعد آمدهاند شهادت دادهاند كه ماه ديده شد و اين از ماه مبارك رمضان است، ولى بعض از كسانى كه پيش ما هستند اينها مىگويند روزهاش صحيح نيست، شما نظر شريفتان چيست؟ حضرت فرمود: روزه او صحيح است، و خدا يك توفيقى نصيب او كرده است. «فقال بعض الناس عندنا لايعتد به» آنها هستند كه روزه يوم الشك را صحيح نمىدانند و اين بيان باعث شد كه عدهاى خواستند احتمال بدهند كه نصوص ناهيه حمل بر تقيه مىشود. «فقال :بلى» فقلت انهم قالوا: صمت و انت لا تدرى امن شهر رمضان هذا ام من غيره» به حضرت عرض كردم كه اينها (فقهاى عامه) مىگويند اين روزه مجزى از رمضان نيست براى اينكه شما وقتى روزه گرفتيد كه نمىدانيد اين از رمضان است يا از غير رمضان، «فقال (ع) بلى فاعتد به فانما هو شى وفقك اللّه له، انما يصام يوم الشك من شعبان، و لا يصومه من شهر رمضان لانه قد نهى ان ينفرد الانسان بالصيام فى يوم الشك، و انما ينوى من الليلة انه يصوم من شعبان، فان كان من شهر رمضان اجزأ عنه بتفضل اللّه و بما قصد وسع على عباده و لولا ذلك لهلك الناس» اين ترديد در نيت نيست اين جزم دارد براى ماه شعبان و اين مسأله را هم مىداند كه اگر ماه شعبان بود خداوند مىپذيرد. اين تفصيل است در اين روايت. روايت 5 اين باب 5 روايت از معاوية بن وهب كه معتبر است مىگويد من به امام صادق (ع) عرض كردم «الرجل يصوم اليوم الذى يشك فيه من شهر رمضان فيكون كذلك مردى است كه در يوم الشك روزه گرفته است ولى اتفاقاً از ماه مبارك رمضان بود. «فقال (ع) : هوشىء وفق له» اين جمله دو مضمون دارد يكى صحت صوم است، يكى اجزاى از رمضان، كه اين روايات را لازم نيست در فروع بعدى بخوانيم. روايت 6 اين باب
روايت سماعه است كه مىگويد «سألته عن اليوم الذى يشك فيه من شهر رمضان لايدرى أهو من شعبان او من شهر رمضان فصامه فكان من شهر رمضان قال: هو يوم وفق له لاقضاء عليه» حضرت فرمود: روزهاش صحيح است وقضا هم ندارد. هم اصل صحت اين روز و هم اجزاى از رمضان هر دو از اين حديث استفاده مىشود. روايت 7 باب 5 اين است محمد بن حكيم قال: «سألت اباالحسن (ع) عن اليوم الذى يشك فيه فان الناس يزعمون ان من صامه بمنزلة من افطر شهر رمضان فقال: كذبوا، ان كان من شهر رمضان فهو يوم وفق له و ان كان من غيره فهو بمنزلة مامضى من الايام» اگر جزو ماه مبارك رمضان بود و اين شخص نمىدانست و نيت ماه شعبان كرده است مجزى از رمضان است و اگر چنانچه از ماه مبارك رمضان نبود صحيح است. روايت 18 اين باب از وجود مبارك امام سجاد (ع) است در يك حديث طولانى است كه چند قطعه از اين حديث به طور پراكنده آمده است، حضرت فرمود : « وصوم يوم الشك امرنابه و نهينا عنه، امرنا به ان نصومه مع صيام شعبان، يعنى يوم الشك به قصد اينكه ماه شعبان است روزه آن صحيح است، ونهينا عنه ان ينفرد الرجل بصيامه فى اليوم الذى يشك فيه الناس» يك كسى يوم الشك تك روى كند به قصد «انه من رمضان» فقلت له: جعلت فداك فان لم يكن صام من شعبان شيئاً كيف يصنع؟ قال: ينوى ليلة الشك انه صائم من شعبان، فان كان من شهر رمضان اجرأ عنه، وان كان من شعبان لم يضره» اگر ماه شعبان بود كه ضرر ندارد آن يك عبادتى كرده است و اگر جزء ماه رمضان بود مجزى است، پس صوم يوم الشك صحيح است به قصد «انه من شعبان» صحيح است به قصد «انه من رمضان» منهى است، «فقلت: و كيف يجزى صوم تطوع عن فريضة؟» هرگز نافله از فريضه مجزى نيست، چطور اينجا روزه مستحبى از روزه واجب مجزى است؟ فقال : «لو ان رجلاً صام يوماً من شهر رمضان تطوعاً و هو لا يعلم انه من شهر رمضان ثم علم بذلك لاجزأ عنه، لان الفرض انما و قطع على اليوم بعينه» سائل سؤال كرد كه چطور مستحب از واجب كفايت كرد؟ و حال آنكه نافله از فريضه مجزى نيست، فرمود: اين نفل به گمان اوست و گرنه اين واجب وقع فى محله، روزه امروز واجب بود اين شخص هم كه گرفت، قصد وجوب هم كه لازم نبود، منتهى چون نمىدانست كه "من شعبان" يا "من رمضان" موظف بود كه بگويد "من شعبان" براى اينكه ظاهر استصحاب موضوعى، استصحاب حكمى، ايجاب مىكنند حكم ماه شعبان را بار كند، اين در حقيقت واجب بود كه در جاى خود قرار گرفت نه مستحب بود كه از فريضه مجزى باشد. روايت 9 اين باب (مرسله است ولى احتياجى به سند اينها نيست براى
اينكه روايات صحيح و معتبرى بود كه دلالت مىكرد بر صحت واجزاء» وجود مبارك حضرت امير (ع) سؤال شده است «عن اليوم الشكوك فيه فقال: لان اصوم يوماً من شعبان احب الى من ان افطر يوماً من شهر رمضان» همه اينها دلالت مىكند روزه يوم الشك راجح است، براى اينكه يا جزء ماه مبارك رمضان است يا جزو ماه شعبان، امر دائر است بين اينكه انسان يك روز روزه مستحبى بگيرد يا ماه رمضان را افطار كند، خوب اگر روزه استحبابى بگيرد كه بهتر است از اينكه ماه رمضان باشد و او از فيضش محروم شود. گرچه معذور است، روايت 10 اين باب عبداللّه بن سنان از وجود مبارك امام صادق (ع) سؤال مىكند «عن رجل صام شعبان فلما كان شهر رمضان اضمر يوماً من شهر رمضان فبان انه من شعبان لانه وقع فيه الشك، فقال: يعيد ذلك اليوم و ان اضمر من شعبان فبان انه من رمضان فلا شىء عليه» كه اين روايت ناظر به آن فرع است كه اگر كسى در يوم الشك به قصد انه من رمضان روزه گرفته است بايد اعاده كند، ولى اگر در يوم الشك به قصد انه من شعبان روزه گرفته است، صحيح است و اگر معلوم شد ماه مبارك رمضان بود از ماه مبارك رمضان مجزى است. روايت 11 اين باب روايت است كه سماعه مىگويد از وجود مبارك امام صادق (ع) سؤال كردم «عن رجل صام اول يوم من شهر رمضان هو شاك لا يدرى أمن شعبان او من شهر رمضان، فقال: هو يوم وفق له لاقضاء عليه» دو مطلب را فرمود: يكى صحت روزه يوم الشك واين صحتش آميخته با رجحان است كه فرمود توفيقى نصيب او شده است، و دوم اينكه مجزى از رمضان است. روايت 12 اين باب اين است كه معمر بن خلاد مىگويد : «كنت جالساً عنده آخر يوم من شعبان» من خدمت امام كاظم (ع) يوم الشك نشسته بودم «ولم يكن هو صائماً فأتوه بمائدة، فقال: ادن و كان ذلك بعد العصر» (معمولاً غذا بين طرفى النهار مستحب است، از طرف صبح و از طرف غروب، اين وضعى كه ما داريم شبانه روزى سه بار غذا مىخوريم اين جداً در روايات منهى است، غذا خوردن در شبانه روز دو بار است) فقلت له: جعلت فداك صمت اليوم، فقال لى: و لم؟ قلت: جاء عن ابى عبداللّه (ع) فى اليوم الذى يشك فيه انه قال: يوم وفق له، قال: ليس تدرون انما ذلك اذا كان لا يعلم أهو من شعبان ام من شهر رمضان فصام الرجل فكان من شهر رمضان كان يوماً وفق له فاما وليس علة و لاشبهة فلا» اين همان است كه مرحوم مفيد مىتواند از آن استفاده كند، وجود مبارك امام كاظم (ع) بيان امام صادق (ع) را شرح كرد، فرمود: اين مربوط به يوم الشك است، امروز كه يوم الشك نيست، يوم الشك يعنى در اثر بودن موانع مثل ابر انسان نتواند استهلال كند يا استهلالش سودمند نباشد، اما وقتى هوا
