پنج شنبه 13 ارديبهشت 1403 - 21 شوال 1445 - 2 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج فقه
>
کتاب طواف حج (آیت الله فاضل لنکرانی (ره))
>
جلسه 36
متن
درس خارج فقه بحث " حج: طواف " حضرت آية الله العظمى فاضل لنكرانى
" مد ظله العالى ""
جلسه سى و ششم "
عرض كرديم كه از آيه شريفه "و اتخذوا من مقام ابراهيم مصلى"به ضميمه بعضى از رواياتى كه به عنوان بيان و تفسير آيه وارد شده است روى هم رفته اينطور استفاده شد كه صلاة طواف بايد خلف المقام باشد، لكن نه مطلق خلف المقام، خلفى كه عنوان كلمه عند و نزديك بودن مقام در آن مطرح هست، و الا مطلق الخلف اين كفايت نمىكند، اين در صورت تمكن بود، اما در صورت تعذر دو فرض وجود دارد: يك فرض اين است كه عنوان عند و كلمه عند صادق است لكن عنوان خلف تحقق ندارد، مثل اينكه كسى در طرف يمين يا يسار مقام نماز بخواند طورى كه صدق كند كه صلى عند المقام و علت صلاتش هم اين باشد كه چون خلف المقام متعذر و غير ميسور است، لذا عند المقام را از طرف يمين يا از طرف يسار اتخاذ مىكند، براى خاطر اينكه طرف قدام كه جلوى مقام بايستد همانطورى كه در ذهن همه متشرعه اعم از شيعه و غير شيعه هست نماز طواف را نمىشود جلوى مقام كسى بخواند، ولو اينكه كلمه عند هم صادق باشد، ولو وصل به مقام هم باشد، لكن جلوى مقام نمىشود نماز طواف خوانده شود، اما در طرف يمين و در طرف يسار آنهم در صورتى كه خلف متعذر باشد، و راهى براى صلاة خلف وجود نداشته باشد، اينجا حكم كنيم به اينكه روى قواعد مسئله به اين ترتيب است: بگوئيم درست است كه اطلاق عند المقام به روايات صحيحهاى كه مسئله خلف را دلالت مىكرد، مخصوصاً صحيحه معاوية بن عمار كه با كمال صراحت مىگفت "و جعله اَماماً"يا "اِماماً"بايد مقام ابراهيم به عنوان "اَمام"يا بعنوان "اِمام" براى مصلى اتخاذ شود، (مصلى بصلاة طواف). حالا نكته فنّى اين است كه اين "واجعله اماماً"در چه محدودهاى آيه شريفه را تقييد مىكند؟ آيا تقييدش به نحو اطلاق است يا تقييدش در صورت تمكن است؟ اينكه مىگويد بايد مقام ابراهيم را اَمام قرار بدهى و اطلاق آيه شريفه با اين واجعله اِماماً يا اَماماً تقييد پيدا مىكند آيا اين تقييد تقييد مطلق است؟ يعنى غير از اين راهى ندارد. يا بايد مقام ابراهيم اَمام قرار گيرد و يا ديگر مقام ابراهيم كنار مىرود و اصلاً حسابى براى مقام ابراهيم باز نمىشود؟ آيا تقييد به وجعله اماماً اينقدر وسعت دارد و اينقدر قوت دارد كه مىگويد كه مقام ابراهيم "اِما ان يقع امامك"در صورت تمكن "و فى صورة عدم التمكن ديگر مقام ابراهيم هيچ ملاك و معيار نيست. اگر معناى واجعله اماماً در مقابل اطلاق آيه شريفه اين باشد معنايش اين است كه اگر نشد مقام ابراهيم امام يا امام قرار گيرد، ديگر طرف يمين و يسار هم بدرد نمىخورد، ولو انسان در طرف يمين و يسار وصل به مقام هم باشد،
