• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
  •  متن

  • درس خارج فقه بحث "صوم" حضرت آية الله العظمى جوادى آملى سال تحصيلى 74-75 جلسه 24
    بحث در پايان وقت اضطرارى نيت بود، يعنى اگر كسى در اثر جهل يا نسيان در وقت لازم نيت نكرده است، قاعده اوّلى بطلان آن صوم است، آيا نص خاص تجويز كرده است كه در روز، انسان نيت بكند و روزه او صحيح باشد، يا نه؟ اين مقام اول بحث، بر فرض كه نص تجويز كرده باشد يك اَمد و فرصتى براى اين وقت هست؟ يعنى تا زوال است يا نه تا غروب ادامه دارد؟ اين مقام ثانى بحث، و چون فروعات ياد شده چهار امر جداى از هم بود، بايد درباره هر كدام از اين فروع چهارگانه، جداگانه بحث كرد، يكى درباره صوم معينِ بالذات است، نظير صوم ماه مبارك رمضان، يك صوم معين بالعرض است، نظير نذر معين و مانند آن. يكى هم واجب غير معين است، نظير قضاى موسع، كفاره، بدل هدى، نذر مطلق و مانند آن، يكى هم صوم تطوع و مندوب است. آيا اين فروع چهارگانه يك حكم دارند يا بين اينها تفصيل است؟ همانطورى كه ملاحظه فرموديد، صاحب عروه بين سه فرع اول فرقى نگذاشتند، يعنى صوم ماه مبارك رمضان و واجب معين ديگر و واجب غير معين، در همه اين سه قم، تا زوال وقت اضطرارى نيت است. فرع چهارم كه مربوط به صوم مندوب باشد، تا پايان روز فرصت هست. بعضى از فقهاء - رضوان اللّه عليهم - بين ماه مبارك رمضان و غير ماه مبارك رمضان فرق گذاشته‏اند مثل مرحوم آقاى خوئى - رضوان اللّه عليه - فرمودند به اينكه در ماه مبارك رمضان اگر كسى جهلاً يا نسياناً نيت كرده است، بعيد است كه ما بگوئيم وقت نيت تا ظهر ادامه دارد، ولى در واجب غير معين بلكه در واجب معين، منتهى غير ماه مبارك رمضان، وقت اضطراريش تا ظهر است. اين تفصيل به اجماع و شهرت و امثال ذلك وابسته نيست كه كسى بگويد، يك طرفش اجماعى است و طرف ديگرش غير اجماعى است و مانند آن، به استنباط فقهاء - رضوان الله عليهم - از اين نصوص وابسته است. رواياتى كه در نوبت قبل بعرضتان رسيد از تعليل رواياتى كه درباره يوم الشك وارد شده است، به خوبى مى‏توان استفاده كرد كه اگر نيت در اثر جهل يا در اثر نسيان ترك بشود، تا ظهر وقت اضطرارى او هست، چرا؟ براى سه جمله‏اى كه در ذيل آن روايت معتبره بود، يكى اين بود كه تفضلاً، اصل مسئله در يوم الشك است، يعنى كسى كه نمى‏داند ماه ديده شده يا نه، فردا آخر ماه شعبان است يا اول ماه رمضان در اثر جهل به موضوع قصد ماه مبارك رمضان نكرده است و فردا معلوم شد كه ديشب ماه ديده شد، آيا نيت روزه بكند يا نكند؟ معصوم - سلام اللّه عليه - فرمود نيت روزه رمضان بكند و صحيح هم‏
    هست و اين تفضل الهى است، يك، و لا وسّع اللّه على عباده»، دو «لولا ذلك لهلك الناس» اين جمله سوم خيلى مهم است، اين تعليل غير مورد خود را هم مى‏گيرد و آن اين است كه اگر يك تكليفى در اثر جهل يا نسيان ترك بشود، اگر شارع مقدس دستور بدهد، بگويد اين روز باطل است، روز ديگر حتماً بايد بگيريد، اين باعث به زحمت افتادن مردم است، در حقيقت، و گرنه اينجا كه سخن از كفاره و امثال ذلك، كه نبود تا ما بگوئيم اگر شارع كفاره را بر اينها واجب بكند، مستلزم هلاكت و رنج آنهاست،اينجا صرف قضاء است. معلوم مى‏شود كه همين صرف قضاء را هم شارع تحميل نكرده است، اين تعليل شامل واجب معين ديگر در غير ماه مبارك رمضان مى‏شود و شامل واجب معين به نذر و مانند آن هم خواهد شد، گذشته از اينكه درباره صوم قضاء و مانند آن نصوص خاصه فراوانى داشتيم كه در نوبت قبل خوانده شد. تتمه آن نصوص را بايد در اين نوبت بخوانيم، اين يك كار، كار دوم و مطلب دوم تشريح آن فرع چهارم است.