• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
  •  متن

  • درس خارج فقه بحث " حج " حضرت آية الله العظمى فاضل لنكرانى " مد
    ظله العالى " "
    جلسه يكصد و چهاردهم "
    مسأله شش: " من كان معذوراً فى الرمى يوم العيد جاز له الرمى فى الليل
    " مى‏فرمايند با اينكه وقت رمى جمره عقبه همانطورى كه ملاحظه فرموديد روز دهم از اول آفتاب طلوع شمس الى غروب شمس است، مع ذلك اگر افرادى معذور باشند از رمى در روز، اينها مى‏توانند در شب رمى كنند. اينجا حالا كلىِ مطلب ولو اينكه مشمول اين مسأله نيست، اگر نظرتان باشد ما عرض كرديم كه يك طائفه‏هائى مى‏توانند از مشعر الحرام بعد نصف شب قبل از آنكه طلوع فجر تحقق پيدا كند، اينها كوچ كنند به منى، مثل زنها به طور كلى كه رسول خدا (ص) اين ترخيص را صادر كردند كه زنها مى‏توانند قبل طلوع الفجر از مشعر كوچ كنند به منى، و همينطور بعض طوايف ديگر مثل خائف و مريض و امثال اينها شيخ و شيخه، در آن رواياتى كه اين مسأله را دلالت داشت مخصوصاً نظرم هست در مورد زنها بعضى از رواياتش اين معنى را دلالت مى‏كرد كه زنها بعد از آنكه وارد منى شدند همان شب هنوز طلوع فجر تحقق پيدا نكرده مى‏توانند بروند رمى جمره عقبه را انجام بدهند، با اينكه هنوز روز نشده و طلوع فجر هم تحقق پيدا نكرده تا چه برسد به طلوع شمس، مع ذلك مى‏توانند رمى را در همان شب دهم بعد از ورود به منى انجام دهند،
    پس يك مسأله مسأله طوائفى است كه اينها افاضه از مشعر برايشان تجويز شده قبل طلوع الفجر كه ظاهر اين است كه اينها بعد الورود به منى همين مسأله رمى جمره را در شب انجام مى‏دهند، و البته اين مسأله‏اى كه عرض مى‏كنيم فقط اختصاص به همين شب عيد دارد براى خصوص آنهائى كه از مشعر قبل طلوع الفجر كوچ كردند به منى و كوچ كردنشان هم مشروع بوده و به استناد ترخيص شارع اين معنى واقع شده است، اين يك عنوان است.
    عنوان ديگر كه در اين مسأله 6 مورد تعرض واقع شده اين است كه ما كارى به مشعرالحرام و افاضه قبل طلوع الفجر نداريم، كليتاً آنهائى كه از رمى در روز معذور هستند، نه مثل آن مغمى عليه و امثال ذلك كه از رمى غير متمكن باشند، مسأله‏اى كه قبلاً خوانديم و ديروز بحث كرديم آن مسأله غير متمكن بود كه با استنابه و نيابت مسأله رمى تحقق پيدا مى‏كرد، اما اين مسأله مسأله استنابه نيست، مسأله عدم تمكن نيست، مسأله اين است كه رمى در روز براى اينها مشكل است، يعنى معذورند از رمى در روز، با اين قيد مسأله معذوريت در كار است، مثل يك آدم خائف كه اين بايد در خفا بسر ببرد، اگر بخواهد در روز بيايد آفتابى بشود و در جلوى چشم ديگران رمى كند خطر به او توجه پيدا مى‏كند، آن وقت مثالهائى براى اين در كلام محقق در شرايع ذكر شده است، از
