چهارشنبه 26 ارديبهشت 1403 - 5 ذيقعده 1445 - 15 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج فقه
>
کتاب نکاح (آیت الله مکارم شیرازی )
>
جلسه 123
متن
1379/7/5
مكان: مسجد اعظم قم
موضوع بحث: احكام نكاح
بعضى از آقايان نوشتهاند كه مبناى درس چيست؟ كه ما بر اساس آن مبنا پيش بياييم. اگر اين مجهول باشد كه واويلا است مبناى ماتحرير الوصيله است. و بر اساس مسائل تحرير الوصيله پيش مىرويم. منتها همانها را از نظر استدلالى در مستمسك در جواهر درحدائق در مسالك در جاهاى ديگر هم مىشود به آن صورت نگاه كنيد و جلو بياييد. خوب بحث ما در مسأله اشترات نكاح بالغهرشيده به اذن ولى بود كه آيا مشروط به اذن ولى هست يا نيست. از نظر عنوان اولى گفتيم كه قوت با ادله استقلال است. يعينى باكرهرشيده استقلال دارد در انتخاب همسر و اذن ولى شرط نيست اين به حسب عنوان اولى بود. ولى به حسب عنوان ثانوى مشكل استاين اجازه را فقيهى بتواند امروز بدهد لما فيها من المفاسد العظيم بعد در توضيح اين مطلب مقدهاى ذكر كرديم كه سن ازدواج درزمان ما بالا رفته است به دلايلى كه ذكر شده است. بنابراين دوران محروميت جوانان اعم از دختران و پسران از مسأله ازدواجطولانى است. و بعد گفتيم كه در جهت مقابل هم اسباب تحريك در عصر ما فضونى پيدا كرده است. در سابق عشرى از اعشار ايننبود.
فيلمها، رسانهها، صحنه اجتماع، جلسات، مجالس نمىدانم ماهوارهها چه. انواع و اسباب تحريكات جنسى وجود دارد. حتى گاهىخود اين مدارس كه بچهها دور هم جمع مىشوند و دانشگاهها و مدارس سخنانى كه براى هم نقل مىكنند مشاهداتشان خاطراتشانخود اينها يك دنيا مىتواند اسباب تحريك باشد. به همين سبب شده است كه بعضى به خاطر سنگينى بار ازدواج دائم بروند سراغازدواج موقت و مىگفتند كه چه مىشد كه ازدواج موقت مجاز مىشد. و اذن ولى هم شرط نيست براى اينكه اذن ولى يعنى يك مانعقوى يعنى نه. يعنى اگر اذن ولى از سر راه برداشته شود و ما اين مسأله را مجاز بدانيم مشكل موقتاً حل خواهد شد و اين روزها شايدروزى نيست كه در اين استفتائات سوالى درباره ازدواج موقت نباشد و گاهى گروهى مىنويسند و گاهى موسسات مىنويسندگاهى دانشگاهها مىنويسند گاهى افراد ديگر مىنويسند كه اين مسؤله خيال مىكنند حلال مشكلات براى معضل فعلى اين است درحالى كه خواهيم ديد نه تنها حلال مشكل نيست مزيد بر اشكالات مىشود كه من اشكالاتش را ذكر مىكنم و بعد مىگويد راه حلچيست؟ راه حلش را هم عرض خواهم كرد.
