• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
  •  متن

  • درس خارج فقه بحث "صوم" حضرت آية الله العظمى جوادى آملى سال تحصيلى 74-75 جلسه يازدهم نشريه شماره 65
    بحث در اين بود كه اگر كسى در ماه مبارك رمضان نيّت غير ماه رمضان كند، روزه او صحيح است، يا صحيح نيست؟
    يك وقت در ماه مبارك رمضان كسى نيت صوم مطلق مى‏كند، بدون اثبات ماعدا يا نفى ماعدا، بدون اينكه بگويد اين روزه براى ماه رمضان است، يا براى غير ماه رمضان است، بگويد فردا روزه مى‏گيريم "قربة الى اللّه". يك وقت است كه نيّت ماه رمضان مى‏كند، مى‏گويد فردا را روزه مى‏گيريم بعنوان ماه مبارك رمضان "قربة الى اللّه". در اين دو فرض صحبتى نيست، چون اگر مطلق قصد كرد كه آن تعيّن قهرى، تعيين ضمنى را به همراه دارد و اگر مقيّد قصد كرد كه "وقع فى محلّه". محور بحث در فرض سوّم است، كه اين فرض سوّم فروع فراوانى دارد، آن فرض سوّم اين است كه نه قصد مطلق كرد، بگويد فردا را روزه مى‏گيرم، نه قصد صوم ماه رمضان كرد كه مقيّد به ثبوت است، قصد روزه غير رمضان، يا نذر يا قضا، يا كفّاره يا بدل هدى يا روزه استحبابى كرد، اگر كسى قصد صوم غير رمضان كرد در رمضان، اين فرض فروع فراوانى را به همراه دارد، يك وقت است جاهل به موضوع است، يك وقت است غافل است، ساهى است، ناسى است و مانند آن.
    يك وقت عالم به موضوع است، پس سه فرع زير مجموعه اين فرض است، يعنى كسى كه در ماه رمضان، قصد روزه غير رمضان مى‏كند، يا جهل به موضوع دارد، يا درباره موضوع جهل و نسيان و غفلت عارض شده است، يا علم به موضوع دارد. اگر جهل به موضوع داشت، يعنى ندانست فردا ماه رمضان است يا خير؛ مورد اتّفاق است كه چنين روزه‏اى صحيح است، يعنى اگر كسى در ماه مبارك رمضان قصد روزه غير رمضان كرد، ولى جاهل بود كه فردا ماه مبارك است، اين عند الكل صحيح است، يا روى بعضى از قواعد عامّة تصحيحش مى‏كنند، يا روى نصوص خاصّه‏اى كه در مسئله وارد شده است كه به آن نصوص خاصه اشاره مى‏كنيم.
    فرع دوّم آن است كه در ماه مبارك رمضان قصد روزه غير رمضان كند، منتهى نه جهلاً بلكه سهواً، نسياناً، غفلاً و مانند آن، در اين فرع هم، همه فقها فتوى مى‏دهند، كه روزه او صحيح است، يا "للقاعدة يا للالحاق"، اينجا ديگر نص خاص نيست، چون نص خاص مربوط به جهل به موضوع است، نه سهو و نسيان و غفلت، كسى كه مى‏دانست و مى‏داند كه فردا ماه مبارك رمضان است، منتهى يادش رفته است، نسياناً يا سهواً يا غفلة قصد روزه غير رمضان كرده است، اين مشمول صريح نص نيست، چون نص در
    خصوص جهل است، ولى اين فرع را كه نسيان يا سهو باشد، اين را هم ملحق به جهل كردند، يا براى تنقيح مناط، القاء خصوصيّت و مانند آن، يا براى استنباط آن تعليل عامّى كه در ذيل بعضى از نصوص جهل است، كه اگر آن نصوص جهل بررسى شود، معلوم مى‏شود كه بعضى از آن نصوص مذّيل به تعليلى است كه آن تعليل حالت غفلت و سهو و نسيان را هم شامل مى‏شود،