اينقدر نزديك به مقام باشد، لكن چون مقام عنوان اِمام و اَمام ندارد روى تعذر ديگر حساب مقام ابراهيم بكلى از بين مىرود. آيا اين مقدار ما دايره تقييد را قوى و موسع مىبينيم يا اينكه خير ظاهرش اين است كه در صورتى كه تو قدرت دارى مقام ابراهيم را اِمام و اَمام قرار بده، اما حالا اگر متعذر شد، آن اطلاق آيه شريفه كه روى عند تكيه مىكرد، عند المقام بايد صلاة واقع شود او بقوة خودش باقى است، لذا اگر خلف متعذر شد با توجه به عنوان عند مىگوئيم كه عند را شما حفظ كنيد مسئله خلف كنار مىرود، شما يمين يا يسار را اختيار كنيد و آنوقت نتيجهاش اين مىشود كه اگر كسى على اى حال صلاتش عند المقام است، لكن در درجه اول بايد اين عند در رابطه با خلف پياده شود، خلف تقدم دارد كه هم عنوان عند صادق است و هم خلف در كار است، اما اگر ديديم كه مسئله خلف با عنوان عند قابل جمع نيست، اگر بخواهيم عنوان عند را رعايت كنيم ديگر خلف براى ما متعذر و غير ميسور است آيا در اينجا بايد چه بگوئيم؟ بايد بگوئيم ديگر حساب مقام ابراهيم و معيار بودنش بطور كلى از بين مىرود، براى خاطر تعذر خلف يا اينكه خير حالا كه خلف متعذر است لكن عنوان عند امكان دارد خوب مسئله تقييد به خلف مربوط به صورت تمكن است، اما حالا كه غير متمكن شد لكن عنوان عند بايد رعايت شود "من طرف اليمين او من طرف اليسار"بعد از آنكه اجماع قائم بر اينكه جلوتر از مقام ولو پشت انسان وصل به مقام هم باشد، آن بدرد نمىخورد و كفايت نمىكند در صلاة طواف كسى يمين و يسار را بگذارد و يا حتى آنجاهاى دور دست خلف را بگذارد و بيايد پشت كند به مقام ابراهيم و وصل به مقام ابراهيم نماز بخواند اين از نظر فتوا و عمل هم مسلم باطل است، هيچ ديده نشده كه يك حاجى مسلمانى اعم از شيعه و سنى اين نماز طوافش را جلوى مقام بخواند و پشت به مقام كند و نماز طواف را انجام دهد، به نظر مىرسد كه مطلب همين است، يعنى روايات داله بر خلف در مقام تقييد آيه شريفه كه عنوان عند را مطرح كرده است مىباشد و ما به اين نتيجه رسيديم كه اين "و اتخذوا من مقام ابراهيم"در حقيقت معنايش "و اتخذوا عند مقام ابراهيم مصلى"است نتيجه بحثهاى گذشته اين بود، حالا روايات خلف اين اطلاق را تقييد مىكند اما در تقييد ديگر خيلى توسعه ندارد و تقييدش در يك محدوده است و آن صورة التمكن است اما "اذا لم تتمكن من الخلف"اصل مسئله به قوت خود باقى است كه بايد صلاة عند المقام باشد، منتهى خلف متغذر است و مسئله يمين و يسار مطرح مىشود، آنوقت ديگر يمين و يسارش ديگر هيچ ترجيحى احد طرفين بر ديگرى ندارد، اينطور نيست كه يمين ترجيحى بر جانب يسار يا جانب يسار ترجيحى بر جانب يمين داشته باشد، لذا در اين فرض تقريباً مسئله به اين كيفيتى كه عرض كرديم انسان مىتواند استظهار كند،
اما مشكل آنجائى است كه اصلاً بطور كلى صلاة عند المقام بر آن متعذر است، عنوان عند همانى كه در آيه شريفه اخذ شده است و ما آيه شريفه را با فهم ناقص خودمان معنا كرديم كه "و اتخذوا من مقام ابراهيم مصلى"يعنى "عند مقام ابراهيم مصلى"حالا اگر موردى شد كه اين عنوان عند متعذر است هم از خلف عنوان عند تحقق ندارد و هم از يمين و يسار و هر طرفى كه شما بخواهيد بايستيد اينقدر جمعيت و ازدحام زياد است كه صدق نمىكند كه صلاة شما عند المقام است، آيا در اينجا چطور است كه دست اين نماز كننده طواف از اصل عنوان مأخوذ در آيه كوتاه است، از عند مقام ابراهيم بطور كلى دستش كوتاه است، هم خلف و هم يمين و هم يسار، آيا در اينجا مسئله خلف با اينكه عنوان عند وجود ندارد، يك ترجيحى بر مسئله يمين و يسار دارد؟ يا اينكه خير حالا كه عند المقام نشد ديگر چه فرقى مىكند بين خلف و بين يمين و يسار؟ آيا مسئله خلف در اين فرض هم رجحانى براى او وجود دارد؟ اين چيزى است كه ما از روايات و آيه شريفهاى كه خوانديم نمىتوانيم استفاده كنيم، اما از آن روايتى كه در انتهاى بحث خوانديم و عرض كرديم كه در آن دقت بفرمائيد، از اين روايت بايد حكمش را استفاده كنيم: روايت اين بود كه عرض كرديم دو طريق دارد: طريق شيخ در تهذيب ضعيف است اما طريق كلينى در كافى يك طريق صحيحى بود و در حقيقت روايت روايت معتبره است، روى آن طريق كافى عبارت اين بود "حسين بن عثمان قال رأيت ابا الحسن موسى عليهالسلام يصلى ركعتى طواف الفريضه به حيال المقام قريباً من ضلال المسجد"حالا در آن نقلش دارد "لكثرة الناس"ولى در اينجا خود مناسبت حكم و موضوع همين معنا را اقتضا مىكند كه خوب اگر ازدحام و جمعيت زيادى نبود و نباشد اينطور نيست كه امام معصوم برود يك جاى دور دستى را انتخاب كنند بدون اينكه در اين جاهاى جلوتر هيچگونه مانعى وجود داشته باشد، پيداست كه اين عمل ايشان براى اين بوده كه ازدحام زياد بوده و نمىشده كه ايشان جلوتر بايستند و نماز طواف را بخوانند، لكن بحث اين است كه "قريباً من ضلال المسجد"يعنى آن قسمتهاى مسجد كه مسقف است و سايه دارد، فى زماننا هذا با اين توسعهاى كه مسجد الحرام پيدا كرده است، اگر كسى بخواهد نزديك اين قسمتهاى مسقف مسجد الحرام در همان ناحيهاى كه مقام ابراهيم هم قرار گرفته بايستد خيلى فاصله هست و خيلى دور از مقام ابراهيم قرار مىگيرد، اما در زمان موسى بن جعفر عليهمالسلام كه مسجد اين مقدار توسعه نداشته و عرض كردم كه ما در اولين سالى كه حج مشرف شديم كه سال 56 شمسى بود در همان سال هم هنوز سردر باب بنى شيبه در داخل مسجد الحرام محفوظ نگه داشته شده بود و وقتى كه انسان حساب مىكند مىفهمد مسجد الحرام جاى نسبتاً كوچكى بوده، شايد 15 اين
مقدارى كه الان هست از اين هم كوچكتر بوده و حتى در آن سالى كه ما مشرف شديم حتى داخل مسجد الحرام اينطور نبود كه همه مسجد مفروش با سنگ و امثال ذلك باشد، بلكه يك قسمتهاى زيادى بصورت باغچه مانند در آن همين خاكهاى ريز و شنهاى ريز بود كه انسان از آن پياده روهائى كه در وسط اين باغچهها ايجاد كرده بودند عبور مىكرد، اين حالا در ازمنه بعدى اين مسائل بوجود آمده و تمام اينها را با سنگهاى مخصوص مفروش كردهاند و آن باغچههائى كه اكثراً هم يك نوع آلودگىهاى نجاستى وجود داشت بحمد الله آنها را از بين بردهاند، بحث اين است كه مىگويند موسى بن جعفر عليهالسلام پشت مقام ابراهيم نزديك آن جاهاى مسقف مسجد الحرام ايستاده بودند و نماز مىخواندند شبهه اصلاً اين است كه آيا آنجائى كه ايشان نماز مىخواندند در آن زمان اين كلمه عند بر آن صادق بوده است يا خير؟ فى زماننا هذا اگر كسى بيايد نزديك اين قسمتهاى مسقف نماز بخواند اين ليس عند المقام است و خيلى روشن است كه عنوان عند المقام مطرح نيست، اما در زمان موسى بن جعفر عليهمالسلام هم اينطور بوده يا خير؟ يا اينكه احتمال قوى مىرود كه همان نزديك سايهبانها و جاهاى نزديك مسجد الحرام هم به لحاظ كوچك بودن مسجد الحرام همان هم عنوان عند المقام داشته، اگر روايت اينرا بخواهد بگويد اين روايت چيز اضافهاى بر حرفهاى گذشته ما ندارد چون همانجائى كه ايشان نماز مىخواندند روى اين احتمال هم "كان عند المقام"و هم "كان خلف المقام"خوب بحثى ندارد، ما هم گفتيم در صورتيكه تمكن داشته باشد كه هم عنوان عند را رعايت كند و هم عنوان خلف را رعايت كند در درجه اول همين معنا متعين است بايد هر دو جهت را فى صورة التمكن رعايت كند، اما اگر فرض كنيم كه اين عمل امام معصوم عليهالسلام خلف المقام بوده است لكن عند المقام نبوده است، به لحاظ اينكه فاصله بين مقام و بين قسمتهاى مسقف زياد بوده است و در نتيجه وقتى كه امام معصوم نزديك جاى مسقف مىايستادند تبعاً ديگر عنوان عند المقام تحقق نداشته است، خوب ما از اين روايت استفاده مىكنيم، اگر روى اين احتمال كه اگر عند المقام نشد خلف المقام جايز است اما خلف المقام هم تعيّن دارد اينرا از كجا استفاده كنيم؟ خوب امام معصوم وقتى كه ديد عند المقام نمىشود و بايد خارج از دائره عند المقام باشد، من الممكن كه خودش را مخيير مىديد بين اينكه خلف بايستد يا يمين يا يسار بايستد خوب امام در خلف ايستاد، بالاخره در سه جا كه نبايد نماز خواند، يكجا بايد نماز طواف انجام شود، مخصوصاً با توجه به يك نكتهاى كه من مكرر عرض مىكردم در روايات بايد به اين نكات انسان خيلى توجه كند، آن نكته اين است كه يكوقت فعل امام معصوم را امام معصوم ديگرى نقل مىكند، فرض كنيد، على بن موسى الرضا عليهمالسلام در اين
جريان عمل پدرشان را نقل مىكرد اين يك حساب دارد، اما يك وقت است كه راوى دارد عمل امام را نقل مىكند و اين دوتا با هم فرق مىكند، آنجائى كه اين روايت كننده امام ديگر باشد و هدفش از نقل و حكايت بيان حكم باشد، آنجا يك آثارى بر آن بار است، چه بسا بشود به اطلاقش تمسك كرد، مثلاً اگر حضرت رضا اين جريان را نقل مىفرمودند و غرض حضرت رضا از نقل بيان حكم بود، ما از اين استفاده مىكرديم كه در صورتى كه عنوان عند هم متعذر باشد، عنوان خلف تعيّن دارد، يعنى اذا دار الامر بين اينكه در بيست مترى يمين يا بيست مترى يسار يا در بيست مترى خلف بايستد خلف تعيّن دارد، به لحاظ نقل حضرت رضا و با توجه به اينكه هدفشان از نقل بيان حكم است نه اينكه بخواهند يك قصهاى بگويند و رد شوند، اينجا مىشود يك مطلبى را از آن استفاده كرد، اما اگر حاكى و ناقل جريان يك راوى است بنام حسين بن عثمان، مىگويد كه من ديدم موسىبن جعفر عليهمالسلام در بيستمترى پشت مقام ايستاده بودند و نماز مىخواند و ما هم فرض كرديم كه اين بيست مترى از دائره عند المقام خارج است، از كجاى اين ما استفاده كنيم اينجا كه خارج از دايره عند المقام است اين خلف ترجيح دارد بر يمين و يسار؟ خير ممكن است هيچ ترجيحى نداشته و يمين و يسار و خلف هم مساوى بودهاند لكن خوب لازم نبوده كه سه نماز طواف خوانده شود، يك نماز طواف واجب است و امام هم اين نماز طواف واجب را خلف المقام خواندند، اينكه خلف تعيّن داشته باشد چون راوى غير معصوم است و دارد حكايت فعل را مىكند و حكايت هم از كسى است كه ليس من شأنه بيان الحكم بل هو راوٍ فقط و حاكٍ فقط، خوب ما بيش از اين استفاده نمىكنيم كه مىشود آنجائى كه عند المقام ممكن نشد ما در خارج از دائره عند المقام نماز بخوانيم، اما حالا كه صحبت خارج از دائره شد آيا اينجا هم خلف تقدم بر يمين و يسار دارد، اين را ديگر ما از اين روايت هرچه در آن دقت كنيم و از آن احتمال اول صرفنظر كنيم نمىتوانيم استفاده كنيم.
