• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
  •  متن

  • درس خارج فقه بحث "صوم" حضرت آية الله العظمى جوادى آملى سال تحصيلى 74-75 جلسه 26
    مسأله 15 در وحدت و تعدد نيّت شهر رمضان، با روزه‏هاى ديگراست، نيّت از لحاظ وقت (چه از جهت مبدء و چه از جهت منتها) حدودش روشن شد، كه بين ماه مبارك رمضان (كه واجب معيّن بالذات است) و نذر معين (كه معيّن بالعرض است) و واجب غير معين و همچنين صوم مندوب اين روزه‏هاى چهارگانه احكامش گذشت. واما از نظر وحدت و تعدد بين ماه مبارك رمضان و غير ماه مبارك رمضان فرق است يا نه؟ اگر يك روز بر مكلف واجب باشد اين بحث ندارد، بحث قبلى كه تعيين مبدء نيت و منتهاى نيت باشد اين در همه جا جارى است، چه يك روز بر مكلف واجب باشد چه بيشتر، اين بحث جارى است، اما بحث كنونى كه مربوط به وحدت و تعدد نيت است اين مربوط به جائى است كه بيش از يك روز بر مكلف واجب باشد، حالا خواه يك ماه واجب باشد يا كمتر يا بيشتر، گاهى بيشتر از يك ماه است نظير «شهرين متتابعين» كه در كفاره، واجب مى‏شود، گاهى يك ماه واجب مى‏شود نظير ماه مبارك رمضان يا كسى كه نذر يك ماه كرده است و گاهى كمتر از يك ماه واجب مى‏شود نظير بدل هدى يا نذرهايى كه كمتر از يك ماه است و مانند آن، اگر بيش از يك روز، روزه بر كسى واجب بود آيا با يك نيت مى‏تواند اين روزه‏ها را بگيرد يا نه؟ يا حتماً بايد براى يك روز نيت جدا داشته باشد؟ كه اين بحث مربوط به وحدت و تعدد است، بحثهاى گذشته مربوط به مبدء و منتهاى نبت بود، در اين جهت فرقى نمى‏كند كه ما نيت را اخطار بدانيم يا داعى، چون در بحثهاى قبل ملاحظه فرموديد كه اين مشكل فقه يا فقيه را حل نمى‏كند اگر ما گفتيم نيت داعى است مشكل آن امتثال كننده و مكلف را به خوبى حل مى‏كند چون ديگر اخطار لازم نيست، صرف انگيزه و داعى كافى است، اگر سهولت يا صعوبتى هست در امتثال است كه به مكلف بر مى‏گردد وگرنه از نظر بحث فقهى براى فقيه يكسان است، آن كس كه مى‏گويد نيت داعى است، مى‏گويد يك داعى لازم است، آن كس كه مى‏گويد نيت اخطار است، مى‏گويد يك اخطار لازم است . اگر كسى گفت چند نيت لازم است، آن كسى كه گفت نيت اخطار است براى هر روز بايد اخطار كند، آن كس كه گفت نيت داعى است در طليعه هر روز بايد داعى داشته باشد. مطلب بعدى آن است كه بين قدماء (رضوان اللّه عليهم) تقريباً مشهور است كه براى ماه مبارك رمضان يك نيت كافى است يعنى كسى شب اول ماه مبارك رمضان نيت كند كه كل اين ماه را مى‏خواهم روزه بگيرم كافى است، منتهى تعبيرات ديگرى دارند كه اولى‏ آن است كه‏
    براى هر روز نيت جداگانه‏اى بكند، كه اگر براى هر روز نيت جداگانه‏اى نكرد ضررى ندارد، همان يك نيت در اول ماه براى كل ماه كافى است، اين قول تقريباً معروف بين قدماء است، در بين متأخرين مرحوم محقق و علامه در بعضى از كتابها و همچنين شهيد اول در بخشى از كتابها با اين نظر موافقند، كه يك نيت براى كل ماه مبارك رمضان كافى است، ولى بسيارى از محققين از متأخرين مى‏گويند براى هر روز نيت جديد لازم است، واولى‏ آن است كه در اول ماه براى كل ماه نيت كند، آنها به عكس مى‏گويند، بعضى‏ها بين اولى‏ و لازم جمع كرده‏اند مثل قدماء، گفته‏اند كه براى كل ماه يك نيت كافى است، اولى‏ آن است كه براى هر روز نيت كند، چه اينكه متأخرين