صاف بود همه استهلال كردند و ماه را نديدند ديگر يوم الشك نيست، اين فرمايش كه محقق در معتبر از مفيد نقل كرده است مىتواند مستندش اين حديث باشد، «فقلت: افطر الآن؟ فقال: لا» وجود مبارك امام كاظم امضاء كرده و معنا كرده فرمايش امام صادق (ع) را، پس يوم الشك اگر كسى روزه بگيرد دو حكم دارد يكى صحت است، يكى اينكه اگر معلوم شد از ماه مبارك رمضان است مجزى است. روايت سيزدهم همان است كه از كتاب مقنعه خوانديم محمد بن محمد المفيد فى المقنعة قال: ثبت عن الصادقين (ع) انه لو ان رجلاً تطوع شهراً وهو لا يعلم انه شهر رمضان ثم تبين له بعد صيامه انه كان شهر رمضان لاجرأه ذلك عن فرض الصيام» اين مطلب ديگر است، يك ماهى را روزه گرفته و نمىدانست اين ماه مبارك رمضان است بعد معلوم شد كلش ماه مبارك رمضان بود، مجزى است، اين دلالت مىكند يوم الشك هم به طريق اولى است. اينها روايات باب پنج بود كه بسيارى از فروع ياد شده را اثبات مىكرد. اما باب 6. عنوان باب شش اين است كه (عدم جواز صوم يوم الشك بنية الفرض) روايتى است كه دلالت مىكند يوم الشك نمىشود روزه گرفت، اين همه رواياتى كه داشتيم يوم الشك مىشود روزه گرفت و روايت كه دلالت مىكند كه يوم الشك نمىشود روزه گرفت چون شاهد جمع در خود اين روايات هست حمل مىشود بر اينكه يوم الشك را به نيت انه من رمضان نمىشود روزه گرفت. روايت 1 - مرحوم شيخ طوسى از حسين بن سعيد از محمد بن ابى عمير از هشام بن سالم و ابى ايوب از محمد بن مسلم عن ابى جعفر (ع) (ظاهراً صحيحه است) «فى الرجل يصوم اليوم الذى يشك فيه من رمضان، فقال (ع) عليه قضاؤه و ان كان لذلك» اين دلالت مىكند بر اينكه روزه يوم الشك باطل است و اگر هم معلوم شود كه جزو رمضان است باز هم باطل است و بايد قضا انجام بدهد، منتهى احتمال اينكه روايت اينچنين باشد «فى الرجل يصوم اليوم الذى يشك من رمضان» كه «من رمضان» مفعول واسطه براى يشك نباشد، بلكه متعلق و مفعول واسطه باشد براى يصوم، يعنى يصوم من رمضان، يعنى «بنية انه من رمضان» البته اين خلاف ظاهر هست و اما وقتى شاهد جمع در خود روايات به صورت صريح تفصيل داد، كه فرمود اگر به نيت انه من شعبان است صحيح است و اگربه نيت انه من رمضان است باطل است مىتوان بر آن حمل كرد.روايت 2 اين باب اين است كه از وجود مقدس امام صادق (ع) است كه فرمود: "نهى رسول الله (ص) عن صوم ستة ايام: العيدين، و ايام التشريق و اليوم الذى يشك فيه من شهر رمضان" اين همه رواياتى كه ما داشتيم كه يوم الشك، روزه او صحيح است، با اين روايت كه
دارد كه منهى است معارض همديگرند، و سه جمع دارد كه بهترين جمع همان تفصيلى است كه ياد شده است. در تذكره مرحوم علامه كه مىفرمايد صوم چند قسم است، صوم واجب، مستحب، مكروه، حرام، صوم مكروه را كه مىشمارد مىفرمايد صومى كه "يشك فى الهلال" اين چرا مكروه است؟ اين همان حرف مرحوم مفيد در مىآيد و (اين را مراجعه بفرمائيد) بهترين راه براى روشن شدن فرمايش مرحوم علامه، مراجعه به سائر كتابهاى خود اين بزرگوار است.