يکشنبه 30 ارديبهشت 1403 - 9 ذيقعده 1445 - 19 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج فقه
>
كتاب ديات (آیت الله مکارم شیرازی )
>
جلسه 85
متن
درس خارج فقه بحث ديات حضرت آية الله العظمى مكارم " مد ظله العالى "
" جلسه هشتاد و پنجم "
مقدار ديه كفار ذمى
بحث در مسأله 30 از مسائل مقادير ديات بود، و آن اين است كه ديه كفار ذمى چهاندازه است؟ مشهور و معروف در ميان علماى شيعه، اين است كه ديه كفار ذمى، اعماز يهود و نصارى و مجوس 800 درهم است، مرحوم صاحب مفتاح الكرامة،مىگويد: «انّه اجماعى كما فى الخلاف، و الانتصار، و الغنية و كنز العرفان»، اين چهاربزرگوار ادعاى اجماع كردهاند، در 800 درهم، «و مشهور روايةً و فتوىً كما فى كشفاللثام»، كشف اللثام ادعاى شهرت روائى و فتوائى كرده، «و عليه عامة الأصحاب، الاالنادر كما فى الرياض»، صاحب رياض اين تعبير را دارد، اين خلاصه كلام مفتاحالكرامه بود، در جلد 10، صفحه 368(. و اما در كنار اين قول مشهور معروف «مدعىعليه الاجماع و الشهرة فى الرواية و الفتوى و غير ذلك»، دو قول ديگر هست.
قول دوم قول شيخ الطائفه است، «فى كتابى الحديث»، مراد تهذيب و استبصاراست، «و النهاية، من التفصيل بين قتل الذمى اتفاقاً فثمانمائة»، اگر اتفاقاً تصادفاً قتلىحاصل شود، 800 درهم است، «و قتله اعتياداً فهو موكول بنظر الحاكم»، موكول به نظرحاكم شرع است، «يلزمه دية المسلم كامله تارة»، يعنى جايى كه صلاح بداند ديه كاملمسلمان را به عهدهاش مىاندازد، «و اربعة آلاف درهم، اخرى» گاه ديه كامله، گاه4000 درهم، تا حاكم ببيند مصلحت چيست؟ به حسب جرم و جريمه و زمان و مكانو خصوصيات و ويژگيها حاكم شرع يكى از اين دو فتوا را صادر مىكند، «بحسب مايراه اصلح و اردع» اصلح، صالحتر، اردع يعنى بهتر، اين را هم ما از جلد دوم رياضنقل مىكنيم، (صفحه 531(.
البته صاحب مفتاح الكرامة هم، اين را ذكر كرده، و در مفتاح الكرامة در يك صفحهبعد آن مدركى كه ذكر كردم، مىگويد: «قد نفى عنه البأس فى المختلف» يعنى علامههم در مختلف، موافق با اين كلام شيخ طوسى است، بنابر اين از يك قائل بيشتر شد،دو نفر از بزرگان و فحول فقهاى شيعه طرفدار قول دوم شدند.
صور سه گانه قول صدوق«ره»
و اما قول سوم قولى است كه از مرحوم صدوق در كتاب فقيه، من لا يحضر نقل شده،و ايشان تفصيل داده است.
يك صورت آنجائى است كه، اهل ذمه با خود امام، (ظاهراً امام معصوم) عهدبستهاند، و به شرائطشان هم عمل كردهاند، اينجا «ديته دية المسلم».
صورت دوم آنجائى است كه اينها، با امام مسلمين عهد نبستهاند، اما با شرائط ذمهموافقت كردند، تخلفى از شرائط ذمه نكردند، فرموده اينجا «ديته اربعة آلاف».