هم گفته‏اند براى هر روز نيت كند و اولى‏ آن است كه براى كل ماه هم يك نيت بكند، بعضى‏ها گفته‏اند احوط آن است كه هم نيت براى كل ماه بكند هم براى كل يوم، پس تاكنون چهار سخن شد، يك سخن اينكه براى كل ماه يك نيت كافى است. سخن ديگر آن است كه براى كل ماه يك نيت كافى نيست، براى هر روز يك نيت لازم است. سخن سوم آن است كه در عين حال كه براى مجموع ماه يك نيت كافى است، اولى‏ آن است كه براى هر روز يك نيت بكند. سخن چهارم آن است كه در عين حال كه براى هر روز يك نيت لازم است، اولى آن است كه براى مجموع ماه هم يك نيت بكند. اينها تا حدودى قابل تصوير صحيح است، اما يك سخن پنجمى هم هست و آن اين است كه احوط آن است كه هم براى كل ماه يك نيت هم براى هر روز نيت بكند، وقتى اين آراء گذشته تحليل شد، معلوم مى‏شود كه جا براى اين احوط نمى‏ماند، اما آنها كه براى كل ماه يك نيت را كافى مى‏دانند مى‏گويند كل ماه يك عبادت واحد است و ظاهر قرآن كريم هم اين است كه مجموعه شهر يك عبادت است چون فرمود «من شهد منكم الشهر فليصمه» خود آن شهر را روزه بگيرد، پس اگر شهر رمضان ظرف تكليف است يك نيت براى شهر رمضان كافى است، منتهى اگر براى هر روز نيت جدا كرد البته اولى‏ است كه اين سخن دوم با سخن اول قابل جمع است، آنها كه مى‏گويند (نظير متأخرين) كه براى هر روز بايد نيت كند مى‏فرمايند سى روز، سى تكليف است، آن آيه كه فرمود «من شهد منكم الشهر فليصمه» اين يك امر، تحليل به سى امر است، در حقيقت سى تكليف است، براى هر تكليف نيت جدا لازم است، منتهى چون در آيه به صورت «شهر» ياد شده است اولى‏ آن است كه انسان در طليعه شهر نيت كل شهر هم بكند، پس اين سخن هم قابل تصوير است. اما اگر كسى بخواهد احتياط بكند به نحو احتياط لزومى كه بايد يك نيت بكند براى كل ماه و هم سى نيت براى سى‏
    روز، مى‏فرمايند اين احتياط وجوبى منشأش چيست؟ اين ماه مبارك رمضان بالاخره يا يك عبادت است يا سى عبادت، اگر يك عبادت است، آن سى روز، سى جزء اين يك واحد است، انسان كه براى اجزاء نيت جدا نمى‏كند، اجزاء را به همان نيت كل مى‏آورد، مثل نماز كه داراى چند جزء است براى هر جزء كه انسان نيت نمى‏كند، بلكه نيت نماز مى‏كند و اجزاء را به همان نيت نماز مى‏آورد، اگر ماه مبارك رمضان مجموعاً يك عبادت است و سى جزء دارد، ديگر سى نيت لازم نيست، يك نيت براى كل ماه، اين ماه هم سى جزء دارد، هر جزئى را به قصد همان نيت اول مى‏آورد، جا براى احتياط لزومى نيست. (س:...) (پاسخ استاد:) آن كسى كه در مقام امتثال هست چون براى او روشن نيست مى‏تواند جمع كند، مى‏شود اولى‏ واما كسى كه فقيه است و فتوا مى‏دهد كه مثلاً براى ماه مبارك رمضان يك نيت كافى است او بايد اين معنا را پذيرفته باشد كه ماه مبارك رمضان جمعاً يك عبادت است، چون يك عبادت است، يك نيت كافى است و اگر سى عبادت باشد هر كدام يك نيت جدا طلب مى‏كند. (س:...) (پاسخ استاد:) چون اولويت تقريباً احتياط وجوبى نيست، اولويت براى تجديد همان خاطره است، احياء همان نيت است، نكرد هم نكرده است.