سوال؟ نه خير. خواهم گفت كه اين عنوان ثانوى براى عصر ما است يك خورده حوصله كنيد. در اعصار گذشته اين عنوان ثانوى بهاين شدت نبوده است و لذا در روايت كراهت دارد كراهت نكاح البكار. در زمان ما براى اينكه شدت پيدا كرده است به سوى حرمترفته است. گفتيم كه مشاكل عظيمهاى براى جامعه پيدا مىشود و اين دور نمايش خوب است. نزديك برويد مىبينيد كه چهمشكلاتى دارد مشكل اول گفتيم كه نمىشود پسران و دختران را در اين مسأله محدود كرد. قبلاً شرط و شروط قرارداد و كتابت وهمه اينها ممكن است كه باشد. اما در جريان عمل عنده هيجان شهو خيلى از مسايل فراموش مىشود. و همين طور كه عرض كردمطبق روايت هيجان شهو سبب مىشود كه دو ثلث عقل انسان از كار مىافتد. تنها يك ثلث كار مىكند و انسان نمىتواند خودش راكنترل كند مخصوصاً جوان در آن شرايط خواص با آن اسباب تحريكات عجيب و نتيجهاش ذهاب البكاره ممكن است كه باشد وانعقاد فرزندان ناخواسته باشد. حالا چند درصدش را من نمىتوانم آمار بدهم. اما مىدانم كه يك درصد قابل ملاحظهاى از اينضايعات خواهد بود كه اين منشأ مشكلات عظيمى در خوانوادهها مىشود پدر و مادر و بستگان ناراحتىهاى عجيبى به وجودمىآيد و آينده دختر به خطر مىافتد و خيلى مشكلات. هذا اولاً. سوال؟ يك خورده حوصله كنيد و صدر اسلام ايشان گفت و گفتمكه جواب مىدهم. شما هم گفتيد مىگويم كه جواب مىدهم و اين آقا هم بگويد مىگويم كه جواب مىدهم. تكرار نكنيد ديگر سوالرا صدر اسلام جواب عرض مىكنم. سوال؟ يك خورده حوصله كنيد. و اما مشكل دوم اين است كه اگر فتح اين باب بشود مسلماست كه هر چند مدتى ممكن است اين بنت به نكاه آن ابن در بيايد. 5 ماه با اين است و مدت تمام مىشود و 5 ماه با اين است. 6 ماه بإے؛ّّظديگرى است و چنين نيست كه در مدت جوانىاش با يك نفر باشد در يك محيط باشد محيطش عوض مىشود و كلاسش عوضمىشود و هم كلاسى هايش عوض مىشود. بالاخره مستزأم به تعدد مىكشد. و اين تعدد آينده نكاح است و دائم است و اين دختر رابه خطر مىاندازد براى اينكه وقتى كه آن آقا مىداند كه اين بنت با افراد متعدد ديگرى و ماههاى مختلف بوده است اين ديگر رقبتىدر اين پيدا نمىشود و اين از زنان بيوه هم بيوهتر مىشود براى اينكه بيوه يك همسر از دست مىدهد ولى اين همسران متعددى ديدهو لذا خيلى از جوانها هستند قبل از اينكه ازدواج كنند سراغ بعضى از دختران بعضى از محيطها نمىروند و مىگويند كه اينها دستخوده هستند حالا اگر ما فتوا كرديم و رسمى و شرعى و قانونى گفتيم كه مانعى ندارد اين مسأله و به صورت گسترده افراد توانستنددسترسى با اشخاصى پيدا كنند و همسران متعدد در دوران جوانى پيدا كند بعد كه مىخواهد كسى با او ازدواج كند سوابق او را كه درنظر مىگيرد لا يرقب فيها خيلى از آنها آينده اشان به خطر مىافتد اين كه در روايات دارد عاراً على البكار واقعاً عاراً على البكار آندلش خوش است به يك همسر دست نخورده حالا مىبيند با ده نفر قبل از او بوده مشروح حلال نه حرام. ولى بالاخره اين با او خيلىفرق دارد خيلى از اينها آينده اشان به خطر مىافتد. و مشكل پيدا مىكنند و امروزش حل مىشود فردايش مجمل مىشود. ما بايد يككارى كنيم كه آينده اين هم به خطر نيفتد و مىافتد. سوال؟ اين مشكل هم به اجازه پدر بر طرف نمىشود. سوال؟ چرا توجه نمىكنيداين مشكل با اجازه پدر هم برطرف نمىشود و پدر هم اجازه نمىدهد عملاً پدر هم كه پايش آمد در كار نمىگذارد. اجازه نمىدهد اوتوجه داريد اين خودش يك ترمزى است از اجازه پدر روى اين مسأله از صد نفر پدر يك پدر اجازه نمىدهد خوب اين يك ترمزىمىشود و يك كنترلى بكنند كه انشاء الله يك همسرى پيدا بكند دائمى و دست نخوده و باكمال علاقه با هم تا آخر بروند و زندگىكنند و به قول مردم به پاى هم پير بشوند اما اينها با اين شرايط مشكل پيدا مىكنند. يك خورده دندان به جگر بگذاريد من تمام اينها راجواب مىدهم. و هناك مفسدٌ ثالث يك مشكل سومى. آن باريك كه آدم مىشود مىبيند كه چغدر مشكلات دارد. مشكل سوم ايناست كه اين بعد از آنى كه 5 مورد 10 مورد كمتر و بيشتر،به اصطلاح به عقد موطعه اين و آن در آمده است و فلان و اينها حالا آمدهايمو همسر دائم انتخاب كرد. اين دو حالت دارد اگر اين همسر دائم از همه آنهايى كه ديده بهتر باشد مشكلى نيست اما اگر چنين نباشدكه غالباً هم چنين نباشد. اين با اين آن جوشش لازم عقد دائم را پيدا نمىكند. هميشه فكرش اين است كه اين به در نمىخورد و آنهابهتر بودند پول هايشان بهتر بود و قيافه اشان بهتر بود چنين بود و چنان بود و فلان بود. كسى كه كسى را نديده اول بسم الله با اينمىجوشد اما كسى كه سابقه چندين نفر را دارد اين آخرى دائم از همه آنها بهتر است قبل التوقع و كثيراً لا يكتفاً اى بسا همينهااسباب طلاق مىشود. همينها اسباب متلاشى شدن خوانوادهها مىشود. همين سبب مىشود كه اينها با هم نجوشند. با هم گرمنشوند آينده اشان به خطر مىافتد اين امر مشكل سوم و مشكل چهارمى كه در اين جا هست.
سوال؟ بله صيّب حسابش با باكره خيلى فرق دارد صيّب ممكن است كه دائماً هم مطيع آن باشد. او يك شريطى دارد باكره يك شرايطديگرى دارد. و اما مشكل چهارم. اى بسا نعوذو بالله بعد از آنى كه همسر دائمى پيدا كرد نتواند قطع علاقه مطلق از گذشتهها بكند ورابطه با بعضى از آنها برقرار بشود. يك آدم خيلى با تقوايى باشد و مىگويد كه من يك همسر دائمى انتخاب كردهام و ديگر هيچ. امايك كمى بى تقوا باشد، مخفيانه با آن گذشتهها ممكن است يك روابطى برقرار بشود. آن وقت چه مىشود؟ ما مىتوانيم بگوييم همهدر آن حدى از تقوا هستند؟ بگويد آقا گذشت. يك ديوارى بين خودم و بين آن گذشتهها مىكشم. و همه آنها را فراموش مىكنم.آنها در نظرم مانند كاه هستند. هر چه هست اين دائم است. همسر دائمى من است. سؤال؟ خيلى از مشكلات را نمىشود فراموشكرد. نزديك كه مىشويم، قدم كه مىگذاريم جلو مىبينيم به يك مشكل تازهاى برخورديم.
و اما پنجمين مشكل. مشكل پنجم، اين است كه يك عده سوء استفاده چى هستند در هر جامعهاى. بى بند و بارها، ارازل. تحت اينباب باشد، تحت عنوان نكاح موقت در شناسنامه كه بنا نيست، نوشته. اگر نوشته باشد اين مشكل دارد. يعنى ثبت ازدواج موقت رادر شناسنامه بنويسيم، يا ننويسيم؟ بنويسيم كه چهار تا، پنج تا بعد مىخواهد برود ازدواج دائم و با اين سلسله نسبى كه در شناسنامهباشد. اگر ننويسيم اين مىتواند سوء استفاده كند. پيش هر كس مىرود بگويد من با هيچ كس ازدواج...ندارم. دختر بگويد ندارم.پسر بگويد ندارم. اين با 10 نفر رابطه پيدا كند، او با 10 نفر رابطه پيدا كند. جلوى اين سوء استفاده را با چه چيز مىشود گرفت؟ باهيچ چيز. با هيچ چيز نمىشود گرفت. يعنى سوء استفاده كنندگان و بى بند و بارها و بى تقوىها چون نه جايى ثبت مىشود، نهعلامت و نشانهاى در پيشانىاش است، مىتواند در آن واحد هم از اين طرف يعنى بنات و هم ابناء مى توانند روابط متعددى با افرادمتعدد برقرار كنند و تحت عنوان اين كه آقا ما از قانون مشروع استفاده كرديم. جايى هم كه ثبت و ضبط نشده باشد.
