• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
  •  متن

  • درس خارج فقه بحث " حج: طواف " حضرت آية الله العظمى فاضل لنكرانى‏
    "مد ظله العالى ""
    جلسه چهارم "
    در ادامه شرط چهارم فرمود "ولو طاف من داخله (حجر) بطل طوافه و تجب الاعادة ولو فعله عمدا فحكمه حكم من ابطل الطواف عمدا كما مر ولو كان سهوا محكمه حكم أبطال الطواف سهوا ولو تخلف فى بعض الاشواط فالاحوط اعادة الشوط و الظاهر عدم لزوم اعادة الطواف و ان كانت احوط":
    بعد از آنكه كسى بر حسب روايات معتبره و فتاوى ثابت شد كه حجر بايد داخل در طواف باشد. حالا اگر كسى حجر را از طواف خارج نمود و از داخل حجر، اشواط هفتگانه را انجام داد، ظاهرا بايد همه 7 شوط را اعاده كند چون اين طواف باطل شده است، اگر طواف را عمدا داخل حجر انجام داد حك اين طواف مثل حكم طواف كسى است كه عمدا طوافش را باطل كرده باشد و اگر سهوا طواف را اينگونه انجام داد حكمش مثل حكم آن طوافى است كه سهوا باطل شده باشد و اگر در بعضى شوطها تخلف از شرائط كرده باشد بايد همان شوط را دوباره بجاى آورد و ظاهرا اعاده طواف لازم نيست اگر جه احتياط در اعاده طواف است اين بحث از اركان بودن طواف براى حج و عمره مفصلا ذكر شد، و در روايت وقتى از امام (ع) سئوال شد از سهوى يا عمدى و از جهل و نسيان سئوال نشد و امام استفصال نفرمود و از اين جزئيت مطلقه بودن طواف از خارج حجر فهميده مى‏شود و بين علم و جهل و عمد و سهو فرق نمى‏كند و روايات هم اطلاق داشتند كما اينكه فتاوى هم فرقى قائل نشدند. و مهم اينجاست كه اگر كسى يك شوط را كه از هر يك از اشواط هفتگانه باشد مختصرا بجاى آورد يعنى حجر را در طواف داخل نكرد حكم آن چيست؟
    ابتدا بر حسب كلمات علمأ كه بعنوان فتوى چهار احتمال استفاده مى‏شود:
    احتمال اول: احتياط اقتضا مى‏كند كه اشواط هفتگانه را باطل و اعادة آنرا لازم بدانيم.
    احتمال دوم: مجموع آن ظوطى كه داخل حجر بجا آورده شد باطل باشد و لازمه‏اش اين است كه اين يك شوط را از حجر الاسود شروع و به آن ختم كند، البته لازمه اين احتمال اين نيست كه طواف از حجر تا حجر اشكال داشته باشد ولى طاهر اين است كه وقتى داخل حجر شد طواف از حجر تا حجر باطل باشد چون لازمه شوط صحيح اين است كه از حجر شروع و به همانجا ختم شود.
    احتمال سوم: احتمالى است كه به ذهن هم نزديك است و آن اينكه اين تكه از حجر تا حجر داراى مشكل نباشد و مشكل از حجر به بعد است كه باطل مى‏باشد و در مقام جبران بايد از حجر شروع كند تا به حجر ختم كند نه اينكه‏
    دوباره از حجر شروع و به حجر ختم كند كه در ابتداى كلام جواهر آمده است.
    احتمال چهارم: تفصيل قائل شدن بين اشواط است به استثنأ تعليلى كه در بعضى روايات كه درباره عروض حدث و حيض آمده، مى‏باشد كه بياييم آن علت را توسعه بدهيم كه آن علت در ما نحن فيه جريان دارد، به اينصورت كه اين فرد اگر قبل از اتمام شوط چهارم طواف را از داخل حجر انجام داده مجموعه طواف او باطل مى‏شود ولى اگر در اشواط بعد از شوط چهارم اين امر اتفاق افتاد فقط همان شوط را اعاده كند خوب از سه روايت ديروز بضميمه يك روايت غير معتبره ديگر استفاده مى‏شود كه اگر كسى از داخل حجر طواف كند، طواف او مجزى نيست ولى همان روايات براى بحث امروز هم قابل دقت مى‏باشد.
