• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
  •  متن
  • 1378/6/27
    موضوع بحث: احكام نكاح
    مكان: مسجد اعظم قم.
    بسم الله الرحمن الرحيم. و به نستعين صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين. (اللهم صل على محمد و آل محمد) لاصيما بقية الله المنتظر ارواحنا فداه. و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم.
    خدا را شكر مى‏گوئيم كه باز توفيق داد بار ديگر و سال ديگر درسهاى حوزه علميه قم را شروع كنيم. و در اين آغاز سال‏تحصيلى با تمام وجود از خدا مى‏خواهيم كه همه ما را توفيق تحصيل علم و عمل به آن و توفيق نشر علم در ميان بندگانش‏مرحمت بفرمايد. شما عزيزان را در آغاز سال تحصيلى باز سفارش مى‏كنم به آن اصول سه گانه‏اى كه رمز موفقيت و پيشرفت‏است. و آن مسئله نظم و پشتكار و اخلاص است. سعى كنيد برنامه‏هايتون منظم باشد، اوقات شبانه‏روز را تنظيم كنيد. برنامه‏درس، مطالعه، مباحثه، نوشتن، تدريس، عبادت، همه اينها تحت نظم باشد. يك برنامه منظم بركت وقت انسان را چندين‏برابر مى‏كند. در حالى كه بى نظم، بركت وقت بسيار كم و بازدهى آن بسيار ضعيف خواهد بود. پشتكار، از آن روز اول شروع‏بايد جدى بود، سر وقت در درس شركت كردن، سر وقت مباحثه كردن، سر وقت مباحثه كردن، پشتكار داشتن، وخستگى‏ناپذير بودن مخصوصا با توجه به اينكه ايام تحصيلى در مقابل ايام تعطيلى تقريبا يك سوم شايد باشد. بنابراين بايد باپشتكار و نظم استفاده كنيم و آخرين موضوع هم مسئله اخلاص است. هر چه خلوص نيت بيشتر باشد، نمو و رشد بيشتراست. ما كان لله ينبوع. حديث معروفى است ظاهرا از پيغمبر اكرم، فرمود هر كارى براى خدا باشد نمو و رشد دارد. كشجرةطيبه است، اصلها ثابت و فرعها فى السماء است، تعطى اكلها كل حين باذن ربها مى‏باشد، بايد خلوص نيت داشت. براى خدادرس بخوانيم، براى خدا بحث كنيم، براى خدا عمل كنيم، براى خدا تبليغ كنيم، براى خدا بدويم، براى خدا بنويسيم، اگراخلاص باشد كار با سرعت پيش مى‏رود.
    و اما بحثى كه امسال ما انتخاب كرديم، چون بحث ديات، مقدار زيادى از آن نمانده بود. چيزى بود كه گفتيم با مطالعه آقايون‏تكميل ميشود. بحث نكاح و ملحقات نكاح را انتخاب كرديم كه شديدا محل ابتلاء است و مسائل مستحدثه فراوانى هم درعصر و زمان ما دارد كه آنها هم بايد حل بشود و بدون آن، مشكلات زندگى مردم بسيار زياد خواهد بود. و متن را هم بازتحرير الوسيله انتخاب كرديم. تحرير الوسيله مى‏دانيد در اصل كتاب وسيلة النجات بود. مرحوم آية الله سيد ابوالحسن‏اصفهانى كه فقيهى بود بسيار با ذوق و بسيار خوش سليقه و محيط به مسائل علمى و مرجع كل فى الكل، در عصر و زمان‏خودش، مرجع تمام جهان تشيع بود، ايشان وسيلة النجات را نوشت. بعدا هم امام قدس سره الشريف، وسيلة النجات مرحوم‏اصفهانى را مورد توجه قرار داد و در واقع بعضى جاهايش را بازنويسى كردند، تحرير كردند. و اضافاتى بر آن كردند. مسائل‏زيادى را، مقدارى از آن كاستند و نظم نويى به آن دادند و كتاب تحرير الوسيله شد. اما چرا اين متن را انتخاب كرديم؟ شرايع‏و امثال آن را متن قرار نداديم، بخاطر اين است كه اين متن امس به حاجة المسلمين فى عصرنا. كتابهاى علمى بزرگان پيشين‏مثل شرايع و امثال آن، بسيار كتابهاى خوبى است، اما مسائل زياد مورد ابتلاء در عصر ما را ندارد. اينها بر اساس نيازهاى‏عصرى ما تنظيم شده و بقول امروزى‏ها «كاربردى» است. و به خلاف بعضى از آن كتب پيشين كه در عصر ما بيشتر جنبه‏علمى دارد تا جنبه نصاص به حاجت.