    جمله مسأله رعات، اين چوپانها كه در بعضى از رواياتش رعات ابل تعبير كرده، اين چوپانهائى كه بايد حفاظت كنند از شترهائى كه مى‏چرانند و از گوسفندانى كه مى‏چرانند و نمى‏توانند اينها را رها كنند، اينها مى‏توانند در شب رمى را انجام دهند، و همينطور مسأله عبيد در بعضى از روايات ذكر شده است، در كلام مرحوم محقق در شرايع هم هست، به لحاظ اينكه اين عبيد چون قدرتى ندارند، بايد وقت خودشان را در اختيار مولايشان قرار دهند، لذا در روز اينها گرفتار كارهاى مولى هستند اما در شب به عنوان اينكه در حقيقت از استراحت خودشان مى‏كاهند، اين هم جزو همين گروه است، يا در بعضى از روايات عنوان حاطب يعنى آن كسى كه هيزم جمع مى‏كند و بايد در روز از اين طريق اعاشه كند و نمى‏تواند وقت روز را در غير مسأله شغلش صرف كند، اينها را اجازه داده‏اند كه در شب رمى كنند، پس اين عنوان نه مسأله استنابه است كه ديروز بحث كرديم و نه آن مسأله افرادى است كه از مشعر كوچ كردند به منى قبل طلوع الفجر، ولو اينكه در بعضى از مواردش هم مثالهايشان يكى است، مثلاً عنوان خائف يك عنوانى است كه در هر دو مسأله مطرح است، هم براى كوچ كردن از مشعر به منى مطرح است هم براى رمى در ليل و معذور بودن از رمى در روز مطرح است، عنوان خائف در هر دو هست، عنوان مريض هم در هر دو وجود دارد، اما در خيلى از موارد هم فرق مى‏كند، مثل همان مسأله زنها، زنها فقط داخل در آن مسأله هستند كه مى‏توانند از مشعر كوچ كنند به منى قبل طلوع الفجر و در همان شب رمى جمره عقبه را انجام دهند، لذا همين زنها در شبهاى بعد حق ندارند رمى را انجام دهند، اگر بتوانند روز رمى كنند حق ندارند رمى را تأخير به شب بياندازند، اين تنها در خصوص شب عيد به عنوان اينكه زودتر از مشعر به منى كوچ كردند نه به عنوان معذور بودن از رمى در روز، بله حالا اگر يك زن تصادفاً از رمى در روز معذور شد اين داخل در مسأله شش مى‏شود و داخل در عنوان كلى " من كان معذوراً عن الرمى فى اليوم يجوز له الرمى فى الليل " داخل در اين عنوان خواهد شد، لذا اينجا نبايد اين مسائل با هم مخلوط شود، هر كدامش يك عنوانى دارد، آن طوائف يك عنوان، اين مسأله 6 يك عنوان ديگر، مسأله استنابه‏اى كه ديروز خوانديم او يك عنوان ديگرى دارد كه ربطى به دو تا مسأله مورد بحث ما ندارد، لذا بايد خصوصيات موارد و مسائل كاملاً مورد دقت واقع شود.
    (س:...) (پاسخ استاد:) عنوان زن مطرح نيست، اگر نظرتان باشد در مسأله كوچ كردن از مشعر قبل طلوع الفجر گفتيم عنوان زن بودن مجوز است، حالا اين زن مى‏خواهد خيلى هم قدرتمند، نيرومند، نترس و با شهامت باشد باز هم مى‏تواند قبل طلوع الفجر از مشعرالحرام كوچ كند، عنوانى كه ترخيص درباره او صادر شده " رُخص للنسأ " است، حالا هر زنى مى‏خواهد باشد، با هر
    شرائطى مى‏تواند وجود داشته باشد، اما عنوانى كه در اين مسأله امروز ما مطرح است معذوريت در رمى در روز است، اين يك عنوان كلى است، اين عنوان ديگر همه زنها داخل تحت اين عنوان نيستند، همه مردها هم نيستند، يك سرى از مردها داخل تحت عنوان معذورند، و يك سرى هم از زنها داخل در عنوان معذور هستند، لذا گفتم اين دو مسأله بهم اختلاط پيدا نكند، او يك عنوانى دارد، اين يك عنوان ديگرى.