    جلد 9 وسائل باب 31 از ابواب طواب: كه بوسيله اطلاق روايت اول و ترك استفصال از جانب امام مى‏شود احتمال چهارم را جواب داد و فقط در روايت چهارم اين باب از شوط سابع بحث شد و در جاى ديگر فرقى بين اشواط ذكر نشده استفاده از روايت اول باب 31 كه از حلبى نقل شده، خوب در اين روايت آمده كه يك شوط را از داخل حجر انجام داد، و تحقق يك شوط هم از حجر تا حجر مى‏باشد و ملاك شروع طواف از چه مكانى باشد به قصد من و شما نيست بلكه تعبدا از حجر تا حجر است و ظاهر عبارت كه همان شوط را اعاده كن يعنى تمامى يك شوط را كه از حجر تا حجر است اعاده كن و قبلا گفته شد كه اگر يك يا دو گام را با حركت اختيارى انجام نداده بايد همان گام را اعاده كند و امام هم فرمود اگر دو گام را پشت به كعبه و يا رو به كعبه انجام داد همان را دوباره با شرائط صحيح انجام دهد ولى اين روايت مى‏گويد اگر چه تخلف طائف از حجر شروع شده ولى اعاده بايد از حجر تا حجر باشد و در روايت صدوق بجاى "يعيد ذلك الشوط"،"يعيد الطواف الواحد"آمده ولى اگر آن صفت واحد نبود، استظهار مى‏شد كه همه طواف را بايد اعاده كند حالا با اين وصف واحد معلوم مى‏شود كه منظور يك طواف است كه بايد اعاده شود و ظاهر يك طواف هم اين است كه مجموعه يك شوط كه از حجر تا حجر مى‏باشد را بايد اعاده كند و اين ظهور هم عرفى است كه اولا اعاده طواف لازم نيست بلكه مقصود اعاده شوط است نه همه طواف و ثانيا فرقى بين اشواط وجود ندارد چه شوط اول كه قبل از جهارم است و يا ظوط پنجم كه بعد از چهارم است، استفاده از روايت دوم همين باب 31 كه از حفس بن البخترى نقل شده، ولى صحيحه حفص از يك شوط بحث نمى‏كند بلكه مى‏گويد در حال طواف، اختصارا در حجر طواف كرد در حاليكه بايد حجر را داخل طواف خود مى‏نمود، يا بايد گفت در همه اشواط حجر اسماعيل را از طواف خارج كرد و يا گفته شود كه روايت اطلاف دارد هم مجموعه اشواط را در
    داخل حجر بجا آوردن شامل مى‏شود و هم بعضى اشواط را شامل مى‏شود، بعد امام (ع) در جواب فرمود:"يقضى ما اختصر من طوافه"كه دو احتمال دارد احتمال اول: من بيان از (ما) موصوله باشد و اگر قائل به اطلاق روايت شديم‏
    :كه بالا ذكر شد بايد طائف ولو يك شوط را از داخل حجر بجا آورده باشد بايد همه اشواط سبعه را اعاده كند ولى اين احتمال اكل از قفاست چون اگر همه طواف را براى اعاده در نمظر داشت مى‏فرمود:"يقضى طوافه"نه "نه اختصر ما من طوافه."
    احتمال دوم:"مِن"متعلق به ما اختصر است يعنى آن مقدار از طواف كه داخل حجر انجام شد را بايد اعاده كند و لذا در كلام جواهر آمده كه از حجر تا حجر طواف اشكال ندارد بلكه اگر دقيقتر حساب كنيم چند مترى كه بايد در خارج از حجر طى مى‏كرد آن چند متر را اعاده كند ولى اين احتمال قابل اعتنأ نيست ولى يقضيها اختصر را يعنى از اول حجر اسماعيل (ع) ورود آن و ركن يمانى و تا حجر الاسود را على القاعده كه محكوم به بطلان است بايد اعاده كند و مشكل از حجر تا حجر بود كه حل شد و نبايد قضأ كند، پس اين روايت اختصاص دارد به مجموعه طواف و يا اطلاق دارد كه اگر مجموعه طواف را از داخل حجر طواف كرد بايد همان مقدارى را كه از داخل حجر طواف كرد قضأ كند و اگر اين معنى در شوط 5 اتفاق افتاد كسى خيال نكند كه از حجر تا حجر الاسود را بايد اعاده كند لازمه آن بطلان شوط ششم است چون عنوان اوليت و ثانويت در اشواط معتبر نيست ولى روايت سوم اين باب كه از معاوية بن عمار نقل شده اين ظهور دارد كه اگر طواف كننده همه 7 شوط را در داخل حجر بجا آورد بايد همه اشواط سبعه را اعاده كند البته با قرار دادن حجر اسماعيل (ع) را در طواف خودش، ولى احتمال دارد كه عبارت "من اختصر فى الحجر الطواف"هم مجموعه طواف هفتگانه و هم شوط را در بر مى‏گيرد چون در روايات از شوط به طواف هم تعبير شده است در اينصورت (فليعد) غير (يقضى ما اختصر) مى‏شود و ظهور اين روايت از روايت حلبى حديث يك باب 31 بيشتر است كه دارد از حجر تا حجر اعاده شود و يك فرق هم دارند و آن اينكه روايت حلبى شوط را منصوص كرده بود ولى روايت بن عمار همچنين ظهورى ندارد كه شامل يك شوط هم بشوط و حاصل بهره بردارى از روايات، انشأ الله فردا بيان خواهد شد.
    پايان