سوم آنجائى است كه كافر به شرائط ذمه عمل نكرده است، اينجا ديهاش «ديتهثمانمائة درهم». اين را هم ما نقل مىكنيم، از مفتاح الكرامة، جلد 10 صفحه 369،بنابراين از مجموع اين كتب مختلف وقتى كه ملاحظه مىكنيم، سه قول استفادهمىشود، كه يك قول قول مشهور است، هيچ تفصيلى در آن نيست، بايد 800 درهمپرداخت شود، قول دوم تفصيل شيخ طوسى بود، فرق است بين كسى كه اعتياد نداردو اعتياد دارد، آن كسى كه اعتياد ندارد 800 درهم و آن كسى كه اعتياد دارد بسته به نظرحاكم شرع است، حاكم شرع يا ديه كامله، و يا 4000 درهم قرار بدهد.
آراء و اقوال فقهاى اهل سنت در ديه ذمى
و اما از اهل سنت 4 قول نقل كردهاند، كه اينها را تلخيص كرديم، از كتاب خلافشيخ طوسى «رضوان الله تعالى عليه» در كتاب الديات، مسأله 77 و 78، ايشانمىفرمايد: «اختلف الناس فيها على اربعة اقوال».
«الأول: قال الشافعى ديتهم ثلث دية المسلم»، ديه اهل ذمه، يك سوم ديه مسلماناست، اين قول شافعى است، كه از جماعت ديگرى از فقهاى عامه نقل شده.
قول دوم: «قال قوم نصف دية المسلم» يعنى ديه مسلمان اگر 1000 دينار است،اينها 500 دينار است، 10000 درهم است، اينها 5000 درهم، «حكاه عن مالك وجماعة اخرى».
و اما الثالث: «ذهب قوم الى انّ ديتهم دية المسلم، من دون فرق، و حكاه عن ابىحنيفة و اصحابه، و جماعة من الصحابة و التابعين».
قول چهارم: قول تفصيل است، «قال احمد: فرق بين قتل العمد فديته دية المسلم»،در قتل عمد، ديهاش ديه مسلمان است، «و قتل الخطا، فنصف دية المسلم»، ثلث ديه،و نصف ديه، و تمام ديه، قول چهارم تفصيل بود بين عمد و خطا، عمد باشد تمام ديهمسلمان است، خطا باشد نصف ديه مسلمان است، اينها را در مسأله 77 ذكر مىكند ودر مسأله 78 مجوسى را بالخصوص عنوان مىكند، كه اينها عقيدهشان اين است كهمجوسى با يهودى و نصرانى فرق دارد، بعضيها مانند يهودى و نصرانى مىدانندظاهراً، بعضيها هم فرق مىگذارند بين مجوسى، ما مجوسى را با يهودى و نصرانىيك كاسه مىدانيم، فقهاى ما هيچ فرق نگذاشتهاند، ولى فقهاى عامه يك كاسهندانستهاند، حكم مجوسى را جدا كردهاند، در اينگونه مسائل اقوال مختلف دليل براين است كه روايات مختلفى رسيده، سرچشمه اختلاف فتاوا اختلاف رواياتاست.
بررسى روايات وارده در ديه ذمى
در بين روايات علماى شيعه، سه نوع روايت داريم، كه همين سه طايفه، منشأاختلاف اقوال شده است.
نوع اول عبارت است از روايات زيادى كه 800 درهم مىگويد، تا آنجا كه بعضيهاگفتهاند، «كاد ان تكون متواترة»، نزديك به حد تواتر برسد، شايد متواتر نباشد، ولى12 - 10 تا روايت داريم. از ميان روايات، سه روايتش را من مىخوانم، بقيه را همآدرس مىدهم، مضمون همان مضمون است، و اين روايات كه مىخوانيمخيلىهايش هم روايت معتبر و صحيح است، روايات عمدتاً در دو باب است، ابواب13 و 14، از ابواب ديات النفس، از باب 13، حديث دوم و سوم و پنجم، روايتروايت معتبرى است، «عن ابن مسكان، عن ابى عبدالله عليه السلام قال: دية اليهودى،و النصرانى، و المجوسى، ثمانمائة درهم»، اطلاق هم دارد، فرق ندارد بين صورمسأله، همه جا همين است، اين روايت معتبرى است.