سؤال؟ دفترچه خاص. وليكن اين مىگويد من اصلاً دفترچه ندارم. وقتى مىرود سراغ كسى مىگويد تو دارى، مىگويد من ندارم.محضرى بايد باشد. خوب شد. محضرى باشد. كامپيوترى باشد. هر كسى مىخواهد برود ببينند آيا اسمش در كامپيوتر هست يانيست. آن وقت مشكلات را كه مى بينيد خودتان مىرويد سراغ قيود و شرايطش مىرويد. محضرى بگذاريم. سر تا سر مملكتبايد در كامپيوتر وارد بشود. والاّ ممكن است در اين شهر اين كار را بكنند. در آن شهر آن كار را بكنند، معلوم كه نمىشود. خوب،اجازه بدهيد من اين بحث را به يك جايى برسانم. اين بحث حساس است. ما دور مىنشينيم. بگوييم آقا چه مانعى دارد؟ خوب اجازهبدهيد. پدر هم اجازهاش نباشد. با هم باشند. گناه نكنند. حرام به جا نياورند. چنين و چنان بشوند. وقتى مىآييم نزديك مىبينيمعجب مكافاتهايى دارد پيدا مىشود. عجب مشكلاتى پيدا مىشود. آينده مشكل است. امروز مشكل است. جامعه مشكل است.بى بند و بارها و هوس بازان اوضاع جامعه را به هم مىريزند. مىآييم نزديك را مىبينيم. تازه اين 5 مشكلى كه من شمردم، منحصربه اينها نيست. در كنار اين مسأله مشكلات ديگر هم هست. و لهذا شايد به همين دليل است كه در روايات متعددى ما داريم نهىشده است عن المطعة بالابكار. صريحاً نهى شده است.
4 تا روايت را هم بخوانم. اين روايات همه در باب 11 از ابواب نكاح مطعه است. روايت 11 12 13 14. از آخر برمىگرديم به اوّل.براى روشن بودن مضامين جلو مىاندازيم بعضىها را.
باب 11، حديث 14. حديث 14 اين طورى مىگويد. روايات البتّه نمىگويم همهاش سند دارد. چون متضافر است، باز آن تعدد وتضافرش ما را مستغنى مىكند. عن عبد الملك ابن عمر قال، سألت ابا عبد الله (ع) عن المطعه. سؤال از مطعه كردم. فقال انّ امرهاشديد فتّقوا الابكار اين كارش مشكل است. از ابكار بپرهيزيد.
حديث 13، حديث قبل از آن است. عن جميل ابن صالح عن ابى بكر الحضرمى قال، قال ابو عبد الله (ع) يا ابا بكر به ابو بكر حضرمىكه از اصحاب بود فرمودند، ايّاكم و الابكار ان تزوّجوهنّ مطعتاً. ظاهرش حرمت است. منتهى ما جمع مىكنيم با رواياتى كه قبلاًداشتيم حمل بر كراهت مىكنيم. ولى با شدت حضرت دارد نهى مىكند.
حديث 12، عن ابى مريم عن ابى عبد الله قال، العذراع. عذراع به معنى باكره است. العذراع الّتى لها اب لا تزوّج مطعتاً جايز نيست الاّباذن ابيها. نمىشود. ابكار را بالخصوص نهى كرده است.
