چهارشنبه 26 ارديبهشت 1403 - 5 ذيقعده 1445 - 15 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج فقه
>
کتاب صوم (آیت الله جوادی آملی)
>
جلسه 27
متن
درس خارج فقه بحث "صوم" حضرت آية الله العظمى جوادى آملى سال تحصيلى 74-75 جلسه 27
(مسأله 16) «يوم الشك فى انّه من شعبان او رمضان يبنى على انّه من شعبان فلا يجب صومه، و ان صام ينويه ندباً او قضاءً او غيرهما، ولو بان بعد ذلك انّه من رمضان اجزأ عنه...»مسأله شانزده و همچنين مسائلى كه بعداً ذكر مىشود مجموعه فروعى است كه مربوط به (يوم الشك) است، (يوم الشك چه به اصطلاح فقهى چه به اصطلاح روايى عبارت از روزى است كه معلوم نيست آخر ماه شعبان است يا اول ماه مبارك رمضان)، يك بحث در حكم وضعى است كه آيا روزه گرفتن در اين روز صحيح است يا نه؟ يك بحث در حكم تكليفى است كه آيا روزه گرفتن اين روز، واجب است يا نه؟ يك بحث در اين است كه اگر اين روز را به نيّت مستحب يا به نيّت قضا روزه گرفت بعد معلوم شد ماه مبارك رمضان است حكمش چيست؟ يا اگر اين روز را به نيّت ماه مبارك رمضان روزه گرفت حكمش چيست؟ ولو بعد معلوم شود كه اين روز از ماه مبارك رمضان است، و فروع فراوان ديگرى كه در اين مسأله (16 و 17) مطرح است. در مطلب اول كه آيا روزه اين روز صحيح است يا نه؟ ظاهراً كسى اختلاف نكرده است، كه روزه (يوم الشك) صحيح است، گرچه به عامه منسوب است كه آنها ملتزمند كه اين روز را روزه نگيرند ولى در بين اماميه كسى فتوا به بطلان روزه (يوم الشك) نداده است. اما آيا مستحب است يا نه؟ اين مورد اختلاف است معروف بين اصحاب اين است كه روزه (يوم الشك) مستحب است مثل ساير روزهاى ماه شعبان ولى به مرحوم مفيد (رضوان اللّه تعالى عليه) اسناد داده شده كه ايشان قائل به كراهت روزه (يوم الشك) است. ولى مرحوم صاحب جواهر و ديگران كه به مفيد (رضوان اللّه تعالى عليه) اسناد دادهاند ذكر نكردهاند كه در كدام كتاب ايشان اينچنين فتوايى را دادهاند، در مقنعه كه مانند ساير فقها فتوا به استحباب مىدهند، يا لااقل نمىشود از مقنعه استفاده كراهت كرد و مهمترين كتاب ايشان هم همين است، ولى قائل به بطلان نشدهاند، الآن بايد چند فرع مطرح شود كه اولاً روزه اين روز صحيح است يا نه؟ اگر صحيح بود با كراهت همراه است يا كراهت ندارد؟ اگر كراهت نداشت و روزهاش صحيح بود آيا به نيت استحباب است يا نيت قضا و كفاره مىشود كرد؟ يا به نيت ماه مبارك رمضان؟ پس اول بحث در صحت و بطلان اين روزه است، اين فرع اول گاهى به مقتضاى قاعده استدلال مىشود گاهى به مقتضاى نصوص، چون اگر اتفاقى در كار باشد مستند به قاعده يا روايات مسأله است، اينچنين نيست كه اين اجماع يك اجماع تعبدى باشد و كاشف
از يك نص مكتوم باشد، به حسب قاعده اوليه چه استصحاب حكمى چه استحباب موضوعى روزه (يوم الشك) را صحيح مىدانند براى اينكه در روزى كه مشكوك است مىشود استصحاب شعبان كرد يعنى تاكنون ماه شعبان بود الآن «كما كان» اين استصحاب موضوعى است و اگر كسى در اينگونه از استصحابهاى موضوعى شك كند، ترديد كند بگويد از باب شك در مقتضى است براى اينكه اين زمان است و سيّال و سيّار است، آن جزئى كه گذشت امر سابقهدار نيست، هر جزئى يقيناً قبلاً معدودم بود و