يکشنبه 30 ارديبهشت 1403 - 9 ذيقعده 1445 - 19 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج فقه
>
كتاب ديات (آیت الله مکارم شیرازی )
>
جلسه 67
متن
درس خارج فقه بحث ديات حضرت آية الله العظمى مكارم " مد ظله العالى "
" جلسه شصت و هفتم "
دنباله مسأله 25
بحث در باره كسى بود كه قتل عمدى كند و بعد پناه به حرم مكه ببرد، گفتيم: اينبحث مربوط به باب قصاص است، نه باب ديات، ولى به هر حال در باب دياتآوردهاند، ما هم اقتداءً بهم ادامه مىدهيم، با اينكه معترفيم مربوط به باب ديات نيست.پناه آورده به حرم مكه و جنايتى در بيرون حرم مكه كرده است، مشهور و معروفبلكه ادعاى اجماع شده است بر اينكه چنين شخصى را نمىشود دستگير كرد وقصاص كرد در مقابل قتل عمدش، چرا؟ به احترام خانه خدا، منتها براى اينكه حقمسلمانى از بين نرود، محدوديتهاى از نظر غذا و آب بر او قرار مىدهيم تا مجبورشود به بيرون حرم برود، آن وقت دستگير مىشود و قصاص خواهد شد. دليل عمدههم رواياتى بود كه در اين زمينه با صراحت مسأله را مىگفت و ما هفتتا روايت راقسمتى را خوانديم و قسمتى را هم اشاره كرديم دلالت آنها هم كافى بود، سند،دلالت، شهرت، ادعاى اجماع، ادله بسيار قويى بر اين مسأله محسوب شدند.
استدلال به آيات
اما در اينجا بعضى آمدهاند، استدلال به آيات شريفه قرآنيه هم كردهاند، و اگر اينآيات دلالتش خوب بود مىبايست ما از اول سراغ آيات مىرفتيم اما چون از نظردلالت در آن بحث است، گذاشتيم آخر كار بحث كنيم. عمدتا دو آيه است، آيه اول درسوره آل عمران است آيه 97، «انّ اوّل بيت وضع للناس للذى ببكة مباركا» تا مىرسدبه آيه 97 «فيه آيات بيّنات و مقام ابراهيم و من دخله كان آمنا» بگوييم: معناى امنيتاين است كه كسى در آنجا كشته نشود مطلقا، خواه بيگناه، خواه گناهكار، «و من دخلهكان آمنا» امنيت مطلقة شامل حال گناهكار و بيگناه هر دو مىشود. پس اين دليلديگرى مىشود بر اينكه التجاى به حرم باعث مىشود موقتا اجراى قصاص در حققاتل نكنند. اين آيه از دو جهت قابل بحث و بررسى است:
اول اين است كه «من دخله كان آمنا» اين امنيت چه امنيتى است؟ در اينجا سهتفسير داريم، تفسير اول اين است كه امنيت، يك امنيت عرفيه است. در عرف مردمدر آن منطقه اين بود به خاطر ابهت و احترام حرم، عملا مزاحم كسى نمىشدند، قاتلپدرش را هم مىديد، مزاحمش نمىشدند، نه اينكه حكم شرعى باشد، يك عرف وعادتى بوده است به خاطر عظمت حرم. عرب جاهلى هم آنجا را حرم امن مىدانستو مزاحم كسى نمىشد «من دخله كان آمنا» در عرف مردم «و لا يزحمه احد» اين يكاحتمال است.
تفسير دوم اين است كه اين به منزله امر است يعنى «من دخله فامّنوه» امنيت به اوبدهيد، هر كه وارد اين حرم امن الهى شد، امنيتش را رعايت كنيد، و رعايت امنيت بههمين است كه اگر قاتلى هم پناه به اين حرم بياورد مادامى كه اينجاست قصاص نشود،البته زندگى را بر او تنگ مىگيرند تا مجبور شود بيرون برود، و بعد در بيرون حرمقصاص كنند.
احتمال سوم «من دخله كان آمنا فى الاخرة من العقوبة الالهية» اشاره به عقوبتالهيه است در آخرت.
