شنبه 22 ارديبهشت 1403 - 1 ذيقعده 1445 - 11 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج فقه
>
کتاب طواف حج (آیت الله فاضل لنکرانی (ره))
>
جلسه 142
متن
درس خارج فقه بحث " حج " حضرت آية الله العظمى فاضل لنكرانى " مد
ظله العالى " "
جلسه يكصد و چهل و دوم "
بعد از آن كه از آيه و روايات اين معنا استفاده شد و همينطور از نظر فتاوا بين علماى شيعه مسلميّت اين معنا محرز شد كه مكان در هدى واجب، عبارت از منى است، و منى موقعيت و ظرفيت مكانيه تنها براى ذبح دارد، بعد از اين نوبت مىرسد به اين مسأله جديدى كه مورد ابتلا در اين سالهاى اخير واقع شده است و آن اين است كه مذبح و محل ذبح، حالا يا به طور كلى در وادى محسر است و يا حداقل قسمت عمده مذبح در واردى محسر واقع شده است، و اين وادى خارج از مرزمنى است و داخل در منى نيست، آيا ذبح در اين وادى چه حكمى دارد؟
عرض كرديم كه در دو جهت بحث واقع مىشود: يكى كفايت ذبح در اين وادى، مجزى بدون و مجزى نبودن، و بحث دوّم اين است كه آيا بر فرض اجزأ تعيّن دارد، ذبح در اين وادى؟ " و كان يعامله معه معاملة منى " ، يعنى حتماً در اينجا بايد ذبح تحقق پيدا كند. اما در مكانهاى دورتر تا چه برسد به مكانهاى خيلى دور مثلاً جايز نباشد ذبح را انجام داد.
در مسير اين بحثى كه ما داشتيم از اول مسأله هدى، يك بحث اين بود كه آيا هدى به عنوان يكى از مناسك در عيد قربان واجب و مطرح است، ادله زيادى دلالت كرد بر اينكه خصوصيتى كه حج تمتع دارد، و در ساير حجها اين خصوصيت وجود ندارد، مسأله هدى است، و لذا در روايات وقتى سؤال از حج تمتع مىشد، يكى از مزاياى حج تمتع و خصائص حج تمتع را همين مسأله وجوب هدى و ثبوت هدى در روايات متعدد قرار مىداد.
آن وقت روايات و آيهاى كه ديروز بحث كرديم، تقريباً يك قيدى به آن ادله اضافه مىكند و مىگويد: اين هدى واجب، له محلٌ مخصوص و مكانٌ مخصوص، و آن محل و مكان عبارت از منى است، و منى كله منحر، كه هر دو جهتش، هم جهت اثباتى، و همه ابعاضش منحر است و هم جهت نفيى آن يعنى غير منى، لا يكون منحرا، غير منى به عنوان منحر و مذبح جايى مطرح نيست.
پس ما اين مقدار و اين نوع ادله را ملاحظه كرديم و حالا مىآييم سراغ اين جريان جديد و اين مذبح جديد. اينجا قبل از اينكه بحث را روى اين مذبح بالخصوص بياوريم، يك سؤال اين است كه آيا غير از اين مذبح، مذبح و يا مذابح ديگرى در خود منى وجود دارد يا خير؟ اين جا آنطورى كه بعضى از مطلعين و آنهايى كه سوابق زيادى در مسأله حج و در خصوصيات منى دارند، آنها معتقدند كه در منى مذابح متعددى وجود دارد، و مذبح منحصراً اين
مذبحى كه در وادى محسر به وجود آمده است نيست.
ما در روى فرض هميشه بحث مىكنيم، اگر در منى و در خود منى و در ابعاض منى يك مذبح و يا مذابحى وجود داشته باشد، و باز براى رفتن حجاج به آن مذبح، هيچ عسر و حرجى و منعى وجود نداشته باشد، خوب با توجه به اين دو فرض و دو مقدمه، پيداست بايد آن مذبح انتخاب شود. اگر در منى مذبحى است و عسر و حرجى هم در رابطه با ذبح در آن مذابح وجود ندارد، خوب هيچ ترديدى نيست كه بايد آن مذابح انتخاب شود، به لحاظ اينكه آنها در خود منى است و عنوان منى بودن در آنها محرز است.
