يکشنبه 30 ارديبهشت 1403 - 9 ذيقعده 1445 - 19 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج فقه
>
كتاب ديات (آیت الله مکارم شیرازی )
>
جلسه 48
متن
درس خارج فقه بحث ديات حضرت آية الله العظمى مكارم " مد ظله العالى "
" جلسه چهل و هشتم "
حوادث چند روز اخير سبب شد كه عرايضى خدمت شما برادران عزيز عرضكنم. اميدوارم خداوند حق را بر زبان ما جارى كند و توفيق عمل به حق به همه مامرحمت كند. خداوندى كه به ما از ما نزديكتر است «و نحن أقرب عليه من حبلالوريد»، خداوندى كه گردش چشمهاى ما را مىبيند و از اسرار درون سينههاى ما آگاهاست، «يعلم خائنة الأعين و ما تخفى الصدور»، و بالاخره خداوندى كه همه جا باماست «و هو معكم اينما كنتم». از خداوند بزرگ و قادر متعال مىخواهيم كه هم حقرا بر فكر و زبان ما جارى كند و هم توفيق عمل به حق را به همه ما مرحمت كند واميدوارم كه شما عزيزان با دقت عرايض مرا بشنويد و در نقل آن حق امانت را رعايتكنيد.
محور اول بحث مربوط به شرايط خاص كشور
عرايض من بر چند محور است و امّا محور اول: مربوط به شرايط خاص كشورماست. ما نگاهى به اطراف كشور خودمان بيندازيم و تمام اطراف را با دقت بررسىكنيم، مىبينيم جهان خواران و قدرتهاى استعمارى در چهار طرف ما آتشهاى عجيبىروشن كردهاند. از افغانستان شروع كنيم، آن فتنه طالبان كه اگر پا بگيرد، براى تماممنطقه و جهان اسلام خطر عجيبى خواهد بود و اصلاً چهره اسلام را در نظر جهانياندگرگون خواهد كرد و منطقه را آتش مىكشد و خاموش شدن اين فتنه هم به هيچ وجهتاريخ آن بر ما معلوم نيست، چرا كه بيگانگان مرتب دارند به آن دامن مىزنند.
از آنجا كمى پايينتر مىآييم در جنوب شرقى كشورمان، كشور پاكستان، مىدانيماخيراً به وسيله همان قدرتهاى استكبارى، اين كشور اسلامى برادر ما را تبديل بهكانونى از بحران كردهاند كه اصلاً فرداى آن معلوم نيست. ناامنى جامعه، ناامنىسياسى، ناامنى اقتصادى و منقطه بحران تازهاى در مناطق اطراف ما پيدا شده است. ازآن طرف به شمال غربى بر مىگرديم، كشور لائيكها، كشورى كه حتى نماز خواندنيك افسر و سرباز را تحمل نمىكند و بسيارى از افسران را از ارتش خارج كردهاند بهجرم اينكه نماز مىخوانند، كشورى كه يك روسرى را براى دختر دانشجو تحملنمىكند و از همه بدتر، اخيراً رابطه تنگاتنگى با اسراييل جنايتكار پيدا كرده است،رابطه نظامى، سياسى، اقتصادى، يواش يواش هر دو با هم حركات مشكوكى را درشمال عراق هم شروع كردهاند و اين آتش در كنار ما دارد زبانه مىكشد و هواپيماهاىاسرائيل در آنجا به حركت در آمده است.
از آنجا مىآييم به طرف غرب، كشور عراق با آن مسائل و مشكلات عجيبش،كشورى كه بر اثر نادانى حكّامش هم خودشان را ويران كردند و هم منطقه را به آتشكشيدهاند و هم بر اثر تكرار كارهاى نابخردانه، پاى خارجىها و بيگانگان را روز بهروز به منطقه دارند واردتر مىكنند.
در جنوب و خليج فارس از همه بدتر، قدرتهاى استكبارى بيش از هر زمان درآنجا حضور دارند، حضورى نامشروع، حضورى با تمام قوا، حضورى در كميننشسته، اطراف ما اين آتشهاست. شما را به خدا قسم، در چنين شرايطى ايجاد تنشدر داخل چه در حوزه علميه ايجاد تنش كنيم، چه در سطح كشور ايجاد تنش كنيم، آيااين مسئوليت الهى ندارد. امروز روز شكاف و درگيرى، تنش، اختلاف است؟!