يك احتمال هم اين است كه همه اينها باشد، هم در دنيا، هم در آخرت، هم درعرف مردم، بگوييم: اين تفسيرها با هم متضاد نيست و منافاتى ندارد، «من دخله كانآمنا» امنيت براى او ثابت و مسلّم است.
صحبت اين است كه آيا ظهورى در معناى دوم دارد كه عمده معنىاى است كه بهدرد ما مىخورد؟ «من دخله كان آمنا» يعنى امنيت بدهيد، اين مساوى به امر است،خداوند «امَر» به اينكه ما اين اشخاص را امان بدهيم. و از آن جايى كه آيه «لا يخلو عنابهام» آمدهاند به كمك بعضى از احاديث كه آيه را تفسير كرده است (كه در لابلاىآيات خوانديم) كه به آيه استناد شده است، براى حكم التجاى به حرم، آن را مؤيّدقرار دادهاند كه بدون آن شايد دلالت آيه «لا يخلو عن شىء» باشد.، هذا اولا، كه آيهتاب تفسيرهاى متعدد دارد.
ثانيا «من دخله» ضميرش به چه برمىگردد؟ «فيه آيات بيّنات» آيه قبل هم كه 96است «انّ اول بيت وضع للناس للذى ببكة مباركا» اول بيت خانه كعبه، بعد مىفرمايد:«فيه آيات بيّنات مقام ابراهيم» «فيه» يعنى در اول بيت، آيات بيّنات است، از جملهآيات و بينات مقام ابراهيم است «و من دخله» «دخل» اول بيت يا «دخل مقام ابراهيم»كدام؟ يا «دخَل» بيت است، يا «دخَل» مقام ابراهيم است، ضمير به يكى از اين دوتابرميگردد. «فيه آيات بينات» يعنى «فى البيت، مقام ابراهيم» «و من دخله مقام ابراهيم»يا «من دخل» همان بيت؟ از اين دو احتمال كه خارج نيست.
(سؤال و پاسخ استاد): ضمير كه بكّه برنميگردد، ضمير مذكر برمىگردد. بكةمؤنث است و به علاوه موضوع آيه «ان اول بيت وضع للناس» دارد روى بيت نظرمىدهد،نه روى بكة. «فيه» يعنى در اين بيت آيات و بينات است و «من دخل» اينبيت، يا «من دخل» مقام ابراهيم، «كان آمنا».
(سؤال و پاسخ استاد) اگر ما باشيم و اين آيه، مىگويد: امنيت يا براى اول بيتاست، كه همان بيت كعبه باشد، يا مقام ابراهيم. مقام ابراهيم كجاست؟ چسپيده به خانهكعبه، همانجايى كه ابراهيم مىايستاد، در زمان پيغمبر هم مىگويند: چسبيده بود، بعدامقام ابراهيم را جدا كردند، و در اين فاصله گذاشتند، كه به عقيده بعضى فاصله طوافبين مقام ابراهيم است و كعبه هر چند عدهاى معتقدند به توسعه، ما هم معتقديم بهتوسعه، و احتياط بين مقام ابراهيم و بين كعبه است و الاّ ما وراء هم جايز است اشكالىندارد، «حتى فى حال الاختيار» و در حال خلوتى يا در حال شلوغى، تفاوت نمىكند.
بعضى گفتهاند: مقام ابراهيم يعنى كل مكه. آيا مقام ابراهيم كل مكه است؟ كل حرماست؟ خلاف ظاهر نيست؟ اينها كه دليل مىخواهد. پس مقام ابراهيم جزئى از خانهخدا يا در كنار خانه خدا است، ضمير هم به خانه خدا برگردد، اول بيت يا به مقامابراهيم برگردد، مقصود ما را ثابت نمىكند ما حرم مكه را داريم مىگوييم، مدعا ايناست كه رجوع به حرم باعث مىشود كه قصاص موقتاً متوقف بشود، نه رجوع بهمسجد الحرام، نه اينكه بچسبد به خانه كعبه، دستش را در پردههاى خانه كعبه بيندازد،اين را كه ما نمىخواهيم. اگر هم بگوييد: اول بيت به تمام حرم گفته مىشود، يا مقامابراهيم به كل حرم گفته مىشود، اين دليل مىخواهد. پس برويم سراغ روايات، آيهمنهاى روايات مشكل دومى پيدا كرد. پس مشكل اول تفاسير سه گانه مختلفه بود ومشكل دوم اين بود كه ضمير به چه برمىگردد و اين مرجع ضمير هر چه باشد،كوچكتر از آن است كه ما مىخواهيم محدودتر است.
