• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
  •  متن

  • درس خارج فقه بحث " حج: وقوفين " حضرت آية الله العظمى فاضل‏
    لنكرانى " مد ظله العالى ""
    جلسه نود و هفتم "
    السادس - درك اضطرارى عرفه و اضطرارى المشعر الليلى فان كان صاحب عذر و ترك اختيارى عرفه عن غير عمد صح على الاقوى، و غير المعذور ان ترك اختيارى عرفه عمداً بطل حجه، و ان ترك اختيارى المشعر عمداً فكذلك على الاحوط، كما ان الاحوط ذلك فى غير العمد ايضاً "
    فرض ششم عبارت است از اين كه اگر كسى از وقوف به عرفات، اضطرارىِ عرفه را درك بكند، و از وقوف به مشعر هم اضطرارى مشعر رادرك كند، منتها اضطرارىِ ليلى، چون براى درك اضطرارى مشعر دو نوع اضطرارى هست: يكى اضطرارىِ ليلى براى معذورين، نسأ، مرضى و خائف و امثال اينها، و يكى اضطرارىِ نهارى براى كسى كه وقوف به مشعر از او فوت شده باشد. اين فرض ما در رابطه با قسم اول است، كه حاجى فقط دو اضطرارى را درك كرده، اضطرارىِ عرفه و اضطرارىِ مشعر را، منتها آن قسم ليلىِ اختيارى اضطرارىِ مشعر، فعلاً فرض ما اين است. آيا در اين صورت با درك اين دو اضطرارى حج صحيح است يا نه ؟
    البته بايد ما اين فرض را داشته باشيم كه وقتى مى‏گوئيم كسى اضطرارى عرفه را درك كرد تبعاً اين معنى درآن هست كه اختيارى عرفه را عمداً ترك نكرده باشد و الا اگر كسى عمداً اختيارى عرفه را ترك كرد به لحاظ اينكه وقوف به عرفه براى حج ركن است و اگر كسى ركن را عالماً عامداً ترك بكند، موجب بطلان حج است، لذا بايد فرض را در يك چنين موردى قرار بدهيم كه ترك اختيارىِ عرفه او ناشىِ از تعمد و توجه نبوده و الا اگر عامداً عالماً اختيارىِ عرفه را ترك كرد، همان غروب روز نهم "يكون حجه باطلا " و نوبت به وقوف به مشعر و وقوف اضطرارىِ عرفه نمى‏رسد، قبل از اينها حج او محكوم به بطلان شده و راهى براى اتمام حج صحيح ندارد، لذا خود فرض عبارت است از آنجائى كه آدمى وقوف اختيارىِ به عرفه ازاو فوت شده و فوتش هم لعذر بوده، نه عالماً عامداً.
    حالا كه وقوف اختيارى از او فوت شد،نوبت به وقوف اضطرارىِ عرفه مى‏رسد، فرض كرديم وقوف اضطرارى را درك كرد، كه يك لحظه كافى است، همان شب دهم آمد به عرفات يك لحظه كه وقوف كرد با قصد و نيت و ساير شرائط و خصوصيات، اين وقوف اضطرارىِ عرفه تحقق پيدا كرد،از آنجا به مشعرالحرام‏آمد. در مشعرالحرام كه وارد شد جزو همان طوائف معذورين بود، مثل زن كه يكى از عناوين وقوف اضطرارىِ به مشعر است. چون زن بود لازم نبود كه تا طلوع فجر و بعد طلوع الفجر در مشعر وقوف بكند، تا نيمه‏
    شب على الاحتياط در مشعر وقوف كرد و بعد هم از مشعربه جانب منى‏كوچ كرد، آيا اين حج صحيح است؟ يا اينكه محكوم به بطلان است؟ روى قواعد بايد حكم به صحت اين حج كنيم، براى اينكه مشكلى در رابطه باآن وجود ندارد، نه از نظر وقوف به عرفه و نه از نظر وقوف به مشعر. وقوف به عرفات براى اينكه اين ترك اختيارى مستند به عذر بوده و به دنبال آن وقوف اضطرارىِ عرفات را انجام داده‏است.