در نتيجه يك دليلى كه دلالت كند بر اينكه در خارج از دائره عند المقام باز مثل داخل در دائره، مسئله خلف نسبت به يمين و يسار يك رجحان و اولويتى دارد تنها راهى كه ما بخواهيم از آن استفاده كنيم همين روايت حسين بن عثمان است و با توجه به اين خصوصياتى كه عرض كرديم ما نمىتوانيم از اين روايت استفاده كنيم، آيا بيننا و بين وجداننا ما مىتوانيم گردن اين روايت بگذاريم كه اذا دار الامر بين الخلف و بين اليمين و اليسار، الخلف مقدم على اليمين و على اليسار و يجب علينا اينكه در خارج از دائره عند المقام هم مسئله خلف را مقدم بر مسئله يمين و يسار قرار بدهيم از اين روايت انصافاً اين معنا استفاده نمىشود، البته خوب كسى بخواهد احتياط را رعايت كند خوب
مقتضاى احتياط اين است كه هر كجا كه كلمه خلف مطرح است، چه در داخل دائره مقام باشد يعنى عند المقام و چه خارج از دايره عند المقام باشد از روى احتياط مسئله خلف تقدم دارد، اما دليلى بخواهد در اين فرض اين معنا را دلالت كند دليل قائم بر اين معنا نشده است، لذا عبارت ايشان هم اين است: در عبارت تحرير مىفرمايد كه "ولو لم يمكنه ان يصلى عند"اگر از عنوان عند بطور كلى دستش كوتاه شد، خوب "يختار الاقرب من الجانبين و الخلف و مع التساوى يختار الخلف"مىفرمايد هر كدام نزديكتر است آنرا بايد اتخاذ كرد كه اينهم با توجه به اينكه كلمه عند ديگر امكان ندارد، مىافتد در همان قاعده الميسور لا يسقط بالمعسور كه بعضيها به آن تمسك كردهاند و قدم به قدم پيش رفتهاند، گفتهاند الاقرب فالاقرب والاقرب را بايد ملاحظه كرد در حاليكه در خود آيه شريفه آن مقدارى كه ما از آيه استفاده كرديم، همان عند مقام ابراهيم است و شما هم فرض كرديد كه لو لم يمكنه ان يصلى عند، آنيكه آيه مىگويد براى او مقدور نيست، ازدحام جمعيت نمىگذرد كه اين مفاد آيه پياده شود، خوب اگر نشد مفاد آيه پياده شود، به عبارت ديگر اگر بيست مترى مقام ابراهيم ديگر خارج از عند المقام شد، آيا بيست و يك مترى تقدم بر بيست و دو مترى دارد اين تقدمش را ما از كجا استفاده كنيم؟ آنچه در اينجا معيار بود آيه بود، آيه هم عند مقام ابراهيم مىگفت و شما هم فرض كرديد كه عند مقام ابراهيم متعذر است، خوب حالا كه عند مقام ابراهيم متعذر شد ديگر حالا قدم به قدم الاقرب فالاقرب والاقرب را بايد ملاحظه كرد، گفتيم قرار مىگيرد در قاعده الميسور لا يسقط بالمعسور و امثال ذلك و آن قاعده همانطورى كه در اصول ملاحظه كرديد اصلاً منابع و مدارك قاعده الميسور يك منابع ضعيف و مدارك غير معتبر است و چنين قاعدهاى بعنوان يك قاعده شرعيه نمىتواند مطرح باشد.