تازه پديد آمد، يك امر ثابت در دو حال نداريم كه بگوئيم اين شىء قبلاً آن حكم را داشت الآن «كما كان» چون اجزاء زمان فرّار است هر جرئى كه الآن به آن اشاره مىكنيم گرچه مشكوك فعلى ما است ولى مقطوع قبلى ما نبود، قبلاً كه اين جزء وجود نداشت، در يك امر ثابت مثل اين فرش يا چوب يا سنگ مىشود گفت كه اين سنگ يا چوب قبلاً طاهر بود الآن «كما كان» در هر دو حال اين سنگ وجود دارد ولى درباره زمان اينچنين نيست، چون ما هر جزء زمان را كه اشاره كنيم اين جزء سابق وجود نداشت كه ما بگوييم قبلاً اين حكم را داشت الآن كما كان، قبلاً يك جزء ديگر بود و داراى حكم بود، آن سپرى شد و اين جزء مشكوك تازه پديد آمد، مشكل جريان استصحاب در زمان و زمانيات مثل حركت، تكلم، مشى، سائر امور سيّال اين است كه امرش دائر بين "مقطوع الزوال و مشكوك الحدوث" است، يعنى هر جزئى را كه ما دست بگذاريم اين جزء كه سابقه نداشت آن جزء كه سابقه داشت، يقيناً از بين رفت، زمان اينچنين است، لذا همين اشكال را درباره استصحاب "ليل" يا استصحاب "نهار" در ماه مبارك رمضان هم طرح كردهاند، گفتهاند اگر كسى در ماه مبارك رمضان بخواهد روزهاش را افطار كند، يا در شب ماه مبارك رمضان بخواهد غذا خوردن را ادامه بدهد به استناد استصحاب ليل مشكل است، براى اينكه هر جزئى از اجزاء زمان را بخواهد اشاره كند بگويد اين جزء قبلاً شب بود الآن كما كان اينچنين نيست، اين جزء تازه پديد آمد، آن جزئى كه شب بود يقيناً رفت اين جزئى كه مشكوك است كه آيا از شب است يا نه؟ حالت سابقه ندارد و همينطور در طرف روزه، آنها كه شك در مقتضى را جارى نمىدانند يا در خصوص اين گونه از امور فرّار شبههاى دارند استصحاب موضوعى را جارى نمىدانند. لكن حق اين است كه استصحاب موضوعى در اين قسمت جارى است و اگر جارى نباشد نوبت به استحصاب حكمى مىرسد، چنانكه استصحاب موضوعى جارى باشد حاكم بر استصحاب حكمى است، (استصحاب حكمى اين است كه اين شخص مىگويد قبلاً روزه صحيح بود الآن كما كان، اين مال حكم وضعى، قبلاً روزه براى من
جايز بود الآن كما كان درباره نفى وجوب هم مىتواند استصحاب كند،) اگر استصحاب موضوعى جارى نشد براى آن دو وجه ياد شده كه نتوانست بگويد قبلاً ماه مبارك رمضان نبود الآن «كما كان» استصحاب حكمى جارى است، قبلاً روزه بر من واجب نبود، الآن «كما كان» بنابراين هم ايجاباً نسبت به گذشته مىشود جواز را استصحاب كرد هم سلباً نسبت به آينده مىشود وجوب را نفى كرد، (س:...) (پاسخ استاد:) وقتى سببى جارى نشد، نوبت مسببى است، اگر استصحاب موضوعى جارى باشد چون حاكم بر استصحاب حكمى است نوبت به استصحاب حكمى نمىرسد، اما اگر استصحاب موضوعى «لعلة من العلل» جارى نشد مثل كسى كه شك در مقتضى را مشمول ادله استصحاب ندانست، يا در اين گونه از امور فرار استصحاب را جارى نكرد به زعم اينكه اين امرش دائر بين "مقطوع الزوال و مشكوك الحدوث" است، نوبت به استصحاب حكمى يعنى مسبب مىرسد، چه در طرف اثبات نسبت به ماه شعبان چه در طرف سلب نسبت به ماه مبارك رمضان، قبلاً روزه بر اين شخص جايز بود الان كما كان، قبلاً روزه بر اين شخص واجب نبود، الآن كما كان اگر نتوان گفت قبلاً ماه رمضان نبود الان كما كان، مىتوان گفت قبلاً