    امروز لازم مى‏دانم اين توصيه را به همه آقايان بكنم. شما انشاء الله چهار تا كتاب را فراموش نكنيد. جواهر الكلام، جلدبيست و نهم است. حتما مباحثه كنيد. كار تدريس پيش نمى‏رود. دو نفر، سه نفر، چهار نفر، پنج نفر، بحث، مباحثه كنيد.جواهر را مباحثه كنيد برويد جلو ولو از درس جلو بيفتيد. و جلو هم مى‏افتيد. بحثهاى ما را هم در مباحثاتتون مطرح مى‏كنيد،جواهر را هم پيش برويد و دقت بكنيد. كتاب دومى را هم كه بايد بهش توجه كنيد، كتاب حدائقه، جلد بيست و سوم حدائق،ايشان هم از نظر تتبع، بسيار وسيع است تتبعشون، فراموش نكنيد. كتاب مسالك شهيد ثانى و رياض مال صاحب رياض،مرحوم علامه سيد على صاحب رياض، اين دو كتاب را هم، كتابهايى هستند مختصر، پر از نكته‏ها و دقيق. هم رياض هم‏مسالك. اين چهار كتاب را ببينيد حداقل، خوب است. به اضافه البته در اينجا مستمسك را هم مى‏توانيد همراه داشته باشيد،مرحوم آقاى حكيم در جلد دوازدهم مستمسك مباحث نكاح را مطرح كرده است. و ايشان هم بسيار فقيه با ذوقى بود و ما هم‏انشاء الله الرحمن تحرير الوسيله موضوع بحثمان است، عروه را فراموش نمى‏كنيم. اگر نكاتى در عروه باشد كه در مستمسك‏نباشد يا در كتابهاى ديگرى باشد، ببخشيد، در تحرير الوسيله نباشد، نكات عروه را هم انشاء الله مى‏آوريم ضميمه مى‏كنيم‏به نكات تحرير الوسيله، مرحوم آقاى حكيم هم كه شرح عروه را نوشته است، جلد دوازدهم، كتاب نكاح است.
    احاديث را هم در وسائل الشيعه يا در مستدرك وسائل الشيعه انشاء الله احاديث را مى‏بينيد. جامع مطالعه كنيد تا انشاء الله‏بحثهاى جانبى را هم نتيجه بگيريم.
    و اين را هم بايد باز بعنوان مقدمه درس عرض كنم. يك سلسله مطالبى در اول نكاح هست كه اينها ساده است. مستحبات‏است، مكروهات است، آداب و سنن است. اينها را بايد با سرعت رد بشويم. تقريبا حدود هشت تا، ده تا مسئله از مسائل‏تحرير الوسيله است كه جزء اين مسائل ساده و سريع العبور است. مرحوم آقاى حكيم در همين جلد دوازدهم مستمسك،وقتى عروه را مى‏خواهد شرح كند از مسئله بيست و ششم شرح مى‏كند. بيست و پنج تا مسئله كه مستحبات است و ساده‏است، اينها را عين متن عروه را نوشته است و مى‏گذرد. و شرحى براى اين 25 مسئله اول كتاب نكاح عروه نمى‏دهد. از مسئله26 شرح مى‏دهد. و الا اگر ما مسائل اوائل را يك خورده با سرعت مى‏گذريم بخاطر همين است.
    بسيار خوب. برويم سراغ تحرير الوسيله و مقدمه ايشان را بخوانيم. امام قدس سره الشريف مى‏فرمايد: كتاب النكاح. و هو من‏المستحبات الاكيده. نكاح از مستحبات اكيده است. بعد ايشان چهار تا حديث از ميان احاديث گلچين كرده در اهميت نكاح واستحباب نكاح، بيان مى‏كند. و ما ورد فى الحث، حث تعطيله، حث به ح جيمى و ث سه نقطه. و ما ورد فى الحث عليه و الذم‏على تركه من ما لا يحصى كثرتا. احاديثى كه مدح كرده است نكاح را و ذم كرده ترك نكاح را، ايشان مى‏فرمايد مما لا يحصى‏كثرتا است. و واقعا هم احاديثش متواتر است. احاديث در اين زمينه از منابع شيعه و اهل سنت، متواتر است. اما چهار تاحديث ايشان.