اما اگر چنين مذبح و يا مذابحى وجود نداشته باشد، يا اگر هم وجود داشته باشد، يك منع قانونى حكومتى مثلاً دارد و يا اينكه يك عسر و حرج شديدى در اين رابطه وجود دارد، كه بخواهد حاجى خودش را به آن مذابح برساند و در آن آنجا ذبح را انجام دهد، و اگر اينگونه شد، به سراغ اين مذبح جديد مىآييم و در حقيقت، راه منحصر به اين مذبح جديد است، حال روى هر علتى.
در مذبح جديد آنگونه كه باز گفته مىشود و بعضى از مطلعيين اظهار نظر مىكنند، اينگونه نيست كه تمام مذبح جديد، در خارج منى واقع شده باشد، بلكه گفته شد كه يك مثلثى در همين مذبح جديد از خود منى تحقق دارد، ولو اينكه نسبت به ساير اجزأ مذبح هم كم باشد، اينجا اگر ما فرض كرديم كه از منى در اين مذبح جديد يك مقدار وجود دارد، و تشخيص آن مقدار هم ممكن است، و ذبح در آن مقدار هم همراه با عسر و حرج و امثال ذلك نيست، و عرض كردم كه اينها را فرضى عرض مىكنم، اگر اينگونه شد كه يك مثلثى از مذبح جديد جز منى است و آن مثلثى را هم انسان مىتواند به دست آورد، و بعد از به دست آوردن، ذبح هم در آنجا مواجه با عسر و حرج نيست اصلاً.
اگر يك همچنين فرضى تحقق پيدا كرد، باز در رابطه با مسلخ جديد بايد بگوييم: آن قسمتى را كه جز منى است ولو قسمت كم، و مشكلى هم ندارد، آنجا بايد انتخاب شود و اين هم ترديدى در آن وجود ندارد. اما اگر كسى گفت: نه، چنين چيزى نيست و تمام مذبح جديد در خارج منى است، و در وادى محسر واقع شده است، و يا اگر يك مقدار آن جز منى است قابل تشخيص نيست، و يا اگر هم قابل تشخيص است ذبح در آن جا به لحاظ آنكه آنجا را براى يك مسائل ديگرى انتخاب كردند، يا ممكن نيست و يا مواجه با عسر و حرج است. آيا ذبح در اينجا كفايت مىكند يا خير؟
اينجا عرض مىشود كه دو فرض بايد مطرح شود: يك فرض اينكه اگر روز عيد قربان در مذبح جديد ذبح نشود، آيا روز يازدهم و دوازدهم مىتواند در خود منى در غير مذبح ذبح كند، و هيچ منع قانونى و خوف و خطرى در آن
وجود ندارد؟ و يك وقت اين است كه نه همانطورى كه در روز عيد قربان در غير مذبح فعلى ذبح نمىشود، و مانع مىشوند از اينكه كسى ذبح كند. روز يازدهم و دوازدهم هم مسأله به همين صورت است، و نمىشود در غير مذبح جديد ذبح شود، و يك وقت اين است كه بين روز دهم و روزهاى بعد فرق وجود دارد.
روز دهم ذبح در منى امكان ندارد. اما روز يازدهم و دوازدهم در يك گوشه منى و در غير مذبح معروف، امكان ذبح بدون خوف و خطر و منع قانونى وجود دارد، اينها بايد جدا شوند.
اگر ما فرض كنيم كه روز يازدهم و دوازدهم در خود منى بدون هيچ مشكلى مىشود ذبح كرد، و در غير مذبح و در خود منى ذبح هيچ مانعى ندارد، و خوف و خطرى هم همراه با اين ذبح وجود ندارد. يك وقت است كه در رابطه با زمان ذبح روز عيد، نه به صورت فتوا، بلكه به صورت احتياط وجوبى، همانطورى كه امام بزرگوار به صورت احتياط وجوبى فرمود: " ان الاحوط عدم التأخير الذبح عن يوم العيد " ، اما به صورت فتوا روز عيد قربان از نظر زمان براى عيد قربان تعيّن ندارد، خوب اگر اين حرف را بزنيم لازمه اين دو مطلب اين است كه اين آدم ذبحش را به روز يازدهم و دوازدهم تأخير بياندازد، براى اينكه روز يازدهم و دوازدهم هم امكان دارد، و هم خوف و خطر ندارد. و تأخير هم خلاف احتياط وجوبى است.