روزه واجب نبود الآن كما كان، پس به حسب قاعده اولى هم استصحاب موضوعى جارى است، هم استصحاب حكمى، منتهى در طول هم، اگر استصحاب موضوعى جارى بود ديگر نوبت به استصحاب حكمى نمىرسد و اگر كسى در استصحاب موضوعى در خصوص يك مقام خدشهاى كرد نوبت به استصحاب حكمى مىرسد و اين استحصاب حكمى هم جواز صوم را نسبت به گذشته اثبات مىكند، هم عدم وجوب صوم را نسبت به آينده، يعنى مىگويد قبلاً روزه بر من واجب نبود، الآن هم واجب نيست چون معلوم نيست ماه مبارك رمضان آمده باشد.(س:...) (پاسخ استاد:) اين خوردن در شب حرام است يا حرام نيست، مىشود گفت قبلاً حرام نبود الآن هم حرام نيست، يك وقت سخن از جواز است يك وقت از حرمت يا وجوب از هر دو طرف اين استصحابها جارى است، اگر كسى بخواهد بگويد كه آيا روزه گرفتن براى من جايز است يا نه؟ مىتواند شعبان را استصحاب كند، اگر كسى نمىخواهد روزه بگيرد، داعى بر روزه گرفتن ندارد، ولى اگر روزه گرفتن بر او واجب باشد البته روزه مىگيرد، اين مشكلش اين است كه آيا ماه مبارك رمضان آمده كه روزه بگيرد يا نه؟ مىگويد قبلاً كه ماه مبارك رمضان نبود، الآن هم نيست، اين مىخواهد وجوب را بردارد، به هر تقدير در مطلب اول كه سخن از صحت و بطلان يا جواز و عدم جواز به حسب قاعده است قاعده مىگويد روزه (يوم الشك) صحيح است، روزه (يوم الشك) جايز است، روزه (يوم الشك) واجب نيست، اين سه مطلب را قاعده مىفهماند البته نصوص فراوانى هم هست كه اين معنا را تثبيت مىكند، قاعده بدون معارض است يعنى اين اصل سببى يا مسببى معارض ندارد ولى روايات مسأله بىمعارض نيست، روايات دو طايفه است، يك طايفه مىگويد صوم (يوم الشك) جايز است، طايفه ثانى صوم (يوم الشك) را صحيح نمىداند مىگويد صوم (يوم الشك) در رديف صيام ايام تشريق و عيدين و امثال ذلك است. همانطورى كه عيدين روزه صحيح نيست، ايام التشريق براى كسى كه در منى است صحيح نيست، صوم (يوم الشك) هم صحيح نيست و (يوم الشك) اصطلاحاً غير از پايان ماه شعبان كه مشكوك است كه از شعبان است يا از رمضان نيست، حالا چگونه بايد بين اينها جمع كرد. به مرحوم مفيد (رضوان اللّه تعالى عليه) اسناد داده شده است كه ايشان اين نصوص ناهيه را حمل بر كراهت كردهاند، كه روز (يوم الشك) مكروه است، ولى ديگران دو نحوه جمع ديگر را بين دو طايفه متعارض اعمال كردهاند، يكى تصرف در ماده است، يكى هم جمع سندى است، سه جمع در اينجا نقل شده است، مرحوم مفيد با تصرف در هيئت بين اين دو طايفه نصوص جمع كرده است، يعنى آن نصوص كه دستور مىدهد روزه بگيريد اين را حمل بر اصل جواز كرده است و آن نصوصى كه نهى مىكند از صوم (يوم الشك) حمل بر كراهت كرده است، با تصرف در هيئت بين اين دو طايفه جمع كرده است، ولى بسيارى از بزرگان با تصرف در ماده جمع كردهاند، گفتهاند آن نصوصى كه نهى مىكند يعنى به قصد «انه من رمضان» روزه نگيريد، و آن نصوصى كه مىگويد روزه (يوم الشك) صحيح است يا راجح است به نيت «انه من شعبان» به قصد تطوع راجح است. كه اين تصرف در ماده است نه تصرف در هيئت، و اگر اين تصرف در ماده مقبول شد كه خوب جمع دلالى است و اگر اين تصرف در ماده كه جمع دلالى شد مقبول نشد بايد جمع سندى كرد، (جمع سندى اين است كه يك