(س:...) (پاسخ استاد:) ما ببينيم آيا وزان ماه مبارك رمضان نظير همان «صلاة» است يا غير «صلاة» ولى اگر كسى يك نيت كرد، چون در باب وضو گفتند تفريق تا حدودى رواست، ولى منظور آن است كه اگر كسى احتياط وجوبى مى‏كند اگر احراز كرده است كه ماه مبارك رمضان يك عبادت است، ديگر چرا واجب باشد بر مكلف براى هر روز نيت جدا بكند؟! (س:...) (پاسخ استاد:) در مقام عمل احتياط مى‏كند، فتوا نمى‏دهد، يعنى «لست ادرى» مقلدين او مى‏توانند در اينجا به غير مراجعه كنند، چون براى او روشن نشد. و اما اگر كسى فتوا به احتياط بدهد اين دليل طلب مى‏كند.بنابراين اگر ماه مبارك رمضان جمعاً يك عبادت است نظير «صلاة» ديگر جا براى نيت براى كل واحد نيست.مطلب ديگر آن است كه گاهى ممكن است يك عمل داراى اجزاء باشد و آن اجزاء خيلى به هم مرتبط باشند كه اگر يكى باطل شد ديگر اجزاء هم باطل خواهد بود، يك وقت است كه يك عملى واجب ارتباطى باشد و اگر بعض باطل شد مستلزم بطلان اعمال ديگر يا بطلان كل نباشد، نظير حج، حج گرچه جمعاً يك واجب است اما نظير «صلاة» نيست، آن ارتباط و پيوستگى كه بين اجزاء «صلاة» است در اجزاء حج نيست اگر مثلاً ركوع باطل شد بقيه اجزاء هم باطل است ولى حج اينچنين نيست كه اگر يك جزء باطل شد بقيه باطل باشد، ممكن آن جزء را بعداً هم نائب بگيرد يا خودش انجام بدهد، چون يك چنين حالتى براى حج هست لذا در مسأله حج در طليعه قصد حج مى‏كند ولى در هر جايى نيت خاص خود را دارد، يعنى وقتى به عرفات رسيدند به قصد وقوف نيت مى‏كند، و مانند آن.جريان روزه نه مثل جريان نماز است، كه تمام اجزاء آنچنان به هم مرتبط باشند كه اگر يكى باطل شد سائر اجزاء هم باطل شود و كل نماز باطل شود، نه مثل حج است كه در عين حال كه بطلان بعضى اجزاء مستلزم بطلان اجزاء ديگر نيست اينچنين نيست كه حج تكاليف متعدده باشد، مجموعه حج يك تكليف است، ماه مبارك رمضان مجموعش يك تكليف نيست، زيرا گر چه ظاهر آيه «من شهد منكم الشهر فليصمه» اين است كه شهر را روزه بگيرد، ولى وقتى ما مجدداً خدمت اين ادله مى‏رسيم مى‏بينيم ثبوتاً، سقوطاً، اطاعةً، عصياناً، كفارةً، قضاءً، هر روز حكم خاص خود را دارد، اگر كسى تا پنجم ماه مبارك رمضان بالغ نبود، روز پنجم بالغ شد، آن ايام ديگر واجب نيست، از امروز واجب است، كسى تا روز پنجم مسافر بود، پنجم به بعد حاضر شد، از پنجم به بعد واجب است، زنى بود كه بعد از روز هشتم طاهر شد، از روز نهم واجب است، در ثبوت تكليف بين ايام فرق است، و همينطور در سقوط تكليف، كسى قبلاً بر او واجب بود، بعد بيمارى يا عذرى پديد آمد ديگر بر او واجب نيست، پس در ثبوت تكليف و در سقوط تكليف اين ايام با هم فرق دارند، چه اينكه اگر كسى ده روز را روزه گرفت بقيه را روزه نگرفت، ده اطاعت كرد، بقيه را معصيت كرد، براى ده روزى كه روزه گرفت ده ثواب است، براى آن بيست روزى كه روزه نگرفت بيست عقاب است، براى اين ده روزى كه روزه گرفت نه قضا است نه كفاره، براى هر روزى از روزهايى كه روزه نگرفت هم قضا است هم كفاره، پس هر روز حكم خاص خود را دارد، اگر هيچ ارتباطى بين اين ايام نيست، بنابراين جمعاً يك واجب نيست تا براى اين مجموع يك نيت بكند، اين نشان مى‏دهد كه آيه «من شهد منكم الشهر فليصمه» به سى تكليف مستقل منحل شده است، اين واجب ارتباطى نيست، واجب استقلالى است، (س:...) (پاسخ استاد:) البته خيلى از حرفهاست كه متأخرين دارند و قدما ندارند، قدما معمولاً مى‏فرمايند يك نيت كافى است، شما مثلاً نوع اين فرمايشاتى كه در «سلسلة الينابيع الفقهية» است ملاحظه بفرمائيد تعبيراتشان همين است. مثلاً