پنج شنبه 27 ارديبهشت 1403 - 6 ذيقعده 1445 - 16 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج فقه
>
کتاب نکاح (آیت الله مکارم شیرازی )
>
جلسه 106
متن
1379/2/27
مكان: مسجد اعظم قم
موضوع بحث: احكام نكاح
بسم الله الرحمان الرّحيم و به نستعين و صلّ الله على سيّدنا محمّد و آل الطّاهرين لا صيّما بقية الله المنتظر ارواحنافداه و لا حول و لا قوة الاّ بالله العلى العظيم.
بحث در مسأله 22 از مسائل عقد النّكاح بود. خلاصه عنوان مسأله و فشرده بحث ديروز عرض كنم و پيوندش بزنيم بابحث امروز. خلاصه عنوان مسأله اين بود كه كسى مىخواهد نكاح كند، ازدواج كند، همسرى پيدا مىشود و مىگويدمن بى مانع هستم. آيا به گفته او مىشود قناعت كرد يا فحص و تحقيق لازم است؟ فرمودند، فحص و تحقيق لازمنيست و قول او درباره خودش پذيرفته است و اين مسأله ادّعاى اجماع يا ادّعاى شهرت دربارهاش شده است. يعنىدر كلمات بزرگان كمتر مطرح است. مرحوم صاحب عروه در مسأله 7 آن را ذكر كرده است و تحرير الوسيله هم كه 22است. در جستجوى جديدى كه شد، در جواهر هم ما در دو جا پيدا كرديم كه اين را اضافه كنيم بر بحث گذشته.
يكى اين است در عقد مطعه مرحوم محقق در شرايح در بحث نكاح مطعه در مستحبات اين مسأله را گفته است. چهمىگويد؟ مىفرمايد، و يستحب و ان يسألها عن حالها مع التّهمه. اگر اين زن متّهم است مستحب است فحص كردن.پس اگر متّهم نباشد مستحب هم نيست. اگر متّهم باشد مستحب واجب نيست.
سؤال؟ ايشان فرموده است نيست. حالا كلام مرحوم محقق را داريم مىگوييم. نقل كلام محقق را داريم مىكنيم.صاحب جواهر كه عرض كرديم اين را در شرح كه دارد ايشان رضايت ابو مريم را نقل مىكند كه ما هم مىخوانيم كهدلالت بر استحباب دارد. منتهى صاحب جواهر مىگويد استحباب منحصر به فرض تهمت نيست. منتهى مستحباست. الاّ ان تكون معمونةً. كانّ سه رقم داريم. معمونه داريم...داريم. متّهمى داريم. محقق مىگويد در متّهمه فحصكنيد. امّا معمون به افراد عادى فحص لازم نيست. مرحوم صاحب جواهر مىگويد از روايت ابو مريم من اين چنينمىفهمم كه در هر دو بايد فحص كرد. هم متّهمه و هم افراد عادّى. معنونه مطمئنه را فحص نكنيد. ولى به هر حال متّهممىداند. مخالف هم نقل نمىكند. در مسالك هم كه شرح شرايح است همين مسائل است. ايشان هم با صراحت ازاستحباب سخن مىگويد و مخالفى را هم نقل نمىكند. آيا بين عقد دائم و منقطع فرق است؟ نه. نكاح، نكاح است. اگرفحص لازم نيست، در منقطع، در نكاح دائم هم فحص لازم نيست. پس اين عبارت شرايع و عبارت جواهر و جواهر راآدرسش را بگويم، جلد 30...معمولاً 29 است. امّا اين جلد 30 است صفحه 158.
سؤال؟ مسالك هم در ذيل همين عبارت صاحب شرايح است. او هم همين بحث را دارد. از اينكه اين دو بزرگوارمخالفى را نقل نكردند و مسأله را ارسال مسلّم كردند، ما از آن استفاده شهرت يا اجماع مىكنيم لا خلاف مىكنيم.