فرع چهارم اين است كه وقت اضطرارى صوم مندوب تا چه زمانى است؟ در حقيقت آنهم نمى‏شود گفت اضطرارى، فردا كه روزه ماه مبارك رمضان نبود، روزه معين هم نبود، واجب غير معين هم نيست، مى‏خواهد روزه مستحبى بگيرد، ولى نيت نكرده است، تا چه وقت مى‏تواند نيت روزه مستحبى داشته باشد؟ كه اين فرع چهارم است در فرع چهارم روايات متعارض وجود دارد، بر خلاف فروع گذشته، در فروع گذشته مشهور به اين سمت بود، يعنى شهرت به اين سمت بود آنچه كه مشهور بين اصحاب بود اين بود كه تا ظهر وقت اضطرارى است، ولى در اينجا به آنچه كه معروف بين اصحاب است، چيز ديگر اسناد داده‏اند، گفته‏اند آنچه كه مشهور معروف بين اصحاب است، اين است كه نيت صوم مستحب نظير صوم واجب غير معين تا اول ظهر است، بعد از ظهر حق نيت؛ يعنى اگر نيت بكند يك تأدب شرعى است، و گرنه روزه مشروع نيست، اين را گفته‏اند معروف بين اصحاب است، سرّش هم روايات متعارضى است كه در آن مسئله است. غرض آن است كه الآن تتمه روايات بحث واجب غير ماه مبارك رمضان، مثلاً قضاء و اينها بايد خوانده شود، تا برسيم به فرع چهارم، در رواياتى كه قبلاً بحث شد، كه بسيارى از آنها معتبر، يا صحيح يا موثق بود، ثابت كرد به اينكه اگر كسى در اثر جهل يا در اثر نسيان نتوانست نيت بكند، در روز مى‏تواند نيت بكند و وقتش هم تا ظهر است كه خود اين بحث هم دو مقام بود، يكى اينكه اگر در اول طلوع فجر نيت نكرد مى‏تواند در روز نيت بكند، مقام ثانى بحث اين بود كه پايانش تا چه زمانى است؟ پايانش تا ظهر است يا بعدازظهر هم مى‏شود؟
    مقام ثانى بحث تا حدودى رواياتش خوانده شد، شايد بعضى از نكات هم باز در اين نوبت بعرض برسد، روايت محمد ابن قيس كه اين هم از او به صحيحه ياد شده است، اين هم دلالت مى‏كرد كه ، «عن ابى جعفر عليه السلام قال، قال على عليه السلام اذا لم يفرض الرجل على نفسه صياماً ثم ذكر الصيام قبل ان يطعم طعاماً او يشرب شراباً و لم يفطر، فهو بالخيار، ان شاء صام و ان شاء افطر» اين كسى كه لم يفرض على نفسه صياماً يعنى بر خود روزه را در آن روز واجب نكرده است، يعنى نيت روزه نكرده است، حالا منظورش هم روزه فرضى است، مثلاً، حالا يا نذرى داشت، مى‏خواست تطبيق كند، نكرد، يا قضاى خود يا قضاى پدر، يا قضاى اجارى داشت خواست تطبيق بكند، نكرد، بالاخره مى‏توانست يك روزه واجبى را بر خود تعيين بكند و تطبيق بكند بر آن روز و نكرد، بعد متذكر آن روزه‏اى شد كه مى‏توانست تطبيق بكند، نه اينكه «لم يفرض على نفسه» يعنى «لم ينذر ثم نذر» نه، يعنى بايد تطبيق مى‏كرد و نكرد. بعد متذكر شد كه يك روزه يك روزى بر او واجب بود و مى‏توانست بر امروز تطبيق بكند و نكرد و مفطرى هم انجام نداد، طبق اين روايت امام باقر سلام اللّه عليه فرمود «فهو بالخيار ان شاء صام و ان شاء افطر» خوب اين چون واجب غير معين است، تاكنون نيت نكرده است، فرمود در اثناء روز فرصت براى احداث نيت هست، اينگونه از نصوص مطلق است شامل بعد از زوال هم مى‏شود، ان شاء صام و ان شاء افطر. ولى روايت صحيحه عبدالرحمن ابن حجاج كه روايت شش همين باب دو از ابواب نيت بود، دارد كه از وجود مبارك امام كاظم سلام اللّه عليه سئوال كرديم: مردى است كه «يصبح ولم يطعم و لم يشرب و لم ينوى صوماً و كان عليه يوم من شهر رمضان» كسى قضاى يك روز شهر رمضان بعهده او بود، و امروز هم گرچه نيت نكرد، ولى مفطرى هم انجام نداد، «أله ان يصوم ذلك اليوم و قد ذهب عامة النهار» قسمت مهم روز گذشت مى‏تواند قصد روزه بكند؟ «فقال نعم» اين گرچه شامل مى‏شود حتى بعد از ظهر را كه در بعد از ظهر هم مى‏تواند نيت بكند، اما به اطلاق شامل مى‏شود، براى اينكه، اينكه دارد «عامة النهار» رفت و زائل شد، يك فردش خود زوال است، چون تا زوال گرچه از نظر طلوع تا غروب آفتاب به دائره نصف النهار مى‏رسد، نصف نهار مى‏شود، روز نصف مى‏شود، اما روزى كه مبدأش طلوع شمس است و پايانش غروب، نه روزى كه مبدأش طلوع فجر باشد و پايانش ليل. حالا در طرف پايان، شايد خيلى تفاوت بين غروب و مغرب نباشد، يك چند دقيقه‏اى. ولى در طرف مبدأ روز در روزه همان از طلوع فجر است، اين بحث را مرحوم ميرزا در قوانين جزء بحثهاى مجمل و مبين ذكر كرده است، يكى از الفاظى‏
    كه مى‏فرمايند آيا مجمل است يا مبين كلمه يوم و ليل است، يوم اطلاقات فراوانى دارد، آيا روزه كه گفتند، از طلوع شمس است تا غروب، يا از طلوع فجراست تا غروب، در نذر بئر كه دو روز ياسه روز بايد بئر را نذر كنند، چيست؟ در اجارات اگر گفتند دو روز اجير شديم چيست؟ فرمودند اگر ما قرينه خاص داشتيم كه حكم خاص خود را دارد مى‏شود مبين اگر نداشتيم مثلاً همان طلوع شمس خواهد بود، ولى در مسئله صوم هم دليل خاص او را همراهى مى‏كند حتى يتبين لكم الخيط الابيض من الخيط الاسود من الفجر» (187 / بقره) خوب اين مشخص است كه از طلوع فجر است، چون روزه از طلوع فجر است الى الليل، وقتى شمس به دايره نصف النهار رسيده است قسمت مهم روز رفت، اين يك فرد، يك فردش هم همان بعد از ظهر را هم شامل مى‏شود، پس اين صريح در بعد از ظهر نيست، اگر روايت دلالت كرد بر اينكه در بعد از ظهر نمى‏توان نيت روزه بكند، آن مى‏شود خاص، اين مى‏شود عام، يا آن مى‏شود مقيد، اين مى‏شود مطلق. (س: ...) (پاسخ استاد:) اينكه مى‏گويند اصبح در برابر امسى است، روز را هم مى‏گيرد براى اينكه اين تصريح كرده است و ذهب عامة النهار، قسمت مهم روز رفت، دارد «يصبح و لم يعلم و لم يشرب و لم ينوى صوماً و كان عليه يوم من شهر رمضان، أله ان يصوم ذلك اليوم و قد ذهب عام النهار» يا نه؟روايت هفتم اين باب اين است - كه اينهم خوانده شد - كه هشام ابن سالم از امام صادق سلام اللّه عليه نقل مى‏كند كه امير المؤمنين عليه السلام سنتش اين بود كه وارد منزل مى‏شد، به آنها مى‏فرمود، اگر چيزى نزد شما هست، كه مثلاً ما افطار بكنيم و گرنه روزه مى‏گيريم، «فان كان عندهم شى‏ء اَتوه به والا صام» خوب خواسته‏اند بفرمايند به اينكه اين براى از ظهر به بعد است چون دأب بر اين است كه مردى كه از خانه بيرون رفت، بعد از نماز و بعد از ظهر، بعد از انجام نماز ظهر به منزل مى‏آيد براى صرف غذا، او بعد از ظهر آمده است، و چون بعد از ظهر آمده است، مثلاً مخصوص روزه مستحبى است و از طرفى هم بعيد است كه از حضرت امير سلام اللّه عليه، روزه واجب برگردن او باشد، و قضاء و اينها باشد، كه خوب اين استبعاد برطرف شد چون واجب كه مخصوص قضاء نيست، خوب روزه نذرى هم هست و مانند آن. استفاده كردن اينكه اين مخصوص روزه مستحبى است، مشكل است. خواستند به اين روايت استناد كنند كه اين مخصوص روزه مستحبى است و اين مشكل است، روزه واجب را هم مى‏گيرد، حالا واجب ممكن است واجب نذرى باشد.روايت هشت اين است كه اين صحيحه هشام ابن سالم، "عن ابى عبداللّه عليه السلام قال قلت له : «الرجل يصبح لا ينوى الصوم»" كسى‏