اما در مقابل اين احتياط وجوبى ما يك فتواى مسلمى را رعايت كرديم كه آن فتواى مسلم اين است كه ذبح وقع فى منى. چون از نظر مكانى ديگر مسأله، مساله احتياط وجوبى نيست. بلكه به صورت يك فتواى مسلم است، آن وقت امر داير مىشود بين اينكه ما يك فتواى مسلم را رعايت كنيم يا يك احتياط وجوبى را، فتواى مسلم مىگويد: كه ذبح بايد در منى واقع شود و احتياط وجوبى مىگويد: كه زمان ذبح از روز عيد قربان تأخير نيفتد، و ما مىبينيم كه جمع نمىشود بين اين دو. كه هم ذبح در منى باشد و هم زمانش از روز عيد تأخير نيفتد، و بايد يكى از اين دو كنار رود: و در دوران بين كنار رفتن احتياط وجوبى و كنار رفتن يك فتواى مسلم، پيداست كه احتياط وجوبى كنار رود. ولى فتواى مسلم كه ذبح بايد در منى باشد، اين در جاى خود محفوظ باشد.
اما اگر كسى از لحاظ زمانى فتوا داد به اينكه روز عيد قربان تعيّن دارد، كما اينكه ما از ادله به همين معنا رسيديم كه گفتيم: مسأله عدم تأخير به صورت يك احتياط وجوبى نيست.. بلكه به صورت يك فتوا است. يعنى يتعيّن ان يكون الذبح فى يوم العيد، منتها گفتيم: كه اين تعيّن به نحو وحدت مطلوب نيست كه حتى اگر كسى عالماً و عامداً هم مخالفت كند، تكليف ساقط نمىشود، بلكه بايد روز يازدهم و دوازدهم ذبح را انجام دهد.
اگر كسى در مسأله زمان ذبح به صورت تعيّن فتوا داد، خوب مكان هم به صورت فتوا است. اينجا امر داير به دو فتوا است: يكى تعيّن ذبح در روز عيد قربان و يكى تعيّن ذبح در منى، و جمع بين اين دو نمىشود، هر دو تعيّن است و هر دو هم به نحو تعدد مطلوب، و نه به نحو وحدت مطلوب كه اگر كسى ذبح در منى برايش امكان نداشت، بگوييم: اصلاً ديگر مسأله ذبح به كلى از گردن او ساقط مىشود، و نه دو تكليف هر دو به صورت تعيّن است و هر دو هم به نحو تعدد مطلوب است.
يكى در رابطه با زمان ذبح است و يكى هم در رابطه با مكان ذبح است و جمع بين اين دو هم نمىشود، و در نتيجه ما بايد قائل به تخيير شويم و بگوييم: مىتواند زمان را رعايت كند، مكان را كنار بگذارد، كه عبارت است از منى، و مىتواند مكان را رعايت كند، اما زمان را كه عبارت است از روز عيد قربان، كنار بگذارد، و بلكه روز يازدهم ذبح را در خود منى انجام دهد.
پس روى فتوا، مسأله لا محاله به تخيير منتهى مىشود. اما از نظر امام بزرگوار كه احتياط وجوبى ذكر كردند، نتيجه اين مىشود كه بايد ذبح را در روز يازدهم و دوازدهم در خود منى انجام دهد، و تأخير بيندازد ذبح را به روز يازدهم و دوازدهم، در صورتى است كه تأخير ذبح براى درك منى در روز يازدهم و دوازدهم امكان داشته باشد، اما اگر مسأله خوف و خطر و منع قانونى همراه آن باشد، همانطورى كه روز عيد قربان نمىگذارند در غير مذبح كسى ذبح كند، در روزهاى بعد هم نمىگذارند در غير مذبح كسى ذبح كند.
اگراين فرض را داشته باشيم، نتيجه اين مىشود كه ما زمان ذبح را مىتوانيم رعايت كنيم، و روز عيد ذبح واقع شود و مكانش را، باز روى فرض اين است كه همه مذبح خارج از منى باشد، كه اين فروض به هم مخلوط نشود، و مكانش را نمىتوانيم رعايت كنيم، تمكّن نداريم. خوب تكليف مشروط به قدرت و تمكّن است.