    عن مولانا باقر عليه السلام قال قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم ما بنى بناء فى الاسلام احب الى الله من التزويج. هيچ‏بنائى در اسلام بنا نهاده نشد كه محبوبتر از مسئله تزويج و نكاح باشد. تعبير به بناء به چه مناسبت است؟ تصور ما اين است كه‏احتمالا اشاره به اين است كه ازدواج اساس و سنگ زيربناى نظام خانواده است. و نظام خانواده سنگ زيربناى نظام مجتمع‏بشرى است. جامعه انسانى واحد بزرگى است كه از واحدهاى كوچكى كه هر كدام خانواده اسمش است، تشكيل ميشود. اين‏خانواده بر اساس ازدواج بنا مى‏شود و سنگ زيربنايش همان مسئله ازدواج است. بنابراين تعبير به بناء ممكن است از اينجاباشد. (سؤال) از چى؟ بناى كعبه، آن در مسائل عبادى است، بناى ازدواج در مسائل اجتماعى است. جامعه بشرى يك جامعه‏بزرگ است. يك واحدهاى كوچك دارد. مثل بدن انسان كه از سلولها تشكيل ميشود، سلولهاى بدن جامعه بشرى عبارت‏است از خانواده. اين بناى اجتماعى يا واحد زيربناى اجتماعى است.
    و اما حديث دوم. و عن مولانا الصادق عليه السلام ركعتان يصليهم المتزوج افضل من سبعين ركعة يصليهما عذب. دو ركعت‏نماز شخص متزوج بجا بياورد افضل است از هفتاد ركعت كه شخص عذب و غير متزوج بجا بياورد. ممكن است نكته اينهم‏مطلبى باشد كه ما در آينده شرح خواهيم داد. آدمى كه ازدواج نكرده است، آلوده به انواع گناهان ميشود. حديث داريم كسى‏كه ازدواج مى‏كند نصف دينش در امان است. نصف ديگرش را هم بايد مراقبت بكند. شايد بخاطر اين است كه غريزه جنسى‏انسان معادل تمام غرايز ديگر او است. يعنى همه غرايز و خواسته‏هاى انسان يكطرف، غريزه جنسى هم يك طرف. نقش اين‏معادل نقش همه آنهاست. و گناهان ناشى از اين معادل همه گناهان ناشى از آنهاست. كسى كه خودش را از طريق ازدواج بيمه‏كند، اين نصف دينش محفوظ مانده است. بنابراين متزوج هنگامى كه دو ركعت نماز مى‏خواند، آلودگيش به گناهان، آلودگى‏فكرش به گناهان، بسيار كم است. و همين سبب مى‏شود كه نمازش ارزش بيشترى داشته باشد.
    حديث سومى كه نقل مى‏كنند. و عنه، از امام صادق عليه السلام، قال قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم، و رذال، ماتاكم الرذال، (جمع رذله) بعضى جاها هم تشديد گذاشته‏اند بصورت رذّال نوشته‏اند. ولى ظاهرا جمع رذل، رذال مى‏آيد.سعد، سعاد. رذل، رذال. آنهايى كه از شما مى‏ميرند، از همه پست‏تر، رذل به معنى پست است، از همه پست‏تر، عُذابند، كسى‏كه ازدواج نكرده، از دنيا مى‏روند.
    و فى خبر آخر، حديث چهارم، عنه صلى الله عليه و آله و سلم اكثر اهل النار العُذاب. غالب جهنميان آنهايى هستند كه ازدواج‏نمى‏كنند.