    فرع سوّم آن است كه اگر كسى بداند فردا ماه مبارك رمضان است، علم به موضوع داشته باشد، عالماً، ملتفتاً، قصد غير رمضان كند، اين فرع سوّم در صورتى قابل تصوير است كه شخص جاهل به حكم باشد، چون اگر بداند كه در ماه مبارك رمضان غير از صوم رمضان واقع نمى‏شود، و عالم به موضوع است، جدّ او به قصد صوم متمشى نمى‏شود؛ فضلاً از قصد قربت. اگر كسى بداند كه در ماه مبارك غير از صوم رمضان واقع نمى‏شود، كه وزان ماه مبارك براى صوم غير رمضان، و زان شب است. همانطور كه شب ظرف روزه نيست يا عيدين ظرف روزه نيست، ماه مبارك براى غير صوم رمضان اينچنين است، اصلاً صلاحيّت براى صوم ندارد، چنين كسى كه ملتفت است و عالم به موضوع است، جدّ به قصد صوم از او متمشّى نمى‏شود، فضلاً از قصد قربت، چيزى كه مشروع نيست، چگونه مى‏تواند، آنرا مقرّب خود قرار دهد؟! و چيزى كه مشروع نيست چگونه مى‏تواند جداً تصميم بگيرد كه فردا روزه نذرى يا قضا مى‏گيرد. او مى‏داند كه ماه مبارك فقط براى صوم رمضان آماده است، اين ظرف فقط براى آن مظروف خلق شده و لا غير. براى غير صوم رمضان صلاحيّت ندارد، آنطورى كه شب براى روزه صلاحيّت ندارد، يا عيدين براى روزه صلاحيّت ندارند، آن جدّش متمشى نمى‏شود.
    فرع اوّل از اين سه فرع كه زير مجموعه قصد غير است، يعنى كسى در ماه مبارك رمضان قصد روزه غير رمضان كرده است، منتهى جهلاً. قاعده اوّليّه، بطلان است براى اينكه اراده عبد مطابق اراده مولى نبود، در امتثال اوّلين شرطش اين بود كه عبد چيزى را قصد كند كه مولى از او طلب كرده است. مولى صوم رمضان را طلب كرده است، او صوم نذر گرفته است، او صوم كفّاره يا بدل هدى يا قضا را قصد كرده است، قاعده اوّليّه اين است كه واقع نشود، مگر روى مسئله ترتّب و مانند آن كه بعضيها خواسته‏اند از اين راه تصحيح كنند. ولى همه فقهاء فتوى به صحّت مى‏دهند. شايد براى اين است كه چون جاهل به موضوع بود، خطاى در تطبيق است، اين قصد غير لغو است. او عند التحليل، قصد صوم دارد، يك، قصد قربت دارد، دو، و قصد كرده است كه اين صوم براى كفّاره يا هدى و مانند آن باشد و نمى‏داند كه فردا رمضان است. چون نمى‏داند قصد غير رمضان كرده است، اين در حقيقت خطاى در تطبيق است.او قصد كرده است، آنچه كه در عهده اوست، و به او امر شده است، همان را امتثال كند چون نمى‏داند، ماه رؤيت شده است و فردا ماه رمضان است، قصد غير رمضان كرده است، يا برابر اين قاعده، يا نه، عمده همان نصوص خاصّه‏اى است كه در مسأله است كه به بعضى از آن نصوص اشاره شد، و بعضى از نصوص هم در اين نوبت خوانده مى‏شود، اگر فرع اوّل از اين سه فرعى كه زير مجموعه اين فصل است كه در ماه مبارك رمضان، قصد غير رمضان كند، با توجّه به اين نصوص حلّ شد، فرع دوّم هم حل مى‏شود، عمده بحث و اختلاف با بعضى از متأخرين در فرع سوّم است. (س:)(ج: هر جا كه مثل اينجا است، جوابش همين است، اگر غير اينجاست كه حكم خاص خود را دارد، يك قصد قربت است و يك قصد عنوان، قصد عنوان كاملاً جداى از قصد قربت است، در قصد قربت عباديّت مطرح است، اگر در ماه مبارك رمضان ثابت شد كه اين ظرف فقط براى صوم رمضان خلق شده است و لا غير و اين شخص عند التحليل سه كار كرده است، قصد صوم دارد، يك، و قصد كرده كه أنّه من القضاء