و اما حديث سه كه آن هم حديث معتبرى است، صحيحه محمد بن قيس، عن ابىجعفر «عليه السلام، فى حديث، قال: دية الذمى، ثمان مائة درهم»، ديه ذمى هشتصددرهم است، دلالت صريح است، مطلق است، و سند هم معتبر.
و اما حديث پنجم، آن هم حديث معتبرى است، عن ليث المرادى، ابو بصير ليثمرادى، «قال: سألت أبا عبدالله عليه السلام، عن دية النصرانى، و اليهودى، والمجوسى، فقال: ديتهم جميعاً سواء، ثمانمائة درهم ثمان مائة درهم» اين رواياتمعتبر است، و دلالت هم واضح، آشكاراست، بقيهاش هم از اين قبيله است، منآدرسها را مىدهم، مطالعه مىفرماييد، در اين باب، روايات ششم، هفتم، هشتم، نهم،دهم، اين پنج تا روايت، اضافه مىشود به آن سه روايت، مىشود هشت روايت،همهاش دلالاتش خوب است، حالا سند بعضى تحت سؤال باشد، اما دلالاتشاندلالات روشنى است، سه روايت هم در باب پانزده داريم، باب چهارده رواياتمخالف را ذكر مىكنيم، گفتم مجموع روايات اين باب در باب سيزده و چهارده است،اگر نظرتان باشد ما سه تا روايت در باب «ولد الزنا» داشتيم، كه اين سه روايت را مااحتمال داديم به يك روايت برگردد، ولى بعداً معلوم شد كه بعضى از اينها از امامصادق(ع) است، بعضى از اينها از امام صادق«ع» نيست، و بنابراين مىتواند، دوروايت حداقل بوده باشد، آن سه روايت، اين سه روايت اگر نظرتان باشد و لو اسنادهمهاش ضعيف بود و اشكال داشت، اينها با صراحت مىگفت ديه ولد الزنا ديه ذمىهست )800 درهم)، روى 800 درهم تكيه مىكرد، و لو مستقيماً ديه ولد الزنا رامىگفت، اما چون تشبيهش مىكرد به ديه ذمى، ضمناً ديه ذمى هم از آن استفادهمىشود، بنابراين اين سه روايت هم و لو از نظر اسناد اشكال داشته باشد، اينها همجزء رواياتى است كه اضافه مىشود بر آن روايات قبلى كه 8 تا روايت بود، يكروايت هم داريم كه اين به دلالت التزامى دلالت دارد، و التزام صريحى است، يعنىالتزام بيّنى است، و آن روايت 4 باب 13 است، ديه چشم ذمى را مىگويد، كه از ديهچشمش، ديه كل بدن معلوم مىشود، روايت، روايت معتبرى است.
«عن بريد العجلى، قال: سألت أبا عبدالله عليه السلام عن رجل مسلم فقأ عيننصرانى»، فقأ به معنى كور كردن است، مرد مسلمانى چشم نصرانى را كور كرده، «قال:ان دية عين النصرانى، اربعة مأة درهم»، 400 درهم است، يك چشم منظور است،بنابراين يك چشم كه نصف ديه كامله است، 400 درهم است، ديه كامله مىشودچقدر؟ 800 درهم، اين مجموعاً 12 حديث شد در ابواب مختلف، غير از بعضى ازاحاديث كه در كتاب مستدرك اضافه بر اين مىشود، كه ما آنها را به اين حسابنياورديم، بنابراين آن 8 حديث با صراحت مىگفت، آن 3 حديث هم كه اعتبارى ازنظر سند نداشت، ولى در موقع تظافر و تكاثر مؤيد مىتواند باشد، آن هم به دلالتضمنيه دلالت داشت، و اين يك حديث هم كه خواندم به دلالت التزاميه دلالتداشت، اينها مجموعاً 12 حديث مىشود، كه در آنها روايات صحيحه معتبره هممتعدد بود، بنابراين اين طائفه اولى است.