هر آدم عاقلى مىداند كه در چنين شرايط حساس بايد متفق و متحد باشيم، مننمىخواهم خطراتى را كه در اطراف ما را گرفته است، بيش از حد بزرگ كنم، ماطوفانهاى بيشتر از اين را سر گذراندهايم، امّا مشروط به اينكه متحد و متفق، صميمىو مهربان و در يك مسير و يك برنامه قدم برداريم، تنشى اختلافى، درگيرى در كارنباشد، اين مطلب اول.
محور دوم بحث راجع به زمان حساسى كه در پيش داريم
و امّا نكته دوم از نظر زمانى، زمان حساسى را در پيش داريم و آن اين است كهمىدانيم كه سران كشورهاى اسلامى بيش از 50 كشور مىخواهند به كشور ما بيايند ومىخواهيم كه ميزبان آنها باشيم و اين در واقع درست بر ضد خواست قدرتهاىاستعمارى و استكبارى است. آنها مىخواهند كه ما را منزوى كنند و حضور اين همهسران كشورها در كشور ما دليل بر عدم انزواى ما و دليل بر انزاى آنهاست. امروزاسرائيل از هر زمان ديگرى منزوىتر است، به واسطه كارهاى نابخردانه حكّامش،امروز كشورهاى عربى از هر زمانى از آمريكا مأيوس و سر خوردهتر شده است وهمه اينها دست به دست هم داده است و شرايط بسيار مطلوبى براى كشور اسلامى مابه بار آورده است كه كانون چنين گردهمائى و اجتماعى باشد.
صاحب نظران پيش بينى مىكنند كه اين گردهمايى سران كشورهاى اسلامى باگردهمائىهاى قبل تفاوت زيادى خواهد داشت و نتايج بسيار خوبى ان شاء اللهالرحمن هم براى منطقه، هم براى جهان اسلام، هم براى كل دنيا در مقابلجهانخواران و هم براى كشور ما خواهد داشت و به همين دليل، مدارك قطعى نشانمىدهد كه اينها دارند فعاليت مىكنند، اخلالى در اين گردهمايى بكنند ولو اينكه آن راكم رنگ كنند، آيا در چنين زمانى عقل، وجدان اجازه مىدهد كه ايجاد تنش كنيم،ايجاد درگيرى كنيم؟ از هر زمان ديگرى مسئوليت ايجاد تنش و درگيرى در عصر وزمان ما، در اين ايام خاص، آيا مسئوليتآفرين در پيشگاه خدا نيست؟!! من اينها راعرض مىكنم جواب اينها را از وجدان خودتان بشنويد.
نكته سوم مبنى بر اينكه در كشور جناحهاى مختلفى وجود دارد
و امّا نكته سوم اين است كه در كشور ما مانند كشورهاى جهان، جناحهاى مختلفىهستند، سليقههاى متفاوتى وجود دارد، اين سليقهها، اين جناحها طبيعى است.خداوند دو انسان را هم قيافه نيافريده است و دو انسان هم همفكر نيستند، امّا ايناختلاف عقيدهها، اين مسائل جناحى، يك وقت به صورت سازنده در مىآيد درمسير پيشرفت اجتماع به كار مىافتد، يك وقت همه خداى نكرده به صورت مخربدر مىآيد. ان شاء الله چنين نبوده و چنين نخواهد شد كه جناحهاى سياسى مختلفعلاقمند به نظام جمهورى اسلامى و به اسلام و قرآن و انقلاب در مقابل هم قرارگيرند، ولى اگر خداى نكرده اختلاف جناحها تبديل شود به اختلاف مخرّب، نه اينجناح برنده است و نه آن جناح برنده است. من از همين جا متواضعانه، خاضعانه بههمه دوستان انقلاب، دوستان نظام در جناحهاى مختلف عرض مىكنم كه برادرها!اين روزها روز همدلى و برادرى است، قلمها در جرايد دارد يواش يواش نسبت بهيكديگر نامهربان مىشود، نيش دار مىشود، در همين جا متوقف كنيم، تجربهمشروطيت را فراموش نكنيم، هنگامى كه در ميان مبارزان و مجاهدان اسلامى درمشروطيّت اختلاف افتاد، هم اينها رفتند و هم آنها رفتند و گروه سومى كه در كميننشسته بودند، آمدند و همه چيز را به دست گرفتند.
