شنبه 15 ارديبهشت 1403 - 23 شوال 1445 - 4 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج فقه
>
کتاب طواف حج (آیت الله فاضل لنکرانی (ره))
>
جلسه 13
متن
درس خارج فقه بحث " حج: طواف " حضرت آية الله العظمى فاضل لنكرانى
" مد ظله العالى " "
جلسه سيزدهم "
عرض كرديم در جائى كه بر هفت شوط، يك شوط يا بيشتر سهواً و يا نسياناً اضافه كند جهاتى از بحث وجود دارد، جهت اول كه بحث آن گذشت، آيا اين هشت شوط محكوم به بطلان است (كأنه لم يتحقق منه شئ) كه ظاهر كلام صدوق بر همين معنا دلالت دارد يا اينكه محكوم به صحت است كه مشهور قائل بودهاند و ملاحظه فرموديد كه روايت هم به همين معنا منتهى شد. جهت دوم بحث اين است كه آيا اين مطلبى كه در روايتِ مورد استناد مشهور كه ما هم به آن روايت تكيه كرديم آمده مبنى بر اينكه هشت شوطِ واقع شده را به چهارده شوط اتمام كند، و اين مطلب با تعبيرات مختلف در روايات وارد شده بود. در بعضى با اين تعبير كه "يضيف اليها ستاً" شش شوط ديگر اضافه كند و در بعضى ديگر كه اكثر روايات هم اين نوع تعبير نمودهاند: "فليتم" يا "فليتمه اربعة عشر اشواطا" ما مىخواهيم ببينيم اين حكم چه حكمى است، آيا اين اتمام يا تكميل چهارده شوط يك حكم وجوبى و لزومى است يا اينكه بعد از آنكه فرض كرديد طواف واقع شده يك طواف صحيحى است، ولو اينكه اضافه سهويه هم دارد، ديگر اين تكميل چهارده شوط ضرورتى ندارد و موجبى براى لزوم تكميل چهارده شوط نيست.
صاحب جواهر " ره " مىفرمايد جمعى از فقهأ تصريح كردهاند كه اين اتمام و تكميل عنوان استحبابى دارد و اگر كسى نخواست اتمام يا تكميل كند، مانعى ندارد و اين مطلب را از علامه و از شهيدين هم نقل مىفرمايد و مىفرمايد از عبارت محقق هم در شرايع- چون اين مسئله را در عداد مستحبات ذكر كرده است- معلوم مىشود ايشان هم آنرا مستحب مىداند، آنگاه صاحب جواهر مىفرمايد گرچه تعبير روايات طورى است كه بر حسب ظاهر دلالت بر وجوب مىكند، اما مراد همان استحباب است بعد دليلى در ضمن كلامشان مىآورند كه ما اجماع داريم دو طواف واجب نيست، به چه مناسبت تكميل چهارده شوط كه عنوان دو طواف پيدا مىكند واجب باشد، البته راجع به نمازها و محل آنها بعداً صحبت مىكنيم، اما بالاخره اجماع داريم كه دو طواف واجب نيست، توضيح بيشترى بعض الاعلام قدسسره در اين رابطه دارند، مىفرمايند: مسئله طواف با نماز فرق دارد، در باب نماز ادعاى اجماع شده كه نماز واجب را كسى نمىتواند بدون جهت قطع كند، مگر ضرورتى در كار باشد، بدون جهت كسى نماز چهار ركعتى را نمىتواند در ركعت دوم رها كند، اما در باب طواف چنين اجماعى نيست، كسى در وسط طواف ولو به شوط چهارم نرسيده خواست طواف را رها كند مانعى ندارد و مىتواند، بعداً طواف
كند، حتى در مسئله قطع كه در همين مسائلِ نزديك مطرح مىشود، آنجا هم همين را مطرح ميكند، پس طواف چيزى نيست كه شروع آن تكليف لزومى بياورد كه بايد تمام شود و نتواند آنها را رها كند، بعد مىفرمايد اين امرى كه در روايات به صورت "فليتم" يا "يضيف اليها ستاً" وارد شده را بايد گفت امر در مقام توهم حذر است. شايد خيال مىشده كسى كه هشت شوط انجام داده حق ندارد تكميل كند و وصل به طواف فريضه نمايد، چنين توهمى شده است، لذا اين روايات براى جلوگيرى و ابطال چنين توهمى آمده است و گفتهاند مانعى ندارد، مىتواند چهارده شوط را كامل نمايد، مشكلى براى تحقق دو طواف وجود ندارد، و دلالت بر اينكه دو طواف واجب است تكميل شود نمىكند، پس اينها اصرار دارند بر اينكه اين اتمام و اكمال و اضافه چند شوطِ بعدى يك حكم استحبابى و غير وجوبى است، امام بزرگوار در تحرير الوسيله مسئله برايشان ابهام داشته است، عبارت تحرير (فالاحوط اتمام سبعة اشواط اخر بقصد القربة من غير تعيين استحباب او الوجوب) يعنى معلوم نيست اتمام چهارده شوط بعنوان وجوب مطرح است يا استحباب. لكن احتياط وجوبى اين است كه اكمال كند، منتهى قصد استحباب و وجوب، تعيين خاص پيدا نكند و بقصد قربت مطلقه كه با استحباب و وجوب سازگار است انجام دهد.