آنچه كه مرحوم مفيد در مقنعه دارند در همين صفحه 47 اين «سلسلة الينابيع الفقهية» مى‏فرمايد : «فاذا عقد قبل الفجر من اول يوم من شهر رمضان صيام الشهر و عصره اجزئه ذلك فى صيام شهره باجمعه و اقناه فى الفرض عن تجديد نية فى كل يوم على الاستقلال فان جدّد النية فى كل يوم قبل فجره كان بذلك متطوعاً فعلاً فيه فضل يستحق عليه الثواب» كه اين همان اولاى استحبابى است «وان لم يجدد نيةً بعد ما سلف له لجلمة الشهر فلاحرج عليه كما بيناه» آنچه كه مى‏تواند توجيه كننده فرمايش قدما باشد اين است كه اينها چون نيت را داعى مى‏دانستند، اگر كسى در اول شهر رمضان داعى پيدا كرد كه اين يك ماه را روزه بگيرد اين انگيزه در قلبش هميشه حاضر است، نه نيت وفاق لازم است و نه غفلت ضرر دارد، بلكه نيّت خلاف ضرر دارد و ترديد، غفلت هم ضرر ندارد، غفلت به اين معنا كه هم اكنون ملتفت باشد لازم نيست، بلكه «لو التفت لعلم» همين كافى است خوب اگر نيت اين قدر سهل است كه صرف داعى كافى است و معناى داعى هم اين نيست كه اين شخص الآن ملتفت باشد معنايش اين است كه اگر از او بپرسند چه مى‏كنى؟ مى‏گويد روزه دارم، كسى است كه مشغول كار خودش است، اصلاً يادش نيست كه روزه دارد چه اينكه گاهى اگر آبى به او تعارف بكنند نسياناً آب مى‏نوشد، اين اصلاً صورت روزه از ذكرش رفته است، ولى اگر از او سؤال بكنند امروز روزه دارى يا نه؟ ملتفت مى‏شود مى‏گويد بله، همان قدر كافى است. اين را از كجا استفاده مى‏كنند؟ از اينكه خواب در حالت روزه ضرر ندارد، نه در طليعه روز و روزه ضرر دارد نه در اثناء روزه، اگر كسى هنگام سحر خوابيده باشد و بعد از طلوع صبح بيدار شده باشد، روزه او درست است، در صورتى كه قبلاً داعى داشته است كه فردا روزه بگيرد، از اينكه در طليعه روز اگر خواب باشد، يا در اثناء روز اگر خواب باشد، چون استدامه حكمى نيت لازم است مى‏گويند خواب در ماه مبارك رمضان ضرر ندارد، معلوم مى‏شود كه نه تنها اخطار لازم نيست، التفات هم لازم نيست، التفات تقديرى كافى است كه اگر متوجه باشد بگويد من صائم هستم، اين معنا شايد فرمايش قدما را بتواند توجيه كند، كه چون در اول ماه مبارك رمضان به قصد روزه اين ماه وارد ماه مى‏شود اين داعى و انگيزه براى او تا پايان هست، دو چيز ضرر دارد يكى ترديد يكى هم نيت خلاف، وگرنه، نه نيت وفاق و اخطار لازم است و نه غفلت ضرر دارد، به دليل اينكه خواب مشكلى براى صائم ايجاد نمى‏كند.(س:...) (پاسخ استاد:) بسيار خوب، دو حرف است يك وقت است كه اگر در طليعه نماز يك چنين داعى براى او پيش آمد از آن باب است، كه يك داعى براى كل نماز كافى است، اين معلوم مى‏شود نماز جمعاً يك عبادت است، اين سى روز هم جمعاً يك عبادت، ولى اگر چنانچه نه، از باب استدامه حكميه اوست، يعنى اين سى روز به منزله استدامه حكميه اين عبادت واحد است مثل «اثناء صلاة» اگر اين است بايد به لازمش هم ملتزم باشند، اينكه در سى روز داعى دارد، اينها به عنوان استدامه حكميه همان نيت اولى‏ است يا هر كدام نيت مستأنف است، اگر بگويند هر كدام نيت مستأنف است، پس سى عبادت است، اگر بگويند نه، وزان اين داعيها سى روزه، وزان سى جزئى كه براى نماز فرض بكنيم، اين داعى استدامه حكميه همان نيت اولى است، اگر از آن باب باشد، اين سخن ناصواب است، براى اينكه ثبوتاً، سقوطاً، اطاعةً، عصياناً، ثواباً، عقاباً، قضاءً، كفارةً هر روز مستقل از روزهاى ديگر است، استقلال اينها خيلى قويتر از استقلال اجزاى عبادى در حج است، براى اينكه مجموعاً يك عبادت است، اينجا سى عبادت است. بنابراين نمى‏شود گفت يك نيت كافى است و جمعاً يك نيت است.