سؤال؟ لا خلاف نه اجماع. مخالفى اگر بود، مىگفتند. اگر بود، محقق و صاحب جواهر و شهيد ثانى هم لا اقلش يكىاز آنها مىگفتند يك مخالفى هم داريم. اجماع نمىگوييم. لا خلاف لا اقل. يك جاى ديگر هم صاحب جواهر درلابلاى بحثهاى شبهه اشارهاى به اين مسأله كرده است لابلا. منظور از شبهه آن جايى است كه عقد نكاحى نبودهاست. امّا خيال مىكردند بوده. كسى با غير همسرش مواقعه كند به گمان اينكه همسر او است. شبهه اين است.بحثهاى مفصّلى دارد شبهه. احكام پيچيدهاى دارد از احكام مهم است. كه يك وقت بايد نكاح شبهه را بحث شبههرا بحث كنيم. در لابلاى آن بحث در جلد 29 است. صفحه 245. در مثالهاى شبهه اين جور مثال مىزند. مىگويد والتّعويل على اخبار المرئه مثال نكاح شبهه را و التعويل، تعويل با (ع). تكيه كردن. على اخبار المرئه به عدم الزّوجمسلم گرفته است كه مىشود به اخبار او تكيه كنيم. اين يك مثال است براى اخبار براى شبهه ذكر كرده است كه اگر بداز آب در آمد، اين از قبيل نكاح شبهه است. آيا بانقضا العدّه؟ تكيه كنيم بر سخن زن كه مىگويد عدّه تمام. اين را مثالذكر كرده است. مسلّم گرفته است. كانّ مسلّم است كه مىشود تكيه كرد. او على شهادت الابيين مىگويند شهادتابيين بوده است. به طلاق زوج او موطعه. مىگويند دو شاهد عادل آمدهاند پيش من كه همسر او بودند و شهادتدادند به اين كه مرا طلاق داده است. يا دو شاهد عادل آمدند خبر دادند كه در فلان شهر مرحوم شد. زن ادّعا مىكند.پيش اين شوهر نيامده است زوج دوّم. زن ادّعا مىكند. و اينها را مثال مىزنيم كه اگر اعتماد كرد و بعد بر خلاف از آبدر آمد اين از قبيل نكاح شبهه است. معلوم مىشود كه مسلّم است كه جايز است اعتماد به حرف اين زن. اين چيزىاست كه از لابلاى كلمات يك مقدار پيدا كرديم و بعضى از آقايان هم از رساله شيخ انصارى، مرحوم شيخ انصارىرسالهاى دارد به نام صراط النّجات مسأله 883 صراط النّجات نقل كردند كه اگر زن ادّعا كند شوهرم وفات كرده است ومتّهمه نباشد، مرد مىتواند او را به عقد خود در آورد. اين هم كلام شيخ انصارى به فتواى اين معنا در كتاب صراطالنّجات كه رساله عملى ايشان است، داده است. خوب اين باز يك مقدار اقوال بيشترى را امروز اضافه كرديم به اينها.
سؤال؟ راجع به متّهم مىرسيم. راجع به اين مسأله امروز بحث خواهيم كرد انشاءالله.
خوب، برگرديم سراغ ادلّه. اضافه كرديم بر اقوال. برويم سراغ ادلّه. تا اين جا 4 تا حديث را من براى شما خواندهام كهاجازه مىدهد بدون تفحّص به ادّعاى زن در مسأله نكاح و بى مانع بودن قناعت بشود. 4 تا حديث ديگر را مىخوانيمو بعد مىرويم سراغ متّهمه و غير متّهم و امثال اينها.
حديث 5، حديثى است كه از عمر ابن حنظله نقل شده است. حديث 1، باب 25، عقد النّكاح است. عن عمر ابنحنظله. قال، قلت لابى عبد الله، انّى تزوّجت امرئةً فسألت اَنها. سألت اَنها از خودش سؤال كردم يا دربارهاش سؤالكردم؟ درباره او سؤال كردم. ذيل حديث هم شاهد است. فقيل فيها چه گفتند ندارد. دربارهاش يك حرفهايى زدند.يعنى حرفهاى نامناسبى زدند. فقال و انت لمسألت...؟ تو چرا سؤال كردى؟ ليس عليكم التّفيش، تفتيش بر شماواجب نيست. آيا اين حديث دلالت بر بحث ما دارد؟ يا راجع به شوهردار بودن و شوهردار نبودن يا راجع به اين كهاين زن، زن آلودهاى است، زن خرابى است، بله آلوده است. عبارت قيلت فيها معنىاش اين نيست كه قيلت شوهردارد. قيلتيها يعنى گفتند آلودهاند. بنابراين اين شاهد بحث ما نيست. بحث ما تفحّص از اين كه همسرى دارد يا ندارداست. نه تفحّص درباره اين كه زن منحرفى است يا غير منحرف. بنابراين ابهام اين حديث حدّاقل مانع از استدلالمىشود. و اين حديث را نمىتوانيم دليل كافى براى موضوع مورد بحثمان قرار دهيم. نمىگويند قيلتيها يعنى اين كهشوهر دارد، قيلتيها مخصوصاً كه اسم هم نياورده است. گفته است اين زن بدى است.