    تا به اينجا ايشان چهار تا حديث نقل كردند، متن تحرير الوسيله را خواندم، يك تفسير كوتاهى هم كردم. بعد در ذيل كلامشان‏چند جمله كوتاه دارند. ديگران هم دارند از بزرگان. مى‏فرمايند و لا ينبغى عن امنعه عنه الفقر. سزاوار نيست فقر و نداشتن‏وسايل ازدواج او را مانع بشود. و لا ينبغى عن امنعه عنه الفقر و الايلع، ايلع با عين هم همان به معنى فقر و نياز است. بعد ماالله عزو جل. خداوند عز و جل در آيه 32 سوره نور است ظاهرا، بالاقناع و السعه، گفته هم شما را بى نياز مى‏كنيم هم وسعت‏زندگى مى‏دهيم. بقوله عز من قائل ان يكون فقراء يغنهم الله من فضله، اگر فقير باشند خداوند آنها را از فضلش بى نياز مى‏كند.در وسائل، وسائل هم جلد چهاردهمه، تمام بحثهاى نكاح در جلد چهاردهم وسائل است. دو بار درباره همين مسئله دارد.كسانى كه فرار از ازدواج مى‏كنند از ترس فقر كه در آنجا مذمت شده است. مبادا بخاطر فقر و تنگدستى از ازدواج فرار بكنيد.ازدواج را ساده بگيريد. و من در بحثهاى آينده‏ام عرض خواهم كرد اصلا روايت داريم عليكم النساء، يعنى روزى همراه‏همسر مى‏آيد. دليلش هم واضح است. آدمهايى كه يكه و تنها و باصطلاح يالقوز و اينها هستند هيچ مسئوليتى در عالم براى‏خودشون قائل نيستند، هر چى شد مى‏خورند، هر چى شد مى‏پوشند، هر كجا شد مى‏خوابند، اما وقتى همسر پيدا مى‏كند،احساس مسئوليت مى‏كند. كمربند را بايد محكم ببندد. بقول مردم ديگه پيش زن و بچه‏ات خجالت نكشى. خوب مى‏آيد پيش‏زن و بچه دست خالى، شرمنده ميشود، خجل ميشود. از هر كجا هست بايد برود از زير سنگ روزى را در بياورد. اين احساس‏مسئوليت تمام نيروى وجود او را بسيج مى‏كند دنبال كار و فعاليت برود. فلذا بسيارى هستند اول ازدواج هيچى ندارند، يك لاقبا باصطلاح هستند، ازدواج كه كردند يواش يواش صاحب زندگى و وسائل و خانه و همه چيز مى‏شوند، اين در سايه همان‏احساس مسئوليتى است كه خاصيت ازدواج است، ان يكون فقرا يغنهم الله من فضله و الله واسع عليم. اين مسئله هم از نظرروانى مسلم است و هم از نظر روايات و آيه قرآن هم ثابت شده است. (سؤال) عجز من قائل ان يكون فقرا يغنهم الله من‏فضله. يك حديث پنجمى هم ايشان اينجا ذيل اين آيه نقل مى‏كنند.
    و عن النبى (ص) من ترك التزويج مخافت الايله، كسى كه تزويج را از ترس فقر و تنگدستى ترك كند، فقد اساه الظن بالله‏عزوجل. اين سوء ظن به خدا دارد. خداوند وعده داده است، خداوند هم كه قادر على الاطلاق است، حكيم على الاطلاق‏است، به وعده‏اش وفا مى‏كند. بنابراين دليلى ندارد يك چنين سوء ظنى داشته باشد.
    خوب اين متن كلام امام. چيزى كه بايد در اينجا عرض كنم اين است كه از نظر اقوال، اول مى‏رويم سراغ اقوال در مسئله،خيلى فشرده، از نظر اقوال مسئله استحباب نكاح از مسلمات است. سنى، شيعه، تمام مذاهب اسلامى بالاتفاق اين استحباب‏را بهش تصريح كرده‏اند. ولذا مى‏گويند اجماع المسلمين است. بلكه بعضى‏ها ضرورى دين مى‏دانند استحباب نكاح را.استحباب. از ضروريات دين اسلام است. و هر كسى با مسلمين همراه و همگام بشود مى‏داند كه براى نكاح اهميتى قائل‏هستند از نظر دينى و آن را كار مطلوبى از نظر دينى و مذهبى مى‏دانند. كلامى از شهيد ثانى در مسالك نقل مى‏كنند. كلامى هم‏از صاحب جواهر رضوان الله تعالى عليه، اين را عرض مى‏كنم. كافى است. چون مسئله از مسائل مسلمه است استحبابش.
    مرحوم صاحب مسالك در جلد اول مسالك، وقتى كه استحباب نكاح را ميگويد، مى‏گويد باجماع المسلمين، باجماع‏المسلمين الا من شاذ منهم. مگر يك گروه شاذ. حالا اين گروه شاذ مى‏گويند مستحب نيست؟ نه. اين گروه شاذ مى‏گويندواجب است. از آنطرف شاذ هستند. الا من شذ منهم حيث ذهب الى وجوبه. اين شاذ هم قائل به وجوب نكاح شده‏اند. ما هم‏مى‏رسيم موارد وجوب را، و آن موارد استثنائيه. طبيعت نكاح استحبابه. البته موارد وجوب هم داره كه انشاء الله در بحثهاى‏آينده بهش اشاره مى‏كنيم. امام در تحرير ظاهرا اشاره‏اى نفرموده است. اما مرحوم سيد در عروة الوثقى دارد.
