جمعه 21 ارديبهشت 1403 - 29 شوال 1445 - 10 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج فقه
>
کتاب طواف حج (آیت الله فاضل لنکرانی (ره))
>
جلسه 184
متن
درس خارج فقه بحث " حج " حضرت آية الله العظمى فاضل لنكرانى " مد
ظله العالى " "
جلسه يكصد و هشتاد و چهارم "
مسئله 5 كه در حقيقت آخرين مسئله اين باب است، مىفرمايند: " يحل للمحرم بعد الرمى و الذبح او الحلق او التقصير، كل ما حرم عليه بالاحرام، الا النساء و الطيب و لا تبعد حليه الصيد ايضا، نعم يحرم الصيد فى الحرم للمحرم و غيره لاحترامه " .
بحث در اين است كه بعد از آنكه حلق يا تقصير محقق شد، اين حاجى از احرام خارج مىشود منتها به اين كيفيت كه اكثر محرمات احرام بر او حلال مىشود، مگر سه مسئله: يكى مسئله نساء است كه به نظر علماء اماميه، حليت نساء بلااشكال و لا خلاف توقف بر طواف نساء دارد كه بعدا ان شاء الله صحبت مىشود.
غير از مسئله نساء يكى مسئله طيب است و يكى هم مسئله صيد احرامى است، چون صيد دو عنوان دارد، صيد احرامى يعنى آنكه از محرمات احرام شناخته مىشود، از همان وقتى كه محرم به احرام حج شد در مكه، صيد احرامى بر او حرام مىشود، يكى از محرمات احرام، صيد است. اين صيد احرامى دو خصوصيت دارد، يكى اينكه بر محرم اين صيد حرام است، يكى اينكه فرقى هم بين حرم و غير حرم نمىكند، در عرفات هم حرام است، در منى هم قبل از آنكه حلق و تقصير كه محل بحث ماست، واقع شود حرام است.
اما صيد حرم اولا كه اختصاصى به محرم ندارد و ثانيا در محدوده حرم است، حرم خودش خصوصياتى دارد و الان هم اعلام حرم مشخص است كه از جوانب چهارگانه مكه است و از طرف ادنى الحل، عبارت از مرز بين حل و حرم است و اينطور هم نيست كه به طور تساوى باشد، مثلا جعرانه، يكى از ادنى الحل است كه فاصله آن با مسجد الحرام بيش از دو فرسخ است، مسجد تنعيم يا مسجد عائشه دو تا اسم دارد، اين هم از يك طرف ادنى الحل است كه فاصله آن با مسجد الحرام شايد حدود يك فرسخ فقط باشد و بيش از يك فرسخ نيست و الان هم مسجد تنعيم، در داخل مكه واقع شده است ولى عنوان آن ادنى الحل است يعنى آخرين مرز حل كه بعد از آن ديگر آدم در مكه وارد حرم مىشود.
مسئله صيد، صيد احرامى است و صيد حرمى، صيد حرمى هم براى محرم حرام است و هم براى غير محرم حرام است.
اين يكى از احكام حرم است، نه اينكه از احكام احرام باشد. اما صيد احرامى از همان وقت كه محرم به احرام حج مىشود ولو حج قران و افراد باشد و دهها فرسخ هم دور از حرم باشد، آن صيد احرامى به قوت خودش باقى است و
كفارهاى هم بر آن مترتب است كه امام بزرگوار اكثرا كفارات صيد را بيان نكردهاند و لكن فقهاى ديگر و مثل مرحوم محقق در كتاب شرايع، دانه به دانه كفارهاش را هم بيان كردند كه جوجه حكمش چيست؟ خود پرنده حكمش چيست از نظر كفاره؟ بچه شتر چطور؟ بچه آهو چطور؟ خودش چطور؟ اينها همه احكام متعددى دارد.