طايفه از نصوص روزه (يوم الشك) را صحيح مىداند، طائفه ديگر روزه (يوم الشك) را صحيح نمىداند، اين طبق دستور نصوص علاجيه عرض مىشود بر موافقت عامه و مخالفت عامه و مانند آن، چون عرض بر كتاب كه ممكن نيست، چون كتاب اللّه اصل صوم را به نحو كلى تجويز و ترخيص كرده است، درباره خصوص (يوم الشك) قرآن دستورى ندارد، وقتى بر مذهب عامه عرضه مىكنيم مىبينيم آنها ملتزم هستند كه (يوم الشك) روزه نگيرند، چون آنها ملتزمند (يوم الشك) روزه نگيرند، پس اين نصوص ناهيه حمل بر تقيه مىشود و شاهد جمع هم در خود روايات هست و آن نصوص آمره حمل بر حكم واقعى مىشود، (اين سه جمع است) پس جمعى كه فتواى مرحوم مفيد از آن در بيايد اين مقبول نيست، براى اينكه اولاً به صورت صريح از مرحوم مفيد چنين فتوائى نديديم، كه كراهت باشد، از بعضى از عبارتهاى ايشان از مقنعه بر مىآيد كه ايشان هم مانند ديگران فتوا مىدهند، مىماند جمع دلالى و آن تصرف در ماده است، يعنى رواياتى كه مىگويد (يوم الشك) روزه نگيريد منظور آن است كه به قصد «انه من رمضان» روزه نگيريد، آن رواياتى كه مىگويد روزه (يوم الشك) صحيح است، مىگويد به قصد «انه من شعبان» صحيح است، و اگر اين جمع دلالى براى كسى مطبوع نشد آنگاه نوبت به جمع سندى مىرسد كه روايات ناهيه حمل بر تقيه بشود كه صاحب جواهر به آن اشاره كرده است. (س:...) (پاسخ استاد:) براى اعتبار روايت سه مرحله است، صدور، جهت صدور، دلالت اگر اصل صدور اثبات نشد، روايت ضعيف بود، خوب حجت نيست، يا مىدانيم صادر شده است «لبيان حكم اللّه» نبود، تقيةً صادر شد، حجت نيست، اگر صدور و جهت صدور هر دو تأمين بود آنگاه مىشود گفت اين دلالت حجت است و اين دلالت را بايد توجه كرد، جمع دلالى وقتى است كه آن دو عنصر محورى احراز شده باشد. (اين بيانى كه مرحوم صاحب جواهر از مرحوم مفيد نقل كرده است تتبع بفرمائيد كجا چنين حرفى زده است). براى اينكه مرحوم مفيد در مقنعه كه تقريباً مهمترين كتاب فقهى ايشان است كه در «سلسلة الينابيع الفقهيه» جلد 6 صفحه 45 فتواى مرحوم شيخ مفيد است عنوان بحث اين است (باب فضل صيام يوم الشك و الاحتياط لصيام شهر رمضان) «ويجب على المكلف الاحتياط بفرض الصيام بان يراقب الهلال و يطلبه فى آخرنهار يوم التاسع و العشرين من شعبان فان اصابه على اليقين» اگر چنانچه در پايان روز بيست و نهم ماه ديده شد «بيت النية لمفروض الصيام» تبييت مىكند، اين ناظر است به آنكه «لاصيام لمن لم يبيت الصيام» (بيتوته يعنى شب نيت كند كه فردا روزه واجب را بگيرد) «فان لم يصبه يقيناً» اگر ماه ديده نشد و يقين پيدا نكرد به ماه مبارك رمضان «عزم على الصيام معتقداً انه صائم يوماً من شعبان» روزه بگيرد اما به اين اعتقاد كه اين جزء ماه شعبان است «فان ظهر له بعد ذلك انه من شهر رمضان فقد وفق» اگر بعدها ملعوم شد ماه مبارك رمضان بود اين توفيقى است نصيب او شده است. (نوع اين بيانات مرحوم مفيد كه در مقنعه گفتهاند مطابق با روايت است، چون قدما دأبشان همين بود) روايت را كه ملاحظه مىفرمائيد مىبينيد كه نوع جملههاى مرحوم مفيد در مقنعه برابر نصوص است لذا شاگردش شيخ طوسى مقنعه را شرح روايى كرده است، يعنى تهذيب كه يكى از كتب اربعه حديثى ما است شرح همين