پنج شنبه 27 ارديبهشت 1403 - 6 ذيقعده 1445 - 16 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج فقه
>
کتاب نکاح (آیت الله مکارم شیرازی )
>
جلسه 351
متن
تاريخ:1381/6/27
موضوع بحث:احكام نكاح
نام استاد:حضرت آيت الله مكارم شيرازى
مكان:مسجد اعظم قم
بسم الله الرّحمان الرّحيم و به نستعين و صل الله على سيدنا محمد و على آل الطّيبين الطّاهرين المعصومين لا صيمابقية الله المنتظر ارواحنا له الفدا و لا حول و لا قوة الاّ بالله العلى العظيم.
روز چهارشنبه است و روز ميلاد مبارك حضرت امام جواد سلام الله عليه است. خداوند اين عيد را و عيد ميلاد مباركمولاى متقيان على (ع) را كه در آستانهاش قرار گرفتهايم بر همه مبارك گرداند.
حديثى كه امروز انتخاب كردهايم براى صحبت، حديثى است از امام باقر (ع) در جلد 65 بحار، صفحه 180. جلد 65بحار قسمت عمدهاش صفات الشّيعه است. و مطالعه اين بخش براى همه لازم است. تا بدانيم تحت عنوان شيعه چهمسئوليتها، چه برنامهها، چه وظايفى نهفته است. تشيّع با ادّعا نيست. قسمت مهمّى از اين كتاب صفات الشّيعه رادارد بيان مىكند. كه يكى از آن احاديثش اين حديثى است كه من امروز براى شما عزيزان مىخوانم. حديث را يكى ازاصحاب امام باقر به نام ميسّر. ميسّر در كتب رجاليه متعدد است. امّا آنى كه احاديث زيادى از امام باقر نقل كرده استميسّر ابن عبد العزيز است و مرد ثقهاى هست. در حالاتش اين نكته پر معنى هم هست. امام باقر (ع) فرمود ميسّر چندبار اجل تو فرا رسيده بود. امّا خدا اجلت را به تأخير انداخت. چرا؟ به چه دليل؟ فرمود براى اين كه صله رحم به جاآوردى و به فكر رفع مشكلات بستگانت بودى تا به حال مرگ آمد دم در خانهات و برگشت. به هر حال اين ميسّرمىگويد خدمت امام باقر بودم. فرمود يا ميسّر على اخبرك بشيعتنا؟ به تو بگوييم شيعيان ما چه اوصافى دارند؟ قلتبلى جعلت فداك. بفرماييد. استفاده كنم. قال، دقت كنيد در اين عبارت هفت وصف از اوصاف براى شيعه بيان شدهاست. قال انّهم حسونٌ حسينه. قلعههاى محكمى هستند و صدورٌ امينه. سينههاى امانت دارى هستند. و احلامٌ رزينه.احلام جمع حلم يعنى عقل. عقل رزين يعنى عقل متين، عقل استوار. داراى عقلهاى درست و حسابى هستند. ليسوابالمذيّع البزر. يعنى اسرار را فاش نمىكنم. اذاعه يعنى پخش كردن. اذاعه اسرار اهل بيت نمىكنند. در مقابل نامحرمان افشاء نمىكنند. يسوا بالمذيّع البزر. كسى كه به اصطلاح ابزار مىكند. تبزير مىكند. افشاء مىكند. و لا بالجفاتالمراعين. جفات جمع جافى است. جافى يعنى آدم خشن. خشك و خشن. ليسوا بالجفات . خشن و خشك نيستند.المراعين. رياكار و متظاهر نيستند. رُحبانٌ بالّليل. شب زندهداران هستند. و اسدٌ بالنّهار. شيران روز هستند و عابدانشب. در اين حديث كوتاه ببينيد چه قدر مسئوليت بر دوش شيعه گذاشته شده است. يكى از مسئوليتها اين است كهاينها حِسن حَسين باشند. دژ محكم نفوذناپذير. حسن حسين در برابر چه؟ در برابر اسرار اهل بيت. در برابر نفوذدشمن. اسرار اهل بيت چه بوده است؟ اهل بيت داراى مقاماتى هستند كه دشمنان تحمّل شنيدنش را ندارند. بگويندامام علم غيب دارد. امام وارث تمام علوم پيغمبران است. امام قدرت بر معجزات دارد. امام رضا (ع) نقش پرده را باتصرّف ولايتى تبديل به شيرى كرد و آمد خودش را نشان داد و كار كرد. اينها اسرار اهل بيت است. اينها در مقابل افرادمخالف نمىشود گفت.