در مسأله ذبح هم زمان و هم مكان لازم است، و رعايت زمان امكان دارد اما روى اين فرض رعايت مكان كه عبارت از منى است، ليس بممكن، حيث ان رعايت المكان غير الممكن. پس مسأله " لزوم ان يكون الذبح فى منى " ، كنار مىرود، كنار كه رفت مسأله ذبح در مذبح از نظر اجزأ ديگر هيچ مشكلى ندارد، نمىتوانيم اشكال كنيم كه چون ذبح خارج منى بوده است به درد نمىخورد
. (سؤال...جواب استاد) خوب چه كار كند اين هم مقيّد به قيد زمانى بوده و هم مقيّد به قيد مكانى. و قيد مكان لا يمكن برعايته، نه تنها در روز عيد قربان بلكه در روزهاى بعدى هم امكان ندارد. فهذا القيد يخرج عن القيديه، لذا مىتواند در روز عيد قربان حفظاً لرعاية الزمان، مسأله مكان را كنار زند و ذبح در مذبح جديد به عنوان يك ذبح كافى و ذبح مجزى بلا اشكال مطرح است. و كسى
نمىتواند در اجزأ و كفايت اين ذبح روى اين فرضى كه ما ذكر كرديم اشكالى را متوجه اين معنا كند. لذا در اجزأ آن بحثى نيست. انما الاشكال كله در تعيّن آن است.
اينجا كه مسأله تعيّن را مطرح مىكنيم كسى در ذهنش نباشد كه ما اين تعيّن را كه مىگوييم: براى خصوص اين مذبح است، بطورى كه اگر در يك طرف منى، فرض كنيد در آن طرفى كه جمره عقبه وجود دارد، اگر خارج از منى و متصل به منى بشود ذبح كند، بگوييم: نه آن كفايت نمىكند، نه، اين حرفى كه مىگوييم: مربوط به مذبحى است كه چه فعلى و چه غير فعلى، كان خارجاً عن منى لكن متصلاً بمنى،، اتصال به منى دارد در حاليكه از محدوده منى هم خارج است، حال مىخواهد اين مذبح جديد باشد، و يا اينكه اين مثالى كه عرض كرديم قطعهاى كه متصل به منى است، لكن خارج از منى است، اگر امكان ذبح در آنجا وجود داشته باشد.
آيا ذبح در آنجا تعيّن دارد يا خير؟ آدم ابتدأً كه فكر مىكند، مىگويد: خوب بعد از آن كه مسأله منى امكان رعايت نداشت و اين قيد لازم الرعاية نبود، ديگر چه ضرورتى دارد كه مذبح جديد را از نقاط متصله به منى رعايت كند، و وقتى از منى آدم بيرون آمد، همه جاها يكسان است، و منى فرض كنيد كه مثل مسجد مىماند و وقتى آدم از مسجد بيرون رفت، چه فرق مىكند كه يك متر يا يك كيلومتر فاصله داشته باشد؟
اينطور نيست كه مكانها از نظر ارتباط با مسجد عنوان الاقرب فالاقرب داشته باشند، نه، وقتى انسان از مسجد بيرون رفت ، زمينهاى خارج از مسجد همه حكم سوأ دارند، من دون فرق بين آنكه قريب به مسجد است يا آن كه بعيد عن المسجد است، ابتدأً به ذهن انسان اينگونه مىآيد. خوب وقتى منى نشد، ديگر غير منى چه فرقى مىكند، بين آن مذبحى كه متصل به منى است و بين ده فرسخ آن طرفتر كه اصلاً هيچگونه ارتباطى با منى ندارد؟
لكن دو مطلب در اينجا وجود دارد كه ذرهاى ابهام براى مسأله به وجود نمىآورد: يكى اينكه ما حالا كه پا را از منى بيرون گذاشتيم، آيا يقين داريم كه همه ابعاض و اجزأ زمين يكسان است، يا اينكه نه احتمال مىدهيم كه الاقرب فالاقرب در اينجا نقش داشته باشد، اگر كسى گفت: من يقين دارم كه نقش ندارد، بحثى نيست، مثل باب مسجدى مثال زدم، ما يقين داريم وقتى از مسجد بيرون رفتيم، ديگر همه ابعاض و اجزأ يكسان است، و ديگر روى عنوان الاقرب فالاقرب اصلاً بحثى نيست، و اگر كسى گفت من يقين دارم كه اينجا الاقرب فالاقرب دخالت ندارد، خوب بحثى با او نداريم، كسى كه يقين دارد حالا اين يقين از هر كجا پيدا شده باشد، بحثى نيست.
اما اگر كسى اين احتمال را داد كه حالا كه در منى ذبح امكان ندارد و بايد پا را از
دايره منى بيرون گذاشت، احتمال دارد كه الاقرب فالاقرب نقش داشته باشد و اگر اين احتمال را داد، مسأله دوران بين تعيين تخيير در اينجا حاكم است، و در دوران بين تعيين و تخيير، اصالة الاحتياط حاكم است و حكم مىكند كه اذا دار الامر بين تعيّن و تخيير، مقتضاى حكم عقل اين است كه آن فرد محتمل تعيّن اخذ شود. براى اينكه فراغ يقينى از تكليف متوجه به مكلّف يقيناً جز در انجام آن متعيّن، و فردى كه احتمال تعيّنش داده مىشود، وجود ندارد.