    لذا در كلمات فقهأ كه در رأسشان مرحوم محقق در شرايع است با اينكه مثالهاى زيادى براى معذور ذكر مى‏كند و مى‏فرمايد " يجوز الرمى ليلاً للمعذور " مثالهائى را ذكر مى‏كند، اصلاً كلمه زن و مرأة بودن داخل در مثال مرحوم محقق هم نيست، كما اينكه در رواياتى هم كه ان شأالله ملاحظه مى‏كنيد در هيچ يك از روايات هم عنوان زن بودن به عنوان يك عذر اصلا مطرح نيست، اين يك حكم كلى است روى كسى كه از يك طرف خودش مى‏تواند رمى كند و از طرف ديگر رمى در روز نسبت به او معذور است، اما اصل الرمى براى او كاملاً امكان دارد و مقدور او هست، منتهى معذور از رمى در روز است، اينجا شارع اجازه داده‏اند كه به جاى روز شب رمى كند، و اين البته رواياتش را هم كه ملاحظه مى‏كنيد اين اختصاص به رمى جمره عقبه در روز عيد قربان ندارد، بلكه در روزهاى ديگر هم روز يازدهم و دوازدهم كه رمى جمرات ثلاثه مطرح است آنجا هم مسأله به همين كيفيت است. حالا رواياتش را ملاحظه كنيم، باز ببينيم تعبير روايات در اين باره چيست.
    (س:...) (پاسخ استاد:) من فكر مى‏كردم كه نياز به گفتن من هم ندارد، بعد معلوم شد كه با گفتن من هم حل نمى‏شود، حالا رواياتش را ملاحظه كنيد. روايات اين مسأله را در باب چهاردهم از ابواب رمى جمره عقبه رواياتش جمع‏آورى شده است.
    روايت اول صحيحه عبدالله بن سنان است عن ابى عبدالله (ع)، " قال: لا بأس بان يرمىَ الخائفُ بالليل " مانعى ندارد كه آدم خائف كه روز يعنى آفتابى شدن و در ملأ قرار گرفتن براى او خطرناك است، اين در شب رمى كند، حالا ولو اينكه اين خائف قبل از طلوع فجر هم از مشعر كوچ نكرده باشد، به لحاظ اينكه آنجا فرضاً هيچ خوفى نداشته و خوف در منى براى او عارض شده است، اين خودش يك عنوان مستقلى است كه " لاجل الخوف يكون معذوراً عن الرمى فى اليوم فهو مجاز فى الرمى بالليل " ، و اطلاق هم دارد، يرمِىَ اين طبيعت رمى را دلالت مى‏كند، هم رمى جمره عقبه را در روز عيد قربان شامل مى‏شود و هم رمى جمرات ثلاثه را در روزهاى بعد شامل مى‏شود، مقتضاى اطلاق اين روايت اين است كه هر دو قسم را شامل مى‏شود، " لا بأس بان يرمىَ الخائف بالليل و يُضحى و يُفيض بالليل " اين باز يك حكم اضافه‏اى است، خائف‏
    مى‏تواند در شب افاضه كند، حالا افاضه همان افاضه از مشعر به منى است، همانطورى كه مى‏تواند در شب رمى كند افاضه از مشعر به منى هم برايش جايز است، آن وقت يُضحى بالليل معنايش چيست؟ در شب و به شب اضحأ كند، آيا مقصود از اضحأ همان قربانى است؟ ظاهر همين است، خوب بالاخره كسى كه نمى‏خواهد آفتابى بشود بطورى كه در رمى جمرات از آفتابى شدن ابا دارد، خوب اين در مسلخ و قربانى هم همين مشكله براى او وجود دارد، لذا مى‏تواند كه در همان شب مسأله قربانى را انجام بدهد كه حالا بحث قربانيش را بايد در مسأله ذبح آنجا بيشتر مطرح كنيم.