بعضى از شيعيان متعصّب نادان مىرفتند اينها را پخش مىكردند، اسباب اين مىشد كه دشمن آنها را تكفير كند وشيعه كشتن باب بشود. الان هم همين است. بعضى از افراد متعصّب نادان مىروند يك مسائلى را در مقابل بيگانگانمىگويند آنها را تحريك مىكنند. آنها شيعيان را تكفير مىكنند. بعد به دنبال آن خونهايى ريخته مىشود. و از آن بدتراين قُلاتى كه اخيراً پيدا شدند. يك دور تازهاى از قُلات پيدا شده است. به بهانه ولايت كه معنى ولايت را نفهميدند ونمىفهمند، شروع كردند به يك سلسله قلو درباره ائمه. صفات خدا را براى آنها ذكر كردن و يك تعبيرات بسيار زشت وزننده كه هرگز ائمه از آن راضى نيستند. اينها را اينها اين جا مىگويند و خيال مىكنند اظهار علاقه دارند مىكنند. هر چهآن بزرگواران فرمودند نزّلون عن الرّبوبيه. مبادا صفت ربوبيّت براى ما قائل بشويد. اين افراد نادان و ابله اين مسائل رادر مجالس مىگويند. دشمنان اينها را مىشنوند. فردا هم مىروند در ممالك ديگر روى ديوارها مىنويسند شيعه كافربعد هم سبب ريختن خونهاى بيگناهانى مىشوند. مراقب اينها باشيد. نگذاريد نبض مجالس دست افراد بيسوادبيفتد. عوام بيسواد خطرشان گاهى بر دين از دشمن باسواد بيشتر است. نبض مجالس بايد دست روحانيّت و اهل علمو علما و دانشمندان و فضلا و مبلّغين باشد. ميدان بيفتد دست آنها، هر چه سر زبانشان آمد مىگويند. مسابقه با هممىگذارند در گفتند حرفهاى ناموزون و بى ربط. فرمود اينها حُسون حَسينه هستند، اينها صدور امينه هستند. اينهاعقلهاى قوى و نيرومند دارند. يك معنى حسون حسينه هم ممكن است اين باشد كه در مقابل تبليغات دشمن بهقدرى محكم هستند كه نفوذ در آنها نمىكند. و اين همان چيزى است كه ما امروز بايد دنبالش باشيم. الان اين وسائلارتباط جمعمى كه يكروز دربارهاش صحبت بايد بكنم، يك وضع خطرناك فرهنگى در دنيا ايجاد كردند. با ايناينترنتها هر چه مىخواهند، هر كس، هر كجا، هر چيز در هر زمان مىگويند. و خوب اين يك خطرى است مخصوصاًبراى نسل جوان. آيا ما راهى در مقابل اينها داريم؟ بله. ما جوانانمان را از نظر بنيه ايمان و اسلام و تقوا تقويت كنيم.حسون حسينه مىشوند. اين ور را تقويت كنيم. من اگر در يك محيط آلوده به انواع ميكروبها قرار بگيرم، يك راهشاين است كه ميكروبها را از بين ببرم نمىتوانم. راه ديگرش بنيه خودم را تقويت كنم، نيروى مقاومت درونى من درمقابل اين ميكروبها مىايستد. بيمار نمىشوم. حسون حسينه بايد باشد شيعه، احلام رزينه، عقل، فكر، نقشههاىدشمن را