صيد حرم كه در محدوده حرم است، بلا اشكال در خارج از حرم ديگر حرمتى ندارد، اما صيد احرامى كى حلال مىشود؟ اين محل بحث است. امام تبعا للمشهور مىفرمايند كه صيد احرامى و غير از نساء و غير از طيب همه محرمات احرام همان روز عيد قربان وقتى كه حاجى حلق و تقصير كرد و قبل از حلق و تقصير ذبحش را انجام داده است و قبل از ذبح هم رمى جمره عقبه را انجام داده، وقتى كه حلق و تقصير محقق شد، ديگر " يحل من كل ما حرمه الاحرام " اما قبل از آنكه حلق و تقصير تحقق پيدا كند، نه. لذا حاجيها را هم كه ملاحظه مىكنيد، بعد از حلق يا تقصير، ديگر لباسهاى خودشان را مىپوشند و محرمات احرام ديگر براى آنها حرام نيست و حلال است، هيچ مانعى هم براى آنها نيست، فقط همان دو، سه تائى كه عرض كرديم.
لكن از صدوقين يعنى مرحوم صدوق و والد بزرگوارشان كه در قم مدفون است كه واقعا هم گاهى از اين بزرگان از قبورشان بايد استمداد كرد، قبر شيخ صدوق در اينجا، والد صدوق است، خود مرحوم صدوق هم قبرش در شهر رى تهران است، اين پدر و پسر خيلى به اسلام خدمت كردهاند و خيلى مورد توجه ائمه ما بودند، حتى در حالات شيخ صدوق كوچك خواندهايد كه به دعاء حضرت بقيه الله (عجل الله تعالى فرجه)، اصلا چنين پسرى را خداوند به صدوق بزرگ داده است، به دعاء امام زمان، حالا ببينيد كه بچهاى كه به دعاى امام زمان متولد شود، ديگر چقدر به اسلام خدمت كرده است، خوب كتابهاى شيخ صدوق پدر و پسر هر دو حكايت از اين معنا مىكند. اجمالا از قبر پدر شيخ صدوق كه ما از آن تعبير به شيخ صدوق مىكنيم و اين على بن حسين بن موسى بن بابويه است و آن محمد بن على بن حسين بن موسى بن بابويه است كه ما تعبير به ابن بابويه مىكنيم به لحاظ قمى بودن، مىگوييم ابن بابويه، ولى قبرش خيلى محترم است و بايد هم انسان براى اين قبور احترام قائل باشد و از اينها استمداد كند، اينها افراد عادى نبودهاند، اينها اتصالاتى داشتهاند، حيا و ميتا و مىتوانند از مستضعفين در عالم معنويت و عوالم ديگر دستگيرى كنند و به ما كمك كنند. از اين پدر و پسر نقل شده است كه حاجى در حج تمتع در روز عيد قربان همان حدود اول صبح كه مىرود كه رمى جمره عقبه را مىكند با رمى جمره عقبه، همه چيز بر او حلال مىشود، " الا النساء " كه آن طواف نساء مىخواهد " و الطيب " ولو اينكه بعدا هم ذبح نكند، يا قبل الذبح اين محرمات
همه بر او حلال مىشود، مىتواند لباسهاى خودش را در بر كند با اينكه اين لباسها مخيط است، مخيط هم بر محرم حرام است، لكن با رمى جمره عقبه، همه اينها حلال مىشود و ديگر توقف بر ذبح و حلق و تقصير ندارد.
اما مشهور معتقد هستند كه نه، بعد از رمى جمره عقبه، اگر ذبح كرد و بعد از ذبح هم حلق و تقصير محقق شد، مثل همين حاجيهاى معمولى ما، آن وقت كه " يحل له كل ما حرمه الاحرام " ، مگر دو سه چيز كه در خود روايات هم متعرض اين معنا شدهاند.
حالا رواياتى كه در اين باب وارد شده است، بايد اين روايات را ملاحظه كنيد تا ببينيم با اين روايات چه مىشود كرد.