(س:...) (پاسخ استاد:) مثل آن است كه انسان اول روز نيت مى‏كند تا پايان روز در حالى كه از وسط روز بى خبر است، اين روى جهل خودش نيت كرده تا پايان روز، در حالى كه وسط روز مريض مى‏شود، هر حرفى را كه ما درباره يك روز مى‏زنيم درباره يك ماه مى‏زنيم، چه كسى مى‏داند چه حادثه‏اى براى او يك لحظه بعد پيش مى‏آيد، مريض مى‏شود، سفر خيرى پيش مى‏آيد، اين شخصى كه در يك روز نيت مى‏كند با اينكه وجوبش آمده است چون امر تدريجى است در حقيقت او برابر جهل خود نيت مى‏كند. (س:...) (پاسخ استاد:) دو حرف است، صائم نيست ولى تا اينجا هست نبايد چيزى بخورد، تا از حد ترخص خارج شد مى‏تواند چيز بخورد، چون هنوز مجوّز نيامده الآن موظف است، شايد بدأ براى او پيش بيايد و نرود.(س:...) (پاسخ استاد:) يقين دارد، براى يقين او كه شارع كه حكم را تغيير نمى‏دهد، برابر واقع حكم را تغيير مى‏دهد، تا آنجا كه هست حجت دارد، الآن كه هنوز مسافر نشده، دارد كه «من كان مريضاً او على سفر فعدة من ايام اخر» هنوز كه سفر نيامده، چون سفر نيامده تكليف هست، مادامى كه به واقع عالم نيستيم برابر با علم خودمان تصميم مى‏گيريم و همين علم هم براى ما حجت است چه در طرف خوردن و چه در طرف روزه گرفتن.بنابراين اگر كسى در اول ماه مبارك رمضان بگويد اولى آن است كه يك ماه را روزه بگيرد، مى‏تواند بگويد به استناد اين آيه «من شهد منكم الشهر فليصمه» (كه ضمير به شهر برمى‏گردد) يك نيت براى كل ماه دارد. اما هيچ اثر فقهى ندارد، به اين نيت بخواهد اكتفا كند كه روزهاى بعدى را با اين نيت تصحيح كند اين ممكن نيست، بطورى كه مثلاً نيت بر خلاف ضرر نداشته باشد، ترديد ضرر نداشته باشد، اينچنين نيست، بلكه براى هر روزى يك نيت لازم است، اگر گفتيم نيت اخطار است، كه براى هر روز يك اخطار، اگر گفتيم داعى كافى است، براى هر روز يك داعى، غرض اينكه تفاوت فقهى ندارد، در مقام عمل براى مكلف آسانتر است، از اينجا معلوم مى‏شود كه فرقى كه مرحوم صاحب عروه (رضوان اللّه عليه) بين ماه مبارك رمضان وغير ماه مبارك رمضان گذاشته‏اند آن هم ناتمام است، چون ايشان فرمودند كه براى ماه مبارك رمضان يك نيت كافى است منتهى براى هر روز بايد تجديد كند «يجوز فى شهر رمضان ان ينوى لكل يوم النية على حدة والاولى‏ ان ينوى صوم الشهر جملة و يجدّد النية لكل يوم و يقوى الاجتزاء بنية واحدة للشهر كله» اگر براى مجموع شهر يك نيت بكند كافى است، اين در حقيقت به اين معنا نيست كه مجموع شهر يك عبادت است بلكه چون طليعه شهر قصد كرده تا پايان شهر روزه بگيرد «لله» و اين داعى هر روز وجود دارد در حقيقت سى نيت است، نه به اين صورت كه يك داعى براى سى روز كافى باشد كه اينها اجزاء عبادت واحد باشند، اينچنين نيست، كه اين ايام به منزله استدامه حكميه همان نيت باشند، داعى لازم هست، اما داعى مستقل، نه اين داعى كه هر روز هست به عنوان استدامه حكميه همان نيت باشد، يا استدامه همان نيت اولى باشد، اين يك عبادت نيست، نشانه‏اش اين است كه اگر يك امرى را ضميمه كند، بگويد مجموع را به