جمعه 28 ارديبهشت 1403 - 7 ذيقعده 1445 - 17 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج فقه
>
کتاب الحج (آیت الله فاضل لنکرانی (ره))
>
جلسه 446
متن
نام استاد آية الله لنكرانى
تاريخ درس 1371
موضوع خارج فقه حج
شماره درس 446
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم
در بحث ديروز يك روايت ديگرى هم بود كه اشاره شد، روايت احتجاج بود، كه در ضمن روايات اصل مسأله ما اين روايت را خوانديم، آنجا خصوصيت آن روايت، اگر از نظر سند قابل اعتماد بود كه روايت مرسلة است، و قابل اعتماد نيست، لكن از نظر دلالت اين اعم و اوسع از روايت محمد بن اسماعيل بن بزيع است، و او روايت ششم از باب شصت و ششم بود، كه محمد بن الحسن الشيبانى، از امام موسى بن جعفر عليه السلام سؤال كرد، أ فيجوز أن يمشى تحت الظلال، مختاراً؟ آيا محرم مىتواند در زير سايه در حال اختيار به طور مشى و غير راكب حركت بكند؟ ديگر ظل المحمل اضافه به محمل در اين روايت نيست، كه اگر ما از نظر سند مناقشه نداشته باشيم، شايد كسى بتواند چون آن نكتهاى كه در روايت ابن بزيع ذكر مىكرديم، او به لحاظ اين بود كه كلمه ظل اضافه به محمل شده بود، و مىگفتيم كه متعارف در مشى تحت ظل المحمل، اين نيست كه كسى زير محمل قرار بگيرد، و محمل فوق او واقع بشود، بلكه متعارف اين است كه على احد جانبى المحمل، واقع بشود، و از سايه يمين يا يسار استفاده بكند، اما اين روايت اينجورى مىگويد، سؤال أفيجوز أن يمشى تحت الظلال مختاراً؟ ديگر كلمه ظل را اضافه به محمل نكرده، لذا ما همان عنوان تحت كه ظاهرش اين است در مقابل فوق واقع شده، اين عنوان را حفظ مىكنيم، لذا دلالتش دلالت خوبى هست، و از هر دو جهت هم اين كه تحت ظهور در معناى اولى خودش دارد، و هم به لحاظ اين كه كلمه محمل چون در كار نيست، ديگر آن شبههاى كه بعض الاعلام ذكر كرده بودند، كه اين يك مورد خاص است و محل خاص است، آن هم ديگر در آن مطرح نيست، لكن خوب ارسال روايت و عدم اعتبار سند روايت ديگر ارزشى براى اين استدلال باقى نمىگذارد، پس در نتيجه، همان طورى كه امام بزرگوار فرمودند من غير فرقٍ بين الراكب و غيره، مسأله همينطور است، لكن يك نكتهاى را با توجه به حرفهاى گذشته ما بايد به آن توجه بكنيم، اين فرقى كه
بين راكب و غير راكب وجود ندارد، اين به لحاظ اين است كه اگر بخواهد، سايه و سايبان روى سر واقع بشود، اگر روى سر واقع شد، لافرق بين الراكب و الماشى به همين كيفيتى كه ملاحظه كرديد، اما ما در مسأله راكب آنجايى كه سايه على احد الجانبين مىخواست واقع بشود، در حقيقت به كمك اجماع و ضرورت يك خورده مسأله را درست كرديم، و الا روى قاعدة، ما دليلى بر جواز نداشتيم، براى اين كه دليلى كه بر جواز ذكر شده بود، يكى اصالة الجواز بود، كه لامجال له، مع وجود الدليل، يكى يك روايت عبدالله بن سنان بود كه او دلالت نداشت، اما اين فرق بين راكب و ماشى وجود دارد، كه در راكب آنى كه داخل محمل نشسته، اگر از سايه يكى از دو طرف بخواهد استفاده بكند، اين يك دليل لفظى كه دلالت بر جوازش بكند نداشتيم، اما در ماشى دليل داريم، وقتى كه ما روايت محمد بن اسماعيل بن بزيع را ديروز