او الكفارة» مانند آن شد، دو، وللّه هم هست، سه، آن قربتش عباديّت را تأمين مى‏كند، قصد اصل صوم، چون خود فرد اگر مطلقا قصد مى‏كرد، يعنى فرض اوّل بود، چون سه فرض بود كه فرق سوّم الآن زير مجموعه فراوانى دارد، فرض اوّل اين بود كه كسى در ماه مبارك رمضان قصد صوم كند "للّه"، اين كافى است، فرض دوّم اين بود كه در ماه مبارك رمضان قصد كند كه روزه رمضان بگيرد "للّه"، كه اين هم، مفروغ عنه است. فرض سوّم كه سه فرع را زير مجموعه خود دارد اين است، كه در ماه مبارك رمضان قصد مى‏كند روزه غير رمضان را "للّه"، و منشاء اينكه قصد غير رمضان مى‏كند، جهل است چون مى‏گويد، هنوز كه ماه ديده نشده است، يا استصحاب شعبان كند يا علل و عوامل ديگرى هنوز براى او ثابت كرده است كه مثلاً به ماه رمضان باقى است، يا از راه نجوم براى او ثابت شده و علم پيدا كرده است. مى‏داند فردا به گمان خود ماه شعبان است. يا علم دارد، يا علمى، لذا قصد شعبان مى‏كند و منشاء قصد شعبان هم جهل است. آيا در اينگونه از موارد صحيح است يا نه؟ عدّه زيادى خواستند اين را برابر با قاعده حل كنند، و آن اين است كه اين قصد صوم دارد، مى‏خواهد آنچه كه در ذمّه اوست، امتثال كند، و اگر مى‏دانست فردا ماه مبارك است، قطعاً قصد رمضان مى‏كرد، چون براى او ثابت نشده است كه ماه ديده شده است، به عنوان ادامه شعبان قصد ماه شعبان كرده است. در چنين فضائى قصد صوم حاصل است، قصد قربت حاصل است، ظرف هم كه براى صوم رمضان آفريده شده است، لذا كافى است. و نصوص را مؤيّد اين تحليل مى‏يابند، بعضى‏ها كه احياناً چنين تحليلى ندارند، به همين نصوص خاصّه اكتفا مى‏كنند، مى‏گويند روايات فراوانى در اين مسأله هست، ديگر حالا ما چرا به آن تحليل بپردازيم.
    (س:...) (ج: بله بحث اوّل است، يك مثال است ديگر، حالا يا به علل و عوامل ديگرى در وسط ماه مبارك رمضان هم او غفلت و سهو و نسيان عارضش شده است، كه اگر غفلت و سهو ونسيان عارض شود، مى‏شود فرع دوّم از فروع سه گانه‏اى كه زير اين فرض هست.
    به هر تقدير اين نيّت «انّه من غير رمضان» لغو مى‏شود، چون قصد صوم دارد و اگر به او بگويند كه فردا ماه رمضان است، مى‏گويد من اشتباه كردم. پس معلوم مى‏شود، او در صدد امتثال است. روايات باب پنج از ابواب وجوب الصوم ونيته» اين كافى است براى اينكه اگر كسى در ماه مبارك رمضان، قصد روزه غير رمضان كرده است، و منشاء اين قصد هم جهل به موضوع بوده است، كافى است. بعضى از اين روايات صحيح است، بعضى ضعيف، ولى چون روايات صحيح و معتبر در اين مجموعه هست، ضعف بعضى از روايات اثرى ندارد.
    روايت دوّم باب پنجم «ابواب وجوب الصوم ونيته» اين است، سعيد اعرج به امام صادق سلام (اللّه عليه) عرض مى‏كند: «انى صمت اليوم الذى يشك فيه» من يوم الشك روزه گرفته‏ام و چون نمى‏دانستم كه ماه مبارك رمضان است، قصد رمضان نكردم، ولى «فكان من شهر رمضان» بعد معلوم شد كه ماه ديده شده و اين جزء ماه رمضان بود. «افاقضيه؟» من آن روز را قضا بجا بياورم؟ «قال (ع): لا هو يوم وفقت له» روزى بود كه موفق شدى روزه گرفتى، واين صحيح است، قضا ندارد.