اين حديث 11 را دقّت كنيد. اين معنى تازهاى در آن است. عن المحلّب الدّلّال انّه كتب الى ابو الحسن. به خدمت ابو الحسن الكاظم ياابو الحسن الرّضا سلام الله عليه نوشته اشت. انّ امرئتاً كانت معى فى الدّار. سؤال؟ چرا منتهى با قرينه راوى بايد ببينيم. محلّب ازاصحاب كيست. از آن جا معلوم مىشود. انّ امرئتاً كانت معى فى الدّار ثمّ انّها زوّجتنى نفسها. ظاهرش اين است كه بكر بوده است. ازقرائن روايت اين طور استنباط مىشود. امرئه دارد. ولى قرائن نشان مىدهد كه بكر است. زوّجتنى نفسها خودش را به من تزويجكرد. و اشهدت الله و ملائكته على ذالك خدا و پيغمبر را شاهد گرفت. ملائكه را شاهد گرفت. جايى نرفتيم صيغه عقد را بخوانيم.خدا را شاهد و ناظر دانست. ثمّ انّ اباها زوّجها من رجل. پدر هم بى خبر دخترش را به ازدواج مردى در آورد. حالا من چه خاكى بهسر كنم؟ ثمّ انّ اباها زوّجها من رجلٍ آخر فما تقول؟ فكتب اتّزويج الدائم لا يكون الاّ بولىٍ و شاهدين. تزويج دائم بدون ولى، بدونشاهدين نمىشود. ما شاهد را واجب نمىدانيم. ولى را بعضى واجب مىدانند. ولا يكون تزويج مطعةٍ ببكر. فرمود، اين نكاح توباطل بوده است. اگر مطعه كردى، مطعه باكره جايز نيست. اگر دائمى است شاهدت كو؟ وليت كو؟ بنابراين تو نكاحت باطل بودهاست. آن نكاحت درست بوده است. اتّزويج الدّائم لا يكون الاّ بولىٍ و شاهدين و لا يكون تزويج مطعةٍ ببكر استر على نفسك و اكتم.صدايش را در نياور. اين حديث به روشنى مىگويد باطل بوده است. نمىگويد مكروه است. اگر واقعاً اين ازدواج قبلى درست بودهاست، خوب اين دوّمى باطل بوده است. اكتم و استر يعنى چه؟ مىفرمايد از دو حال خارج نيست. يا تزويج دائم بوده است. ولى وشاهدين نداشتى، يا تزويج مطعه بوده است و تزويج مطعه به باكره جايز نيست. و مضمون حديث اين است. اين را مكتوم بدار وصدايش را در نياور. و بگذار اين دختر شوهرى كه كرده است برود پيش او. حالا اين روايت 4گانه را كه من خواندم و منحصر به اينهاهم ظاهراً نباشد، جمعش با روايات گذشته بدون شك حمل بر كراهت است. چون روايات گذشته خوانديم اجازه مىداد بدون اذنابيها. جمعش كراهت است. ولى در عين حال نشان مىدهد كه تزويج ابكار در آن زمان هم مشكل داشته است. ولو مشكل در حدّكراهت بوده است. ما مىخواهيم بگوييم در عصر الزّمان ما آن مشكل خيلى شديدتر شده است. دامنه مشكل وسيعتر شده است. آنزمان اين معاشرتهاى زياد مثل امروز در مراكز تحصيل و غير تحصيل نبوده است. اين هيجان قواى جنسى بر اثر علل مختلفنبوده است. حالا اگر فتح اين باب بشود لا صيما بنسبت الى الابكار مفاسدى كه به وجود مىآيد با آن چه در آن اصل بوده است، بيشتراست. بنابراين مطعه ابكار در آن زمان هم مكروه بوده است. امر شديد بوده است. در زمان ما بسيار شديدتر و طورى مىشود كهانسان جرأت نمىكند فتوى بدهد. بعضى از آقايان فتوايشان جواز بود و بعد كه ديدند چه لوازمى پيدا كرد و چه سر و صداهايى ازاطرافش بلند شد و مشكلاتى به بار آمد فتوايشان را پس گرفتند. و انسان تا نيايد در مركز فتوى نمىفهمد چه خبر است دنيا. آن وقتمىفهمد لوازم فتوى با چيست؟ و چه فتوايى سوء استفاده از آن مىشود. جامعه را به هم مىزنند. عناوين ثانويهاى به وجود مىآيد.بايد آن عناوين ثانويه را رعايت كرد. بسيارى از افراد هستند كه درباره همين مطعه ابكار صحبت مىكنند، اگر از آنها سؤال كنند كهدختر خود شما چه طور؟ سؤال كرده بودند اجازه مىدهى. خواهرتان به صورت مطعه، اشخاص مختلف، متعدد هر 5 ماهى، 4ماهى؟گفتند نه. من در مورد خودم اجازه نمىدهم. درباره دختر و خواهرم اجازه نمىدهم. اين يك مسألهاى است كه لوزام دارد.گفتن آسان است. امّا لوازم را حساب كردن كار مشكلى است. دو تا ان قلت اين جا است و اشكالى است كه در ذهن خيلى از شما همآمده است.