اگر اختلاف جناحها كه ان شاء الله به جائى نمىكشد كه مخرب يكديگر باشد،خداى نكرده به آنجا بكشد، فايدهاى براى علاقهمندان به انقلاب و نظام جمهورىاسلامى نيست. اميدواريم كه ان شاء الله همه دست به دست هم دهند و جناحى نبايدتصور كند كه من مىتوانم همه چيز را در اختيار خودم بگيرم و جناح ديگرى راحذف كنم، محال است و البته چنين تصورى هم معتقد هستيم كه وجود ندارد، ولىامكان پذير نيست. همدلى، صميميت، كم به يكديگر، مصالح جمع را بر مسائل جناحمقدم داشتن، مصالح مردم و نظام و اسلام را بر همه چيز مقدم داشتن، شرط اولپيروزى است، اگر بخواهيم كه خداوند به ما عنايت كند، راه مطلب همين است و غيراز اين نيست.
لزوم وجود حكومت اسلامى توأم با ارزشهاى اسلامى در جامعه
و امّا نكته چهارم در باره مسئله ولايت فقيه است، در مورد مسئله ولايت فقيه،بحثهاى علمى و فقهى است كه فعلاً نمىخواهيم وارد آن شويم و از نظر كلى بحثهاىفقهى كه هم در انوار الفقاهة نوشتيم كه جاى ترديد نيست كه ولىّ فقيه حق حكومترا بر جامعه اسلامى دارد، ولى قطع نظر از اين مسئله، سه نكته را اينجا ياد آورمىشويم.
آيا قبول داريم كه بايد حكومت اسلامى داشته باشيم يا نه؟ اگر بگوئيم كه حكومتاسلامى لازم نيست بگذاريد دست لائيكها بر كشورى مثل كشور تركيه به وجودبياوريم، من باور نمىكنم كه هيچ مسلمان آگاهى اين سخن را بگويد. حكومتاسلامى ضامن اجراى ارزشهاى اسلامى است. اگر حكومت اسلامى نباشد، ارزشهاىاسلامى با توصيه بنده و شما و سخنرانى تنها پيش نمىرود، بلكه بايد ارزشها را تكيهبر حكومت دهيم. چگونه ممكن است كه طرفدار جمهورى اسلامى باشيم و در رأسنظام، عالمى آگاه به مسائل اسلامى و مسائل زمان و مكان نباشد؟ چه طور مىتوانباور كرد كه جمهورى باشد و مردم حضور نداشته باشد؟ چه طور مىتوان باور كرد كهاسلامى باشد و در صدر نظام، فقيه آگاه به زمان و مسائل اسلامى نباشد؟ اين بحثپيچيده و معظلى نيست، بحثى است بسيار روشن و خيلى منطقى مىشود تعقيبكرد، بدون اينكه احتياج داشته باشد كه دنبال روايات مربوط به ولايت فقيه و امثالاينها برويم و لو بحثهاى اينها را در جاى خودش كرديم.
احترام به قانون اساسى احترام به خونهاى شهيدان ماست
و امّا نكته دوم كه بايد در اينجا به آن توجه كرد، اين است كه ما قانون اساسى داريم،قانون اساسى ما به تصويب 98% ملت ما رسيده است. قانون اساسى ما ميراث خونهاىشهيدان ماست. نتيجه جانبازى جانبازان ماست، در قانون اساسى مسئله ولايت فقيه باآن برنامه گستردهاش پيش بينى شده است، احترام به مسئله ولايت فقيه يعنى احترامبه قانون اساسى، احترام به قانون اساسى يعنى احترام به آراء 98% ملت و امت ما، يعنىاحترام به خونهاى شهيدان ما، اگر تابع آراء مردم هستيم كه راه اين است، اگر تابعقانون اساسى هستيم كه راه اين است، اگر خونهاى شهيدان را ارج مىنهيم، راه ايناست، اين هم مسئلهاى است خيلى واضح و خيلى بديهى.