و اما آيه دوم آيه 67 سوره عنبكبوت است، كه بهتر است، «او لم يروا انّا جعلنا حرماآمنا و يتخطف الناس من حولهم» اينها نديدند كه ما يك حرم امنى براى اينها قرارداديم در حالى كه «يتخطف الناس» يعنى مردمى كه بيرون اين حرم بودند اينها رامىربودند، سر به نيست مىكردند، نابود مىكردند، ولى خدا اين حرم را امن و امانقرار داد. اين آيه از يك جهت بهتر از آيه سابق است، از يك جهت مشكلتر از آيه سابقاست. اما از آن جهت بهتر است كه حرم داشت، اول بيت ندارد، مقام ابراهيم ندارد،«حرما آمنا» دارد، از اين جهت مشكل دومى كه در آيه 97 سوره آل عمران بود، در اينآيه 67 عنكبوت نيست، يك مشكل ندارد.
(سؤال و پاسخ استاد): اينجا حرم است، آنجا هم حرم است كه نمىتوانيم بگوييم،شما از سوره عنكبوت ضمير را برمىگردانيد به سوره آل عمران! اثبات شىء نفى ماعداه نمىكند. اين آيه آن آيه را تفسير نمىكند، آن دارد مىگويد: بيت امن است، نفى ماعداه نمىكند، اثبات ما عداه هم نمىكند، اين آيه مىگويد: حرم امن است.
و اما مشكل اين آيه «حرما آمنا و يتخطف الناس من حولهم» است كه اين امنيت،كدام يك از آن معانى سهگانه قبل است؟ امنيت عرفيه خارجيه، يا امنيت تشريعيهالهيه، يا امنيت اخرويه معنويه؟ ظاهرش معناى اول است، چون مىگويد: «و يتخطفالناس من حولهم» ببينيد بيرون حرم نا امن است تا مىآييد حرم، امن است. چنانشكوه و عظمتى به اين حرم داده است، چنان احترام اين حرم در قلوب مردم افتادهاست، چنان عواطف مردم به اين منطقه جلب شده است كه اين به طور طبيعى وخارجى حرم امن شده است، همه جا ناامن است، وارد اين سرزمين كه مىشويد امنو امان است. يعنى اين بيان يك امنيت عرفيه خارجيه است كه بوده است همه احتراممىگذاشتند به خاطر جلب عواطف به سوى اين منطقه از سوى خدا، و آن تأثيرروحانى كه اين منطقه در قلوب داشته است حتى افراد جاهل و نادان و خشن هم بهاينجا كه مىرسيدند احساس ابهت و شكوه و عظمت مىكردند، بنا بر اين مسألهتشريعى نيست.