سؤال؟ قضيه چه؟ واقع باشد. ولى يك قانون كلّى مىگويد لا مطعة ببكر اين كه شخصى نيست. ولو در مورد شخصى وارد شدهاست، ولو جواب عام است. لا مطعة ببكر. سؤال؟ اجازه بدهيد من اين دو تا اشكال را بگويم. شايد اشكالى كه شما مىخواهيد بگويدهمينها باشد.
اشكال اوّل، اگر اشخاصى باشند و جاهايى باشد كه اين مفاسد بار نيايد. شخصى است كه مطمئن است از خويشتن و مورد همموردى است مطمئن از اين جهات، مسأله هم مكتوم مىماند. آينده هم به خطر نمىافتد، طرف هم با تقوى است. بعد از ازدواج دائمچشمش پشت سرش به گذشته نيست. هيچ كدام از اين مشكلات را ندارد. آن چه؟ بارها ما جواب اين گونه سؤالات را داديم. قانونموردى نمىشود. اگر موردىاش كرديم اين يك مورد جايز، همه مىگويند ما همان هستيم. ما همان مورد استثنا هستيم. خودِخودش هستيم. حاكم شرع و مفتى كه نمىتواند بيايد موردى جواب بدهد. بايد به طور كلّى جواب بدهد. در مسألهّ قربانى كه ماگفتهايم و مىگوييم كه در شرايط فعلى كه نابود مىشود و از بين مىرود، نبايد در آن جا قربانى كرد و مجرى نيست و كفايت نمىكند.در جاى ديگرى كه گوشت مصرف مىشود بايد قربانى بشود، بعضى مىآمدند سؤال مىكردند آقا ما مىتوانيم يواشكى برويم كنارمنار يك جا آن جا اين كار را انجام بدهيم. يا در مكّه. چون در بعضى روايات داريم منا نشد مكّه. مىگفتيم آقا جان شصت هزار تامىرود آن جا، ما تنها به شما اجازه بدهيم؟ يا بگوييم اگر يواشكى در مكّه عيب ندارد خوب همه مىگفتند ما همان يواشكى هستيم.يك وقت نگاه مىكنيم و مىبينيم صحن مكّه و منا را آلوده كردند و شرتىها حركت كردند و ايرانىها را بگير و ببند و هزار تا مشكلدارد. مجتهد و فقيه كه نمىتواند موردى در اين مسائل فتوى بدهد. عيناً مثل موردى هايى كه در مورد چراغ قرمز است. فلسفه چراغقرمز چيست؟ اين است كه سيّارات با هم تصادف نكنند. من رسيدم 4 طرف نگاه كردم يك سيّاره نبود. يك ماشين نبود. قانون اجازهمىدهد بروم يا نه؟ اگر موردى بگوييم همه مىگويند آقا ما رسيديم كسى نبود. قانون وقتى آمد براى همه است. و موردى نمىشودفتوى داد. بنابراين ما مواردى داريم كه اين مشكلات و اين مفاسد عظيمه را ندارد اين فايدهاى ندارد. وقتى فقيه گفت حرام است يااحتياط واجب...