    در رابطه با وقوف به مشعر هم لازم نبوده كه تا طلوع فجر و بعد آن بماند، اين جزوآن طوائف معذورين بوده و بر او جايز بوده كه حداكثر تا نيمه شب در مشعر باشد، مختصرى كه از نيمه شب گذشت به جانب منى كوچ بكند.
    لذا اگر زنى كه جزو طوايف معذورين است، اگر اين مسأله براى او پيش آمد، روى قاعده بايد حكم كنيم به اينكه حج او صحيح است و هيچ مشكلى براى او وجود ندارد.
    شبهه‏اى در اينجا هست و آن اين است كه: ظاهراً در مورد ضعفا كه در آن روايتى كه حج رسول خدا (ص) را در حجة الوداع بيان مى‏كرد، كه بسيار مفصل و جامع هست، در آن بود كه رسول خدا اجازه دادند كه ضعفاى قريش يا بنى‏هاشم از مشعر به منى‏كوچ كنند، قبل از آن كه طلوع فجر تحقق پيدا كرده باشد، شبهه اين است كه ظاهر اين است كه اينهائى را كه رسول خدا اجازه دادند به عنوان ضعفا مشعر الحرام را تا آخر شب نمانند،به ذهن مى‏آيد كه اينها اختيارىِ عرفه را درك كرده بودند، در رابطه با آن اضطرارى در كار نبوده، بلكه اختيارىِ عرفه را درك كردند، منتها در باب مشعر رسول خدا چنين ترخيص و اجازه‏اى دادند كه شبهه به اين برمى‏گردد كه آيا اگر كسى اختيارىِ عرفه را درك نكند و بلكه اضطرارىِ عرفه را درك كرده باشد، آيا اين هم جزو طوائفى هست كه ترخيصى نسبت به آن وجود داشته باشد،يا اينكه قدر ميتقن از ترخيص آنهائى است كه اختيارىِ عرفه را درك كردند،به عنوان معذور اضطرارىِ مشعر را درك بكنند و به جانب منى كوچ كنند، اما كسى اختيارىِ عرفه را درك نكرده،آيا مى‏توانيم از اين ترخيص استفاده كنيم؟ يك چنين شبهه‏اى وجود دارد، لكن جواب آن اطلاقات ترخيص نسبت به اين طوائف است، در روايات ديگر كه مى‏گويد "رخص للنسأ والضعفأ "،اينكه تا طلوع فجر و بعد طلوع الفجر در مشعر نمانند، آيا قيدى همراه دارد كه اين ترخيص در آنجائى است كه اينها اختيارىِ عرفه را درك كرده باشند؟، چنين قيدى در ادله ترخيص وجود ندارد، لذا روى قاعده اطلاق بايد بگوئيم اين ترخيص به نحو اطلاق ثابت است،چه كسى اختيارىِ عرفه را درك كرده باشديانه؟ حتى در حجه الوداع هم ما دليلى نداريم كه همه اين ضعفائى كه رسول خدا به سرپرستىِ اسامة بن زيداجازه دادند، از مشعرالحرام كوچ بكنند، همه‏اينها
    اختيارىِ عرفه را درك كرده باشند، شايد بعضى از آنهااختيارىِ عرفه را درك نكردند، بلكه از اضطرارىِ عرفه استفاده كرده‏اند. لذاست كه ما به اطلاق روايات ترخيص مى‏توانيم تمسك كنيم كه زنى كه مى‏تواند بعد از نصف شب از مشعربه منى كوچ كند ،مقيدنيست به آنجائى كه زن اختيارىِ عرفه را درك كرده باشد، اگر اختيارىِ عرفه را هم درك نكرده و از اضطرارى استفاده كرده، اين هم مشمول ادله ترخيص است، اگر مشمول آن شد، روى قاعده چرا حج باطل باشد، چه كمبودى در حج او وجود دارد؟ از عرفه اضطرارى را لعذر درك كرده، از مشعر هم ادله ترخيص به او اجازه داده كه تا طلوع فجر، و بعدآن لازم نيست كه در مشعر بماند، همين مقدار كه تا نصف ليل - آن هم احتياطاً - در مشعر بماند، در رابطه با وقوف به مشعركفايت مى‏كند، لذا روى قاعده آن شبهه هم در مقابل اطلاق ادله ترخيص وجهى ندارد، بلكه بايد به صحت حج حكم كنيم.