(سؤال و پاسخ استاد) «جعلنا» دلالت بر تكوين مىكند بعضى جاها، «و من آيايتهان جعل لكم»، «و جلعنا لكم السمع و الابصار و الافئدة» «جعل» خيلى به معناى جعلتكوينى است، جعل گاهى تكوينى است، گاهى تشريعى است، قرآن هم زياد «جعلنا»دارد «و جعلنا الليل و النهار آيه» «و جعلنا الليل لباسا»، «جعلنا» خيلى به معناى تكوينىاست، بنا بر اين «او لم يروا انّا جعلنا» است «جعلنا تشريعا» يا «جعلنا تكوينا»؟
درست است كه انسان به نظرش مىرسد بالاخره عنايت الهى به اين سرزميناست، يؤيّد به اينكه حرم امنى بوده باشد، «فبناء على ذلك»، ما بخواهيم به اين آياتبسنده كنيم، انصافا مشكل است، و شايد به همين دليل هم هست اهل سنّت با اينكهاين آيات را قبول داشتند، عرب هم بودند، امنيت تشريعيه را نفهميدند از اين آيات،عدهاى فتوا ندادند، بعضيها فتوا دادند، تازه فتواى در بعضى از شقوق مسأله دادند نهدر تمام جوانب. البته ما به بركت اهل بيت(ع) و احاديث كثيره قوى الدلالية و قوىالسند فتوا مىدهيم اما آيات به تنهايى خالى از اما و اگر نيست. «هذا تمام الكلام» درباره حرم مكه، برويم سراغ حرمهاى مقدسه ديگر، ببينيم آنها هم مىتواند محل امنتشريعى براى جانيان بوده باشد، كه اينها پناه ببرند و موقتا در امن و امان باشند يا نه؟ تابرسيم به فروع مسأله سابق كه تضييق چه رقمى بوده باشد و جهات ديگرش كه آخركار ان شاء الله بررسى شود.
(سؤال و پاسخ استاد): هميشه حرم نسبت به خارج امن بوده است. از آن دورترينزمانهاى جاهليت كه ما مىدانيم، عربهاى جاهلى مىآمدند وارد منطقه حرم مىشدند،ديگر دست از پا خطا نمىكردند، دشمنها با هم دشمنى نمىكردند، و اعداء با همعداوت نمىكردند، حالا خداوند يك مهرى، محبتى، علاقهاى، ابهتى، شكوهى از اينحرم در دلها انداخته بود و سبب امنيت تكوينى شده بود، هر چه هست همينبود.
الحاق ساير حرمهاى مقدسه
آيا ساير حرمهاى مقدسه، حرم نبوى(ص) و مشاهد مشرفه ائمه(ع) هم مشمولاين حكم هستند، يا نيستند؟ كلام تحرير الوسيله امام(قدس سره) اين بود كه داخلمىشود مشاهد مشرّفه «على رأى» به عقيده بعضى، يعنى خود ايشان در دخول سايرمشاهد مشرفه متوقف بودند حداقل.
و اما اقوال، در اينجا عده قابل ملاحظهاى طرفدار شمول شدهاند، از جمله كسانىكه مفتاح الكرامه جلد 10، صفحه 365، از آنها نقل مىكند نهايه شيخ، نكت النهايهمحقق، سرائر ابن ادريس، تحرير علامه، مقنعه مفيد، مهذّب ابن برّاج، اينها الحاقكردهاند كه ساير حرمهاى مشرّفه هم همين حالت را دارد، ولى بعضى از بزرگان فقهاءيا صريحا مخالفت كردهاند يا متوقف شدهاند.
از كسانى كه با صراحت مخالفت كرده است محقق اردبيلى است در مجمعالبرهان، عبارتش چنين است: «لا يقاس عليه حرم المدينة و لا المشاهد المتبرّكة» چر؟«لبطلان القياس و عدم دليل غيره». هم محقق اردبيلى است هم مقدس است، با همهمقدسىاى كه دارد با صراحت مىگويد: بقيه داخل نيست، لابد منافات با ولايت همنداشته كه ايشان گفته است.
از كسانى كه توقّف كردهاند، محقّق در شرايع است، مىگويد: بعضيها اين طورگفتهاند، اما شما چه؟ هيچ سخنى نمىگويد. مرحوم علامه در ارشاد، شهيد ثانى درمسالك. بنا بر اين، شرايع، ارشاد و مسالك، شهيد ثانى، علامه و محقق سه عالمبزرگوار اينها هم توقف در مسأله كردهاند، امام هم در تحرير توقف كردند. اينها را مناز مفتاح الكرامة همان صفحه 365 نقل مىكنم.
دليل قائلين به الحاق
براى الحاق مشاهد مشرفه به مكه سه دليل است كه فاضل مقداد - رحمت خدا براو باد - به آن استدلال كرده است. البته اين كلام فاضل مقداد هم در جواهر آمده است وهم در مفتاح الكرامه در همان صفحه.