الان هم مسئله صيد مطرح نيست، صيد را كنار بگذاريد، صيد داستان ديگرى دارد، روايات مخصوصى هم دارد كه حالا مسئله صيد را عرض مىكنيم ان شاء الله، فعلا آن دو تا كه مسئله نساء و طيب است، حليت نساء مسلم بر طواف نساء توقف دارد، صدوقين هم قائل هستند، بحث در طيب باقى مىماند، آيا طيب مثل مشك و عنبر و زعفران و كافور و امثال ذلك، به رمى جمره عقبه حلال مىشود يا اينكه نه، حليتش توقف دارد بر اينكه از انسان حلق يا تقصير هم تحقق پيدا كند؟ لكن نه حلق و تقصير مطلق بلكه حلق بعد الذبح و ذبح بعد رمى الجمره.
حالا روايات را در حقيقت با صدوقين بررسى مىكنيم، ببينيم كه آيا حق با اين پدر و پسر است يا حق با مشهور است؟ آيا در روز عيد قربان كه انسان سه وظيفه در منى دارد، به مجرد انجام وظيفه اول برايش حليت ولو نسبت به كثيرى از محرمات پيدا مىشود، يا با آخرين عمل كه عبارت از حلق يا تقصير است، اكثر محرمات احرام حلال مىشود و فقط مسئله نساء و طيب و صيد هم كه خودش بحث مستقلى دارد؟روايات اين مسئله را در غير صيد، در باب 13، از ابواب حلق و تقصير كه اصلا عنوان باب هم صاحب وسائل اينطورى كرده است: " باب ان المتمتع اذا حلق حل له كل ما سوى الطيب و النساء و الصيد " ، اما صدوقين مىگويند: " اذا رمى الجمره العقبه " كه اولين عمل روز مناست، " يحل له " به استثناى اينها.
اولين روايت كه روايت صحيحه هم هست، صحيحه معاويه بن عمار، " عن اءبى عبدالله (عليه السلام)، قال: اذا ذبح الرجل و حلق فقد اءحل من كل شىء اءحرم منه الا النساء و الطيب " امام صادق بر حسب اين روايت فرمود، ببينيد قيد هم در كلام امام است و در كلام سائل نيست، امام مىفرمايد به عنوان بيان يك ضابطه و حكم كلى، مىفرمايد: " اذا ذبح الرجل و حلق " كه حلق مترتب بر ذبح است، ذبح هم مترتب بر رمى است، " فقد اءحل من كل شىء اءحرم منه الا النساء و الطيب فاذا زار البيت و طاف و سعى بين الصفا و المروه " كه آن را بعد
مىگوئيم، " فقد اءحل من كل شىء اءحرم منه الا النساء فاذا طاف طواف النساء، فقد اءحل من كل شىء اءحرم منه الا الصيد " .
حالا روى " الا الصيد " بحثى است با صاحب جواهر كه ان شاء الله بعدا عرض مىكنيم، اجمالا اين روايت به لحاظ اينكه قيدها در كلام امام ذكر شده است، نه در كلام سائل، امام مىفرمايد: " اذا ذبح الرجل و حلق فقد حلق من كل شىء " ، حالا شما براى قضيه شرطيه مفهوم قائل شويد يا نشويد، عرف از اين تعبير اين را استفاده مىكند كه قبل از آنكه ذبح تحقق پيدا كند، قبل از آنكه حلق تحقق پيدا كند، از احرام به طور اكثر محرمات احرام خارج نمىشود، آنچه كه موجب حليت من كل شىء عدا فلان و فلان است، حلق و تقصير و ذبح در آن دخالت دارد، منتها عرض كردم اين جمله آخرش يك استثناء صيد دارد كه ان شاء الله بعدا در بحث صيد عرض مىكنيم. روايت ششم اين باب اين هم صحيحه است، شيخ نقل كرده است هم در تهذيب و هم در استبصار صحيحه حلبى است " عن ابى عبدالله (عليه السلام) قال: سئلته عن رجل نسى ان يزور البيت حتى اءصبح " كسى فراموش كرد كه طواف خانه خدا را بعد از اعمال منى انجام بدهد، تا اينكه صبح فردا شد و فهميد كه طوافى انجام نداده است، " فقال:" امام فرمود: " ربما اءخرته حتى تذهب اءيام التشريق " ، بحثى بعدا داريم كه آيا درست است كه طيب به واسطه طواف و سعى حلال مىشود، اما كراهت هم دارد تا قبل از زوال ايام تشريق؟ بعضى گفتند: بله، آن وقت يكى از ادلهشان هم شايد اين باشد كه " ربما اءخرته حتى تذهب اءيام التشريق " ، شما طواف بيت را تاخير انداختهايد تا ايام تشريق برود، طواف بيت را انجام بدهيد و آن وقت بدون كراهت مثلا طيب و اينها را انجام بدهى؟ حالا باز آن هم خيلى مورد نظر ما نيست، عمده اين جهت است " و لكن لا تقرب النساء و الطيب " ، نسبت به نساء مىگويد: " لا تقرب النساء " براى اينكه طواف نساء را انجام ندادى، خود صدوقين هم اين را قبول دارند، آنها در اين جهت بحثى ندارند كه حليت نساء توقف بر طواف نساء دارد و بعدا هم عرض مىكنيم كه اين برادران ما كه طواف نساء را انجام نمىدهند، چطور زنها بر اينها حلال مىشود؟ عرض مىكنيم علت آن را.
امام مىفرمايد: " و لكن لا تقرب النساء و الطيب " ، طيب را به لحاظ اينكه هنوز طواف البيت انجام نشده است و به مجرد حلق يا تقصير، طيب حلال نمىشود، حليت طيب توقف بر امر متاءخر دارد. لكن در مقابل اينها، دو دسته روايات داريم.
يك دسته كه اصلا صاحب وسائل هم نقل نكرده است، براى اينكه كتابش را اصلا معتبر نمىدانسته است، لكن در كتاب مستدرك الوسائل اين روايات نقل شده است، در فقه الرضا روايت يا رواياتى هست كه مستند صدوقين قرار
گرفته است و به استناد آن روايت مىگويند كه حلق و تقصير لازم نيست و به رمى جمره عقبه كه اولين عمل منى هست، همه چيز حلال مىشود، الا همين مسئله نساء و طيب و امثال ذلك، صيد هم كه عرض كرديم بحث مستقلى دارد. حالا كتاب فقه الرضا اصلا تعبير خوبى بعض الاعلام (قدس سره) دارند، مىفرمايند: بعضى از چيزها روايت بودنش ثابت است ولو اينكه در صحت و سقمش آدم حرف مىزند، اما خوب روايه منتها مردده بين الصحه و الضعف، اما فقه الرضا احتمال داده مىشود كه اصلا روايت نباشد، كتاب فتوايى يك نفر بوده كه اسمش رضا بوده، اسم كتابش را هم گذاشته است به فقه الرضا، اما اينكه اين كتاب حضرت امام رضا (عليه السلام) باشد و به عنوان روايت و يكى از كتابهاى معتبر است، براى ما ثابت نشده است و صاحب وسائل هم حتى يك روايت از فقه الرضا نقل نكرده است، براى اينكه اين كتاب در نزد ايشان غير معتبر بوده است، يا مشكوك الاعتبار بوده است، براى ما كه فرقى نمىكند، ما اگر دليل يك مسئلهاى آن هم با روايات مخالفه، فقه الرضا باشد، نمىتوانيم به فقه الرضا ترتيب اثر بدهيم، وقتى كه امام صادق (عليه السلام) در صحيحه معاويه بن عمار به صراحت مىفرمايد: " اذا ذبح الرجل و حلق " از محرمات احرام خارج مىشود، ما ديگر بيائيم و بگوئيم كه ذبح دخالت ندارد، حلق دخالت ندارد، آنچه كه دخالت دارد، رمى و تقصير است و دليلمان هم كتاب فقه الرضا باشد، اين نمىتواند دليل باشد.