وامّا اشكال دوّم. اشكال مهمى كه به ذهن آقايان رسيده است و ديروز هم سؤال كردند. گفتند خوب بالاخره چكار كنيم كه اينجوانها آلوده گناه نشوند؟ اين راه را كه مىبنديد. راهى نمىماند. خودتان هم كه مىگوييد انگيزهها زيادتر شده است. سنّ ازدواجبالا رفته است. جز اينكه افراد را به گناه بيندازيد چه راه ديگرى داريد؟ راهى نداريد. لااقل اين مشكلات اين را تحمّل كنيد. اجازهبدهيد كه آن گناه هم نباشد. جواب اين است كه نه راه مطعه جوابگويى است در شرايط فعلى، مطعه ابكار را دارم مىگويم. غير ابكاررا من جداگانه بحث خواهم كرد. نه راه مطعه ابكار راه است نه اينكه بگوييم شما آلوده گناه شويد. يك راه سوّمى دارد. ما برويم مسألهنكاح و ازدواج را برويم آن را درست كنيم و اصلاحش كنيم. اصلاحات يكىاش اين جا است. اگر نكاح مثل نكاح زمان پيغمبر باشد،ساده و آسان، مهريهها سبك، جهيزيهها سبك، مانند فاطمه زهرا سلام الله عليها و على (ع). سلام و درود خدا بر روان پاكشان. اگرساده بشود، مشكل حل مىشود. مخصوصاً كه آنها مىتوانند نكاح سادهاى با هم بكنند. همان اوائل تحصيل هستند بعضى از اينجوانهاى مذهبى. نكاح سادهاى مىكنند 14 سكّه، گاهى هم كمتر، گاهى مراسم را هم نمىگيرند. مراسمشان هم مىروند مشهد. وگاهى عروسىها را به تأخير مىاندازند. همان چيزى كه درباره ابكار مىگوييد. خود را كنترل كنند از جهاتى. خوب درباره همسردائمش هم مدّتى خودش را كنترل بكند. به خصوص كه در عصر الزّمان ما اگر جراينى هم پيش بيايد وسائل جلوگيرى از فرزندانناخواسته فراوان است. بنابراين مىتوانند به زودى فرزند دار نشوند. مىتوانند فوراً مراسم زفاف نباشد. مىتوانند ازدواج ساده وآسان بكنند. اين يكى. سؤال؟ واقعيّت ما نمىخواهيم. من الان عرض مىكنم واقعيّت چيست. دوّم هم اسباب تحريكات را به حداقلبرسانيم. شما مىخواهى اسباب تحريكات را ببرى حداكثر آقا اجازه مىدهيد من اين فيلمها را تماشا بكنم فيلمهاى مستهجن؟ فيلممستهجن ببيند، چشم چرانى بكند، فيلمهاى كذائى ببيند، ماهواره ببيند، رمانهاى عشقى را مطالعه بكند، همه اين كارها را بكند بعدهم بار ازدواج را ببيند يك جايى كه هيچ كس از پسش بر نمىآيد بعد بگويد من بدبخت چه كنم. تو خودت، خودت را بدبختكردى. اوّل بپرهيز از مراكز تحريك. از اسباب تحريك. ثانياً برو سراغ ازدواج ساده. اين دو تا دست به دست هم بدهد، بعد همبگويد عملى نيست. خوب عملى نيست نمىخواهم بكنى. مىخواهيم راه آسان را پيش بگيريم. هزينه پاكدامنى جامعه نپردازيم.جامعه اگر مىخواهد پاك باشد، مسلمان باشد، جوان اگر مىخواهد پاكدامن زندگى كند، هزينه دارد. هزينهاش اين است كه كمىچشمش را محدود كند. گوشش را محدود كند. رفتنش را به جلسات محدود كند. اين مىخواهد برود در مجالس عروسى دخترها وپسرها با هم برقصند و هزار تا بلا، بعد هم بگويد آقا نمىتوانم خودم را كنترل بكنم. به گناه مىافتم. اسباب گناه را فراهم كردى، راهاطاعت را بستى، راه معصيت را باز كردى باز مىگويى آقا عملى نيست. عملى نيست چون نمىخواهى عملى بشود. و صل الله علىسيدنا محمد و آل الطّاهرين.
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...