    روايت دوم روايت سُماعة بن مهران عن ابى عبدالله (ع) است، " قال: رُخِّص للعبد و الخائف و الراعى فى الرمى ليلاً " ، براى اين سه طائفه يكى عبد، يكى خائف، يكى چوپان كه يا راعى ابل يا راعى گوسفند است، اينها اجازه داده شده‏اند كه بجاى روز در شب رمى كنند، به لحاظ اينكه اينها نوعاً در روز گرفتار عذرند و معذور از رمى در روز هستند.
    روايت چهارم كه تقريباً شبيه روايت اول است، صحيحه زراره و محمد بن مسلم است عن ابى عبدالله (ع) " انه قال فى الخائف لا بأس بان يرمىَ الجمار بالليل " ، مانعى ندارد كه جمار را شب رمى كند، " و يُضحى بالليل (يا يَضحى بالليل) و يُفيض بالليل " ، شبيه همان روايت اول عبدالله بن سنان است.
    روايت پنجم روايت سماعه است كه به نظر مى‏رسد اين همان روايت دوم است، منتهى ايشان دو روايت قرار دادند مخصوصاً كه راوى از سماعه هم در هر دو روايت زرعة عن سماعة بن مهران است، اما خوب عبارتش يك قدرى اينجا مختلف است، يعنى يك جمله بيشترى دارد، " عن ابى عبدالله (ع) أنه كره رمى الجمار بالليل " مكروه شده، منتهى اين مكروه اصطلاحى نيست، اين همان مكروه لغوى است كه به معناى عدم جواز است، و شاهدش تعبير به رُخّص‏اى است كه در مقابل ذكر شده كه آن رخص قرينه بر اين است كه مقصود از كراهت عدم ترخيص است و عدم ترخيص همان عدم جواز است، " أنه كره رمى الجمار بالليل و رخّص للعبد و الراعى فى رمى الجمار ليلاً " پس اين رخّص قرينه بر اين است كه آن كره مقصود عدم ترخيص و عدم جواز است، منتهى نسبت به عبد و راعى ترخيص داده شده در اينكه به جاى روز شب رمى كنند.
    دو روايت هم مال ابو بصير است كه خوب به نظر ما اينها يك روايت است، لكن در وسائل دو روايت نقل كرده، يكى روايت ششم يكى هم روايت هفتم هر دو مربوط به ابو بصير است، " قال: قال ابو عبدالله (ع) رَخَّص رسول الله (ص) لِرعاة الابل اذا جاؤا بالليل ان يرموا " ، اينها به لحاظ اينكه خوب نمى‏توانند شترهاى خودشان را رها كنند، رسول خدا ترخيص داده‏اند كه اگر
    اينها شب آمدند، مى‏توانند از همين موقعيت شب استفاده كنند و رمى كنند، و بعد مشغول چوپانى شوند.
    روايت بعدى يك قدرى مفصل‏تر است، ابو بصير " قال: سئلت اباعبدالله (ع) عن الذى ينبغى له ان يرمى بليل من هو؟ " آنهائى كه برايشان جايز است كه در شب رمى كنند اينها چه كسانى هستند؟ اين سؤالى است كه در اين روايت ابو بصير از امام صادق (ع) پرسيده است، امام در جواب بر حسب اين روايت اينطور فرموده‏اند: " الحاطب‏ة " يعنى گروهى كه شغلشان جمع هيزم و تهيه هيزم و ارتزاق از اين راه است كه اينها نمى‏توانند وقت روز را صرف غير اين كار كنند، " والمملوك الذى لا يملك من امره شيئا " آن مملوكى كه هيچ اختيارى از خودش ندارد، حالا اين قيد مى‏تواند قيد توضيحى باشد مثل همينكه در آيه شريفه " لايقدر على شئ " ازش تعبير كرده است، مى‏تواند هم يك قيد احترازى باشد در مقابل آن مملوكى كه در حقيقت يك اختيارى هم از خودش دارد، مثل كدام مملوك؟ آن مملوكى كه مكاتب باشد، آن هم به كتابت مطلق نه به كتابت مشروط كه هر مقدارى كه از پولى كه مولى مقرر كرده به مولى بپردازد به همان نسبت از ملكيت مولى نقصان پيدا كند و استقلال براى عبد پيدا شود، پس اينكه مى‏گويد " و المملوك الذى لا يملك من امره شيئاً " اين دو احتمال در اين قيد مطرح است، " و الخائف (در آن روايات هم بود) و المدين " آن مديون بيچاره‏اى كه قدرت بر پرداخت دينش را ندارد و اگر روز آفتابى شود گرفتار دائن خواهد شد، " و المريض الذى لايستطيع ان يرمىَ " آن وقت خود روايت تفصيل مى‏دهد، مى‏فرمايد چنين مريضى " يُحمل الى الجمار " اين را مى‏آورندش كنار جمرات، آنجا حالش را ملاحظه مى‏كنند، " فان قَدر على ان يَرمىَ " اگر قدرت داشت بر اينكه خودش رمى كند مخصوصاً حالا هم كه شب و خلوت است، خوب خودش رمى كند، اما اگر قدرت بر رمى نداشت اينجا مسأله نيابت مطرح است " و الا فرم عنه و هو حاضر " در حضور خودش نايب به نيابت از او رمى مى‏كند و رمى واقع مى‏شود كه اين قسمت به مسأله ديروز و مسأله استنابه مربوط خواهد بود.
    در رابطه با اين روايات دو مطلب هست: يكى اينكه روايات را كه ملاحظه كرديد ديديد كه در بعضى از روايات خوب عنوان خائف ذكر شده بود، دو روايت صحيحه كه يكى صحيحه ابن سنان بود، يكى صحيحه زراره و محمد بن مسلم بود فقط عنوان خائف ذكر شده بود، در بعضى از روايات دو سه تا عنوان ذكر شده بود، در بعضى از روايات مثل اين روايت ابو بصير كه در آخر ملاحظه كرديد پنج شش تا عنوان ذكر شده بود، اولاً آن نكته‏اى كه من عرض كردم ديديد كه در هيچ يك از اين عناوين حتى روايت اخير ابى بصير كه همه تقريباً گروه‏ها درش ذكر شده هيچ عنوان نسأ مطرح نيست، عنوان مرأه در هيچ‏
    يك از اين رواياتى كه ملاحظه كرديد ولو به عنوان مثال ذكر نشده است، پس معلوم مى‏شود اين يك عنوان ديگرى هست، خوب در بعضى از روايات خائف، در بعضى از روايات دو سه تا عنوان، در بعضى از روايات پنج شش تا عنوان ذكر شده است، از اينجا مى‏فهميم آن روايتى كه يك عنوان برش ذكر شده اين خصوصيتى براى آن عنوان وجود ندارد، و همينطور آن روايتى كه دو سه تا عنوان فقط درش ذكر شده آن هم خصوصيت ندارد، بلكه مسأله در يك موضوع وسيع‏ترى مطرح است، آن وقت جامع بين اين عناوين همانى است كه فقهأ استفاده كرده‏اند، عنوان المعذور فى الرمى فى اليوم، آن كسى كه عذر دارد از اينكه در روز رمى كند، همه اينها داخل تحت اين عنوان هستند، عنوان خائف، حتى عنوان عبيد، آن هم روى آن نكته‏اى كه عرض كردم، بالاخره عبد در شب يك استراحتى براى او در كار است، گويا اين از استراحت خودش مى‏زند و مى‏آيد يك مقدار از وقت استراحت را صرف در رمى مى‏كند، عنوان جامع بين اين عناوين همان عنوان معذوريت از رمى در روز است، لذا اين عنوان كلى را فقهأ استفاده كردند و مسأله را تحت عنوان المعذور عن الرمى فى اليوم مطرح كردند و عرض كرديم اين نه به رمى جمار اختصاصى دارد نه به رمى جمره عقبه، بلكه در مطلق رمى اين مسأله جريان دارد، اين يك نكته.