سؤال؟ ندارد. متّهمه است. نه. بعداً گفتند اين آلوده است. بله. آلوده است يعنى منحرف از نظر اخلاقى است. شوهردارد. لااقل ابهام هم داشته باشد، استدلال به اين حديث مبهم نمىشود.
وامّا حديث 6 همان حديث ابو مريم است. كه شيخ انصارى به آن اشاره كرده است. شهيد ثانى هم به آن اشاره كردهاست. مىخوانم. عن ابى مريم آدرس حديث، حديث 1، باب 6، از ابواب مطعه است. عن ابى جعفر انّه سئل عنالمطعه فقال، انّ المطعة اليوم ليست كما كانت قبل اليوم مطعه امروز مانند گذشته نيست. چرا؟ انّهنّ كنّ يومئذٍ يؤمن.سابقاً امن و امان بودند. انّهنّ كنّ يومئذٍ يؤمن و اليوم لا يؤمن. امروز متّهم است فسألوا عنهن. اين فى الجمله دلالتدارد. دلالت دارد اگر متّهمه نباشد مانعى ندارد. فحص لازم نيست. اگر فسألوا عنهن دليل بر وجوب بگيريم نهاستحباب، معنىاش اين است كه امروز با گذشته فرق كرده است. سابقاً مؤمنه بودند. يؤمن بودند. مورد اعتماد بودند.حالا متّهمه هستند. حالا سؤال كنيد. فى الجمله دلالت دارد بر وجود سؤال. فى الجمله. امّا اگر متّهمه نباشد اينحديث دليل مىشود بر بحث ما.
وامّا حديث 7، روايتى است كه در مستدرك است. مرحوم محدّث نورى در مستدرك جلد 14، حديث 1، باب 9 ازابواب مطعه. عن الشّيخ المفيد قدس السّره فى رسالة المطعه معلوم مىشود شيخ مفيد رسالهاى در مطعه دارد. عنابانبن تقلن فعلاً براى ما مرسله است. رساله مطعه از ابانبن تقلن مسنداً نقل كرده است يا مرسلاً؟ حالا كه دست مامرسله است. عن ابى عبد الله (ع) فى المرئة الحسنى زن با جمال تراء فى الطّريق در مسير مىبينى و لا يعرب ان تكونذات بعل او آهر نمىدانيم ذات بعل است يا آلوده است. فقال، ليس عليك ليس هذا عليك. تفتيش لازم نيست. انّماعليك ان تصدّقها عام است. اين هم حديث 7 با اشكال سند.
وامّا حديث 8، حديثى است كه در جلد 15 وسائل است ابواب العدد باب عدّه. در آن جا دارد اگر ادّعا كند عدّهامگذشته است قبول است. فى الجمله دلالت دارد. اذا الدّعت صدّقت. حديث 1، باب 24، از ابواب العدد. انّعا اذاادّعت صدّقت. اگر بگويد عدّهام تمام است قبول كن. خوب يك بخشى از مسأله ما را حدّاقل اين ثابت مىكند.مجموعه اين احاديث 8 گانه را ضميمه كنيم به يكديگر با مشكلات سندى و با مشكلات دلالت بعضىاش، با اخصّ ازمدّعى بودن، همه اينها را مىفهميم. همه اينها را قبول داريم. ولى به انضمام بعضها الى بعض و عمل اصحاب كافىاست براى اثبات...
سؤال؟ امام مىگويد لازم نيست تفحّص. چه اشكال دارد؟ اشكالى ندارد. بكنيم. امّا لازم نيست. مستحب هم نيست.در مقابل اين دليل قانع كننده براى عدم وجوب فحص در موارد ابتلا يك روايت معارض داريم كه مىگويد نه. بايد دوشاهد عادل بيايد خبر بدهد. روايت معارض داريم كه روايت معارض هم از نظر سند مشكل دارد. روايت مستدركاست. جلد 14، حديث 2، باب 15، از ابواب عقد النّكاح چه مىگويد؟ روايت جعفريات است. باسناده عن جعفر ابنمحمّد عن ابيه عن على (ع) فى امرئةٍ قدمت على قوم آمد پيش يكى فقالت انّه ليس لى زوج و لا يعرفها احد هيچ كسهم نمىشناسدش، فقال، لا تزوّج حتّى تقيم شهوداً عدولاً انّه لا زوج لها با او ازدواج نكن تا برود شاهد عادل بياورد.شهود، براى اينكه شوهر ندارد. ظاهر حرمت است لا تزوّج. حرام است. تا اقامه شهود بشود. دلالت حديث خوب،سند حديث ضعيف و معرضننهاى اصحاب سلّمنا كه تعارض كنند سندش هم خوب باشد معرض عنها هم نباشد، آيااين حديث مقاوت در مقابل آن احاديث مىكند؟ نه. شهرت دارد آنها هم روايتاً و هم فتواً.
