يکشنبه 23 ارديبهشت 1403 - 2 ذيقعده 1445 - 12 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج فقه
>
کتاب طواف حج (آیت الله فاضل لنکرانی (ره))
>
جلسه 158
متن
درس خارج فقه بحث " حج " حضرت آية الله العظمى فاضل لنكرانى " مد
ظله العالى " "
جلسه يكصد و پنجاه و هشتم "
در مسئله 20 اين جور مىفرمايند لو لم يصوم يوم ثامن ايضاً اخرس صيام الى بعد رجوع من منى فصام ثلاثة متوالية، و يجوز لمن يصوم افسام الصوم فى ذيحجه و هو موسع له الى الاخره و ان كان احوط المبادرت اليه بعد ايام تشريق در اين مسئله 20 راجع به اين موضوع بحث مىكنند اگر نظرتان باشد، ترتيب بحث و سير بحث اين بود كه در درجه اول ما عرض كرديم كه يكى از امورى كه در صيام ثلاثة ايام معتبر است مسئله توالى و تتابع است بايد اين ثلاثة ايام متوالية تحقق پيدا بكند بعد بر حسب بعضى از روايات كه مطابق با فتواى مشهور هم بود و روى همين استناد مشهور هم ضعف سند آن روايت جبران مىشد ما يك مورد را خارج كرديم از مسئله تتابع و توالى يك مورد خارج شد، و او عبارت از موردى بود كه روز هفتم را روزه نگيرد، و بلكه باز تضعيق هم قائل شديم گفتيم اگر كسى متمكن نشد، از اين كه روز هفتم را روزه بگيرد، اين جا وظيفهاش اين است كه روز هشتم ونهم را روزه بگيرد و يك روز باقى مانده را به بعد از ايام تشريق يا بعد از رجوع از منى تخيير بياندازد كه در حقيقت اين استثنائى بود كه به اصطلاح روز يك تبصره اى بود براى مسئله اعتبار توالى يعنى يك مورد از مسئله اعتبار توالى، خارج شد، و آن موردى بود كه كسى تمكن از روزه روز هفتم را نداشته باشد و در نتيجه روز هشتم و نهم را روزه بگيرد و يك روز باقى مانده فاصله مىشود و تتابع و توالى از بين مىرود، اما خوب اين فقط به عنوان استثنأ بود آن هم ملاحظه فرموديد كه به كمك فتواى مشهور ما اين معنا را درست كرديم والا در مقابل بعضى از روايات بود كه مىگفت لايصوم يوم الترويه و لا يوم عرفه، يعنى اين دو روز را حق روزه گرفتن ندارد لكن ما آن روايات كه مفادش جواز و بلكه تعين روز هشتم و نهم بود آنها راترجيح داديم لكن اين به يك معناى وسيع نيست، كه شامل اين مورد هم بشود كه اگر كسى فرضاً روز هفتم تمكن پيدا نكند روز هشتم هم تمكن پيدا نكند، بيائيم بگوئيم خوب تنها روز عرفه را روز بگيرد و آن دو روز بعدش را با فاصله بعد الرجوعه من المنى ، او ايام تشريع روزه بگيرد كه در حقيقت بخواهيم در مسئله ضربه خوردن تتابع و توالى يك توسعه اى قائل بشويم اين بايد دليل برايش قائل بشود آن مقدارى كه مسئله توالى به عنوان استثنأ دليل برش قائم شده آنجائى است كه دو خصوصيات داشته باشد يكى اينكه تمكن از روزه روز هفتم نداشته باشد، و ديگرى اينكه اين دو روز اول حداقل درش تتابع رعايت شده باشد براينكه روز ترويه و روز عرفه را روزه مىگيرد، معنايش اين است كه دو روز اول درش حفظ تتابع