روايت 3 اين باب عبدالكريم ابن عمرو مىگويد من به امام صادق (ع) عرض كردم: "انى جعلت على نفسى ان اصوم حتى يقوم القائم (ع) فقال (صم و) لا تصم فى السفر و لا العيدين و لا ايام التشريق و لا اليوم الذى يشك فيه" كسى است كه عرض كرد من نذر كردم تا ظهور حضرت روزه بگيرم (جريان ظهور حضرت مهدى موجود موعود (ع) يك امر بيّنالرشدى پيش اصحاب بود، اينها هر لحظه منتظر بودند، از پيغمبر (ص) جريان حضرت حجت را شنيده بودند، بر بسيارى از ائمه تطبيق مىكردند آنها مىفرمودند، ما نيستيم، بايد بيايد) او احتمال سرعت ظهور مىدهد كه خيال مىكند حضرت در همين روزها ظهور مىكند از بس روايات فراوانى به آنها رسيده است، و انتظار براى آنها به عنوان يك عبادت بيّنالرشدى حل شده بود) وجود مبارك امام صادق (ع) فرمود به اين تعهدت عمل كن مگر اين ايام يعنى عيدين و ايامالتشريق و يومالشك و در سفر، حالا آيا اين روز حمل بر روزه نذرى است كه خيلى گفتهاند در سفر مىشود، يا نه، اصلا نذر نيست، به هر تقدير اين روايت حملش بر "على انه من رمضان" حمل بسيار بعيدى است براى اينكه اصلاً او يا نذر است، يا عهد است، ولى بالاخره اين شخص مىگويد من نذر كردم تا ظهور حضرت روزه بگيرم، اين روزهايى كه روزه مىگيرد "بقصد انه من رمضان" كه نيست يقيناً، چون به قصد وفاى به عهد خودش است، مع ذلك امام صادق (ع) فرمود: يوم الشك روزه نگير، اين بعيد مىكند آن جمعى را كه اصحاب كردهاند، چون اصحاب اين چنين جمع كردهاند گفتهاند كه آن رواياتى كه مىگويد صحيح است ناظر به آن است كه يومالشك به قصد انه من شعبان درست است، آن رواياتى كه مىگويد يومالشك روزهاش صحيح نيست يعنى به قصد انه من رمضان صحيح نيست، اين شخصى كه متعهد شده است، تمام اين روزها را به قصد انه وفاء عهد است روزه مىگيرد نه به قصد انه من رمضان، ولى حضرت فرمود يومالشك روزه نگير، معلوم مىشوديومالشك مثل عيدين و ايامالتشريق ظرف براى روزه نيست، اين روايت آبى از آن حمل است، اگر آن حمل را نپذيرفت، طرد مىشود، براى اينكه با اين همه روايات كه
نمىتواند معارض باشد، يا تقيه يا طرد. روايت 4 اين باب اين است، گوشهاى از آن روايت كه در باب 5 خوانده شد، از وجود مبارك امام سجاد (ع) رسيده است كه "يوم الشك امرنا بصيامه و نهينا عنه، امرنا ان يصومه الانسان على انه من شعبان، نهينا عن ان يصومه على انه من شهر رمضان و هو لم ير الهلال".روايت 5 باب 6 آن است كه هشام بن سالم از وجود مبارك امام صادق (ع) نقل مىكند: "فى يومالشك، من صامه قضاه و ان كان كذلك" يعنى اگر كسى در يومالشك روزه گرفت گرچه معلوم بشود جزو رمضان است چون روزه او باطل است بايد قضا بجا آورد، متن روايت اين است كه هشام بن سالم "عن ابى عبدالله (ع) قال فى يوم الشك من صامه قضاه و ان كان كذلك" اين يعنى معلوم نيست كه خود امام (ع) تفسير مىكند يا راوى تفسير مىكند يا مرحوم شيخ طوسى، چون اين روايات را شيخ طوسى نقل كرده است و مرحوم صاحب وسائل از تهذيب شيخ طوسى نقل مىكند "يعنى من صامه على انه من شهر رمضان بغير رؤية قضاه، و ان كان يوماً من شهر رمضان لان السنة جائت فى صيامه على انه من شعبان، و من خالفها كان عليه القضاء" اين تفسير اگر از خود امام (ع) باشد كه حجت است اگر از راوى باشد اين مبادى حسى دارد، قريب به حس است، اجتهاد او نيست، استنباط نظرى يك فقيه نيست كه براى ديگران حجت نباشد اين راوى كه يك چنين چيزى را از امام (ع) نقل مىكند با قرائن حافه اين معنا را فهميده است، اين نظير چيزى است كه مبادى حسى دارد، چون خبر واحد در جائى حجت است كه از حس نقل شود يا قريب به حس، چون همه روايات اينها به استثناى شذّ و ندر نقل به معناست عين روايت را كه ننوشتهاند! براى اينكه اينها كه نقل به معنا شد چون مبادى حسى دارد شبيه به نقل لفظ است حكم نقل به لفظ را دارد. و الحمد لله رب العالمين.پايان درس.
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...