سؤال؟ راه جمع هم دارد. و اين است كه اين را حملش كنيم بر متّهمه. بگوييم اين مال متّهمه است كما اينكه رواياتىهم شاهد اين جمع داشتيم. شاهد جمع داشتيم. بعضى روايات فرق بين متّهمه و غير متّهمه مىگذاشت. آن را شاهدجمع بگيريم و بگوييم جمع دلالى. وقتى جمع دلالى هم باشد نوبتى نمىرسد به اينكه ما مرجّعات را اعمال كنيم.
سؤال؟ متّهم است ديگر. وقتى كسى نمىشناسدش طبعاً متّهم است. مشكوك است. از راه آمده است و مىگويد منشوهر ندارم و احدى هم شاهد ندارم. اتّهام همين است. البتّه يك راه حل ديگر دارد. حمل بر كراهت كنيم. لا تزوّجكراهت. در مقابل استحباب فحص از متّهمه. بنابراين جمع بخواهيم بكنيم ترجيع با روايات سابقه است. تنهايىبخواهيم حساب بكنيم ضعف سند داريم. جمع دلالى بخواهيم بكنيم دو جمع دلالى داريم. يكى حمل بر متّهمه،يكى حمل بر كراهت. فعلى هذا اين مانعى بر سر راه ما ايجاد نمىكند. بقيهنا امران. دو نكته را بگوييم و اين بحث تمامبشود. فردا كه چهارشنبه است برويم سراغ مسأله 23. بشارت هم به شما بدهم كه هفته آينده تا روز دو شنبه درسمىخوانيم انشاءالله. اين دو سه مسأله را تمامش خواهيم كرد. باقى مانده مىرسد سر مطلب انشاءالله.
وامّا نكته اوّل، چون شما آدمهاى خيلى جدّى هستيد و من حسن ظن دربارهتان دارم، مىگويم خوشحال مىشويد.
مىگويند هوا گرم است. يادم آمد در نجف آن جايى كه، تابستان درس بود، تعطيل نبود. هوا به قدرى گرم بود نه كولرى،نه پنكهاى هيچ چيز نبود. حرم حضرت على كه مىرفتيم و لب مىگذاشتيم به ضريح كه ببوسيم لبمان از داغى ضريحناراحت مىشد. ضريح در سايه. دست مىكرديم در جيبمان كه سكّه در آوريم و بدهيم به چيزى، سكّهها داغ بود.دستمان مىسوخت. يك روز يكى از دوستان ما گفت من مىخواهم با آفتاب نجف چايى درست كنم. قورى راگذاشت در آفتاب و چايى هم در آن ريخت، چايىاش هم بعد چيزى نشد. حالا آقايان مىگويند كه بعله ما افتاديم توىزندگى مرفّه. ما توى آن داغى مرحوم آيت الله خويى درس مىگفت، آيت الله حكيم درس مىگفت، ما درس هممىخوانديم. اصلاً تعطيلى تابستان آن جا معنى نداشت. حالا بفرماييد ببينيد تفاوتها از كجا است تا كجا.