لذا اگر پاى احتمال مدخليّت الاقرب فالاقرب پيش آمد، مقتضاى اصالةالاحتياط در دوران بين تعيين و تخيير اين است كه بايد آن متعيّن اخذ شود، و علاوه بر اين يك نكتهاى است كه اين نكته را در رابطه با بعضى از آيات كه در موضوع هدى و در موضوع بدن است، تعبيراتى مىكند كه اين تعبيرات جز با اين سازگار نيست، كه اگر ذبح در منى نشد، بايد در كنار منى باشد و حالا اين آيه را براى شما عرض مىكنم آيه شريفه در سوره حج، ظاهراً آيه 36 كه مىفرمايد" :
والبدن جعلنها لكم من شعئِر الله " ، خصوصيتى براى عنوان بدنه نيست، بلكه مطلق هدى اين جهت در آن وجود دارد، از شعائر الهى است و شعائر الهى معمولاً عبارت است از آن عبادات دسته جمعى است، و عباداتى كه به صورت گروهى انجام مىگيرد، مثلاً نماز جماعت من شعئر الله است. اما نماز فرادا با اينكه نماز بزرگترين واجب الهى است، لكن نشنيديم كه عنوان شود كه خود نماز ولو اينكه به صورت فرادا و در كنج منزل انجام گيرد، عنوان شعئر الله داشته باشد.
شعائر الله عبادات اجتماعى و عبادات دسته جمعى است، و باز مىتوان گفت: كه دسته جمعى مىشود به اين حاصل شود كه همه حاجيها بروند در ده فرسخى مكه و به صورت اجتماع اين را انجام دهند، و اين ديگر خلاف ظاهر است، مخصوصاً با توجه به دنباله آيه كه مىگويد:
لكم فيها خير، در اين بدن براى شما منفعت وجود دارد، حالا منفعت دنيوى و اخروى و يا هر دو، " فاذكروا اسم الله عليها صوافّ " ، مىگويد: نام خدا را بر اين بدنهها ذكر كنيد، و صواف به اين معنا است و مربوط به شتر و گاو است و مخصوصاً شتراست، يعنى در حالى كه ايستاده و به آن طريق مخصوصى كه در نحر اين بدنها به كار مىرود، چون شتر را وقتى مىخواهند نحر كنند، به صورت طبيعى نمىشود شتر را نحر كرد، بلكه به يك طرز مخصوصى بسته مىشود، و بعد مسأله نحر واقع مىشود، مىفرمايد: " فاذكروا اسم الله عليها صوافّ " ، يعنى در حالى كه اينها ايستادهاند و به آن كيفيت متداول و معروف و معمول، اينها بسته شدهاند، يعنى در حال شروع نحرشان شما نام خدا را ببريد، بلحاظ اينكه در ذبح و نحر مسأله نام خدا مطرح است. "
فاذا وجبت جنوبها " ، يعنى به مجرد كه اينها نحر شدند و پهلوهاى اينها روى زمين ثابت شد، كه اين كنايه از ذبح و نحر اينهاست. يعنى موقعى كه نحر اينها تمام شد، و ديگر حالت قيام ندارد، بلكه پهلوهايش روى زمين ثابت شده است، و در حقيقت نحر كاملاً تحقق پيدا كرد، آن وقت به دنبال آن " فكلوا منها " ، حالا اين كلوا واجب است يا مستحب، كه ما در ذيل اين بحثهاى ذبح ان شأالله بحث مىكنيم، كه محل خلاف است كه آيا وجود أكل از همين ذبح يا نحر واجب است يا مستحب.
لكن على ايها حالٍ آيه اين دلالت را دارد كه بايد مسأله ذبح و نحر در شرايطى تحقق پيدا كند، و به كيفيتى واقع شود كه امكان اكل خود حاجى از آن وجود داشته باشد، ولو اينكه مستحب باشد. اما مستحب ممكن التحقق. " فكلوا منها واطعموا القانع والمعتر " ، كه هم بايد مستحباً يا واجباً خورده شود و هم صدقه و هديه داده شود، و همان تقسيم ثلاثى كه در رابطه با هدى مطرح است، آنچه از اين آيه مجموعاً استفاده مىكنم: يكى اين است كه مسأله ذبح و نحر جنبه شعائريت الهى دارد، و اين جز با اجتماع و گروهى نمىسازد.