    باز همان مسأله اى راكه دو سه بار ذكر شد،اينجا هم با همان احتياط ذكر كردند. كه بنا بر نظر ما احتياط نبود، وآن اينكه اگر كسى عالماً عامداً من غير عذر،در همين فرضى كه اضطرارىِ عرفه را درك كرده، وارد مشعر شد، جزو طوائف معذورين هم نيست، بلكه عالم عامد است، هيچگونه عذرى هم ندارد، لكن قبل طلوع الفجر از مشعر به منى‏كوچ كرد، آيا حج او صحيح است يا نه؟.
    اين همان مسأله قبلى و مفاد روايت مسمع‏است ، و معنائى‏است كه مشهور از آن كردند، و صاحب حدائق هم بر خلاف مشهور از آن استفاده كرد، و ما هم در تفسير روايت مسمع‏حق را به صاحب حدائق داديم، لذا روى نظر مشهور اگر كسى اضطرارىِ عرفه را درك كردبه مشعر آمد، معذور هم نبود لكن قبل طلوع الفجر از مشعربه منى كوچ كرد و برنگشت، روى قاعده‏اى كه آنها از روايت مسمع استفاده كردند حج او صحيح است، و امام (قدس سره) براى اينكه با مشهور مخالفت نكرده باشند، مى‏فرمودند كه على الاحوط حج او باطل است، لكن كه على القاعده- و روايت مسمع هم دلالتى بر خلاف اين قاعده ندارد- حكم مى‏كنيم به اينكه حج اوباطل است.
    اگر كسى اضطرارىِ عرفه را درك كرد و در مشعر عالماً عامداً قبل طلوع الفجر از مشعر كوچ كرد، ما به بطلان حج او حكم مى‏كنيم، حتى اگر اختيارى عرفه را درك كرده باشد، چه برسد به اين كه به جاى اختيارى،اضطرارىِ عرفه را درك كرده، اين روى همان روايت و تفسير آن برمى‏گردد، در حقيقت باز همان تكرار بطل على الاحوط در كلام امام (قدس سره) ملاحظه مى‏شود.
    در فرض هفتم عنوان اين است":
    السابع درك اضطرارى عرفه و اضطرارى المشعر اليومى، فان ترك احد الاختياريين متعمداً بطل، و الا فلا يبعد الصحة و ان كان الاحوط الحج من قابل‏
    لوى استطاع فيه "
    اين همان فرض ششم است با اين فرق كه درآن‏از وقوف به مشعر وقوف اضطرارىِ ليلى را درك كرده بود، اما در فرض هفتم از وقوف به مشعر،اضطرارى يومى را درك كرده،كه همان بود كه از اول طلوع شمس در روز عيد قربان شروع مى‏شود،و منتهاى آن هم عبارت از زوال الشمس است، يعنى يك نصف روز، وقوف اضطرارىِ يومى مشعر هست.
    اگر كسى اين دو نوع وقوف ،اضطرارى عرفه در شب، و اضطرارىِ يومى را از مشعرالحرام درك كرد، بازبايد مثل همان فرض قبل مسأله را اينطور فرض كنيم كه اين آدمى كه دو وقوف اضطرارى را درك كرده،هيچ كدام آن عالماً عامداً ترك نشده باشد، و الا اگر وقوف اختيارىِ عرفه را عالماً عامداً ترك كرد، كه همان اول شب حج او محكوم به بطلان بوده، كما اينكه اگر وقوف اختيارىِ مشعر را عالماً عامداً ترك كرد،باز حج او محكوم به بطلان است.