خواندن، مدير و مدبّر بودن، زمان و مكان را شناختن، اين معنى الحام ريزينه است. نبايد خشن باشند. نبايدرياكار باشند. پر محبّت، مؤدّب، رُحبان ليل و شيرهاى روز. اين مسأله عبادت شبانه برادران عزيز براى تصفيه روحانسان خيلى مؤثر است. هر شب مىتوانيد نماز شب چه بهتر. نمىتوانيد هفتهاى يك شب. تمام نماز شب رانمىتوانيد، سه ركعت شفع و وتر را بخوانيد. آن قنوت مفصّل را نمىتوانيد بخوانيد يك قنوت مختصر بخوانيد. در آنآخر شب، همه خاموش هستند و فكر انسان متوجّه چيزى نيست و يك حالت روحانيّت و معنويّتى پيدا مىكند وكسى در مسير پروردگار به جايى نمىرسد بدون عبادت شبانه. و من الّيل فتهجّدت نافلةً لك عصا ان يبعثك مقاماًمحمودا. اگر مقام محمود در پيشگاه خدا مىخواهيد، عبادت شبانه را فراموش نكنيد. بعد مىفرمايد خيال نكنيد اينهاعابدان شب هستند. روز مىشود يك گوشهاى نشستند. آدم ضعيف و ناتوان. بزنند به سرش هم تكان نمىخورد. روزهم كه مىشود شجاعت شير دارند. شيعه شجاعت را از على (ع) به ارث برده است. خون على (ع) در رگهاى شيعهاست. از امام حسن، از امام حسين، از شهيدان كربلا شجاعت را به ارث برده است. اسدٌ بالنّهار و رُحبانٌ بالّيل. جمله راعرض كن. بحث را تمام كنم.
من گاهى شيعه را به 5 نوع تقسيم مىكنم. اول شيعيان جغرافيايى، دوم شيعيان ارثى، سوم شيعيان لفظى، چهارمشيعيان سطحى، پنجم شيعيان واقعى.
اول شيعيان جغرافيايى هست. در ايران متولد شده است. آمار شيعه را كه مىخواهند بشمارند اين آقا هم جزء آنهااست. حالا اصلاً عقيدهاى دارد يا ندارد، از نظر جغرافيايى در كشور ايران است. ايران هم مملكت شيعه است. جزءآمار شيعهها است. ولو هيچ چيز را باور نكرده است و نمىكند.
دوم ارثى است. من بابا و مامانم شيعه بودند. تو چه مىدانى؟ هيچ چيز. تشيّع به نام پدر و مادر و ارث از پدر و مادر امّاهيچ چيز نمىدانند.
سوم شيعيان لفظى است كه با اشهد ان لا اله الله يك يا على مىگويد. امام اولش را على ابن ابيطالب مىداند. امّا ازاعمال خبرى نيست. لفظاً شيعه است.
چهارم شيعيان سطحى هستند. عدّهاى هستند كه از تشيّع دو سه چيز فهميدند. جشنهاى ولادت و ايّام سوگوارى. هروقت هم كارشان يك جا گير مىكند، دعاى توسّل. من نمىگويم اين جشنها بد است، آن سوگوارىها كم اهميت است،توسّل بد است، ولى تشيّع خلاصه مىشود در جشن و عزا و دعاى توسل هر وقت كارش گير مىكند. هر وقت همكارش درست مىشود مرّك ان لم يدعنا مىرود به اين كه اصلاً يادش مىرود همه چيز. اينها هم شيعيان سطحىهستند.