ايجاد حلقه اتصال بين قوميتهاى مختلف كشور
و امّا سومين نكتهاى كه در باره اين مسئله مىخواستم عرض كنم اين است كهنگاهى به بافت كشور كنيد، بافت كشور ما از قوميّتهاى مختلف تشكيل شده است،ترك آذرى دارد، تركمن دارد، بلوچ دارد، عرب دارد، كرد دارد، فارس دارد، زبانهاىمختلف دارد، اگر بخواهيم كه حلقه اتصالى در ميان قوميّتهاى مختلف ايجاد كنيم چهكار بايد بكنيم؟ اگر مشكلى براى اين كشور پيش آمد و بايد همه اين قوميتها و همهاين زبانها بسيج شوند، آيا حلقه اتصالى جز اسلام داريم؟ آيا جز اينكه كسى در رأسنظام كشور باشد و آگاه به اسلام و مسائل حساس زمان و مكان باشد، مردم را بسيجكنيم در روز مبادا، راه ديگرى داريم؟! شكستن اين مسئله يعنى شكستن حلقه اتصالكشور. شايد عدهاى از جوانان يادشان نيايد يا بعد از انقلاب متولد شدهاند يا در موقعانقلاب سن و سال آنها كم بود، موقعى كه خرمشهر تسخير شد و ارتش ما به كلى از هممتلاشى شده بود، انقلاب بود، ارتش شاهنشاهى بود، از هم متلاشى شد و هيچ نيروىدفاعى نداشتيم، دشمن هم با برنامه قوى و پشتيبانهاى قوىتر به كشور ما ريخت، اگرآن پير جماران، با آن نفسش كشور را بسيج نكرده بود، امروز خوزستانى در اختيار وما و احتمالا خيلى جاهاى ديگر در اختيار ما نبود، ما نبايد فراموش كنيم، ممكن استكه روزهاى ديگرى هم خداى نكرده مثل چنين روزهايى بيايد. در آن روزها احتياجبه حلقه اتصال وحدت در اين كشور داريم و به هر حسابى كه هست، علاقه به كشور،علاقه به قانون، علاقه به اسلام، بايد اين معنا را حفظ كنيم و نگذاريم كه آسيب به آنبرسد، حالا كسانى كه غير از اين فكر مىكنند، واقعاً من نمىدانم كه منطق اينها چهمنطقى است؟
گاهى مىگويند كه ولايت فقيه سر از استبداد در مىآورد، حق دارند كه چنينبگويند، چون آگاه به مسائل اسلامى نيستند.
يكى از شرطهاى اساسى در ولى فقيه مسئله عدالت است، در هيچ جاى دنيا درزمامدار شرط عدالت نيست، در هيچ قانونى، ولى مىگوئيم كه بايد از گناهان كبيره واصرار بر صغيره به يك معنا از همه گناهان پرهيز كند، اگر اين شرط را نداشته باشد،مشروعيت ندارد. در هيچ جاى دنيا اين طور نيست، عدالت او ايجاب مىكند كهحضور ملت را در تمام صحنهها بپذيرد و ارج بنهد. عدالت او ايجاب مىكند كهمصلحت امت را بر همه چيز مقدم بدارد. عدالت او ايجاب مىكند كه در هر امرىبراى خود مشاورينى آگاه و متعهد انتخاب كند و بدون مشورت آنها در مسائل فنىگام بر ندارد. عدالت او ايجاب مىكند كه پدرى دلسوز براى همه ملت و امت باشد.وقتى كه اين شرط در وسط مىآوريم، به آن گونه از تفكرات و خيالات كه ولايت فقيهسر از استبداد در مىآورد، تمام بر چيده مىشود. آنها زمامدارانى تصور مىكنند كه بهوسيله حزب سر كار مىآيد. پول انتخابات آنها را حزب داده است، پشت آن حزبهم يك مشت ثروتمند و سرمايهدار هست، وقتى هم سر كار آمد، بايد حافظ منافع آنحزب باشد، مديون آن است، نه اينكه عدالتى شرط است، نه تقوايى شرط است،سوابقى كه در باره رجال سياسى بزرگ آمريكا و ديگران اين روزها دارد بر ملامىشود را بخوانيد و ببينيد كه هيچ چيز را آنها شرط نمىدانند، اگر آن طور تفكر وفرهنگ باشد، بله، امّا اگر تفكر و فرهنگ اسلامى باشد، اين گونه مسائل اصلاً جاىتصور نيست.