متن است، متن فقه است شرح حديث. نظير جواهر متن محقق را شرح فقهى نكرده است. «فان ظهر له بعد ذلك انه من شهر رمضان فقد وفق لاصابة الحق عيناً واجزأ عنه الصيام» اگر خواست روزه بگيرد به نيت ماه شعبان روزه بگيرد و اگر هم معلوم شد ماه مبارك رمضان است، مجزى است «وان لم يظهر له ذلك كان له فضل صيام يوم من شعبان» و اگر معلوم نشد كه بالاخره جزو ماه مبارك رمضان است يا نه فضيلت روزه شعبان نصيب او شده است، «و حصل له ثواب الاهتمام بدينه و الاحتياط» اين دو كار كرده است يكى روزه گرفته است، يكى از روزهاى ماه شعبان را و از طرفى ثواب مراقبت و احتياط را هم دارد، براى اينكه جستجو كرده، تلاش و كوشش كرده كه ماه را ببيند، ماه را نديد ولى احتياطاً روزه گرفته است، احتياط در دين را هم كه ملاحظه مىفرمائيد، گفتهاند كه احتياط كنيد يا بيانى كه حضرت امير المؤمنين (عليه السلام) به كميل فرمود: «اخوك دينك فاحتط لدينك» احتياط كردن يعنى «اخذ الحايط للدين» (حايط يعنى ديوار) يعنى دور دينت را ديوار بكش كه دينِ بازى نباشد كه هركس بخواهد بيايد و هر كسى بخواهد برود، اگر يك ديوارى دور دين كشيده شده نه بيگانهاى مىتواند بيايد و نه آشنايى مىتواند برود، اين را مىگويند احتياط. يا در تعبير ديگر آمده است «خذ الحائطة لدينك» يعنى براى دينت يك ديوار بكش يعنى دينت به اندازه چند درخت ارزش داشته باشد كه براى چند درخت ديوار مىكشى، اگر دور دينت را ديوار نكشيدى به عنوان حق الماره اين ثمره رفته است هر كسى راه را باز مىبيند و اما وقتى دور دينت را، ديوار كشيدى هر كسى از تو تقاضاى خلاف ندارد، «حصل له ثواب الاهتمام بدينه و الاحتياط» آنگاه مىفرمايد روى سعد بن مسلم، عن ابى بصير، عن ابى عبداللّه (عليه السلام) قال: «اذا اهل هلال رجب فعد تسعة و خمسين يوماً ثم صم» اينها از دو ماه قبل منتظر احتياط ماه مبارك رمضان هستند، طبق اين روايت، فرمود همين كه ماه شريف رجب رسيد پنجاه و نه روز بشمار بعد روز شصتم روزه بگيرد، كه شايد ماه مبارك رمضان باشد. اين احتياط براى آن است كه فضيلتى از ماه مبارك رمضان فوت نشود، انسان بايد هلال ماه رجب را استهلال كند، از آن روز پنجاه و نه روز بشمارد روز شصتم را روزه بگيرد. وروى ابو السلط عبدالسلام بن صالح قال: حدثنى على بن موسى الرضا (عليه السلام)، عن ابيه، عن جده، قال : قال رسول اللّه (صلى اللّه عليه واله): من صام يوم الشك فراراً بدينه فكانما صام الف يوم من ايام الاخرة قراء زهراء لايشاكلن ايام الدنيا» اگر كسى (يوم الشك) براى حفظ دينش روزه بگيرد گويا هزار روز از ايام آخرت را روزه گرفته است. كه آن روزها درخشدهاند و شبيه ايام دنيانيستند، براى اينكه روز آخرت روشن هست و اما روزى است كه «اذ الشمس كورت» يعنى ستارهاى و خورشيدى آن روز نيست تا آن روز را روشن كند، خود انسان مؤمن است كه آن فضا را روشن مىكند، و هر كسى نورانى نبود و مشمول اين كريمه نبود «وجعلنا له نوراً يمشى به فى الناس» آن روز در ظلمت به سر مىبرد، قبل از ورود و حساب همه در صحنه قيامت حاضرند «ان الاولين و الاخرين لمجموعون الى ميقات يوم المعلوم» همه در صحنه قيامت حاضرند، ممكن است يك مؤمن و غير مؤمن كنار هم حاضر باشند تا به حسابشان