لكن آنچه به نظر مىرسداين بحث است كه آيا كسى كه چهارده شوط را انجام مىدهد ولو به صورت مستحب انجام داده ، از اين چهارده شوط كدام آن جزئيت براى عمره و يا حج پيدا مىكند، به عبارت ديگر كدام يك طواف واجب محسوب مىشود، اينجا اختلاف است، بعضى از قدما گفتهاند هفت شوط دوم بعنوان طواف واجب انجام مىگيرد، اما افرادى مانند صاحب جواهر و بعض الاعلام و ديگران مىگويند طواف واجب همان هفت شوط اول است، و اضافه يك شوط، سهواً ضرر زننده بر صحت طواف نيست، و مانند زياده سهويه غير ركنى در نماز است، لكن طوافِ واقع شده عنوان واجب دارد و جز حج است.
آنچه به نظر مىرسد اين است كه ممكن است ما از روايات چنين استفاده كنيم كه ركن تكليفى خالص نيست، بلكه مسئله شرطيت مطرح است، در طهارت نسبت به طواف اگر گفتند واجب است وجوب تكليفى نفسى نيست، بلكه وجوب شرطى است يعنى صحت طواف مشروط به طهارت است چنانچه احتمال شرطيت مطرح شد كه اگر شوطى بر هفت شوط اضافه شد به صورت سهواً يا نسياناً، طواف اول او در صورتى صحيح است كه شش شوط ديگر به آن اضافه كند و اگر اضافه نكرد باطل خواهد بود، يعنى وجوب اتمام يك تكليف نفسى نيست بلكه شرطيت دارد، شاهد مطلب اين است كه خود بعض الاعلام در بحث بعدى كه آيا طواف اول صحيحاً واقع شده يا نه اصلى را مطرح
مىكند، كه آن اصل اين است كه صحت طواف اول مشروط به وقوع طواف دوم نيست . ما مىگوئيم اين اصل در جائى است كه در مقابل آن دليل نداشته باشيم اما وقتى دليل مىگويد "من طاف ثمانية اشواطاً فليتمه اربعة عشرة شوطاً" ما از اين استفاده شرطيت مىكنيم، مىگوئيم طواف اول در صورتى صحيح است كه طواف دوم واقع شود، طواف دوم نافله است، و نافله معنيش استحباب نيست، بلكه معنى آن زيادى است، زايد بر طواف واجب بايد اين زيادى هم انجام شود، اما اين نه جز حج است و نه جز عمره، همچنانكه از تشبيهى كه ايشان آورده استفاده مىكنيم كه در نماز اضافه غير ركنى باعث بطلان نماز نمى شود، اما همين زياده منشأ مىشود كه دو سجده سهو بعد از نماز واجب شود اين دو سجده جز نماز نيست لذا ظاهراً اگر عمداً هم آنرا ترك كند ضربهاى به صحت نماز او نمىخورد. اينجا چه دليلى داريم كه در مقابل اينهمه روايات كه همه ظهور در وجوب دارد بگوئيم اجماع داريم كه طوافين واجب نيست. آن اجماع جائى است كه هر دو طواف بخواهد جز حج يا عمره قرار گيرد، اما در اينجا كه يك طواف جز حج و عمره است و يك طواف هم بعنوان شرطيت است، به تعبير ديگر جريمه شوط اضافى است، اين جريمهاى است كه در صحت طواف مدخليت دارد، در برابر اين روايات چه دليلى داريم، از اين روايات كه بر حسب فهم عرفى وجوب مىفهميديم چگونه در مقابل آن امر عقيب حذر و يا اجماع بر عدم وجوب دو طواف درست كنيم، و در ظاهر اين روايات تصرف كنيم، و بگوئيم چه اكمال كند يا نكند طواف او صحيح است؟!! و مهمتر آن فتوائى است كه بعضى از قدمأ دادهاند ولو اينكه ما معلوم نيست با آن موافق باشيم آنها اصلاً طواف را، طواف دوم مىدانند و طواف اول را خارج از جزئيت حج و عمره مىدانند و عنوان فريضه را بر طواف دوم قرار دادهاند، چنين فتوائى را مثل صدوق و والد صدوق و ابن جنيد و بعضى ديگر دادهاند، اينها هم از روايات لابد چنين برداشتى كردهاند،روى هم رفته آنچه به نظر مىرسد در اين جهت از بحث كه وجوب اكمال و عدم آن مطرح است اين است كه در مقابل ظاهر اين روايات كه دلالت بر وجوب اكمال مىكند قرينهاى نيست كه بتواند مقاومت كند تا آن اضافه را و اتمام را لازم نشمارد، در مقابل اين رواياتى كه يا تعبير "يضيف اليه ستاً" نموده و يا تعبير "فليتم" و يا "فليتمه اربعة عشرة اشواطاً" نموده است، اين عدم لزوم را مستند به چه چيزى بدانيم؟! ظهور اين روايات وجوب اكمال است و اگر تنزل كنيم حداقل همين فرمايش امام بزرگوار مطرح است و مسئله بصورت احتياط وجوبى مطرح مىباشد كه حق ندارد ترك كند و بايد چهارده شوط را به قصد قربت مطلقه تكميل كند، و نيت وجوب يا استحباب درباره اين تكميل نداشته باشد. اما وجوب تكميل حداقل بصورت احتياط وجوبى مطرح است، لكن به
نظر من بالاتر از احتياط وجوبى است، ما نمىتوانيم از ظاهر روايات با اين چيزها صرف نظر كنيم و امرِ ظاهر در وجوب و حتى شرطيت را از ظهور خودش كنار بزنيم" .