    و اما كلامى كه جواهر دارد. اين جواهر جلد 29، صفحه 8. النكاح مستحب لمن تاقة نفسه، تاقة يعنى اشتاقه، يعنى اشتياق‏دارد، علاقه دارد. النكاح مستحب لمن تاقة نفسه من الرجال و النساء. اين متن شرايع است كه صاحب جواهر شرح كرده‏است. النكاح مستحب لمن تاقة نفسه، يعنى اشتاقت، من الرجال و النساء. اينها مقيدش كردند به آن كسى كه اشتاق است. بعداخواهيم فهميد كه استحباب نكاح حتى مقيد به اشتاقت هم نيست. كسى علاقه زيادى ندارد به نكاح، در عين حال مستحب‏است نكاح بكند. قال، صاحب جواهر اينطور ميگويد، كتابا و سنتا، دليل استحباب، كتاب الله و سنت است. مستفيضتا اومتواترتا، واقعا متواتر است احاديث. و اجماعا، شاهد اينجاست، و اجماعا بقسميه. اجماع منقول و اجماع معسل. هم خيلى‏هااجماع گفتند هم خود ايشان تفسير اجماع داده است. و اجماع بقسمين من المسلمين... عن المؤمنين او ضرورتا من المذهب وباللدين. مذهب شيعه. باللدين، دين اسلام است. بنابراين مسئله از اجماع هم فراتر مى‏رود. مسئله مسئله‏اى هست كه ضرورى‏دين است احتمالا و شايد تحقيقا هم جزء ضرورى دين باشد. ضرورى دين چيزى است كه وقتى غير مسلمانها بيايند چندروزى با مسلمانها همراه و همگام بشوند، يقين پيدا مى‏كنند به اين مسئله كه اينها نكاح را امر مطلوبى مى‏دانند. بسيار خوب.(سؤال) نه اون نيست. من عرض كردم اين مسئله مى‏آيد دانه دانه. الان اينجا مسائل روى هم ريخته، من بعدا اينها را دانه دانه‏از هم باز مى‏كنم، كه تاقة يعنى چه؟ بعضى‏ها مقيد كرده‏اند، بعضى‏ها مقيد نكرده‏اند.
    در اينجا فهرستى از مسائل زيرمجموعه اين مسئله من بايد عرض بكنم. اينجا را ما يك خورده‏اى شرح مى‏دهيم، به خلاف‏بعضى از مسائل آينده. من اينها را قبلا مى‏گويم كه رويش مطالعه كنيد. بعضى از آقايون مى‏گويند مسائلى كه مى‏خواهيد فردابگوئيد پس فردا بگوئيد، قبلا بگوئيد كه ما هم رويش مطالعه داشته باشيم. خوب است. بفرمائيد. پنج تا مطلب است كه ما درذيل اين بيانيه امام، رويش شرح مى‏دهيم. يكى ادله ثلاثه را براى استحباب نكاح مى‏گوئيم. بلكه ما مى‏گوئيم اربعه است. دليل‏عقل را هم ما اضافه مى‏كنيم. ادله ثلاثه را اولين مطلبش اينه، بلكه ادله اربعه‏اش مى‏كنيم. دوم مى‏رويم سراغ فلسفه و اسراراستحباب نكاح. چرا؟ اين هم كه مى‏گويم فلسفه، چيزى از خودمون نمى‏خواهيم بگوئيم. در ساير احاديث نكات خوبى‏هست، ما اينها را جمع آورى كرديم، چهار پنج فلسفه، نكته، در احاديث و آيات اشاره به آنها شده كه اينها مى‏تواند فلسفه‏نكاح باشد و اهميت آن را بيان مى‏كند. نكات خوبى است. اينهم دومين مطلبى كه ما درباره‏اش بحث مى‏كنيم، احاديث را دراين زمينه ببينيم.
    سومين اين است كه نكاح درست است ذاتا مستحب است. اما منقسم به احكام خمسه ميشود. ممكن است بعضى جاهامكروه هم باشد. بعضى موارد حرام هم باشد. طبيعتش استحباب است. گاهى واجب هم ميشود. موارد شاذى هم كراهت ونميدونم اباحه و حرمت و اينها هم مى‏تواند داشته باشد. اينهم نكته سومى است كه بحث خواهيم كرد.
    نكته چهارم خود كلمه نكاح است. جواهر را كه باز مى‏كنيم، اولين مسئله تفسير كلمه نكاح است. خيلى از كتب فقهيه اول‏مى‏روند سراغ تفسير كلمه نكاح. قاعدتا اول كتاب نكاح كلمه نكاح را تفسير مى‏كنيم. چرا؟ براى اينكه خيلى جاها محل ابتلاءواقع ميشود. از جمله درباره لا تنكحوا ما نكح آبائكم بحث مهمى هست كه آيا (قطع صداى نوار).