لذا دليل آنها را از اول اينطور خراب مىكنند و مسئله ضعف و اين حرفها هم در بين نيست بلكه عدم اعتبار كتاب در بين است، مثل اينكه در در زماننا هذا، اگر كسى در رساله توضيح المسائلش فتوائى بدهد، براى شما حجيت پيدا مىكند؟ خوب شما بايد برويد و مدارك را ببينيد و منابع را ملاحظه كنيد، صرف وجود در يك كتابى به نام فقه الرضا، كفايت نمىكند، حالا بگوئيد كه صدوقين پس چطور شده است كه بر طبق اين كتاب فتوا دادهاند؟ اين خودش يك نوع مسئله تقليد مىشود، خوب اگر مقلديد، كى گفته است كه مقلد صدوقين باشيد؟ چرا مقلد شيخ طوسى نيستيد؟ چرا مقلد شيخ مفيد نيستيد؟ بايد مسائل براى خود انسان روشن باشد تا انسان حكم كند. يك دسته روايات هم كه در همين جا ذكر شده است، عرض مىكنيم كه چه بايد عرض كرد، در روايت 11 همين باب، روايت حسين بن علوان " عن جعفر عن ابيه، عن على (عليهم السلام) " ، قبليها امامى نيستند ولى موثق هستند، " انه كان يقول: " امير المومنين بر طبق اين روايت اين طورى مىفرمايد: " اذا رميت جمره العقبه، فقد حل لك كل شىء حرم عليك الا النساء " ، وقتى كه جمره عقبه را رمى كردى، همه چيز بر تو حلال مىشود، مگر نساء.
جوابى كه از اين روايت دادهاند ولو اينكه سندش موثق است، اين است كه
خود صدوقين هم بر طبق اين روايت فتوا ندادهاند، اين روايت مىگويد: به رمى جمره عقبه، فقط يك چيز باقى مىماند كه نساء است، در حالى كه صدوقين هم مىگويند كه طيب هم باقى مىماند.
پس اين روايت را مىتوانيم بگوئيم كه همه فقها هم از آن اعراض كردهاند، حتى الصدوقين براى اينكه صدوقين نمىگويند كه به رمى جمره عقبه، طيب حلال مىشود، طيب را مىگويند بعدا، اما اكثر محرمات احرام به رمى جمره عقبه حلال مىشود.
همين طور روايت بعدى، يونس بن يعقوب كه اين هم موثق است، سند اين دو روايت اشكالى ندارد، " قال: قلت لابى الحسن الموسى (عليه السلام)، جعلت فداك رجل اكل فالوزج " ، فالوزج همان پالوده ماست، " فيه زعفران بعد ما رمى الجمره " ، بعد از آنكه جمره كبيره را به عنوان اولين مناسك منى رمى كرده است، اما " و لم يحلق " ، هنوز حلق تحقق پيدا نكرده است، هوا خيلى گرم بود رفت فالودهاى كه در آن زعفران و طيب بود، خورد، " قال لا باءس " ، بر طبق اين روايت، " قال: و ساءلته " حالا آن مربوط به حكم ديگر است، " هل يحرم على فى حرم رسول الله ما يحرم على فى حرم الله؟ " آيا حرم رسول با حرم خدا در احكام فرق مىكنند؟ " قال: لا " بين اين دو حرم فرق است و محرمات حرم خداوند در حرم رسول خدا حرام نيست، در مدينه ديگر صيد حرمى و امثال ذلك، نمىتوانيم تصور كنيم. اين روايت هم ولو اينكه از نظر سند خوب است، باز هم صدوقين قائل به مفاد آن نيستند، براى اينكه پالودهاى كه در آن زعفران باشد، يكى از مصاديق طيب است، ما بحث طيب را خوانديم، آنجا بحث اين بود كه آيا اختصاص به چهار چيز دارد؟ اختصاص به پنج چيز دارد، يا به فرموده امام بزرگوار " كل ما يسمى طيبا " ، ولو اينكه خارج از اين پنج عنوان هم باشد، يكى از محرمات احرام مسلما، خوردن زعفران است، زعفران به لحاظ طيب و حتى كفاره هم در صورت علم و عمد هم دارد، حالا اين روايت مىگويد: زعفران با اينكه يكى از محرمات احرام است، حاجى بعد رمى الجمره، فالودهاى خورد كه در آن زعفران است، هنوز هم حلق نكرده است، امام هم بر حسب اين روايت فرمود: " لا باءس " ، اين هم ما به شذوذ و اعراض همه فقها رفع يد مىكنيم، حتى صدوقين هم اين معنا را نگفتهاند، براى اينكه صدوقين مسئله طيب را قائل نشدهاند كه به رمى جمره عقبه حلال مىشود، آنها هم فرمودهاند: " الا النساء و الطيب " ، پس اين دسته دوم در روايات غير از روايت يا روايات فقه الرضا، هم به لحاظ اينكه همه حتى الصدوقين از آن اعراض كردهاند، ما كنار مىگذاريم، فقه الرضا هم كه حجيتش براى ما ثابت نشده است، روايت صحيحه معتبره معاويه بن عمار و روايات ديگر مثل " لا تقرب النساء و الطيب " ، ظاهرش اين است كه قبل از آنكه حلق يا
تقصير تحقق پيدا كند، همه محرمات احرام حرام است و به حلق يا تقصير محرمات احرام الا ما شذ و ندر، اين يصير حلالا.
و مشهور هم همين معنا را گفتهاند، روايت صحيحه هم همين معنا را دلالت دارد، و اگر نوبت به استصحاب و امثال ذلك هم برسد، خوب استصحاب هم نه اينكه اقتضا كند بقاء احرام را، در اينكه احرام به چى حلال مىشود و از احرام بيرون مىآيد؟ باز اين را هم گفتهام، باز هم تكرار مىكنم، خيال نشود كه احرام عبارت از همين محرمات احرام است، احرام امر اعتبارى بود كه خوانديم كه به واسطه نيت و تلبيه تحقق پيدا مىكند، منتها محرم واجباتى دارد كه از جملهاش، لبس ثوبين است، محرماتش مهم است كه محرمات زيادى است و اگر كسى - آنجا هم بحث كرديم اينها را - از اول هم قصد ترك همه محرمات احرام را هم نداشته باشد، " يتحقق منه الاحرام " ، آنجا گفتيم كه فرض كنيد كه احرام مثل زوجيت مىماند، زوجيت به واسطه عقد و قصد تحقق پيدا مىكند، حالا كسى به لوازم واجبه زوجيت، به لوازم محرمه زوجيت هم عمل كند، يا عمل نكند، ضربهاى به آن حقيقت كه خودش امر اعتبارى است، نمىزند.
احرام هم چنين چيزى است كه به واسطه نيت و تلبيه يا تقليد و اشعار در حج قران و افراد، تحقق پيدا مىكند منتها واجباتى دارد، محرماتى دارد كه اگر كسى از اول هم قاصد انجام واجبات و محرمات و يا بعضى از آنها هم نباشد، ضربهاى به حقيقت و ماهيت احرام نمىزند. فبالنتيجه؛ در باب محرمات احرام، آنچه كه انسان را از احرام به معناى اينكه محرمات اكثرا حلال شود، خارج مىكند، حلق و تقصير است، فقط سه عنوان باقى مىماند كه يكى از آنها باز مسلم است كه توقف بر طواف نساء دارد، طيبش هم تقريبا مسلم است كه بعدا هم مىخوانيم ان شاء الله و با حلق و تقصير حلال نمىشود.
اشكال در صيد است، آن هم صيد احرامى كه صيد احرامى به چه چيزى حلال مىشود؟ امام در عبارتى كه عرض كرديم، مىفرمايد: " و لا تبعد حليته ايضا " ، صيدى كه به واسطه احرام حرام شده است، با حلق و تقصير حلال مىشود، منتها صيد حرمى در جاى خودش باقى است، با تفاوتى كه بين صيد حرمى و احرامى موجود است.
دقتى هم در صيد و روايات صيد بفرمائيد، فردا عرض مىكنيم، ان شاء الله
. پايان
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...