درباره ادعاى اجماع از استاد سؤال شد " پاسخ دادند: ما قبلاً جواب داديم كه اجماع يعنى در حج دو طواف جزئيت ندارد و ما هم همين را مىگوئيم و تشبيه هم كرديم كه اگر در نماز اضافه غير ركنى سهواً حاصل شد ضمن اينكه نماز باطل نيست دو سجده سهو واجب است، اما بدان معنا نيست كه سجده سهو جز نماز باشد. در عين حال، سهو دو اثر دارد:
1- نماز باطل نيست، 2- دو سجده سهو بدون اينكه جز نماز باشد واجب است.
اجماعى هم كه صاحب جواهر مىفرمايد بر عدم وجوب دو طواف هست، يعنى دو طواف جز حج و عمره نيست و ما هم ادعا نداريم كه دو طواف جز حج باشد، آن ديگر بعنوان جريمه و شرطيت است نه جزئيت.
جهت ديگر در اين بحث اين است كه كسى كه چهارده شوط را انجام داد كدام جز حج و عمره است؟ عرض كرديم محل اختلاف است و بعضى از علمأ قديم گفتهاند كه دومى جز حج است و دو مؤيد دارد: 1- در رواياتى كه مىخوانديم مىگفت نماز طواف را (كه جهت ديگر بحث ما است) بعد از چهارده شوط انجام دهد اين مؤيد است كه طواف دوم جز حج است زيرا اگر طواف اول جز حج باشد لازم مىآيد بين طواف واجب و نماز آن طواف اجنبى فاصله شده باشد، و اين مقدار فاصله نبايد محقق شود، لذا اگر بخواهيم به عدم فاصله ملتزم شويم مىگوئيم هفت شوط دوم به عنوان طواف فريضه است و بعد از آنهم كه نماز طواف انجام گرفته است، لكن اين مؤيدى بيش نيست. اولاً اين مقدار فاصله ضرر زننده نيست، و ثانياً اگراكمال را بعنوان شرط صحت قرار داديم بايد طواف با شرط آن واقع شود و بعد نماز آن انجام گيرد، پس در حقيقت بين طواف واجدِ شرط و نماز آن فاصلهاى نيست، لكن عمده بحث روايتى است كه در اينجا وارد شده كه با اينكه از جهت سند صحيح است لكن بعضى از اشكالات در روايت وجود دارد و بايد بررسى كنيم كه آيا اين اشكالات سبب مىشود روايت كلاً كنار گذاشته شود يا اينكه در رابطه با بعضى از ابعاد آن كنار گذاشته شود و بعض ديگر آن اخذ شود. حديث 7 باب 34 صحيحه زراره "عن عبد الرحمن عن حماد عن حريز عن زرارة عن ابى جعفر عليهالسلام قال ان علياً عليهالسلام طاف طواف الفريضه ثمانية" بر حسب اين روايت حضرت امير طواف فريضه را هشت شوط انجام دادهاند لكن بر حسب اعتقادات ما در مسائل عادى از ائمه سهوى اتفاق نمىافتد تا چه رسد به مسئله عبادى آنهم مثل طواف، توجيه آن اين است كه شايد تقيهاى وجود
داشته و ضرورتى اقتضأ مىكرده كه امام باقر عليهالسلام اين مطلب را به اسناد حضرت امير بيان كند كه "ان علياً عليهالسلام طاف طواف الفريضة ثمانية" بعد مىفرمايد "فترك سبعه" يعنى 7 عدد از اين 8 عدد را رها كردهاند و كأن لم يكن فرض كردهاند "و بنى على واحد و اضاف اليه ستاً ثم صلى ركعتين خلف المقام ثم خرج الى الصفا و المروة فلما فرغ من السعى بينهما رجع فصلى الركعتين اللتين ترك فى المقام الاول" براى همان 7 شوطى كه رها كردهاند دو ركعت نماز خواندهاند اين روايت گرچه سنداً صحيح است آيا با اينكه مطلب غير واقعى (كه خلاف عقيده اماميه است) را شامل است كلاً كنار مىرود يا اينكه بگوئيم همان نكتهاى كه اسناد به حضرت امير داده شده از روى تقيه بوده، اما اصل حكم به قوت خود باقى است و سند آنهم كه صحيح است. در اين مسئله دقت كنيد و نتيجه روز شنبه بيان مىشود.
پايان
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...