(سؤال ... و جواب استاد): در اين احاديث هيچ تفصيلى نبود، فرق بين اينكه ذمىچه كرده يا نكرده، منتها ذمى اسمش همراهش هست، ذمه يعنى پيمان، اهل ذمه، يعنىداخل در پيمان مسلمين هستند، اما پيمان ذمه را شكستند، نشكستند، اعتياد دارد،عادت كرده به قتل ذمى، عادت نكرده، ديگر اينها در او نيست، روايات از اين نظرمطلق بود.
روايات نوع دوم و سوم در ادله مخالفين
نوع دوم رواياتى هستند كه مىگويند ديه ذمى اربعة آلاف درهم است، اطلاقدارد، سه روايت ما در اينجا داريم.
اول: حديث 12، باب 13، مرسله صدوق (رضوان الله عليه) است، قال: «روى اندية اليهودى و النصرانى و المجوسى اربعة آلاف درهم، اربعة آلاف درهم»، تكرارشده، «لانهم اهل الكتاب»، همه 4000 4000 هستند، فرقى با هم نمىكنند، چرا؟ چونهمه اهل كتابند، يهود و نصارى كه معلوم است اهل كتابند، بيشتر نظر به مجوسىاست، كه مىرسيم يك بحث مفصلى داريم، انشاء الله در ذيل اين بحث كه مجوساهل كتاب از ديدگاه شيعه هستند، و اينها كتاب آسمانى داشتند، حالا مجوس آياپيغمبر آنها زرتشت بوده نبوده؟ ما نمىتوانيم اثبات را كنيم، ولى پيغمبرى داشتندآسمانى و كتاب آسمانى در روايات ما متعدد وارد شده، «لانهم اهل الكتاب»، مجوسهم در بحث طهارت و نجاسات، آنهايى كه اهل كتاب را طاهر مىدانند، آنجا محلبحث است، و هم راجع به نكاح و اهل كتاب را مىگويند عقد موقتشان مىشود كردعقد دائم نمىشود كرد، آنجا محل بحث هستند، و هم در مسائل ذمه، آيا اينهامىتوانند تحت شرائط ذمه قرار بگيرند، آنجا محل بحثند، و هم در مسأله ديه همبحث بحثند، بنابر اين تكليف مجوس را هم بايد يك كاسه براى تمام ابواب انشاء اللهروشن كنيم.
(سؤال ... و جواب استاد): اين تكرارى كه مىكنند يعنى هر كدام از اين سه گروه،اربعة آلاف يعنى يهودى اينطوره، مسيحى اينطوره و مجوسى هم اينطوره.
و اما حديث بعدى حديث 4، باب 14 است، البته در سندش قاسم بن محمد است،روايت قبلى صدوق كه خوانديم مىدانيد مرسله بود، كه سندش مشكل دارد، اين همو لو ابو بصير هست آخرين راوى، اما در سند قاسم بن محمد است، قاسم بن محمدهم ظاهراً قاسم بن محمد جوهرى است، چون 8 - 7 تا قاسم بن محمد ما در علمرجال داريم، آن كسى كه بيشتر از همه روايت دارد، قاسم بن محمد جوهرى است،اين هم كه من احتمال مىدهيم، احتمال قوى دارد، قاسم بن محمد جوهرى باشد، بهقرينه اينكه محمد بن خالد از او نقل مىكند، من سند را تمام بخوانم، باسناده، عنمحمد بن خالد، عن القاسم بن محمد، عن على، عن ابى بصير، در اينجا محمد بنخالد، قرينه مىشود كه قاسم بن محمد، قاسم بن محمد جوهرى است، و قاسم بنمحمد جوهرى، در رجال ما مجهول است، بنابراين بخاطر اين هم باشد، حالا علىكدام يك از على ها باشند، ممكن است بعضى از ثقات باشند، ولى قاسم بن محمد،چون مجهول است، بنابراين سند اين حديث دوم هم، شبيه سند اول مىشود، مشكلخواهد داشت.