    صبح مى‏كند و قصد روزه نداشت «فاذا تعال النهار» روز بالا آمد «حدث له رأى فى الصوم» برايش بداء حاصل شد، مى‏خواهد روزه بگيرد. «فقال عليه السلام ان هو نوى الصوم قبل ان تزول الشمس حسب له يومه و ان نواه بعد الزوال حسب له من الوقت الذى نوى» اگر چنانچه نيت، قبل از ظهر كرد، خوب روزه كامل محسوب مى‏شود، و اگر بعد از زوال نيت كرد، اين از همان وقتى كه نيت كرده است حاصل مى‏شود، اينكه فرمود «ان نواه بعد الزوال حسب له من الوقت الذى نوى» اگر روزه واجب باشد، فقط ثواب امساك را به او مى‏دهند، نه صوم مشروع، ولى اگر روزه مستحبى باشد به دليل بعضى از رواياتى كه خواهد آمد، همان صوم مشروع است، "و ان نواه بعد الزوال حسب له من الوقت الذى نوى" اين در حقيقت روزه نيست، چون روزه كه تبعيض بردار نيست يا تحقيقاً بايد از اول طلوع فجر روزه حاصل بشود، اين مى‏شود صوم وجدانى، يا تعبداً بايد از اول طلوع فجر باشد، آن وقتى است كه نيتش قبل الزوال باشد، اين تعبد بمنزله آن تحقق است، اما اگر بعد از زوال نيت كرد، اين كه صوم تحقيقى است و نه صوم تعبدى، بنابراين «حسب له من الوقت» با ضميمه كردن اين مقدمه كه روزه تبعيض بردار نيست، معنايش اين است كه يك ثواب امساك به او خواهند داد. اگر چنانچه دليل خاصى آمد كه روزه مستحبى را مى‏توان بعدازظهر نيت كرد، اين شايد محمول بشود بر روزه مستحبى. روايت نهم اين باب كه اين هم مرسله بزنطى است، "باسناده عن محمد بن احمد بن يحيى عن يعقوب ابن يزيد عن احمد بن محمد ابن ابى نصر عن من ذكره عن ابى عبدالله (ع) قال: قلت له الرجل يكون عليه قضاء من شهر رمضان و يصبح فلايأكل الى العصر" قضاء ماه مبارك رمضان بعهده او است، روزى صبح مى‏كند و چيزى نمى‏خورد تا عصر. «أيجوز له ان يجعله قضاء من شهر رمضان قال نعم" اين مشكل ارسال را دارد، گرچه بعضى از فقهاء خيلى كم وقت نيت را هم تا عصر دانسته‏اند، اين با روايات ديگرى كه تهديد مى‏كند و مى‏فرمايد بعدازظهر روزه مشروع نيست، با او مخالف است. «أ يجوز له ان يجعله قضاء من شهر رمضان قال نعم» چه اينكه بعضى‏ها خواستند بگويند اين مربوط به عدول در نيت است و از بحث ما بيرون است، چون بحث ما در احداث نيت است و اين روايت ناظر بر عدول است كه مثلا قصد غير قضاء كرده است، حالا مى‏خواهد عدول بدهد به قضاء، به تعبير اينكه دارد «أيجوز له ان يجعله قضاء من شهر رمضان» لكن اين استنباط هم ناتمام است، براى اينكه او فرض كرده كه اصلا قصد روزه نكرده، اينكه دارد «أيجعله» يعنى «ان يجعل هذا اليوم» را قضاء براى شهر رمضان، نه اينكه قصد روزه‏اى كرده است، روزه غير