    نكته‏اى در كلام امام (قدس سره) هست كه بايد به آن توجه بفرمائيد و آن اين است كه امام مى‏فرمايند:كه اگر احد اختياريين را متعمداً ترك كرد بطل، كلمه على الاحوط هم نسبت به مشعر وجود ندارد، فتواخيلى روشن‏است . در باب مشعرچه به نظر مى‏رسد؟ اگر امام مى‏فرمود قبل طلوع الفجر از مشعر كوچ بكند عالماً عامداً، يكون حجه باطلاً على الاحوط، اما اينجا عنوان بطل مطرح است وكلمه على الاحوط هم در رابطه با وقوف به مشعر وجود ندارد، چه نكته‏اى به نظر مى‏رسد؟:نكته‏آن اين است، در رابطه با اختيارىِ عرفه كه بحث نيست، اگر عالماً عامداً اختيارىِ عرفه راترك بكند يكون حجه باطلاً، آنجا عنوان احتياط هم وجود ندارد، اما در ترك وقوف به مشعر جاى احتياط نبود، بلكه آنجائى بود كه كسى وقوف به مشعر را در شب شروع كرده و ساعتها در مشعر مانده لكن قبل طلوع الفجر از مشعر خارج شده، كه امام على الاحوط حكم به بطلان مى‏كرد.
    اما اگر كسى پاى خود را عالماً عامداً به مشعر تااول آفتاب نگذاشت،بطلان آن على الاحوط نيست، على الاقوى است، اين چيزى نيست كه حتى مشهور هم كسى قائل به صحت شده باشد، كه اگر كسى بعد از آن كه از عرفات كه وقوف اضطراريش را درك كرده، راه خود را گرفت‏به مكه رفت، پاى خود را هم در مشعر نگذاشت، نه قبل از نيمه شب، نه بعد از آن ، نه بين الطلوعين، و همه هم عالماً عامداً بود،نمى شودترديد و مناقشه‏اى در بطلان حج اوكرد، زيرا يا ركن بين الطلوعين است، آن را عمداًترك كرده، يا آن طورى كه صاحب جواهر مى‏فرمود مجموع شب و بين الطلوعين است، اين را هم ترك كرده، هرجورى ركن از وقوف به مشعر را فرض بكنيم ،كسى كه از عرفات كوچ كرد،پاى خود را الى طلوع الشمس عالماً عامداً در مشعر نگذاشت، ، در بطلان حج او
    ترديدى نيست.
    پس آن موردى كه امام به صورت احتياط وجوبى مسأله بطلان را مطرح مى‏كرد، آن عالم عامدى بود كه چند ساعتى در مشعر وقوف كرده، لكن قبل طلوع الفجر از مشعر خارج شده، اما آن كسى كه پاى خود رادر مشعرعالماً عامداً نگذاشته الى ان طلعت الشمس، بلا اشكال حتى على المشهورو قول صاحب الجواهر، يكون حجه باطلاً و جاى ترديد در بطلان حج او وجود ندارد، پس علت اينكه ايشان كلمه على الاحوط را نياوردند و فرمودند: ترك احد الاختياريين متعمداً بطل، بدون اينكه عنوان على الاحوطى در كار باشد، نكته‏اش اين بود كه عرض كرديم.
    پس نتيجةً در فرض خودمان كه كسى اضطرارىِ عرفه را درك كرده و از مشعر هم اضطرارىِ يومى را درك كرد، بايد آنجا فرض كنيم كه اين حاجى روز عرفه نرسيد وقوف به عرفات را انجام بدهد، لذا شب آمد به عرفات وقوف اضطرارى انجام داد، از آنجا سرازير شد به طرف مشعر، راه را گم كرد،تا وقوف به مشعر، شب آن و بين الطلوعين هر دو از دست اورفته و طلوع شمس تحقق پيدا كرده، مشعرالحرام به طور كلى از دستش رفته، فقط يك وقوف اضطرارىِ به مشعر يومى براى او باقى مانده كه در اين نيم روز خودش را به مشعر برساند، يك لحظه در مشعر وقوف بكند، به عنوان وقوف اضطرارى، بعد هم به منى بيايد، مشغول انجام‏مناسك منى بشود، آيا حج او صحيح است يانه ؟ كه‏مجموعاً دو وقوف اضطرارى، آن هم عن غير عمدٍ و علمٍ،ترك وقوف اختيارى حاصل شده‏است ، وقوف اضطرارى عرفه وقوف اضطرارى يومى مشعر، كه نيم ساعت شب در عرفات بوده، نيم ساعت هم روز بعد طلوع الشمس در مشعر نيت وقوف كرده، آيا حج او صحيح است يا نه؟
    با دو نوع روايات سر و كار داريم، دسته اى در خصوص همين بحث وارد شده و حكم به صحت مى‏كند، لكن غير از اين ما روايات متعدد و مختلف المفادى داريم كه آنها را هم بايد ملاحظه بكنيم و بعد روى هم رفته ببينيم حكم چيست.