(سؤال ... و جواب استاد): در جامع الرواة ببينيد، در حالات قاسم بن محمدجوهرى كه مىرسد مىگويد: «روى عنه محمد بن خالد، روى عن فلان و روى»كسانى كه از قاسم بن محمد نقل كردهاند اسم آنها را مىبرد، كسانى كه محمد بن قاسماز آنها نقل كرده، آنجائى كه مشترك است رجال ما به قرينه اينكه كى روايت از كىمىكند، مىفهميم كيست، چون در جامع الرواة از كسانى كه از قاسم بن محمدجوهرى نقل مىكند، محمد بن خالد را ذكر مىكند، ما به قرينه محمد بن خالد،مىفهميم كه اين قاسم بن محمد در اينجا، قاسم بن محمد جوهرى است، و تازهمجهول الحال مىشود، بسيار خوب. عبارت چيست؟ «عن ابى عبدالله عليه السلامقال: دية اليهودى، و النصرانى، اربعة آلاف درهم، و دية المجوسى، ثمانمائة درهم»،تنها در اين روايت، مجوسى جدا شد، در فتاوا جدا نيست، ولى در اين روايت،مجوسى جدا شده، يهودى و نصرانى 4000 درهم و اما مجوسى 800 درهم، و قالايضاً: «ان للمجوس كتاباً يقال له: جاماس» در تهذيب جاماسب دارد، كه ظاهراً صحيحهم همان است، جاماسب، كتاب معروف مجوسى هااست، در من لا يحضرهجاماسف، (ف) آخرش دارد، بعضى جاها (ب) بعضى جاها آخرش (ف) بعضى جاهاهم بدون (ب) و (ف)، جاماس، على كل حال، اين هم كتاب اينهااست.
حديث سوم را از مستدرك نقل مىكنيم، جلد 18، حديث 2، باب 11، از ابوابديات، بايد باب 13 باشد، منتهى بعضى از ابواب قبلى معلوم مى شود حديث نداشته،چون هماهنگ با وسائل مىآيد جلو، شده باب 11، عبارت اين است: «و روى ان ديةالذمى، اربعة آلاف درهم»، اين از فقه الرضا است، رواياتى داريم كه ديه ذمى 4000درهم است، اين نكته را عنايت كنيد، و بحث را تمام كنم، آيا فقه الرضا، واقعاً به عنوانيك كتاب روايت بايد شناخته شود، از امام على بن موسى الرضا و هر چه در فقهالرضا است، يك روايت مرسلهاى لا اقل ما بدانيم، يا نه فقه الرضا كتابى است كهصدوق «رضوان الله تعالى عليه» نوشته است، و چون مستنداتش احاديث بوده،اسمش را فقه الرضا گذاشته، عقائد مختلفى هست، ولى تعبيراتى در خود فقه الرضااست، كه دليل بر اين است كه فقه الرضا روايت نيست، مثل همين جا، مىگويد «وروى»، اگر تمام عبارات فقه الرضا عبارت روايت حضرت رضا بود، حضرت رضامىگويد؟ «و رُوِىَ»، معلوم مىشود اين كتاب مثلاً مال صدوق است، يا امثال ذلك، «وروى» كه مىگويد، او مىگويد، «على كل حال» ما فقه الرضا را اينجا بالخصوص نقلكرديم نه بخاطر فقه الرضا بودن، بلكه بخاطر «و روى»، بنابراين براى ما مىشود يكروايت مرسله، اين دو طايفه از روايات، فردا طايفه سوم را مىخوانيم، جمع بندىمىكنيم، نتيجه گيرى مىكنيم، فتواى نهائى را انشاء الله عرض خواهيم كرد.
پايان
پرسش
1- تفصيل شيخ طوسى را در ديه ذمى بيان كنيد.
2- چند قول در ديه ذمى وجود دارد؟ بيان كنيد.
3-اقوال اهل سنة در ديه ذمى را بيان كنيد.
3- از مجموع روايات مقدار ديه ذمى چقدر است؟
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...