    روايت سوّم اين است كه بشير نبّال از امام صادق (سلام اللّه عليه) سؤال مى‏كند از روزه يوم الشك، «قال: صمه» آن روزه را بگير، «فان يكن من شعبان كان تطوعاً، وان يكن من شهر رمضان، فيوم وفقت له» تو روزه بگير به قصد شعبان، نه اينكه تو روزه بگيرى مردداً، بگوئى اگر شعبان است، به قصد استحبابى، اگر ماه رمضان است به قصد وجوبى؛ روزه را بگير، قصد رمضان لازم نيست، اگر ماه مبارك بود محسوب مى‏شود. روايات فراوانى است،
    امّا روايت چهارم اين باب، براى فروع بعدى هم سودمند است، روايت چهارم اين است كه مرحوم كلينى، عن محمد ابن يحيى، عن احمد ابن محمد، عن عثمان ابن عيسى، عن سماعة؛ قال: قلت لابى عبداللّه (عليه السلام):«رجل صام يوماً و لا يدرى امن رمضان هو او من غيره» در روايات ملاحظه فرموديد كه نهى شده است، نگوئيد رمضان آمده، رمضان رفت، چون رمضان اسمى از اسماء الهى است، بلكه بگوئيد ماه رمضان، و اگر گاهى در اثناء بحث، همينطور گفته مى‏شود رمضان، تبعاً للنص است، چون بعضى از نصوص، در خود اين روايات هست كه شخص نمى‏داند اين از رمضان است يا نه؟ ، «رجل صام يوماً و لا يدرى امن رمضان هو او من غيره، فجاء قوم فشهدوا انّه كان من رمضان» عدّه‏اى آمدند، گفتند: ما ماه را ديديم يا ماه ديده شد، شهادت دادند كه اين جزء ماه رمضان است، من روزه گرفتم، چه كنم، نظر هم مختلف است، «فقال بعض الناس عندنا لا يعتّد به» گفتند به اين روزه اعتداد و اعتناء نمى‏شود و بعضى‏ها مثلاً تصريح كردند، شما نظر شريفتان چيست؟ فقال (عليه السلام): بلى» اين روزه صحيح است. فقلت: انهم قالوا صمت و انت لا تدرى امن رمضان هذا ام من غير» به حضرت عرض كردم، اينها مى‏گويند كه تو يك روزى روزه گرفته‏اى كه نمى‏دانستى از رمضان است يا نه چگونه از رمضان محسوب مى‏شود، فقال (عليه السلام): «بلى فاعتد به» به اين صوم اعتداد و اعتنا كن «فانّما هو شى‏ء و فقك اللّه له» توفيق غير منتظرى بود كه نصيب تو شد، «انما يصام يوم الشك من شعبان ولا تصومه من شهر رمضان» در يوم الشك، همواره به قصد ماه شعبان روزه بگير و هرگز به قصد رمضان روزه نگير، «لانه قد نهى ان ينفرد الانسان بالصيام فى يوم الشك» روزى كه مشكوك است، شما از صفوف مسلمين جدا بشوى بعنوان ماه رمضان روزه بگيرى، در حاليكه جامعه اسلامى هنوز به عنوان ماه رمضان وارد مسأله نشده است، اين منهى است، اين تك روى منهى است، شما همان روز را به عنوان ماه شعبان روزه بگير و اگر واقعاً ماه رمضان بود، محسوب خواهد شد. «وانّما ينوى (آن صائم) من الليلة انّه يصوم من شعبان» كسى كه مى‏خواهد در يوم الشك روزه بگيرد، شب نيّت مى‏كند كه من اين را به عنوان ماه شعبان روزه مى‏گيرم، او قصد منجز دارد، ترديدى در قصد او نيست، «فان كان من شهر رمضان» اگر واقعاً فردا اوّل ماه مبارك رمضان بود، ماه شب ديده شد، «اجزأ عنه» اين مجزى است، امّا اين اجزائش نه روى قاعده باشد مثلاً «بل بتفضل اللّه عزوجل و بما قد وسع على عباده ولو لا ذلك لملك الناس» اگر تفضل الهى و توسعه الهى نباشد كه مردم هلاك مى‏شوند، چون خيلى‏ها نمى‏دانند كه فردا ماه مبارك رمضان است، هنوز ماه ديده