و توالى شده آيا ما مىتوانيم از اين معنا استفاده كنيم كه نه لازم نيست دو روز اولش را تتابع درش رعايت نشود، پس اگر كسى روز هشتم را هم روزه نگرفت ولو متمكن هم نبود بگوئيم تنها روز عرفه را روز بگيرد و آن دو روزش را تأخير بياندازد به بعد رجوعه من منى آيا ما از چه راهى اين مطلب را ثابت بكنيم در مقابل ادله اى كه به نحو اطلاق مسئله تتابع و توالى را مطرح مىكرد منتها يك مورد به صورت استثنأ نسبت به ادله توالى مطرح بود، آن هم در صورتى كه روز هشتم و نهم را روزه بگيرد حتى بالاتر، اگر كسى روز هفتم را روزه گرفت و روز نهم را روز هشتم بينش فاصله شد ما دليلى نداريم بر اينكه اين درست است نه اين ضربه به تتابع خورده و روزهاش غير صحيح است آن مقدارى كه دليل برش قائم شد روز ترويه روز عرفه، اين دو روز اول ثلاثه متواليا واقع بشود روز سومش هم تأخير بيافتد الى بعد الرجوعه من المنى آن وقت اگر دليل در اين مورد دلالت كرد آيا ما ازش استفاده مىكنيم كه خوب پس ديگر مسئله تتابع را رها كنيد اگر يك روز هم قبل از عيد قربان روزه گرفت و دو روزش را تاخير انداخت به بعد مثلا ايام تشريق باز هم مانعى ندارد اين نياز به دليل دارد در مقابل ادله اعتبار توالى لذا روى قاعده بايد اين طور بگوئيم اگر كسى روز هشتم را روز ترويه را روزه نگرفت ولو اينكه علت روزه نگرفتنش عدم تمكن باشد، اما اين دليل بر اين نيست كه روز نهم را روزه بگيرد و بعد دو روز بعد اين كفايت بكند براى صيام ثلاثة ايام نه روى قاعده اگر روز هشتم روزه نگرفت روزه روز نهم به درد صيام ثلاثة ايام نمىخورد حالا فى نفسه روزه روز عرفه مستحب است آنهم براى كسى كه لايضعفه عن الدعا اما به درد صيام ثلاثة ايام در مسئله بدليت براى هدى به درد اين معنا نمىخورد چون دليلى دلالت بر صحت نكرده و از آن طرف ادله اعتبار تتابع و توالى دلالت مىكند بر اينكه بايد در صيام ثلاثة ايام تتابع و توالى رعايت بشود، اين يك جهتى كه در اين مسئله 20 متعرض هستند جهت دوم اينكه، خيلى خوب شما گفتيد اگر كسى روز هشتم را روزه نگرفت روز نهم ديگر به درد صيام ثلاثة ايام نمىخورد، خوب پس تاخير بياندازد حالا كه تاخير انداخت ايام تشريق اينها تمام شد، الان تكليف چيست آيا واجب است مبادرت بكند، الى صيام ثلاثة ايام به طورى كه ايام تشريق كه سيزدهم آخرين روز تشريق است وقتى كه ايام تشريق تمام شد و معمولا هم ديگر حاجى ها در مكه هستند ديگر واجب است از روز چهارد هم صيام ثلاثة ايام را شروع بكند، آيا مبادرت واجب است و يا اينكه تا آخر ماه ذى الحجه به صورت واجب موسع مطرح است يعنى از چهارد هم ماه ذى الحجه تا آخر ذىالحجه بر اين واجب است سه روز متوالى روزه بگيرد حالا مىخواهد از چهاردهم شروع كند از پانزدهم تا اواخر ماه ذىالحجه به نحو واجب موسع لكن اين
واجب را بايد انجام بدهد كدام يك از اينها ست ظاهر رواياتى كه مكرر ما اين روايت را خوانديم و در روايات مختلف هم اين تعبير وارد شده بود اين بود كه مىفرمود اول، بايد هفتم و هشتم و نهم را روزه بگيرد بعد خود امام مىفرمود يا سائل بعضى از رواياتش سوال مىكرد، كه من فاته صيام ثلاثة ايام، حالا فاته به اين نحوى كه دو روزش را هم نتواند روزه بگيرد اينجا تكليف چيست تعبير اين بود يصوم يوم الحصبه كه عرض كرديم صحيحش با فتح ها است كه حالااين نكته را آن روز مىخواستم عرض بكنم كه چرا حصبه مىگويند حصبه اين طورى كه لغت و مخصوصا مجمع البحرين