و امّا شيعيان عميق شيعيانى هستند معارف الهيه، مكتب اهل بيت، اخلاق اهل بيت، برنامههاى اهل بيت، صفاتشيعهاى كه در اين روايات متعدد آمده است. در مسير آن هستند. آنهايى كه حق دارند نام شيعه را بر خودشان بگذارنداين پنجمىها هستند. نه هر مدّعى. نه هر كسى ادّعايى بكند به عنوان تشيّع. آنهايى كه رحبان باليّل و اسد بالنّهار و لابالجفات المراعين و احلام رزينه و حسون حسينه و آنهايى كه داراى اين صفات هستند. و واقعاً بايد با تمام وجودماناز خدا بخواهيم كه جزء شيعيان واقعى على (ع) باشيم. خيلى افتخار است. روز شنبه و يكشنبه و دوشنبه كه مىدانيدايّام اعتكاف است و آن جا همه مشغول هستند و نوبتى ديگر به ما نمىرسد. معتكفين مشغول هستند و چه قدر منلذّت مىبرم وقتى مىشنوم. اعتكاف دارد همه جا زنده مىشود و مشترىهاى اصلىاش هم جوانها هستند. امسالده دوازده هزار نفر فقط در قم معتكف مىشود. جا ندارند بيشتر از اين. داوطلب فراوان است. 4 تا مسجد است كه قدرمسلّم گرفتند كه من گفتم مسجد مدرسه آيت الله گلپايگانى هم آن هم جزء مساجد جامعه است. از همه جا مىآيندنماز مىخوانند كه مثل اين كه باز محلّ بحث و گفتگو است و آن جا ملحق نشد به مساجد اربعه. ولى به هر حال همهجا در دانشگاه، در شهرها، در همه جا دارد اعتكاف زنده مىشود. در مقابل برنامههاى بى بندوبارى و ضدّ ارزش مابايد اينها را هر روز گرمتر و داغتر و پردامنهتر كنيم. تا بتوانيم مقابل آن برنامهها مقاومت كنيم. خيلى لذّت بخش است.حالا من نمىخواهم وارد بشوم و بگويم چه نكتههاى لذّت بخشى در مسأله اعتكاف نهفته است. بنا شده است انشاءالله شب چهاردهم هم ما براى معتكفين در مسجد امام ساعت 9 صحبت كنيم انشاء الله. شب يكشنبه آن جا من يكمقدار درباره مسأله اعتكاف و مسائل ديگر روز انشاء الله داشته باشيم. به هر حال. اميدوارم خداوند از آنها بپذيرد و مارا هم توفيق دهد و به همه نورانيّت شيعه على بودن را مرحمت بفرمايد.
سؤال؟ البتّه بعضى از كتابهاى درسى مثل اين كه كتابهاى درسى امسال گفتند كتابهاى دينى است چون من فرستادمتمام كتابهاى درسى مدارس دوره دبستان و دبيرستان را گرفتند و داديم بعضى از آقايان زحمت كشيدند و بررسىكردند. كه ببينيم اگر يك جاهايى چيزى هست به آنها بگوييم. ولى گفتند كتابهاى دينىاش را خوب تنظيم كردند. حالاچه كسانى دست اندر كار بودند،...كتب دينىاش آبرومند است، خوب است. ولى خوب البتّه يك ضعفهايى در بعضىاز جاهايش هست كه ما انشاء الله اينها را هم به آن مقامات بالايشات تذكّر خواهيم داد. حالا هر كسى بالاخره هرگوشهاى را كه مىتواند اصلاح كند، بايد اصلاح كند ديگر. بايد روى آن كار كند. بحث در مسأله 8 بود از مسائل ابوابمصاهرت. خلاصه مسأله اين بود كه اگر انسانى مرئه اجنبيه را لمس كند كه لمس حرام يا نظر شهوت كند. آيا اين آثارمصاهرت را دارد؟ اين زن بر پدر اين ناظر و لامس حرام مىشود؟ حكم ازدواج دارد؟ بر فرزند اين ناظر و لامس حراممىشود؟ حكم ازدواج دارد؟ گفتند نه. نظر حرام و لمس حرام تأثيرى در آثار مصاهرت ندارد. درست؟ بعد شاخه دوممسأله را گفتند كه اگر كنيزى باشد، مملوكهاى باشد. مالك نظر به شهوت يا لمس به شهوت كند. در اين جا. آثارمصاهرت بار مىشود. يعنى اين مملوكه بر پدر اين مالك حرام شد. بر پسر اين مالك حرام شد. آثار زوجة الاب و زوجةالابن آن آثار در اين جا بار مىشود. احكام مصاهرت است. اين عنوان مسأله ما بود.