دليل اول گفتهاند: چيزى كه در احاديث وارد شده كه «انّ بيوتنا مساجد» ائمهفرمودند: «انّ بيوتنا مساجد» چون بيوتشان مساجد است، بنا بر اين بايد امن و امانباشد، و پناه به آن، سبب بشود كه قصاص نشوند، حالا اين صغرا، كبرايش را ايشان ازكجا درست كرده است، مىرسيم.
و اما اين استدلال صغرىً و كبرىً قابل بحث است «ان بيوتنا مساجد» قابل بحثاست، «و كل مسجد لا يقتص فيه» كبرايش كه مشكلتر. «فهذا الاستدلال مشكلصغرى و كبرى».
اولا اينكه مىگويند: روايت داريم «انّ بيوتنا مساجد» ما چنين روايتى به اين عنوانپيدا نكرديم بگرديد، شايد پيدا بشود، آن كه ما پيدا كرديم و ديگران هم پيدا كردند،روايات كثرهاى است كه در ابواب جنابت آمده است، جلد دوم وسائل را ببينيد. درابواب جنابت چندين روايت است كه بعضيها خدمت امام(ع) رسيدند در حالى كهجنب بودند، امام فرمودند: مگر نمىدانيد، بيوت انبياء و اوصياء، نبايد جنب واردبشوند. همين است، «انّ بيوتنا مساجد» نبود، جنب نبايد وارد بشود، «لا يدخل بيوتالانبياء او بيوت الائمة جنب» روايات متعددى است كه دارد بيوت انبياء يا بيوت ائمه«لا يدخل فيها جنب» جنب نبايد وارد بشود، اما «انّ بيوتنا مساجد» نداريم. البته جنبنبايد وارد مسجد بشود، اما هر كجا جنب وارد نمىشود، مسجد است، اين قابل بحثاست.
(سؤال و پاسخ استاد): فرقش اين است اين مقدار متحد با مساجد است كه جنبنبايد وارد بشود، جنب نبايد وارد بشود، بيوت انبياء جنب نبايد وارد بشود، بيوتائمه جنب نبايد وارد بشود. شخصى است كه مىگويد: غسل بر گردنم بود، وارد مدينهشدم، ديدم عدهاى دسته جمعى دارند مىروند به خانه امام صادق(ع) ظاهرا، گفتم: منمىترسم عقب بمانم از اين جمعيت بعد بروم و آقا ملاقات ندهند، بروم با اينجمعيت و خودم را انداختم در اين جمعيت شايد پيشاپيش جمعيت رفتيم خانه امامصادق، وقتى رسيديم آنجا آقا يك نگاهى به صورت من كرد، فرمود: فلان كس مگرنمىدانى كه بيوت ائمه جنب نبايد وارد شود. يك حديث ديگرش هم دارد يكىمىگويد: من عمدا جنب رفتم خدمت امام. حضرت يك نگاهى كرد، فرمود: مگرنمىدانى؟ عرض كردم: مىدانستم، مىخواستم معجزه شما ظاهر بشود و به منبگوييد كه در چه حالى هستم. فرمود مگر ايمان ندارى؟ عرض كردم «بلى و لكنليطمئنّ قلبى» اين روايات متعدد است كه خانه ائمه را جنب وارد نمىشود اما جنبوارد نشدن، يكى از احكام مساجد است، تمام احكام مساجد اينجا هست؟ اين راجعبه صغرا.
و اما مشكل مهم كبراست، حالا صغرا را قبول كنيم، بگوييم: خانه ائمه مثل مسجداست، بعيد نيست، بگوييم: همه احكام مساجد را دارد، ثواب نماز مسجد دارد، نجسباشد بايد تطهيريش كرد، لعلّ كسى بگويد، سلّمنا صغرا را، اما «كل مسجد لا يقتصفيه»؟ هر مسجدى قصاص نبايد در آن بشود؟ همه مساجد امن و امان است؟ يعنى اگرقاتل به ساير مساجد پناه ببرد، بيرونش نمىآورد از آن جا؟ هيچكس در باره سايرمساجد نگفته است آن كه گفتهاند در باره مسجد الحرام و حرم مكه، آنها هم كه تعدّىكردند و توسعه دادند، حرم نبوى و حرمهاى ائمه را هم ملحق كردند، اما مساجدعموما ملتجاء است و مىشود به آنها پناه برد، چنين كبرايى نداريم. يك صغرى بود ويك كبرى، صغرا قابل نقد است، تا اندازهاى قابل قبول، اما كبرى كه به هيچ وجه دليلندارد. اين دليل اول فاضل مقداد.