    امروز روايت خاصه‏اى را كه در خصوص بحث ما وارد شده ملاحظه مى‏كنيم، تا به روايات ديگربرسيم . در باب 24 از ابواب وقوف به مشعر، يك روايت در اين باب بيشتر وجود ندارد. شيخ به اسناده عن موسى بن القاسم، عن الحسن بن محبوب، عن على بن رئاب، عن الحسن العطار،نقل مى‏كند و بلا اشكال صحيحه است، " عن ابى عبدالله (ع) قال:( خود امام معصوم (ع) مسأله را مطرح كردند) اذا ادرك الحاج عرفات قبل طلوع الفجر "اگر حاجى عرفات را (نه مشعر را) قبل طلوع الفجر ادراك كند، يعنى شب عيد عرفات را درك كرد، درك عرفات در شب عيد همان است كه ما از آن به وقوف اضطرارىِ به‏
    عرفه‏تعبير مى‏كنيم، براى كسى كه وقوف اختيارى از او فوت شده باشد، اين وقوف اضطرارىِ در شب جانشين آن وقوف اختيارى مى‏شود، پس ولو اينكه كلمه وقوف اضطرارى در روايت مطرح نشده، لكن خود اين عنوان كه حاجى وقوف به عرفات را قبل طلوع الفجر درك كرد، معنائى است كه جز بر وقوف اضطرارىِ به عرفات انطباق پيدا نمى‏كند، "اذا ادرك الحاج عرفات قبل طلوع الفجر " ، وقوف اضطرارى را انجام داد، به جانب مشعر سرازير شد "فاقبل من عرفات " از عرفات‏به جانب مشعر اقبال كرد، براى اينكه وقوف به مشعر را درك بكند، لكن "و لم يدرك الناس بجمع "نتوانست مردم را در مشعر درك بكند، چطور؟ "و وجدهم قد افاضوا " ديد كه مردم همه از مشعرالحرام كوچ كردند و رفتند، خوب كى مردم از مشعرالحرام كوچ مى‏كنند و مى‏روند؟ لابد زمانى وارد شده كه طلوع شمس تحقق پيدا كرده، براى اينكه هنگام طلوع شمس ديگر مردم از مشعر به جانب منى كوچ مى‏كنند، امام مى‏فرمايد:"فليقف قليلاً بالمشعر الحرام " مقدار كمى به مشعرالحرام وقوف بكند، كه با نيت و خصوصيات معتبره در آن ، " وليلحق الناس بمنى و لا شئ عليه " به مردم در منى ملحق بشود و اعمال منى را انجام بدهد "و لا شئ عليه " مشكلى وجود ندارد.
    پس اين روايت خاصه‏اى است كه در خصوص مانحن فيه وارد شده، و حكم مى‏كند كه وقوف اضطرارىِ به عرفه با وقوف اضطرارىِ به مشعر كه مقصود وقوف اضطرارى يومى مشعر است، موجب صحت حج است و لا شئ عليه، يعنى مشكلى و كفاره‏اى به عهده او نيست، بلكه حج او صحيح است، لكن عرض كردم كه يك سرى روايات ديگرى را در اين باب بايد ملاحظه بكنيم، آنها را فردا ذكر مى‏كنيم ان شأالله.
    پايان