    قضائى را، حالا مى‏خواهدبعنوان قضاء قرار بدهد، اين ناظر به عدول نيست حالا عمده روايت ده اين باب است كه اين دو مطلب را دارد، يكى اينكه در اينگونه از واجبها اگر كسى جهلا يا نسيانا نيت نكرده است، بعد متوجه شد در روز مى‏تواند نيت كند، مطلب دومش اين است كه پايان وقتش تا زوال شمس است. نوع اين روايات از مرحوم كلينى رضوان الله تعالى عليه است، مرحوم كلينى "باسناده عن على بن الحسن ابن فضال عن احمد ابن الحسن عن عمرو بن سعيد عن مصدق بن صدقه عن عمار الساباطى عن ابى عبدالله (ع) عن الرجل يكون عليه ايام من شهر رمضان و يريد ان يقضيها، متى يزيد ان ينوى الصوم؟" كسى چند روز قضاء ماه مبارك رمضان بعهده اوست، حالا مى‏خواهد قضايش را بجا بياورد، چه وقت نيت كند؟ "قال هو بالخيار الى ان تزول الشمس، فاذا زالت الشمس فان كان نوى الصوم فليصم و ان كان ينوى الافطار فليفطر" البته اين درباره اختيار است كه غير از مسئله جهل و نسيان است، در جهل و نسيان در واجب معين بود، اما درباره واجب غير معين درباره خصوص قضاء - كه ملاحظه فرموديد - بحث از توسعه وقت اختيارى و اضطرارى بود، يعنى مطلقا اين چنين است، يك كسى قضاى ماه مبارك رمضان دارد و صبح شده است، نيت روزه هم نكرده است، آيا مى‏تواند نيت روزه كند يا نه؟ «متى يريد ان ينوى الصيام» حضرت طبق اين نقل فرمود اين تا ظهر اختيار دارد، اگر نيت صوم كرد قبل از زوال كه قضاء محسوب مى‏شود و گرنه افطار مى‏كند، آنگاه سؤال ديگر شد، «سئل و ان كان نوى الافطار يستقيم ان ينوى الصوم بعد ما زالت الشمس، قال: لا» اگر نيت افطار كرده است، يعنى قبل از زوال نيت افطار كرده است و اين قصد بود كه روزه نگيرد، آيا مى‏تواند در اين روز، بعدازظهر روزه مستحبى بگيرد نه روزه قضاء؟ «يستقيم ان ينوى الصوم بعد ما زالت الشمس، قال لا» اين روايت در عين حال كه حكم اختيارى قضا را مشخص مى‏كند كه تا ظهر است، درباره صوم ندبى هم نظر دارد كه آن هم تا ظهر است و اين مخالف است با روايتى كه مى‏گويد: صوم مستحبى تا پايان روز فرصت هست و اين روايت موافق با فتوائى است كه معروف بين اصحاب است كه آنها مى‏گويند وقت روزه مستحبى هم مثل وقت روزه قضا تا ظهر فرصت دارد كه حالا اين ذيل بايد على حدة بحث بشود. رواياتى كه دلالت ميكند «انما الاعمال بالنيات» ديگر در اين بحث دخيل نيست، از مجموعه اين حرفها روشن شد كه در واجب معين، اگر كسى عمدا بخواهد تأخير بيندازد حق ندارد، از اول صبح نيت را تأخير بيندازد، و در واجب معين اضطراراً للجهل او النسيان، اگر نيت نكرده است تا ظهر مى‏تواند نيت كند، در واجب غير معين وقت نيت اختياريش و
    اضطراريش تا اول ظهر است. اما در مستحب اختياريش كسى مى‏تواند نيت نكند و تا پايان روز نيت روزه نداشته باشد بعد در پايان روز نيت روزه استحبابى كند. اين فرع چهارم، معروف بين اصحاب اين است كه روزه استحبابى نظير قضاء، رمضان وقتش تا ظهر است، از ظهر كه بگذرد ديگر فرصت تجديد نيت ندارد، اما عده‏اى از بزرگان فرمودند كه نه! روزه مستحبى غير از روزه قضاء است، اين وقت نيتش تا نزديكهاى غروب است، منشأ اختلاف فتوى هم اختلاف رواياتى است كه در باب، مشهود است، در اين باب دو طايفه از روايات است، حالا اين طائفتين از روايات بايد خوانده شود بعد ببينيم جمع دلالى بين اين دو طايفه روايات همان است كه معروف بين اصحاب است يا آن است كه ديگران فرمودند و صاحب عروه و خيلى از متأخرين همين راه را طى كرده‏اند.باب سوم از ابواب وجوب صوم و نيته يك روايت دارد كه مربوط به همين باب صوم مندوب است «محمد بن يعقوب عن عدة من اصحابنا عن احمد ابن محمد عن الحسين بن سعيد، عن فضالة بن ايوب عن حسين بن عثمان عن سماعة بن مهران - كه سند معتبر است - عن ابى بصير، قال: سئلت اباعبدالله عن الصائم المتطوع" يك كسى است كه مى‏خواهد روزه مستحبى بگيرد، «تعرض له الحاجه» مى‏خواهد روزه مستحبى بگيرد، از سؤال معلوم نيست كه محور پرسش چيست؟ ولى از جواب معلوم مى‏شود كه سائل چه چيزى را مى‏خواهد سؤال مى‏كند، چون خيلى از موارد است كه خصوصيت سؤال حذف مى‏شود براى اينكه از جواب معلوم مى‏شود «قال: هو بالخيار ما بينه و بين العصر و ان مكث حتى العصر ثم بداله ان يصوم و ان لم يكن نوى ذلك فله ان يصوم ذلك اليوم ان شاء» فرمود اين شخص تا عصر مختار است، اگر چنانچه تا عصر نيت نكرد، حالا عصر نزديكيهاى غروب مثلا، نيت روزه كرده است، اين كافى است. «و ان مكث حتى العصر ثم بدا له ان يصوم و ان لم يكن نوى ذلك فله ان يصوم ذلك اليوم ان شاء» اما آنچه كه ذيل روايت عمار ساباطى بود كه دارد «سئل فان كان نوى الافطار يستقيم ان ينوى الصوم بعد ما زالت الشمس؟ قال: لا» اين يا حمل مى‏شود بر روزه واجب نظير قضاى ماه مبارك رمضان يا نذر غير معين و مانند آن، يا اگر مستحب را شامل مى‏شود، نفى كمال خواهد بود، براى اينكه اين اختصاصى به صوم مستحب ندارد براى اينكه صدرش كه مربوط به قضاء رمضان است، ذيل يا بالاخره همان قضاء است يا مطلق است، پس بنابراين اين روايت عمار ساباطى را مى‏توان اگر مطلق باشد، بوسيله همين تقييد كرد، كه اين مخصوص روزه واجب است كه تا ظهر ادامه دارد، روزه مستحب تا عصر ادامه دارد، و اگر نه اين شامل خصوص‏
    روزه مستحبى بود، اين حمل بر نفى كمال مى‏شود، چون اين بصورت صريح يا ظهورى كه كالصريح است، دلالت دارد كه تا پايان عصر مى‏تواند نيت روزه مى‏شود، چون اين بصورت صريح يا ظهورى كه كالصريح است دلالت دارد كه تا پايان عصر مى‏تواند بله، نظر مرحوم آقاى خوى اين است كه كلينى بلاواسطه از على ابن حسن ابن فضال نقل نمى‏كند، با طريق نقل مى‏كند، در طريقش هم ضعف است، حالا ديگرانى كه اين روايت را معتبر مى‏دانند، بر فرض اعتبار در اين روايت دو حرف است، يكى اينكه صدر اين مربوط به قضاء است شايد ذيلش هم مربوط به قضاء باشد، دوم اينكه ذيلش مطلق است، «سئل فان كان نوى الافطار يستقيم ان ينوى الصوم بعد ما زالت الشمس قال: لا» صوم مندوب كه ندارد، اين روايت 1 باب 3 كه مخصوص روزه مستحبى است مى‏تواند مقيد آن مطلق باشد كه آن بشود روزه واجب و اين بشود روزه مستحب، يا نه جمع ديگر باشد، چون در سؤال سائل آمده است كه «يستقيم ان ينوى الصوم؟» حضرت فرمود: نه، اين بر نفى كمال حمل مى‏شود. پس سه راه دارد، گذشته از اينكه مرحوم نظرشان اين بود كه ايشان مع الواسطة از على بن حسن بن فضال نقل مى‏كند نه بلا واسطه، و در واسطه ضعفى راه دارد، گذشته از اشكال سندى، چون صدر اين جمله اولى مربوط به قضاء است، شايد ذيل هم مربوط به قضا باشد، اين يك.و اگر نباشد مخصوص صوم مستحب كه نيست، صوم مستحب را هم شامل مى‏شودم به اطلاق شامل مى‏شود، اين روايت 1 باب 3 مقيد آن است، اين دو. جمع سوم آن است كه اين در متنش آمده آيا «يستقيم له ان ينوى الصوم؟ قال (ع): لا» اين بر نفى كمال حمل مى‏شود. خوب از اين جهت مشكلى نيست، عمده روايات باب 20 از ابواب ما يمسك عنه الصائم است، كه تحديد كرده است به زوال، پس اگر روايتى تحديد كرده است به زوال اين روايت مقيد او است، باب 20 از ابواب ما يمسك عنه الصائم روايت 2: «محمد بن يعقوب عن محمد بن يحيى عن احمد بن محمد عن ابن فضال عن ابن بكير قال: سألت اباعبدالله (ع) عن الرجل يجنب ثم ينام حتى يصبح، أيصوم ذلك اليوم تطوعا؟» آيا مى‏تواند در آن روز روزه مستحبى بگيرد، حالا عذر داشت بعد رفت و طاهر شد، مى‏تواند روزه مستحبى بگيرد يا نه؟ «فقال: أليس هو بالخيار ما بينه و بين نصف النهار» بله مى‏تواند براى اينكه مگر او اختيار ندارد كه تا زوال شمس نيت را تأخير بيندازد، خوب مى‏تواند، اين رواياتى كه مى‏گويند نيت تا اول ظهر ادامه دارد، مقيد است به اينكه افطار نشده باشد كسى كه افطار نكرده باشد، و آنچه كه در اين سؤال آمده است: رجلى است كه «يجنب ثم ينام» بايد بر عدم تعمد بر بقاء
    حمل بشود، چون اگر كسى تعمدا باقى بود، خوب افطار كرده است. ولو ماه مبارك رمضان نيست، اما اگر كسى عمدا باقى بود اين افطار كرده است، اين بمنزله اين است كه مفطرى انجام داده باشد، چون يكى از مفطرات اصباح عمدى است جنباً، در موارد خاص نظير قضاء و مانند آن، اگر تعبد مخصوص نباشد كه آدم فتوى نمى‏دهد، پس در اينگونه از موارد كه فرمود: «يجنب ثم ينام» بر نوم اول و مانند آن بايد حمل بشود، چون اگر بر تعمد بقاء حمل بشود، در حقيقت او افطار كرده است. (س:...) (پاسخ استاد:) نه، چون عمدا كه ندارد، اگر عمدا اين كار را كرده باشد، مثل اينكه عمدا آب خورده باشد، الان تمام نصوصى كه در اين مسئله هست محور اصليشان اين است كه همه شرائط را دارا است، فقط نيت را نداشت. (س:...) (پاسخ استاد:) آنكه تصميم بر عدم اشتباه داشته باشد كه مشكل دارد، اين اصلا مى‏گويد مى‏خوابم، چون هنوز فرصت هست، چون دوباره برمى‏خيزم اين كار را مى‏كنم، يا غافل از اين كار بود، بالاخره بين نوم اول و غير اول فرق است، اين شخص با همان نوم اول صبح كرده است نه «اصبح جنبا»، «اصبح ثم انتبه، ثم نام، ثم اصبح» اين را بايد حمل كنيم بر عدم تعمد بقاء، حالا يا قصد غسل داشت يا غافل بود و مانند آن، چون اگر تعمد بقاء باشدم خود اين مفطرات، چون اين محذورى ندارد شرعا، اين قصدش اين است كه بعد از اذان صبح برود غسل كند براى نماز صبح، اينكه محذور شرعى ندارد كه منتهى تعمد بر بقاء است، مثل خوردن يك ظرف آب. اين ديگر آن روزه را از آن صحة تأهلى انداخت. رواياتى كه در اين باب وارد است، ناظر به آن است كه اين روزه صحة تأهلى را دارد، يعنى اين روز اهليت اينكه ظرف روزه باشد را دارد. منتهى از نظر نيت مشكل دارد كه نيت نكرده است، تمام اين رواياتى كه در اين باب وارد شده است، يعنى هيچ كارى كه مفطر باشد را انجام نداد، فقط نيت نكرده است، پس اين «يجنب ثم ينام حتى يصبح» بايد حمل بشود بر عدم تعمد بر بقاء، چون اگر خودش تعمد بر بقاء باشد، خودش مفطر است (س:...) (پاسخ استاد:) گاهى قصد روزه ندارد، و قصد مى‏كند نماز شبش ترك نشود، برمى‏خيزد قبل از او غسل مى‏كند، يك وقت غافل است، يا مى‏گويد عادتم اين است كه من بخوابم بار دوم بيدار مى‏شوم و قصد مى‏كنم، بار دوم بيدار مى‏شوم چون هنوز فرصت هم هست، ولى اتفاقا بيدار نشده است، آن نومى كه تعمد بر بقاء نيست، بايد مشمول اين حديث باشد چون اگر نومى كه تعمد بر بقاء بر او صادق است، اين را بگيرد، معنايش اين است كه اين عمدا مفطرى را انجام داد. در حاليكه فرض در اين است كه اين شخص هيچ مفطرى را مرتكب نشد، فقط مشكلش اين است كه نيت نكرده است‏