نشده است، با اينكه ماه ديده نشده است، براى اينها ثابت نشده است، اگر مكلف باشند به صوم رمضان كه مايه هلاكت اينها است، اين ذيل هم مى‏فهماند حكم از باب تفضل است و هم مى‏فهماند كه اگر اين تفضل و توسعه الهى نبود مردم به زحمت مى‏افتادند. از عموم تعليل مى‏توان هم حكم اين فرع را اثبات كرد، هم حكم فرع بعدى را، يعنى نه تنها اگر انسان كه جاهل است به اينكه فردا جزء ماه رمضان است، اگر قصد غير رمضان كند روزه او صحيح است، بلكه فرع دوّم هم ملحق به اين فرع اوّل خواهد بود، روى عموم تعليل، آن فرع دوّم اين است كه اگر كسى غفلة يا سهواً يا نسياناً، با اينكه قبلاً علم داشت كه فردا جزء ماه مبارك رمضان است، غفلت كرد، يا سهو و نسيان عارضش شد و قصد روزه غير رمضان كرد. اينجا هم فتواى اصحاب بر صحت است، امّا نصّى كه درباره سهو و نسيان نيامده است. حالا يا روى القاء خصوصيّت، يا روى استفاده عموم تعليل است، كه دوّمى اقرب به ذهن است، بالاخره فرع دوّم در صحت ملحق به فرع اوّل است. پس دو فرع از فروع سه‏گانه فرض سوّم روشن شد، فرض سوّم اين بود كه در ماه رمضان، قصد روزه غير رمضان كند، حالا يا جهل به موضوع است، كه روايات مى‏گيرد، يا سهو و نسيان و غفلت است كه ملحق به جهل است و عموم تعليل. عمده صورت علم مسأله است، علم به موضوع است، كسى عالم است به اينكه فردا ماه مبارك رمضان است، ولى روزه غير رمضان را قصد كرده است. اين در صورتى تصوّر مى‏شود كه جاهل به حكم باشد. اگر جاهل به حكم بود و ندانست كه ماه مبارك رمضان جز براى صوم رمضان ظرفيّت ندارد، چنين كسى اگر در ماه مبارك قصد غير رمضان كرد چه بايد كرد؟
    بسيارى از بزرگان فتوى به بطلان داده‏اند، شايد معروف باشد، از طرفى عده‏اى از اعاظم فقها، فتوى به صحت داده‏اند، در بين فقهائى كه فتوى به صحت داده‏اند مرحوم محقق (رضوان الله عليه) است، در "معتبر" كه همان راه را بعضى از متاخرين طى كرده‏اند، كه مرحوم حاج آقا رضاى همدانى (رضوان الله عليه) هم جزء اين گروه است، البته اينها كم هستند، فرمايشى كه به مرحوم حاج آقا رضا اسناد داده مى‏شود، اين روح سخن مرحوم محقق است در "معتبر" شما اگر به معتبر محقق مراجعه بفرمائيد مى‏بينيد كه همان مطلب را مرحوم حاج آقا رضا (رضوان الله عليه) پذيرفته است. مرحوم محقق در معتبر اين چنين مى‏فرمايد: فروعى را در ضمن بحث نيت طرح مى‏كنند.
    فرع چهارم اين است كه "اذا نوى الحاضر فى شهر رمضان غيره من الصيام" كسى كه مسافر نيست و صوم رمضان بر او واجب است قصد روزه غير رمضان كرد، اين اگر مع جهالته بالّشهر باشد وقع عن رمضان لا غير كه اين فرع اول بود گذشتيم.
    و كذا ان كان عالماً بالشّهر و نوى غيره كه اين فرع سوم محل بحث است، اگر كسى عالم است به اينكه فردا ماه مبارك رمضان است ولى او قصد غير رمضان كرد و قيل لايجزء مع العلم بعضى گفته‏اند كه اگر كسى عالم به موضوع باشد مع ذلك قصد غير رمضان كند مجزى نيست چرا لانه لم يطلق فينصرف الى صوم ذلك الزمان چون روزه در ماه رمضان سه فرض دارد كه فرض اول و دوم صحيح بود فرض سوم زير مجموعه فروان داشت. فرض اول اين بود كه قصد صوم بكند مطلقا.