وامّا نكته اوّل، آيا فرقى بين متّهمه و غير متّهمه هست يا نيست؟ مرحوم امام قدس الله سرّه الشّريف احتياط مستحبكرد. خواندم برايتان. فى الاحوط الاولى. ولى صاحب عروه احتياط وجوبى مىكند. مىگويد، فالاحوط در متّهمهفحص. آيا جاى احتياط وجوبى است يا احتياط استحبابى است؟ انصاف اين است كه احتياط وجوبى كه در عروهاست در اين جا اقرب است. اوّلاً چند تا روايت داشتيم كه متّهمه را دستور فحص مىداد. چرا روايت ابو مريم وصاحب جواهر را حمل بر استحباب كرده است؟ چرا؟ ظاهرش حرمت است. اين روايات معارض جعفريّات همظاهرش حرمت است. حدّاقل در متّهم بگوييم يا احتياط وجوبى كنيم. اضف الى ذالك در ابواب مختلف فقه شهادتمتّهم حجّت نيست. ذو اليد متّهم يدش حجّت نيست. عقلا در همه جا متّهم را معتبر نمىدانند. عقلا از دزد چيزنمىخرند ولو بگويد ارث پدرم است. نمىخرند...حجّت نمىدانند. متّهم اعتبارى به اقوال و اموالش نيست. اين سيرهعقلا است. در شريعت...ما زياد داريم كه متّهم را احتمال به آن نمىكنند. حالا ما در مسأله زوجيت به قول آقايان كه اينهمه مهم است، بياييم به شهادت متّهم اعتماد كنيم و فردا هم معلوم بشود شوهر داشت. خيلى بعيد است. هم روايتداريم. هم بناى عقلا است. هم مشابه در فقه دارد. هم مسأله نكاح است و مسأله مهم. همه اين چهارتا را هم اضافهكنيم. مجموع اين چهارتا حدّاقل ثواب مىشود كه ما يك احتياط وجوبى در اين مسأله بكنيم. بگوييم لو كانت متّهمةًنبايد ما به حرف او اعتمادى بكنيم. اگر متّهمه باشد نه. ما نمىتوانيم به حرف او اعتماد بكنيم. ظاهر اين است كه نه.
وامّا نكته دوّم، ما در باب فحص آنهايى كه در اصول ما بودند، به خاطر مباركشان شايد باشد، كسانى هم كه در فقهبودند، در بعضى از مسائل فقهى من اين مطلب را عرض كردم. در دو جا فحص است. يكى متّهم. يكى آن جايى كهفحص آسان باشد. عقلا فحص را لازم مىدانند. مثلاً بنده شك دارم به زيد بدهكارم يا نه. شبهات موضوعيه است.اصل، برائت است. دفترى دارم اگر به دفتر نگاه كنم مىفهمم بدهكارم يا نه. آيا به اصل برائت قناعت كنم، اين دفتر رابازش نكنم؟ باز كنم دفتر را معلوم بشود كه من به زيد بدهكارم يا نه. اگر باشد آن جا نوشته است. بنده لاى دفتر را بازنمىكنم. براى خودم تكليف نمىكنم. اصل برائت جارى مىكنم. شبهات موضوعيه اجماع بر آن است كه اصل در آنبرائت است. شك دارم بدهكارم يا نه. شبهه موضوعيه وجوبيه است. همه قبول دارند.
سؤال؟ بعداً هم شايد معلوم بشود شايد نه. يوم القيامه معلوم بشود. عقلا مىگويند نه. دفتر را باز كن ببين كه معطّلنيست. مرحوم آقاى حاج عبد الكريم رضوان الله تعالى عليه مؤسّس حوضه علميه شاگردان شما كه درك نكرديددرس ايشان را، وقتى كه شاگردان ايشان را درك كرديد، تعبيرى داشته است. مىگفته آن جايى كه علمش در آستينانسان است، آن جا بايد فحص كرد. تا مىتوانى از توى آستين، سابقاً در آستين خيلى چيزها جا مىدادند. آستينهايشانبزرگ بود. اسنادشان، مداركشان، بعضى لوازمشان را مىگذاشتند در آستينشان. و اين كنايه شده بود. مىگفتند علمشدر آستين است. يعنى اگر كاغذ را، سند را از آستين در بياورد مطالعه كند، مىتواند بفهمد. آن جايى كه علم در آستيناست يعنى سهل الوصول است عقلا نمىگويند لازم نيست. اين خانم آمده است ادّعا مىكند شوهر من فوت كردهاست، و همسايه ما هم هست مىتوانم هم سؤال كنم. يا مىگويد در فلان دفتر اسناد من رفتم طلاق گرفتم. خوب، يكتلفن مىكنم به دفتر اسناد. آيا اين زن طلاق گرفته است؟ نگرفته است؟ مىگويد علم شما در آستين است. ما بخواهيمبچسبيم به اصالة ال...اطلاق روايات. اطلاق روايات حضرت عبّاسى از يك چنين جايى منصرف است و ما در اصولعمليه هم در اين گونه موارد اصل جارى نمىكنيم. فحص را لازم مىدانيم. دو جا فحص لازم است كه هر دو جايش رادر اين جا گفتيم لازم است. فعلى هذا اين دو تا استثنا را ما مىزنيم. در تعليقات ما هم در عروه اين دو تا استثنا نوشتهشده است. فردا مىرويم سراغ مسأله 23 انشاءالله.
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...