    مى‏تواند نيت كند يا نه؟ اينكه دارد «يجنب ثم ينام حتى يصبح» بايد حمل بشود بر جائى كه تعمد بر بقاء بر او صادق نيست. در اينجا حضرت سؤال كرد: «أيصوم ذلك اليوم تطوعا؟ فقال أليس هو بالخيار مابينه و بين نصف النهار» فرمود مگر اين چنين نيست كه تا اول ظهر فرصت نيت روزه استحابى هست، خوب اين چون در مقام بيان و تحديد است، اين غايت، مفهوم دارد، ممكن است در موارد ديگر مفهوم نداشته باشد، ولى وقتى در مقام تحديد بود مفهوم دارد، پس معنايش اين است كه اگر كسى تا نصف النهار نيت روزه مستحبى نكرد، بعدازظهر ديگر نيت روزه مستحبى صحيح نيست، آن وقت وزان روزه مستحبى، وزان روزه واجب غير معين خواهد بود.روايت سوم همين باب 20 روايتى است كه مرحوم شيخ طوسى "باسناده عن محمد بن على بن محبوب عن ابى عبداله الرازى عن اسماعيل بن مهران عن اسماعيل القصير عن ابن بكير، عن ابى عبدالله (ع)" نقل مى‏كند «سئل عن رجل طلعت عليه الشمس و هو جنب» اين ظاهرش همان خواب اول است، يعنى «اصبح جنبا، ثم اراد الصيام بعد ما اغتسل و مضى ما مضى من النهار» آيا مى‏تواند روزه بگيرد يا نه؟ سخن از صوم مستحبى نيست، سخن از اين است كه كسى جنب بود، "رجل طلعت عليه الشمس و هو جنب، ثم اراد الصيام" معلوم مى‏شود قبلا نيت روزه نكرده بود الان مى‏خواهد نيت روزه كند، بعد از اينكه غسل كرد و مقدارى از روز گذشت قصد روزه كرد، آيا درست است يا نه؟ «قال يصوم ان شاء و هو بالخيار الى نصف النهار» تا نصف روز مى‏شود (س:...) (پاسخ استاد:) آن را كه حضرت اخذ نكرده است در جواب سائل اخذ كرده است، سائل گفته در سؤالش اخذ كرده است كه حالا كه پاك شده است مى‏خواهد روزه بگيرد، از اين به بعد قصد روزه كرده است، چون دو قيد آورده است، «اراد الصيام بعد ما اغتسل و مضى من النهار ما مضى» حالا مى‏خواهد روزه بگيرد، مى‏تواند يا خير؟ فرمود: بله مى‏توند روزه. در روايت اول تصريح شده بود به روزه استحبابى، اين ديگر تصريح نشد به روزه استحبابى، دارد «اراد الصيام بعد ما اغتسل و مضى ما مضى من النهار قال: يصوم ان شاء» گرچه يك ضعف سندى را مرحوم آقاى خوئى به آن وارد ميكنند، ولى اين روايت اختصاصى به صوم مستحبى ندارد تا ايشان به عنوان معارض ذكر كنند، اين روايت بر فرض هم كه سندش صحيح و معتبر باشد، اين مطلق است. وقتى كه مطلق شد، با روايت 1 باب 3 كه ابى بصير از امام صادق (ع) سؤال مى‏كند، عن الصائم المتطوع، "تعرض له الحاجه، قال: بالخيار ما بينه و بين العصر" خوب مطلق و مقيد هستند ديگر، بنابراين اين روايت 3 باب 20 نمى‏تواند معارض باشد، يكى مشكل سندى دارد كه ايشان اشاره‏
    كردند، عمده مشكلى دلالى است چون در اينجا ندارد كه «اراد الصيام» يعنى صيام استحبابى كه، چون خيلى‏ها برايشان اين مسئله جا افتاده بود كه قضاى رمضان و مانند آن در وسط روز مى‏تواند نيت كند قبل از ظهر، "ثم اراد الصيام بعد ما اغتسل و مضى ما مضى من النهار، قال: يصوم ان شاء هو بالخيار" خوب اين روايت كه ناظر به صوم مستحبى نيست، مطلق است، با آن صراحتى كه در روايت 1 باب 3 آمده است (3 ابواب وجوب الصوم) كه روزه ندبى مى‏خواهد بگيرد فرمود تا عصر فرصت دارد، حالا آن مقيد اين است ديگر، بنابراين غير از آن راه سندى كه ايشان رفتند، اين راه دلالى خوبى هم دارد، اين جمع اطلاق و تقييد است، قهرا آنچه كه معروف بين اصحاب است، آن درست نخواهد بود، آنچه را كه ديگران فرمودند كه صاحب عروه و امثال ذلك فتوى داده‏اند كه در روزه مستحبى شخص مى‏تواند تا پايان روز نيت كند، اين حق است والحمدلله رب العالمين. پايان