حضور جوانان ضامن ثبات كشور
امّا محور پنجم بحث، خيلى فشرده رد مىشوم براى اينكه مىخواهم همهعرايض خودم را بتوانم عرض كنم، سخنى با جوانان دارم، جوانان عزيز! شما بازوىتواناى انقلاب هستيد، شما بوديد كه در جنگ تحميلى بزرگترين رشادتها را ازخودتان نشان داديد، شما بوديد كه بيشترين قربانيان را داديد و شما بوديد كه پاسدارانقلاب در برابر توطئههاى منافقين بوديد و كسى شك در اين ندارد. شما نگاهى بهجنوب لبنان كنيد كه جوانانى همانند جوانان ما به نام حزب الله در آنجا دارد، اينمسئله مسلم است و جاى ترديد نيست كه اسرائيل از ارتشهاى دولتهاى عربنمىترسد، در جنگها هم نشان داد كه نمىترسد ولى از حزب الله جنوب لبنان يكمشت جوان جان بر كف مىترسد، وحشت دارد، معلوم مىشود كه حضور اين گونهجوانان در هر كشورى، ضامن بقاء و ثبات اين كشور است. ولى عزيزان من از شماتقاضا مىكنم كه بهانه به دست دشمن ندهيد، هر چيز را مىخواهيد - بحمدالله قانونداريم - از طريق قانون بخواهيد، مبادا اينكه در داخل و خارج بزرگ نمائى كنند مسائلرا و بخواهند كه سوء استفاده كنند، احترام به قانون مايه عزت، شرف و آبروى ما دردنيا و آخرت است.
احترام به آزادىها
و امّا ششمين نكتهاى كه در اينجا مىخواستم عرض كنم، مسئله آزاديهاست.امروز آزاديهايى به مطبوعات، قلمها، داده شده است و قلمزنان كشور ما، نويسندگانمحترم ما بهتر مىتوانند آثار خودشان را منتشر كنند، از اينجا پيامى هم براى آنبرادران فرستاده مىشود، برادران! ما در كشورى زندگى مىكنيم كه مقدسات وارزشهايى دارد و براى اين مقدسات و ارزشها خون داده شده است، نه يكى و هزار وده هزار تا، اگر نيش قلمها به عنوان آزادى بر ضد اين مقدسات و ارزشها بكار بيفتد،قابل تحمل نيست.
اينكه مىگويند: خط قرمز نداريم، خط قرمز همين ارزشها و مقدسات است.آزادى ما با آزادى غربيها فرق دارد، آنها اجازه مىدهند به نويسنده كه مقدسات يكميليارد يا بيشتر از مردم جهان را مسخره كند، هتك كند، توهين كند، جايزه هم به اومىدهند، آزادى آنها اين است ولى ما مقدساتى داريم، قلم در حريم قانون اساسى كهآمد، مخالف قانون اساسى شد، خط قرمز شد، در حريم قرآن و اسلام كه آمد، خطقرمز شد.
اگر بتوانيم از اين آزاديها استفاده كنيم، بسيار باعث روشنائى جامعه ما خواهد شد،ولى متأسفانه در بعضى از مطبوعات اخيراً چيزهايى دارند مىنويسند كه مننمىخواهم نام ببرم، بدانيد كه خداى نكرده اگر اينها تشديد شود، خود اينها مىشودضد آزادى. ضرب المثل معروف را فراموش نكنيد كه «كل شىء جاوز حده، انعكسضده»، هر چيزى كه از حد آن تجاوز كند، تبديل به ضدش مىشود، يعنى خفقان جاىآزادى را خواهد گرفت، چرا؟ چون من از آزادى سوء استفاده كردم. بياييد به اينآزادى احترام بگذاريم، به مقدسات كشور احترام بگذاريم، به قانون اساسى احترامبگذاريم، به ارزشهاى والائى كه مردم براى آن خون دادهاند، احترام بگذاريم و بياييداز قلم خودتان استفاده كنيد و روشن كنيد همه چيز را، مخصوصاً دانشگاهيان عزيز.
دستهائى در كار است كه ميان حوزهها و دانشگاهها جدائى بياندازند، ما هنوزفراموش نكرديم زمان طاغوت را، موقعى كه دانشگاهيان با حوزويان دست به دستهمه دادند، اعلاميههاى ساواك صادر شد. ارتجاع سياه و ارتجاع سرخ دست به دستهم دادند، ما از نظر طاغوت ارتجاع سياه بوديم و شما دانشگاهيان عزيز ارتجاع سرخبوديد. وحشت مىكردند از نزديك شدن اينها با هم، الان هم دستهايى در كار است كهاين دو را از هم جدا كند. شما دانشگاهيان كه يكى از اركان اين كشور هستيد، حوزهيكى از اركان اين كشور است، هر دو مغزهاى متفكر هستيد و دست به دست همبدهيد و دشمن را ناكام كنيد، نگذاريم دشمن به هدفش برسد و ميان حوزه و دانشگاهجدائى بياندازد و همان كارى كه در زمان طاغوت مىخواستند بكنند، در عصر و زمانما هم تكرار كنند، آزاديها را ارج بنهيم، قانون را ارج بنهيم و از آن حسن استفاده كنيم وخداى نكرده سوء استفادهاى نشود.