    نكته ديگرى كه در رابطه با اين روايات مطرح است اين است كه مى‏گويد كه معذور از رمى در روز شب رمى كند، كدام شب؟ شب قبل يا شب بعد؟ مثلاً آن كسى كه معذور از رمى در روز عيد قربان است شب قبل رمى كند يا شب بعد؟ آن كسى كه معذور از رمى روز يازدهم است آيا شب يازدهم رمى كند و در حقيقت رمى را مقدم بدارد بر روز؟ يا اينكه رمى را مؤخر بدارد از روزى كه مى‏بايست در آن روز رمى تحقق پيدا كند؟ كدام يك از اينها است؟ صاحب جواهر تبعاً لكشف اللثام مى‏فرمايد كه مقتضاى اطلاق و عموم اين روايات اين است كه هيچ فرق نمى‏كند، مى‏خواهد شب قبل انجام بدهد يا شب بعد انجام بدهد، براى اينكه در هيچ يك از اين روايات اين قيد ذكر نشده بود كه در شب قبل از آن روزى كه در روزش معذور از رمى است اين معنى را انجام دهد، لذا اطلاقش اقتضأ مى‏كند شب انجام دهد، كدام شب؟ اين ديگر خصوصيتى براى شب قبل در روايات مطرح نشده است، لكن صاحب مدارك ترجيح مى‏دهد كه آن شب قبل رمى واقع شود، مثلاً خائف نسبت به روز يازدهم شب يازدهم رمى كند، نه شب دوازدهم، در عين حال خود ايشان هم اعتراف مى‏كند به اينكه اگر ما باشيم و روى روايات بخواهيم تكيه كنيم مقتضاى اطلاق روايات اين است كه هيچ فرقى بين شب قبل و شب بعد نمى‏كند، لذا خائف فرض كنيم اگر در روز يازدهم رمى نكرد و شب دوازدهم آمد رمى كند اين دو رمى را مى‏تواند انجام بدهد، يك رمى براى روز يازدهم‏
    گذشته، و يك رمى هم براى روز دوازدهم آينده، لذا در يك شب خائف مى‏تواند رمى‏ها را انجام بدهد، منتهى ديگر اين معنى روشن است كه از شب قبل و شب بعد تأخير نبايد بيافتد، يعنى رمى روز دهم را شب دوازدهم انجام ندهد، رمى روز دهم يا شب دهم يا شب يازدهم كه شب وصل باشد به آن روزى كه از رمى در آن روز معذور است و لذا عرض كرديم اگر روز يازدهم رمى را انجام نداد شب دوازدهم كه وارد آن محل رمى شد دو سرى رمى مى‏تواند انجام دهد، يك سرى رمى جمرات ثلاثه به عنوان رمى روز يازدهم، و يك سرى هم رمى جمرات ثلاثه به عنوان رمى روز دوازدهم، هر دو هم برايش جايز است، روز يازدهم روزى بوده كه گذشته، روز دوازدهم هم فرداى آن شبى است كه دارد در آن رمى تحقق پيدا مى‏كند، لذا به يك شب مى‏تواند رمى جمرات روز يازدهم و دوازدهم را انجام دهد و اطلاق كلام امام بزرگوار هم همين معنى را اقتضأ دارد، مى‏فرمايد كه " يجوز له الرمى فى الليل " ، حالا كدام ليل مى‏تواند رمى كند هيچ تقييدى در كلام ايشان نيست كه حتماً شب روزى كه فردايش معذور است بايد رمى كند، مقتضاى اطلاق كلام ايشان هم اين است هم شب چنين روزى مى‏تواند رمى كند و هم شبى كه روزش گذشته و اين معذور از رمى در روز بوده است، پس اساساً اين مسأله 6 يك مسأله مستقله‏اى است كه نبايد با مسأله نيابت ارتباطى پيدا كند و نه با آن مسأله‏اى كه در افرادى كه " رُخّص لهم ان نفر من المشعر قبل طلوع الفجر " او يك عنوان ديگرى است، اصلاً ربطى به اين عنوان ندارد.
    پايان