    فرض دوم اين بود كه قصد صوم رمضان بكند، آنجائى كه قصد صوم رمضان كرد كه محل بحث نيست، آنجايى كه قصد صوم بنحو مطلق كرد اين تعيّن قهرى تعيين ضمنى به همراه دارد و بى‏نياز از تصريح به تعيين است، نه اينكه تعيين لازم نيست، همين تعيّن قهرى تعيين ضمنى است و اگر كسى در ماه رمضان قصد بكند فردا روزه مى‏گيرم همين منصرف مى‏شود به صوم رمضان، چون اين ماه فقط ظرفيت دارد در صوم رمضان لانّه لم يطلق، چون قصد صوم را به عنوان مطلق در ذهنش منعقد نكرد تا اينكه منصرف بشود به صوم اين زمان و صرف صومه الى غيره لايصح، اين كسى كه قصد روزه غير رمضان كرد اين را ما بگوئيم منصرف است به صوم رمضان، نيّت هر چيزى مقوّم همان است، اگر كسى قصد كفاره كرد يا بدا كرد يا بدل حد كرد كه ديگر منصرف به صوم رمضان نمى‏شود فلايجزء عن احدهما، اگر كسى در ماه مبارك قصد روزه غير ماه رمضان كرد اين روزه باطل است. اما از ماه رمضان واقع نمى‏شود چون قصد رمضان نكرد، از غير رمضان واقع نمى‏شود، چون اين ظرف براى صوم رمضان آماده شد و براى غير رمضان ظرفيتى ندارد. البته كسانى كه قائل به ترتّب هستند اگر امر مطلقى هم در اين زمينه باشد فتوى به صحة مى‏دهند فلايجزء عن احدهما، اين دو قول شد در مسئله، پس اگر كسى در ماه رمضان عالم است به اينكه فردا ماه رمضان است قصد صوم غير رمضان بكند دو قول است: مرحوم محقق مى‏فرمايد: و الاول اولى‏، يعنى قول به صحة اولى است، يعنى اگر كسى در ماه مبارك رمضان با اينكه علم دارد فردا ماه مبارك رمضان است صوم غير رمضان قصد بكند، اين از رمضان واقع مى‏شود. چرا؟ لانّ النيّة المشترطة حاصلة، يكى از مهمترين شروط صحت عبادات قصد قربت است كه اين حاصل است "و هى نية القربة" قصد عنوان هم كه كرده چون قصد كرده كه روزه بگيرد و مازاد لغوٌ لا عبرة به، منتهى قصد كرد كه اين صوم بدل حجّ يا كفّاره باشد اين يك چيز لغويست، براى اينكه واقع نمى‏شود و چون واقع نمى‏شود يك چيز لغوى است. وقتى لغو بود براى آن منوى واقع نمى‏شود، اما ضرر هم ندارد و مازاد لغو لا عبرة به فكان الصوم حاصلا بشرطه فيجزى عنه. روزه شرطش قصد عنوان و قربت بود، اين دو محور اساسى حاصل است پس بنابراين از صوم رمضان مجزى است. اين جهل به حكم دارد منتهى علم به موضوع دارد. خدا مى‏گويد آن هم خواسته است ديگر، يعنى قضاء كفاره و بدل حج و صوم ندبى و آنها را هم خواسته، اگر چنانچه عالم به موضوع باشد و عالم به حكم خوب جِدّش متمشى نمى‏شود اين از هيچ روزه‏اى صحيح نيست نه روزه رمضان و نه غير رمضان ولى عالم به موضوع هست و جاهل به حكم، چون اگر عالم به حكم باشد كه اصلا جِدّش متمشى نمى‏شود، نيتش متمشى نمى‏شود، ايشان در معتبر ذيل از اين معتبرهاى چاپ جديد ص 644 بالاخره نيت متمشى مى‏شود، نه در صورتى كه جاهل باشد البته جاهل چه قاصر باشد چه... در تمشى نيت فرقى ندارد كسى كه جاهل به حكم است متمشى مى‏شود قصد قربت مثل كسى نمى‏داند كه نماز در دار مغصوب مثلا اشكال دارد، يا در مكان مغصوب اشكال ندارد چون نمى‏داند ولو مسئله را روى جهل تقصيرى ياد نگرفته ولى قصد قربتش متمشى مى‏شود منتهى حال اشكال ديگر دارد آنجا از نظر وضعى گير است. بنابراين، اينكه مرحوم محقق در معتبر مى‏فرمايند نيت با همه شرايطش حاصل است اين را تحليل كرده‏اند گفته‏اند به اينكه در صوم قصد عنوان لازم است كه اينجا قصد كرده، قصد قربت لازم است كه قصد كرده بقيه لغو است اين فرمايش مرحوم محقّق.