اوّل عنوان مسأله، بعد اقوال مسأله، بعد ادلّه مسأله. برويم سراغ اقوال. من اين جمله را باز تكرار كنم. آن چه محلّ بحثاست در كتب قدما و متأخرين همان شاخه دوم است. مملوكه است كه نظر حلال به آن مىكند. و امّا در غير مملوكه كهنظر حرام كسى مىكند اين متعرّضش نشدند. عروه و تحرير الوسيله و اينها عنوان كردند. در كتب قدما ابداً سخنى ازاين نيست. فقط يك مورد را ما پيدا كرديم كه متعرّض شدند كه من انشاء الله بعد از تعطيلات روز سه شنبه عرضخواهم كرد. يك مورد است. آن هم قائلش معلوم نيست چه كسى است. و گفتيم اگر در نظر حرام و لمس حرام واقعاًآثار مصاهرت بيايد غوغا مىشود. اين همه نظر حرام است. بايد بر همه حرام بشود. بر پدر، بر فرزند حرام بشود. لمسحرام است، بر پدر، بر فرزند حرام بشود.خوشبختانه يا قائل ندارد يا بسيار قائل كمى دارد. امّا دومّى محلّ بحث استبين سنّى، شيعه همه مطرح كردند. و ما هم به خاطر اين مىرويم سراغ مملوكه گرچه امروز محلّ ابتلا نيست براى اينكه ببينيم در لابلاى او چيزى براى غير مملوكه كه محلّ ابتلا شديد است، پيدا مىشود يا نمىشود. و امّا اقوال در مسألهسه قول بود. ملاك يكى است. نه آن نظر حرام است، آن نظر حلال است، در غير مملوكه نظر حلال؟ نه. در مملوكه نظرحلال گفتند. گفتند مالك. لو نظر المالك. او لمس المالك. يعنى نظر و لمس حلال. از اين ما نمىتوانيم به نظر و لمسحرامى كه در حرّه اجنبيه هست منتقل بشويم. ببينيم لابلاى روايات چيزى پيدا مىشود يا نه.
سؤال؟ بله. مىگويند اجنبى به مملوكه غير نظر كند. اين هم مطرح نكردند. اين را هم بحث نكردند. آن را كه بحثكردند، نظر، نظر حلال الى مملوكة نفسه. اين است كه سه قول در آن است.
و امّا اقوال قول مشهور عبارت است از حرمت كه ديديد تحرير الوسيله و عروه هم انتخاب كردند. حرمت. صاحبجواهر با صراحت مىگويد مشهور است اين قول. من كلام جواهر را براى شما بخوانم اين جا. جواهر جلد 29، صفحه374. امّا النّظر الى ما يحرم لغير المالك انّظراليه. نظر به آن مقدارى كه حلّيتش مخصوص مالك است. امّا النّظر الى مايحرم لغير المالك انّظراليه. و لمس، لمسى كه غير مالك نمىتواند بكند. فقط مالك مىكند. فيحرّمان. موجب حرمتهستند. المنظوره و الملموسه. منظوره و ملموسه را حرام مىكند على اب الّامس و ابنه. يعنى آثار مصاهرت بر اين نگاهو لمس بار مىشود. مثل زوجه اين مىشود. زوجه اين بر پدرش حرام است. زوجه اين بر پسرش حرام است. عيناًحكم زوجه را پيدا مىكند كه بر پدر و پسر انسان زوجهاش حرام است. عند المشهور بين اصحابنا. مشهور مياناصحاب نقلاً و تحصيلاً. نقلاً و تحصيلاً معنىاش چه بود؟ هم در كلمات علما گفتند هذا هو المشهور، هم خود صاحبجواهر مىگويد من گشتم و ديدم مشهور است. هم خودم شهرت را يافتم. هم در كلمات بزرگان گفتند هذا هو المشهور.چرا؟ اذ هو حالا رديف مىكنند عدّه زيادى را. اذ هو خيرت الصّديق فتواى صدوق است و الشّيخ و القاضى و ابنالهمزه و زهره ابنه همزه و ابن زهره و العلاّمه فى المختلف و ولده يعنى فخر المحققين و يحيى ابن سعيد قاضى يحيىابن سعيد و الآبى. منسوب به آبى يكى از دهات قم است. و المحقق الكركى و الشّهيد الثّانى و سبطه. سبط شهيد ثانىظاهراً اشاره به صاحب معالم است. دوازده نفر را نقل كرد ايشان. على ما حكى عن بعضهن. يعنى بعضىهايش راخودم ديدم من صاحب جواهر، بعضىها را بالواسطه نقل مىكنم. اين قول مشهور است. قول دوم حلّيت است.