برسند، هر كسى نور را به همراه خود برد راحت است و جلوى خود را مىبيند، و هركسى نور نداشت در ظلمت است، روز آخرت براى مؤمن قراء است و زهراء، تابناك، روز روزه دار هم در حقيقت ازهر است. باز مرحوم مفيد نقل مىكند كه روى ابو خالد عن زيد بن على بن حسين، عن آبائه عن على بن ابى طالب (عليه السلام) قال: قال رسول اللّه (صلى اللّه عليه واله): «صوموا سرّ اللّه» قالوا يا رسول اللّه وما سرّ اللّه قال: (يوم الشك) اين براى حفظ دين است در حقيقت. و روى محمد بن حكيم قال سألت ابا الحسن موسى (عليه السلام) عن اليوم الذى يشك فيه فان الناس يزعمون انه من صامه بمنزلة من افطر يوماً من شهر رمضان» به امام كاظم (عليه السلام) عرض كردم كه حكم روزه (يوم الشك) چيست؟ براى اينكه «فان الناس (يعنى عامه) گمان مىكنند كه اگر كسى يوم الشك روزه بگيرد مثل آن است كه ماه مبارك رمضان افطار كرده باشد، يعنى كار حرامى است. فقال (عليه السلام) : «كذبوا» دروغ گفتهاند «ان كان من شهر رمضان فهو يوم وفقوا له و ان كان من غيره فهو بمنزلة ما مضى من الايام التى مضت» اگر اين (يوم الشك) جزو ماه مبارك رمضان بود كه يك توفيق غيبى است نصيب شما شده است و اگر جزو ماه شعبان بود كه نظير سائر روزهاست، يك فضيلت صومى نصيب شما شده است، اين روايت مىتواند شاهد جمع باشد براى آن جمع سندى كه حمل بر تقيه كردهاند، گفتهاند اگر چنانچه جمع دلالى نشد، حمل بر تقيه مىشود.روى محمد بن سنان قال: سألت ابا الحسن الرضا (عليه السلام) عن يوم الشك؟ آنگاه وجود مبارك امام رضا طبق اين نقل فرمود : «ان ابى كان يصومه فصمه» اين "كان" دلالت بر استمرار دارد نشانه آن است كه روش وجود مبارك امام كاظم (عليه السلام) اين بود كه همواره (يوم الشك) را روزه مىگرفت، اينجا هم وجود مبارك امام رضا (عليه السلام) فرمود شما هم روزه بگيريد. وروى شعيب العقرقوقى قال: سألت ابا عبداللّه (عليه السلام) عن رجل صام فى اليوم الذى يشك فيه فوجده من شهر رمضان فقال: «يوم وفقه اللّه له» از وجود مبارك امام صادق (عليه السلام) سؤال كرديم كه مردى است در (يوم الشك) روزه گرفته است بعد معلوم شد كه ماه رمضان است فرمود يك توفيقى است كه نصيب او شده است، اصولاً (يوم الشك) به اصطلاح روايات همان آخر شعبان است. آخرين روايتى كه مرحوم مفيد در اين بخش از مقنعه نقل مىكند اين است: وروى زكريا بن آدم عن الكاهى قال: سألت ابا عبداللّه (عليه السلام) عن اليوم الذى يشك فيه من شعبان؟ فقال : «لان اصوم يوماً من شعبان احب الى من افطر يوماً من شهر رمضان» من اين را روزه مىگيرم اگر چنانچه ماه شعبان بود كه خوب روزه استحبابى نصيب ما شده، اگر ماه رمضان بود، روزه ماه رمضان است، اگر نگيريم و ماه مبارك رمضان دربيايد چه؟ لازمهاش اين است كه من يك روز ماه مبارك رمضان را روزه نگرفته باشم، اين چند روايت است كه از مقنعه خوانديم، ولى عمده رواياتى است كه صاحب وسائل در باب (5 و 6) ابواب وجوب النية الصوم» ذكر كردهاند، اين روايات كاملاً دلالت مىكند كه صوم (يوم الشك) صحيح است، يك، اگر چنانچه معلوم شد ماه مبارك رمضان است محسوب مىشود، دو، اگر معلوم شود ماه مبارك رمضان نيست همان نيتى كه كرده است مىشود سه، حالا فروع بعد را بايد از همين نصوص استنباط كرد و آن اين است كه اگر در اثناء روز معلوم شد كه اين ماه مبارك رمضان بود بايد نيت را برگرداند يا همچنان به حالت اول ادامه بدهد، روايات را در باب 5 و مقدارى در باب 6 نقل كردهاند، روايت اول باب 5 همين روايت زكريا بن آدم عن الكاهى بود كه از مقنعه مرحوم مفيد خوانده شد (اگر برخى ضعيف باشد آسيبى نمىرساند براى اينكه روايت صحيح و معتبر در اين مجموعه مربوط به هر كدام از اين فروع ياد شده هست).روايت دوم از سعيد اعرج است مىگويد من به امام صادق (عليه السلام) عرض كردم «انى صمت اليوم الذى يشك فيه فكان من شهر رمضان» من روزى كه مشكوك بود كه آيا ماه شعبان است يا ماه رمضان، روزه گرفتم، بعد معلوم شد ماه مبارك رمضان بود، آيا قضا بجا بياورم يا نه؟ فرمودند: «نه ، اين روزى است كه توفيق نصيب شما شده است، اين حتماً نيت ماه مبارك رمضان نكرده است، چرا؟ براى اينكه طبق آن اصول گذشته چه موضوعى و چه حكمى هيچ مكلفى حق ندارد قصد رمضان بكند، براى اينكه استصحاب شعبان دارد موضوعاً استحصاب عدم رمضان دارد موضوعاً، اگر استصحاب موضوعى نبود استصحاب جواز دارد حكماً، استصحاب عدم وجود دارد حكماً، اگر كسى حجت بر او قائم است كه اين روزه بر او واجب نيست چگونه مىتواند قصد روزه رمضان كند، جز تشريع، لذا اگر كسى (يوم الشك) را به قصد ماه مبارك رمضان روزه گرفت بعد معلوم شد ماه مبارك رمضان بود اين روزهاش باطل است و قضاء دارد هم روايت دارد و هم فتوا، براى اينكه اين تقريباً در صدد تشريع بوده است حجتى كه او را همراهى مىكرد اين بود كه اين جزو ماه مبارك رمضان نيست، تكليفى كه بود عدم وجوب صوم بود، اين ماه شعبان را به گمان خود به قصد "انه من رمضان" روزه گرفت، مىشود تشريع، لذا اين را نمى شود برگرداند يك باطلى را صحيح كرد، اما آنجا كه در صدد امتثال هست، يعنى به قصد روزه استحبابى گرفت يا به قصد قضا گرفت يا به قصد كفاره گرفت حالا در جايى كه به قصد آخر شعبان روزه استحبابى نيت كرده است يك توفيق غيبى است كه نصيب او شده و به حساب ماه مبارك رمضان محسوب خواهد شد، چون روزهاى است صحيح اما اگر كسى در آخر شعبان به قصد «انه من رمضان» روزه بگيرد ولو واقعاً ماه مبارك رمضان باشد چون اين حجت برخلاف دارد، دارد تشريع مىكند، چنين روزهاى باطل است و باطل را نمىشود تصحيح كرد. (س:...) (پاسخ استاد:) شك مال آدم ملتفت است، يك وقت است به خيال اينكه ماه رمضان است، ناسياً، جاهلاً، حساب ديگر است، جهل و نسيان و غفلت سه امر است، شك امر ديگر است، شك مال التفات است، آدمى كه ملتفت نيست شاك نيست، قاطع نيست، ظان نيست، متخيل نيست، متوهم نيست، مقسم همه اينها التفات است، حالا اگر كسى التفات نداشت «رفع عن امتى» اما اگر ملتفت هست شاك است. (س:...) (پاسخ استاد:) جاهل مقصر است، بايد برود ياد بگيرد، جاهل مقصر هم كالعالم است. جاهل به حكم حكم عالم و عامد را دارد.(س:...) (پاسخ استاد:) ترديد در نيت كه روا نيست، جزم «بانه من رمضان» كه نيست كه صوم مىگيرد «قربة الى اللّه» مىشود نيت استحبابى بنابراين اگر كسى ملتفت است نمىتواند قصد رمضان كند والحمدللّه رب العالمين.پايان
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...