بيان مىكند به معناى سنگ ريزه است حصبه به معناى سنگ ريزه و مقصود از حصبه همان وادى ابطح است كه وادى ابطح فاصله بين مكه و منىاست يعنى كسى كه از منىكوچ مىكند به طرف مكه اول وارد وادى ابطح مىشود بعد از وادى ابطح وارد مكه مىشود كه اگر نظرتان باشد در جريان حجة الوداع رسول خدا(ص) اين معنا بود كه رسول خدا بعد از مراجعت از منى ديگر به مكه برنگشتند در همان وادى ابطح نزول كردند و بعد هم از همان وادى ابطح به جانب مدينه برگشتند، براى اينكه طواف حج و طواف نسأ واينها اينكه يا مستحب يا بالاتر از مستحب اين است كه همان عصر روز عيد قربان انجام بگيرد لذا مثل حالا نيست كه اكثر حاجى هائى كه از منى به مكه برمىگردند يك قسمت از اعمالشان به نام طواف حج و سعى و طواف نسأ واينها باقى مانده باشد، بالاخره وادى ابطح يك رودخانه است ولو اينكه حالا رودخانه اى نيست كه كسى را مادرش آبى وجود داشته باشد و رودخانه معمولا به اقتضاى طبيعيتش درش سنگهاى ريز وجود دارد اين شنهاى ريز معمولا در رودخانه است لذا وادى ابطح اصلا دو تا اسم دارد يك اسم وادى ابطح است يك اسمش هم عرض محصبه يعنى زمينى كه واجد سنگ ريزهاى فراوانى هست و در آنجا مسجدى بوده كه الان اثرى از آن مسجد باقى نيست و اسم آن مسجد هم مسجد محصبه بوده و ظاهرا در زمان رسول خدا هم اين طورى كه از اين نقل استفاده مىشود، آن مسجد وجود داشته و رسول خدا مقدارى هم در آن مسجد استراحت كردهاند و يك مقدار خوابيدهاند در آن مسجد كه اين هم به عنوان يك مستحب مطرح شده لكن خوب اثرى فعلا از آن مسجد وجود ندارد اين تناسب كلمه حصبه كه در اين روايات متعدد ملاحظه كرديد اين طورى كه مجمع البحرين نقل مىكند و تحقيق مىكند، يك همچنين معناى است حالا در روايات متعدد اين معنا بود، كه كسى كه ايام ثلاثه قبل از عيد قربان هفتم و هشتم و نهم ازش فوت بشود، يصوم يوم الحصبه و يومين بعده روز حصبه روزه مىگيرد0 و دو روز بعد الحصبه از اين تعبير استفاده مىشود كه كسى كه صيام ثلاثة ايام را قبل از عيد قربان درك نكرد برش واجب است مبادرت بكند به صيام ثلاثة ايام كما
اينكه برش واجب است رعايت توالى بكند، ادله اعتبار توالى اينجا هم حاكم است مىگويد حالا كه بعد از رجوع از منى مىخواهد ثلاثة ايام را روزه بگيرد حتماً بايد اين ثلاثة متوالياً و متابعا باشد، پس مقتضاى اين روايات اين است كه بعد از رجوع از منى ديگر حق تاخير اين صيام ثلاثة ايام راندارد، به طورى كه اگرما بوديم خود اين روايات بايد مسئله مبادرت و مسئله فوريت صيام ثلاثة ايام را بعد از رجوعه من المنى مطرح بكنيم، لكن يك روايت صحيحه از زراره است كه آن روايت صحيحه كه عرض مىكنيم انشأ الله آن روايات اين طورى مىگويد مىگويد اگر چنين آدمى دلش خواست كه روزه ثلاثة ايام را تاخير بياندازد تا آخر ذىالحجه تا آخر اين روز ها واقع بشود اين مانعى ندارد، مانعى ندارد كه اين معنا واقع بشود كما اينكه نظير اين معنا را در آن طرف قضيه داشتيم رواياتى مىگفت فقط روز هفتم و هشتم و نهم اما بعضى روايات در مقابلش مىگفت اگر كسى صيام ثلاثه را از اول ماه ذى الحجه بخواهد انجام بدهد لا بحسبه تعبير هم همان لا بحسبه بود در منتهى هم نظير همين روايات وجود دارد كه روايات در همان باب 46 از ابواب ذبح (سوال و جواب) آن بحثش را كرديم