سؤال؟ يعنى نظر المالك لما يحرم لغير المالك. مالك نگاه به چيزى كند كه براى غير مالك، حرام است.
و امّا قول دوم قول حلّيت است. اين قول را از قليلى نقل كردند. الثّانى عدم الحرمه. غير مالك وجه و كفّين غير مالكهم مىتواند. نظر بدون شهوت به وجه و كفّين، سؤال؟ لمس نداشت. نظر داشت. امّ النّظر الى ما يحرم لغير المالكالنّظر اليه و الّمس. لمس مطلق بود. نظر مقيّد شده بود لغير المالك. لمس مقيّد نشده بود. لمس، لمس مطلق بود. ثانىعدم الحرمه است. جامع المقاصد عبارتش اين است، مىگويد: اختاره المصنّف و جماعه. معلوم مىشود يك عدّهاىاختيار كردند عدم الحرمه را. مصنّف كيست؟ علاّمه است. جامع المقاصد فى شرح قواعد علاّمه است. بنابراينمصنّف يعنى علاّمه. گفته است كه موجب حرمت نمىشود. جماعت ديگرى هم گفتهاند ما اين را از جامع المقاصدجلد 12 صفحه 288 نقل مىكنيم.
قول سوم هم قول تفصيل است. كه منظوره ابن و ملموسه ابن بر اب حلال، مال اب بر ابن حرام. جامع المقاصد درهمان آدرسى كه گفتم مىگويد و هو قول المفيد. قول شيخ ملفيد تفصيل است. بين اب و ابن است. درست؟ خوب دراين جا من يك كلامى از مرحوم شيخ طوسى در خلاف نقل كنم كه كلمات عامّه هم در اين جا روشن بشود. مرحومشيخ طوسى در كتاب خلاف در مسأله 81 از نكاح. مىفرمايد: الّمس بشهوه مثل القبله است. لمس به شهوت يكمصداقش قبله است. مثل القبلة و لمس. لمس معمولى، با دست. اذا كان مباحاً اين كه مىگفتيد مالك كجايش هست؟اين جا است ديگر. مباح براى مالك است ديگر. اذا كان مباحاً او شبهتاً يا لمس به شبهه باشد. تقبيل به شبهه باشد.ينشر التّحريم. باعث نشر حرمت مىشود. و تحرم الام و ان...مادر و بالاتر و البنت و ان نزلت تمام مصاهرت را دارد. وبه قال عمر ابن الخطّاب و اليه ذهب اكثر اهل العلم. براى استدلال و اسكات...از كسانى كه آنها نمىتوانند انكار كنندايشان انتخاب كرده است. و اليه ذهب اكثر اهل العلم. ابو حنيفه و مالك و هو المنصوص لشّافعى. آنها هم مشهورشانحرمت است و لا يعرف له قولٌ غيره شافعى غير از اين قول، قولى ندارد. حرمت است. الى ان قال شاهد اين جا است.الى ان قال دليلنا اجماع الفرقه و اخبارهم. اجماع شيعه و اخبارشان. خوب بايد يك چيزى هم بگويد كه مخالفينشانهم بپذيرند. يك دليل محكمى هم براى مخالفين آورده است. و عيضاً اجماع الصّحابه. اجماع الصّحابه را از كجافهميديد؟ و انّ العمر قاله اين را گفت، و لم ينكر عليه احد. صحابه هم به آن انكار نكردند. پس اجماع الصّحابه درستشد. اجماع علماى شيعه هم درست شد براى حرمت. بقيه بحث بماند براى روز سه شنبه انشاء الله. و صل الله علىسيدنا محمد و آله الطاهرين.
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...