اما دليل دوم، تعبير فاضل مقداد اين است، «ما ورد متواترا من رفع العذابالاخروى عمن يدفن فى جوار قبورهم(ع)» يعنى روايات متواترى داريم كه آنكسانى كه در جوار آنها دفن بشوند، عذاب اخروى از آنها برداشته مىشود. وقتىعذاب اخروى برداشته مىشود، به طريق اولى عذاب دنيوى هم برداشته بشود، اينهم ذيلش، كه اين را ضميمه كردهاند. پس صغرا اين شد كه روايات متواتره داريم كهعذاب اخروى برداشته مىشود بعد اضافه كنيم هنگامى كه عذاب اخروى برداشتهشد، به طريق اولى، عذاب دنيوى برداشته مىشود.
اما جواب، اولا بگرديد اين روايات متواتره را پيدا كنيد. آدرسى دادند باب 13 ازابواب دفن، مراجعه كرديم به آنجا روايتى ندارد كه عذاب اخروى برداشته مىشود،شايد يك روايت داشته باشد. روايات متواتره را آقايانى كه اهل تتبعند بگردند و پيداكنند.
«سلمّنا» اولا خود اين روايات را معنى كنيد هر كسى آنجا دفن بشود، عذاباخروى برداشته مىشود؟ اول كنار قبر پيغمبر يك اشخاصى دفن شدهاند بايد عذاباخروى اول از آنها برداشته شود! خيلى از سلاطين جانى قبورشان در كنار قبور ائمهاست، برويد ببينيد در مشاهد مشرفه. حالا اگر قبر هارون را هم كنار قبر حضرترضا(ع) بدانيم، «يدفن»ى قبلى را هم با «يدفن»ى بعدى مساوى بدانيم، هارونها همبايد عذاب نداشته باشند، آن چند نفرى هم كه در كنار قبر پيغمبر هستند آنها هم بايدعذابى نداشته باشند. آيا با اين وسعت مىتوان اين را گفت؟ مشكل است. لابد كسانىكه گناهان خفيفى دارند بايد بگوييم، نه هر كسى. اگر اينطور شود من در عمرم هرجنايتى خواستم بكنم، بعد هم وصيت كنم، پول هم دارم، بگويم: مرا ببريد كنارحضرت رضا، مگر چقدر مىگيرد كنار قبر حضرت رضا دفن كنند؟ خرجش خيلىزياد نيست. اگر اين باشد كه شما نمىتوانيد با اين حرف لوازمش را بگوييد. اين براىكسانى است كه قابل هستند، «الذين مرجون لامر الله». كسانى كه بينابينند و شايستهعفو الهى هستند كه يك بهانهاى مىخواهد، اين بهانهاش باشد.
«سلمنا» عذاب اخروى برداشته شد، عذاب دنيوى هم برداشته مىشود، اين حقالناس است، آن حق الله است، مىشود اينها را با هم مقايسه كرد؟ حق الله برداشتهمىشود، اين حق الناس است، اين قصاص است، قصاص چه رقم برداشته مىشود؟فعلى هذا اين دليل هم يك دليلى است كه باز هم صغرا و كبرايش قابل بحث است.
پايان
پرسش
1- اشكال استدلال به آيه «من دخله كان آمنا» را بيان كنيد.
2- اشكال استدلال به آيه «انّا جعلنا حرما آمنا و يتخطف الناس من حولهم» چيست؟
3- دليل قائلين به الحاق ساير حرمهاى مقدسه به مكه را بيان كنيد.
4- جواب از استدلال قائلين به الحاق را بنويسيد.
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...