روايت 13 از باب 46 روايتى است كه صدوق به اسناده عن زراره نقل كرده و اين طور كه در آخر كتاب من لايحضره فقيه سند خود شان را ايشان به زراره نقل مىكند سند ايشان به زراره صحيح است بر خلاف اسنادشان به محمد بن مسلم كه درش ضعف وجود دارد، و به اسناده عن زراره عن ابى عبدالله (ع) انه قال: من لم يجد ثمن الهدى اگر كسى پول هدى را پيدا نكرد و در حقيقت فاقد الهدى شد، فاحبّ ان يصوم الثلاثة ايام و دلش خواست كه اين ثلاثة ايام بدل هدى را روزه بگيرد فى العشر الاواخر در عشر اخر ذىالحجه كه ديگر بعد با رجوعش از منى چند روزى فاصله دارد فلاباس بذالك، عين همان تعبيرى كه در رابطه با اول ذىالحجه آن هم تعبير به احبّ شده بود كسى كه ميل دارد كه ثلاثة ايام را از اول ذىالحجه روزه بگيرد آن لاباسش قرينه مىشد كه تعيّن روزه روز هفتم و هشتم ونهم از بين مىرفت و در حقيقت آن لا باس را ما قرينه مىگرفتيم بر اينكه اين يوم هفتم و هشتم و نهم به عنوان يك مستحب مطرح است عين همين مسئله اينجا پياده مىشود آن رواياتى كه ظاهرش اين است بعد از رجوعه من منى تعيّن دارد روزه گرفتن همان روز و دو روز بعدش به قرينه اين روايت صحيح زراره كه مىگويد لا باس ،ديگر مسئله عدم قدرت هم نيست مسئله احبّ است يعنى دلش اينجورى مىخواهد نه اينكه مسئله عجز و عدم قدرت باشد همين كه ميل داشته باشد كه ثلاثه ايام در عشر آخر بگيرد مانعى ندارد، اين هم قرينه مىشود بر اينكه آن يصوم يوم الحصبه و يومين بعده از تعيّن كنار مىرود و حمل بر استحباب مىشود پس بر چنين
آدمى مستحب است كه مبادرت بكند لكن اگر نخواست اين استحباب را رعايت بكند مانعى ندارد، در همان عشر آخر ذىالحجه اين صيام ثلاثة ايام راانجام بدهد و نكتهاى كه در عبارت حضرت امام هست اين است كه كسى خيال نكند كه اين احوط در كلام ايشان احوط وجوبى است نه احوط در كلام ايشان هم احوط استحبابى است براى اينكه مىفرمايند و هو موسع الى آخره ،اول فتواى به موسعيت مىدهند و بعد هم مىفرمايند الاحوط المبادرت پس اين احوط مسبوق به فتواى به موسيعيت و احوطش هم احوط استحبابى است نه اينكه لزومى داشته باشد ولو به صورت احتياط مبادرت به صيام ثلاثة ايام، اين هم اين مسئله در مسئله 21 چند فرع عنوان شده يك فرعش اين است، يجوز صوم ثلاثه فى سفر، و لا يجب قصد الاقامه فى مكه لصيام، يكى از خصوصياتى كه اين صيام ثلاثة ايام دارد با اينكه روزه واجب است اين است كه در سفر هم مىتواند واقع بشود لذا در يكى از روايات كه حالا به نظر م روايت روفائه بود، آن سائل و راوى اعتراض كرد به امام گفت يعنى چه كه شما مىگوئيد در سفر بعد از رجوع از منى ميشود اين روزه را گرفت چون معمولا در اين زمان كه رسم اين است، در سابق هم اين رسم بوده كه بعد از آنى كه حجاج از منى به مكه مراجعت مىكردند، ديگر اقامتشان در مكه خيلى كم بوده و شايد در سابق ايام از حالا هم كمتر بوده چون اينها مىبايست آماده يك سفر طولانى بشوند و علاوه حاجى در مكه بعد از آنى كه اعمالش تمام شد ديگر حالت