دست به دست هم براى رفع مشكلات اقتصادى
و امّا هفتمين محور و آخرين عرض من در باره مشكلات اقتصادى مردم است،همه ما مىدانيم كه مردم ما از نظر وضع اقتصادى در شرايط مطلوبى نيستند، كتمان همنمىشود كرد، با كتمام درد، درد مداوا نمىشود. بايد فكرى به حال اين مردم كرد،مردمى كه در تمام صحنهها حضور داشتند و دارند و با چشم خودمان همه روزمىبينيم كه حيف است كه آنها رنج ببرند، امكانات كشور ما فوق العاده زياد است.كسانى كه كشورهاى مختلف خارجى را ديدهاند، وقتى كه بر مىگردند، مىگويند:كشورى با اين امكانات در دنيا كم است، اين همه منابع، زمنيها، آبها، از همه مهمتر،اين همه استعدادهاى درخشان ملت بزرگوار و آماده و شجاع و اين منطقه حساسى كهما زندگى مىكنيم، برادرها! وقتى كه مىبينيد كه تمام سفراى اروپائى دست به دستهم دادند و دارند بر مىگردند، قبل از آنكه ايران سفيران خودش را به آنجا بفرستد وآن پيشنهادى كه ايران داشته، عملى مىشود، بايد بدانيد كه اين يك منطقه حساسىاست كه اروپا نمىتواند از آن چشم بردارد، يك سرمايه بزرگ است. دروازه تمامصادرات اقتصادى آسياى ميانه ما هستيم، اين كم موقعيّتى نيست، چنين موقعيتىداريم، چنين مردمى داريم، چنين منافعى داريم، پس چه چيزى كم داريم؟ اگر كم وكسرى باشد، در كوتاهىهاى خودمان است، بايد استعدادها وسيع شود، بايدسرمايهها به كار بيفتد، بايد نيروها به كار بيافتد، بايد دانشمندان ما به كار بيفتند و ازهمه مهمتر، بايد جناحهاى ما دست به دست هم بدهند، تا مردم را از اين تنگنا بتوانيمبرهانيم، تا بتوانيم حداقل تشكر را از اين مردم كرده باشيم. نبايد كار به جايى برسد كهافرادى گرسنه باشند و بى دارو باشند و مشكل داشته باشند، مفاسد اخلاقى بوجودبيايد بر اثر فقر كه فقر سواد وجه در دارين و مايه بسيارى از مفاسد اخلاقى است،ارزشهاى اسلامى را از بين مىبرد، تا يك مقدار فقر قابل تحمل است، خوب با اينهمه امكانات و با اين همه استعدادات و با اين همه مردمى كه داريم، با اين موقعيتهايىكه داريم، اگر برنامهريزى كاملى باشد، همدلى باشد، مهربانى باشد، همسويى باشد،اتحاد باشد، اتفاق باشد، تنش نباشد كه ما هر روز بخواهيم در مقابل تنشهابرنامهريزى داشته باشيم، يقين داشته باشيد مشكلات اقتصادى هم حل مىشود.
در پايان عرضم شما را به آيه شريفه قرآن توجه مىدهم كه بسيار اميد بخش است،فرمود: «و الذين جاهدوا فينا لنهدينّهم سبلنا»، يعنى از شما دو كار، از ما هم يك كار.شما جهاد داشته باشيد و جهاد شما «فينا» و مخلص باشد، اگر جهاد كنيد و مخلصانهباشد، ما شما را هدايت مىكنيم و تنها نمىگذاريم در مقابل دشمنان، هدايت به معناىارائه طريق و نشان دادن راه مشروط به جهاد نيست، مشروط به اخلاص نيست،خداوند ارائه طريق و نشان دادن راه را براى همه قرار داده است. هدايت در اينجا بهمعناى «ايصال الى المطلوب» است، ما شما را مىگيريم به سرچشمه سعادتمىرسانيم، ما شما را بر دشمن پيروز مىكنيم، ما شما را به مقصود مىرسانيم، ولى ازشما جهاد، تلاش، كوشش در تمام زمينهها، توأم با «فينا»، مسئله اخلاص و از ما همهدايت شما.
اميدوارم كه خداوند توفيق جهاد و خلاص به همه ما بدهد و هدايتش را مشمولما بفرمايد.
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
پايان
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...