ديگر اينكه اين تعبيرى كه مىفرمايد: " فاذا وجبت جنوبها فكلوا " ، يعنى بايد در موقعيتى اين قرار گيرد كه امكان اكل خود حاجى وجود داشته باشد حالا يا به نحو الوجوب و يا به نحو الاستحباب، و اين اقتضا مىكند كه ذبح اگر در خود منى هم امكان نداشت، و در خارج منى متصل به منى ممكن بود،نه تنها مجزى است. بلكه تعيّن دارد كه ذبح در آنجا واقع شود. حالا يك اشكال ديگرش را عرض مىكنم و جواب مىدهم، آن اين است كه مسائل حج، يك مسائل خاصى است و آيا شما احتمال نمىدهيد كه دو ميليون حاجى حاضر مىشوند در راه خدا به نحو اجتماع ذبح كنند، اين چه انعكاس خاصى دارد.
همه حاضرند در يك نقطه دو ميليون گوسفند و شتر قربانى كنند و اگر بگوييم: هر كس در خانه خودش دستور دهد اين معنا تحقق پيدا كند چه انعكاسى براى اين معنا پيدا مىشود، و چه شهرتى براى اين معنا پيدا مىشود، مخصوصاً فى زماننا هذا، كه كثيرى از اين مسائل به صورت فيلمبردارى به سراسر جهان منتقل مىشود و نتيجه اين مىشود كه مسلمين تا اين درجه در راه خداوند حاضرند از مال خودشان بگذرند، كه در يك روز و يك مكان معيّن دو ميليون گاو و گوسفند و شتر قربانى كنند.
براى ترويج و تحكيم و شدت رسوخ عقيده اسلامى چه معناى بهتر از اين مىتواند منعكس كننده اين مطلب باشد. فقط چيزى كه در اينجا به ذهن آمده يا مىآيد اين است كه اين گوسفندهاى كه در آنجا قربانى مىشود مورد استفاده قرار نمىگيرد، و يا كمتر مورد استفاده قرار مىگيرد. اولا اين مربوط به خود مسلمين و زعماى بىعرضه مسلمين است. يعنى آنهايى كه در آنجا نقش دارند
و با شرايط امكانات فعلى مىتوانند حداكثر استفاده را داشته باشند، و مىتوانند با نقل و انتقال موضوع را كاملاً مورد بهرهبردارى قرار دهند
مخصوصاً در يك روايتى در اين مباحث حج كه به تناسب مىديديم كه در يك روايتى امام صادق(ع) مىفرمود: ما سابقاً اجازه نمىداديم كه گوشت از منى به خارج از منى حمل شود، اما حالا چون جمعيت زياد است و قربانى زياد است، اجازه مىدهيم گوشت از منى به خارج از منى حمل شود. و اين صريح يك روايتى است كه امام صادق(ع) مىفرمايد: و ثانياً فرضنا كه حتى يك مثقال از اين گوشتها مورد بهرهبردارى واقع نمىشود، و تمامش باجمعه فاسد مىشود، و كنار ريخته مىشود.
ديگر از اين فرض بالاتر نمىشود تصور شود، تازه اشكالى ندارد چرا؟ براى اينكه پايه حج چنين معنايى است، و اصل خود حج بر همچنين هزينهها و مخارجى استوار شده است، و چه كسى گفته يك ميليون بدهد و چند طواف كند و مُحرم شود؟ اينها مسائلى نيست كه با عقل من و شما تطبيق كند، والا هيچ عاقلى اجازه نمىدهد كه در صرف بيست روز بدون هيچ نفع محسوسى كه درك شود، يك ميليون پول بدهد و عبادتى را به نام حج انجام دهد.
اينها يك فلسفههاى واقعى دارد كه ما نمىتوانيم با معيار و چرتكه عقل خودمان اين مسائل را مطرح كنيم، و لذا اگر فرض كنيم كه سر سوزنى از اين گوشتها استفاده نمىشود، با اينكه جايز هم است كه استفاده شود اين مجوزى است براى اينكه ذبح را از محدوده منى خارج كنيم، مجوزى براى اين معنا خواهد بود. اين بحثى از اين مذبح جديد. تا فردا مسائل خودمان را ان شأالله دنبال مىكنيم.
پايان
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...