عمده اين فرض است: مىفرمايد "ولو كان الطرفان اقرب من الخلف لكن خرج الجميع عن صدق كونها عند"همه مشتركند در اينكه از دائره عند المقام بيرونند، لكن يكى طرفان در بيست و يك مترى و دو مترى قرار گرفتند اما خلف در بيست و پنجمترى قرار گرفته است، ايشان مىفرمايد "لا يبعد الاكتفأ بالخلف"اكتفأ به خلف بعيد نيست، به لحاظ اينكه ديگر دليلى نداريم بر اينكه الاقرب فالاقرب مطرح است، نه اينكه دليل داريم بر اينكه خلف اولويت دارد، اولويتى در اين صورت براى خلف مطرح نيست، مگر اينكه روايت حسين بن عثمان را الى احد الاحتمالين حمل كنيم و دليلى هم قائم نشده بر اينكه روايت بر يكى از آن دو احتمالى كه ما عرض كرديم حمل شود "لكن الاحوط اتيان صلاة اخرى فى احد الجانبين مع رعايت الاقربيه"مىفرمايد اين كسى كه مثلاً در فاصله 25مترى خلف نماز خوانده در حاليكه طرف يمين و
يسار يك فاصله بيست و دو مترى دارند و سه متر فاصلهشان با طواف كمتر است احتياط كند اين احتياط مستحبى است و اين است كه اگر كسى نمازش را خلف المقام در 25مترى خواند يك نمازى هم در يمين و يسار با رعايت اينكه كدام يك از اينها تقدم و قرب بيشتر نسبت به مقام ابراهيم دارد يك چنين احتياطى را رعايت كند، اما اين احتياط احتياط مستحبى است، براى اينكه بعد از فتواى به "لا يبعد الاكتفأ بالخلف"ذكر شده است".
لكن والاحوط اعادة الصلاة مع الامكان خلف المقام لو تمكن بعدها الى ان يضيق وقت السعى"اين والاحوط ذيل كلام ايشان بعيد نيست كه به همه بحثهاى قبلى ايشان بخورد و آن اين است كه اگر كسى صلاة عند المقام بر او متعذر شد و آمد و خلف غير عند المقام نماز خواند لكن بعد از آنكه نماز خواند و مسئله نماز تمام شد، ديگر ديد كه پشت مقام ابراهيم خلوت شده و ديگر مىتواند بيايد در دائره عند مقام و خلف المقام نماز بخواند، در اينجا ظاهرش اين است كه ايشان يك احتياط وجوبى مىكنند براى اعاده نماز طواف و دائره اين احتياط را هم توسعه مىدهند، توسعه تا اين مقدار است كه كسى كه نماز طوافش را در يك فاصله دورترى خوانده است فوراً نرود سراغ سعى صفا و مروه، تا آنجائى كه امكان دارد و وقت اجازه مىدهد براى سعى بين صفا و مروه كه بعداً هم خواهيم خواند كسى كه نماز طوافش را خواند لازم نيست كه بلافاصله برود سعى بين صفا و مروه را انجام دهد بلكه تا شب مىتواند اين سعى خود را تأخير بياندازد، حالا ايشان مىفرمايد تا آنجائى كه مىشود سعى را تأخير بياندازد و وقت سعى وسعت دارد ايشان بايد مترصد باشد و ببيند اين نمازى كه در فاصله دورتر و خارج از دائره مقام خوانده اگر جمعيت به او اجازه دادند و يك نماز خلف مقام بخواند و بعد برود سراغ سعى صفا و مروه، اما اگر ديد كه جمعيت به او هيچ اجازه نمىدهند و هيچ خلف المقام در دائره عند المقام خلوت نمىشود اين ديگر لازم نيست ولو احتياطاً نماز را اعاده كند بلكه برود سراغ سعى بين صفا و مروه و اعمال ديگرى كه بدنبال سعى بين صفا و مروه هست. تا بعد ان شأ الله.
پايان
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...