عنوان عبادت واحد مى‏خواهم انجام بدهم «قربة الى اللّه» اين باطل است، مجموع كه يك عبادت نيست، شما به عنوان يك عبادت جعل كرديد، اين سى تكليف است به شاهدهايى كه اقامه شده اگر كسى روز دهم بالغ شد ده روز بر او واجب نبود، معلوم مى‏شود هر روز مستقل است، پس يك وقت است انسان مى‏گويد همان طليعه شهر كه داعى داشت چون اين داعى براى هر روز وجود دارد كافى است، اين در حقيقت سى تا داعى است براى سى عبادت، يك وقت است نه، به اين فكر فتوى‏ مى‏دهد كه چون مجموعه شهر يك عبادت است و اين داعى هم تا پايان ماه وجود دارد، براى اينكه به منزله استدامه حكميه همان نيت است، كافى است، اين سخن باطل است، براى اينكه سى تكليف مستقل است، طبق اين شش نشانه‏اى كه ذكر شده است، (ثبوتاً، سقوطاً، ثواباً، عقاباً، قضاءً، كفارةً) همه مستقل هستند.بنابراين اگر داعى براى هر روز هست به عنوان عبادت مستقل هست، نه به عنوان استدامه حكميه نيت قبلى فرمود : «ويقوى الاجتزاء بنية واحدة للشهر كله، لكن لايترك الاحتياط بتجديدها لكل يوم» اگر چنانچه يك نيت براى مجموع شهر كرد احتياط ترك نشود كه بايد براى هر روز يك نيت بكند، اين جاى احتياط نيست، اقوى‏ آن است كه براى هر روز نيت كند، منتهى در نيت داعى كافى است، اينجا هم كافى است، يك وقت است انسان روز دهم كه داعى روزه دارد، اين داعى به عنوان استدامه حكميه است مثل ركعت سوم است، كه ركعت سوم را به داعى همان نيت مى‏خوانند، اين نيت باطل است، براى اينكه روز دهم كه جزء يك مجموع نيست، يك عبادت مستقل است، شما آمديد چيزى كه عبادت نيست را عبادت جعل كرديد، چيزى كه جزء نيست و مستقل است، جزء چيز ديگر حساب كرديد، يك وقت است كه نه، داعى دارد به عنوان اينكه جزئى براى چيزى نيست به عنوان استدامه حكميه نيست، بلكه به عنوان روزه‏اى كه بر او مستقلاً واجب است انجام مى‏دهد، گرچه نيت استقلال و جزئيت لازم نيست ولى اگر كسى به عنوان اينكه ماه مبارك رمضان جمعاً عبادت واحد است به اين قصد بكند اينكه مشروع نيست، «واما فى غير شهر رمضان من الصوم المعيّن فلابد من نيته لكل يوم اذا كان عليه ايام كشهر او اقل او اكثر» در غير ماه مبارك رمضان مثل كسى كه «شهرين متتابعين» بر عهده او است يا نذر كرده يك ماه را يا «ثلاثة ايام فى الحج و سبعة اذا رجعتم» در بدل هدى هفت روز بر او هست، اين نمى‏تواند بگويد كه من قصد هفت روز را مى‏كنم، براى اينكه هفت نيت لازم است، اگر كسى «شهرين متتابعين» بر عهده او است كه سى و يك روزش متوالى است بقيه لازم نيست متوالى باشد، نمى‏تواند بگويد سى و يك روز يك عبادت است، مرحوم سيد (رضوان اللّه عليه) مى‏فرمايد اين با ماه مبارك رمضان فرق مى‏كند.هيچ فرقى نمى‏كند، اينها توالى شرط است نه اينكه يك عبادت باشد در حقيقت، البته بايد در كفاره مخصوصاً آنجا كه توالى شرط است على حده بحث بشود، غرض آن است كه اگر از اين جهت بررسى بشود هيچ فرقى بين ماه مبارك رمضان و غير ماه مبارك رمضان نيست، اگر كسى بيش از يك روز روزه بر او واجب شد چون روزه واجب ارتباطى نيست، واجب استقلالى است، هر روز، روزه حكم خاص خود را دارد، هر روز نيت جدا طلب مى‏كند، اگر نيت داعى كافى بود، كافى است، ولى اين داعى به عنوان طليعه امر و مستقل بايد مطرح بشود نه به عنوان استدامه حكميه نيت قبلى والحمدللّه رب العالمين پايان