    (سوال...) (جواب:) خوب آنهم از كجا مى‏داند به اينكه غير در او واقع نمى‏شود ... آنهم در حقيقت يك تعيّن عارضى است ولى يك وقت تعيّن بالذات است، يك وقت يقين بالعرض است و يك وقت از اين چيزها غافل است فقط مى‏داند كه فردا ماه رمضان است به نحوى كه جدّ او براى قصد صوم متمشى مى‏شود، بايد براى تمشّى جدّ جهل را به سمت حكم ببرد. چون اگر جهل به سمت حكم نرود و انسان به حكم عالم باشد كه جدش متمشى نمى‏شود، خوب اين بيان مرحوم محقق كه در معتبر فرموده‏اند البته مورد قبول بعضى‏ها هست تا رسيد به مرحوم محقق همدانى (رضوان الله عليه) ولى نوعاً مقبول اصحاب نيست، سرّش آن است كه اين قصد غير يقيناً مزاحم است چگونه شما مى‏گوييد لغو است، اينكه شما مى‏گوئيد لغو است جدّ او به سمت صوم غير رمضان است مولى صوم رمضان را از او اراده كرده در محور قصد كه نباشد اراده عبد مطيع و تابع اراده مولى باشد اينجا مخالف اوست آن وقت شما چگونه اين را تحليل مى‏كنيد مى‏گوييد زائد لغو است بقيه صحيح است؟! اين است كه صاحب عروة رضوان الله عليه و ديگران فتوايشان بر اين است كه اگر كسى عالم بود به اينكه فردا ماه رمضان است قصد غير رمضان بكند روزه او باطل است روى همين جهت است. منتهى آقايانى كه قائل به ترتب‏اند نظرشان اين است كه اين معصيت كرده، صوم رمضان واقع نمى‏شود ولى صوم غير رمضان واقع مى‏شود اگر عالم بوده است به موضوع، و اگر جاهل بود كه خوب واقع مى‏شود. معذور بوده و واقع مى‏شود در هر دو حال ترتب، ترتب بنايش بر اين است آن امر به غير رمضان در طول امر به رمضان متوجه اين صوم باشد اما اگر گفته شد به اينكه ماه مبارك رمضان فقط براى صوم رمضان تعيين شده است و نسبت به صوم غير رمضان مثل عيدين است، مثل شب است، اصلا ظرفيت ندارد جا براى ترتب هم نيست، يعنى قانون ترتب ثبوتاً متبدل است يعنى مى‏شود به دو ضد در طول هم ولو در زمان واحد امر كرد اما مى‏شود، نمى‏توان به صرف ترتب يك مسئله‏اى را اثبات كرد اين نظير تمسك به عام در شبهه مصداقيه خود عام است، تمسك به قاعده در شبهه مصداقيه خود آن قاعده است قانون ترتب كه نمى‏گويد مقام ما از چه قبيل است، قانون ترتب مى‏گويد كه ثبوتاً ممكن است مولاى حكيم به دو شى‏ء متضاد در زمان واحد دو تا امر بكند منتهى در طول هم، در عرض هم مستحيل است. اما حالا روايتى دلالت مى‏كند بر اينكه در ماه رمضان مى‏شود صوم غير رمضان را گرفت يا نه ايشان شايد به اطلاقات بخواهند تمسك كنند و آنها شايد منصرف باشد از ماه مبارك رمضان چون طبق نصوص رواياتى كه خوانده شد و به تحقيق مرحوم صاحب جواهر منجبر به عمل اصحاب هست اين ماه رمضان جز براى صوم رمضان ظرفيت ندارد عزم الهى بر مكلفين افطار است اگر مسافر بودند، اگر حاضر بودند كه صوم خصوص رمضان بايد بگيرند و اگر حاضر نبودند كه مسلماً بايد افطار كنند. اگر آن نصوص تعيّن استفاده شد، براى صوم غير رمضان اصلا ظرفيت ندارد جا براى ترتب نيست، فتحصّل كه فرع اول صحيح است، فرع دوم صحيح و ملحق به فرع اول است طبق نصوص خاصة، اما فرع سوم باطل است. نه از صوم رمضان واقع مى‏شود و نه از صوم غير رمضان. شايد مرحوم محقق رضوان الله عليه در ساير كتبش برابر با معتبر فتوى نداده باشد و فرمايش مرحوم حاج آقا رضا هم كه موافق با معتبر مرحوم محقق است اين هم ناتمام است. والحمد لله رب العالمين.
    پايان