انتظاريهاى ندارد آنهاى كه مدينه بعدا هستند خودشان را با سرعت به مدينه مىرسانند و آنهائى كه قبلا مدينه مشرف شدهاند خيلى با عجله عازم مراجعت به وطن هستند، لذا اصلا معمول نبوده كه كسى بعد از مراجعت از منى به مكه حتى 10 روز در مكه بماند و يا قصد اقامت 10 روز در مكه داشته باشد لذا بعد از آنى كه در بعضى از رواياتى كه خوانديم امام فرمود يصوم يوم الحصبه و يومين بعده اين كانه مورد سوال و اعتراض آن رواى واقع شد كه گفت أيصوم و هو مسافر آيا با اينكه مسافر هست روزه بگيرد آنهم روزه واجب، روزه واجب را در سفر بگيرد امام (ع) در جوابش فرمودند، بله اگر در روز عرفه هم روزه مىگرفت در حال سفر بود براى اينكه عرفات در زمان صدور روايات اين فاصله اش با مكه چهار فرسخ بود لذا آنهائى هم كه قبل از رفتن به عرفات در مكه قصد اقامت 10 روز را كرده بودند با رفتن به عرفات قصد اقامتشان به هم مىخورد چون چهار فرسخ شرعى تحقق پيداكرده بود لذا در زمان صدور روايات يكى از مواردى كه روايات در باب نماز قصر متعرّض است همان نماز قصر در عرفات است منتها در آن زمان بلحاظ فاصله چهار فرسخ ،آن وقت امام در جواب اين اعتراض گفت أ يصوم و هو مسافر، امام فرمود كه خوب اگر مىخواست روز هفتم و هشتم و نهم را روزه بگيرد
حداقل روز نهم را در عرفات بود، خوب كسى كه روز نهم در آن زمان در عرفات است اين بلااشكال مسافر است پس چطور اشكال به يوم الحصبه و يومين بعده مىكنيد، در عرفات مسئله سفر و روزه در سفر مطرح است و در حقيقت امام (ع) در جواب فرمودند كه نه اين يك خصوصيتى دارد اين يك تعبد الهى است كه با اينكه اين صيام ثلاثة ايام از روزه هاى واجب است معاذالك در سفر كه در عرفه باشد چه در مكه باشد اين صيام ثلاثة ايام واقع مىشود و لازم هم نيست كسى از باب مقدمه بيايد قصد بكند اقامت 10 روز در مكه را بگويد از يك طرف صيام ثلاثة ايام واجب است از يك طرف روزه در سفر جايز نيست پس ما بايد از باب مقدمه يك قصد اقامت 10 روزى بعد از رجوع از منى در مكه داشته باشيم براى خاطر اين صيام ثلاثة ايام، نه اين حرفها نيست اين صيام ثلاثة ايام در مكه مانعى ندارد بلكه حالا در فرع بعدى چون در رواياتش هم خواندهايم اگر اين آدمىكه وارد مكه شد آن مدير كاروان و در آن زمان جمّال يعنى صاحب شتر و شترها اجازه نداد كه حتى يك روز هم در مكه بماند تا بتواند اين دو سه روزه در مكه روزه را بگيرد هم روايات و هم فتاوا مىگويد كه در همان طريق مراجعت از مكه كه حركت مىكند به سوى وطن در همان راه روزه بگيرد با اينكه ديگر صد در صد مسافر است آن هم مسافر در حال حركت معذالك روايت گفت: فان لم يقم عليه جمّاله در رواياتى كه خوانديم يصوم فى الطريق در همان راه روزه بگيرد به طورى كه ماه ذىالحجه بر او تمام نشود در حالى كه اين صيام ثلاثة ايام واقع نشده باشد براى رعايت موقعيت زمانى اين روزه كه حتما بايد در ماه ذىالحجه واقع بشود هيچ مشكلى نيست كه در طريق در حال حركت و سفر واقعى هم اين صيام ثلاثة ايام واقع بشود، حالا بعضى از فروع ديگر هم باقى مانده تا بعد انشأ الله.
پايان
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...