اينجورى معنا كرديم، گفتيم سؤال محمد بن اسماعيل بن بزيع به قرينه تعارف، سؤال اين است كه الماشى يمشى و على احد جانبيه ظل المحمل، و از ظل محمل استفاده مىكند فكتب الرضا عليه السلام نعم هيچ مانعى ندارد، پس ما درست است كه بين ماشى و راكب در حرمت استدلال به فوق فرقى قائل نشديم، همينطورى كه امام بزرگوار هم فرمودند، اما اين فرق بين راكب و ماشى جاى انكار نيست، كه در راكب المسألة فى نفسه، محل ترديدٍ، اما در ماشى هيچ ترديدى درش وجود ندارد، براى اين كه روايت صحيحه ابن بزيع كاملاً دلالت بر جواز اين معنا مىكند، و چه بسا روى قاعدة لازم بود كه امام بزرگوار اين نكته را تذكر بدهند، در عبارتشان، لكن مسأله اين است و لو اين كه در عبارت ايشان هم مورد تذكر واقع نشده، قبل از اين كه ما به مسأله منزل برسيم، چون در ذيل همين مسأله ديروز، مسأله نزول در منزل است، قبل از اين يك مسأله ديگرى هست كه اين مبتلابه است حتى فى زماننا هذا، خوب در بعضى در كثيرى از كتابهاى فقهى مورد تعرض واقع شده، لكن امام بزرگوار تا آخر مسائل تظليل، كه دو سه تا مسأله ديگر بيشتر نيست، ديدند ايشان متعرض نشدند، آن مسأله اين است كه حالا در زماننا هذا، كه فرض كنيد در روز انسان با ماشين سرباز، از مسجد شجرة حركت مىكند، روز عرض مىشود كه ماشين هم سر باز، هيچ مسألهاى ندارد، لكن در خلال راه برخورد مىكند انسان به بعضى از پلهايى كه روى جاده كشيده شده، و وقتى ماشين از زير اين پلها عبور مىكند، تظليل من فوق تحقق پيدا مىكند، پلها هم متعدد است، و لو اين كه يكى هم باشد، كافى است براى اين كه اين مسأله تحقق پيدا بكند، و بالاتر مخصوصاً در زمان سابق، خوب اين محرمى كه وارد مكه مىشده، خوب اين تا وارد مسجدالحرام بشود براى طواف، نمىتوانيم بگوييم اين حالا وارد منزل شده، مثل آن قهوه خانه بين راه است، نه اين همينطور كه دارد حركت مىكند تا برسد به مسجد الحرام
و طواف بكند، يا بالعكس وقتى كه براى حج تمتع از داخل مسجد الحرام فرضاً محرم مىشود، خوب حالا از مسجد الحرام مىآيد بيرون، از مسجد الحرام مىآيد بيرون، اول خودش يك مسألهاى در خود همان مسجد الحرام مطرح است، خوب اين در فضاى باز مسجد الحرام محرم شد، خوب حالا مىخواهد بيرون، بايد از زير سقف عبور بكند، چارهاى نيست، نمىشود كه از زير سقف عبور نكند، راهى مسجد الحرام به خارجش بدون اين كه مسقف باشد نداره، هيچ راهى ندارد، كسى از كنار عرض مىشود از همان عند مقام ابراهيم يا عند حجر اسماعيل وقتى كه انسان محرم مىشود، وقتى از آنجا حركت مىكند، اين ديگر حركت است، اين سير الى جانب عرفات است، خوب در اين سير الى جانب عرفات پنجاه قدم نرفته، گرفتار همان سايه شبستانهاى مسجد الحرام مىشود، زير سقف، سقف وجود دارد آنجا، سايه، سايه هم من فوق است، اينجا مسأله چه جورى است، يا در زمانهاى سابق كه خوب بازارهايى وجود داشته و خيابانهايى نبوده و اين مسائل هم نبوده، چه بسا كسى كه از مكه خارج مىشده، به جانب عرفات، فرض كنيد مجبور بوده كه طول بازار ابوسفيان را مثلاً طى كند و از بازار ابوسفيان بيرون بيايد و كوچه پس كوچه هايى را طى بكند، بعد كم كم خودش را به عرفات برساند، خوب اين آيا اينجا مسأله ضرورت مطرح است، بگوييم خوب اين تظليل اضطرارى است، آيا اين است؟ خوب اگر تظليل اضطرارى است، بايد كفارة بدهد، مىشود ملتزم بشود انسان به ثبوت كفارة، كما اين كه از ظاهر بعضى از كلمات فقهاء استفاده مىشود، كه اين را به عنوان ضرورت تجويز كردند، كه وقتى ما با ماشين غير مسقف در جاده مدينه به مكه، از زير اين پلها عبور مىكنيم و بالاخرة يك لحظه دو لحظه چند لحظه سايه از بالاى سر ما را احاطة مىكند، آيا اين جوازش مستند به چى است؟ ضرورت اين معنا را تجويز كرده، مشى هم كه نيست، ركوب است، در ماشين انسان سوار است، يا در محمل سوار است، در حال حركت هم هست، منزل هم نيست، هيچ مسأله ديگرى هم در كنارش وجود ندارد، آيا در اينجا بايد چه گفت؟ گفت اينجا مسأله مسأله ضرورت مطرح است؟ يا اين كه نه اصلاً ادلهاى كه دلالت بر حرمت تظليل و استظلال و امثال ذلك مىكند، اينها اينجا را اصلاً اين نوع سايهها را كه به تعبير اينها ظل مستقر و سايهاى است كه با خود اين محرم در حركت نيست، خوب سايه دو جور است، يك وقت سايهاى است كه با خود محرم در حركت است، مثل اين كه روى سقف را بپوشاند، يا در ماشين مسقف سوار بشود، كسى كه در ماشين مسقف سوار مىشود، سايه هم مثل خود اين محرم در حال سير و در حال حركت است، بدون اين كه ثبوت و استقرارى داشته باشد، اما اين نوع سايهها مثل سايه بازار، سايه پل، سايه شبستان مسجد الحرام، براى كسى كه در
داخل مسجد الحرام محرم مىشود، براى احرام حج تمتع، اين سايه سايه ثابت و سايه مستقر است، آيا رواياتى كه دلالت بر حرمت تظليل و استظلال و امثال ذلك حتى روايات ركوب فى القبة، ركوب فى الكنيسة، و اضحى و امثال ذلك مىكرد، آيا آن روايات اين نوع سايهها را هم شامل مىشود، يا اين كه نه ظاهر عرفيش اين است يا به تعبير ديگر انصراف از اين سايههاى مستقر دارد، اين انصراف دارد به همان سايه هايى كه همراه خود محرم هست، حالا يا روى محمل را پوشانده، يا در ماشين مسقف نشسته، و امثال ذلك، بالاخرة اگر ما بخواهيم بگوييم كه جواز اين نوع تظليل مستند به ضرورت است، اين دو تا مطلب را بايد ملتزم بشويم، يك مطلب اين كه، خوب آن كسى كه فرض كنيد از بازار ابوسفيان عبور مىكند در مكة، بايد بگوييم كه در صورتى براى او جايز است كه از آن بازار عبور بكند، كه راه ديگرى براى رفتن به عرفات غير از راه، سوق ابى سفيان وجود نداشته باشد، تا عنوان ضرورت درست بشود، بايد يك چنين حرفى بزنيم، و تازه بگوييم بعد از آنى هم كه از بازار ابوسفيان عبور مىكند لضرورة، تظليل لضرورة يترتب عليه الكفارة، بايد كفارة بدهد، آيا ما مىتوانيم به اين دو تا ملتزم بشويم، و در طول تاريخ داشتيم يك چنين مسألهاى، و حتى عرض كردم از همه روشنتر، نسبت به خود مسجدالحرام كه هيچ راهى انسان براى بيرون آمدن از مسجد الحرام، هيچ راهى ندارد، جز اين كه انسان يك مقدار از زير سقف عبور بكند، راه مستقيمى كه هيچ گونه سقف نداشته باشد، اصلاً وجود ندارد، آن وقت بياييم اينجورى بگوييم، بگوييم توئى كه مىخواهى حج تمتع انجام بدهى، خيلى استحباب اكيد دارد كه احرام تو در
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...