• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
  •   خلاصه

  • خلاصة درس02 :
    خلاصه:
    بررسي اينکه ازدواج سبب گشايش روزي بوده، و غروبت و ترک نکاح مکروه است و بررسي مسئله اول عروه موضوع اين جلسه مي باشد.
    الف) ادامه بحث قبل
    1) متن عروه: و المتفاد من الايه و بعض الاخبار انه موجب لسعه الرزق و ....
    2) نکاح سبب گشايش روزي است (با استناد به آيات و روايات)
    3) اشاره به ساير روايات
    روايت اول : روايت محمد بن ابي القداح
    روايت دوم: روايت عبدالله بن المغيره
    4) بررسي کلام مصنف درباره کراهت غروبت
    5) اشاره به ساير روايات درباره کراهت غروبت
    6) تذکر يک نکتهء کتاب شناختي
    ب) مسأله اول
    1) متن مسأله: لاوق علي الاقوي في استحباب النکاح بين من اشتاقت نفسه و من لم تشتق الاطلاق....
    2) توضيح و بررسي مسأله
    اقوي استحباب نکاح اختصاص به کسي که بدان اشتياق دارد نداشته بلکه کسي را هم که بدان مشتاق منت مي گيرد. به دو امه:
    اول: اطلاق روايات
    دوم: فائده نکاح تنها از بين بردن شهوت نيست بلکه فوائد ديگري هم دارد.
    3) توضيحي دربارهء سند حديث قبل
    «والسلام»
  •  متن
  • Titr

    كتاب النكاح/سال اول

    بسم الله الرحمن الرحيم

    Titr

    در جلسه قبل درباره استحباب نكاح صحبت شد، در اين جلسه نخست به اين دو امر مى پردازيم كه ازدواج سبب گشايش روزى بوده، و عزوبت و ترك نكاح مكروه است، و نيز به بررسى مسأله اول عروه پرداخته، شمول استحباب نكاح نسبت به كسى كه بدان اشتياق ندارد ثابت مى كنيم، در ضمن بحث، توضيحى درباره نقل بحار از كتاب الامامة والتبصرة على بن بابويه خواهد آمد.

    الف ) ادامه بحث قبل:

    Titr

    والمستفاد من الاية و بعض الاخبار انه موجب لسعة الرزق، و فى خبر اسحاق بن عمار قلت لابى عبدالله عليه السلام: الحديث الذى يرويه الناس حق ان رجلا اتى النبى صلى الله عليه و آله: و سلم فشك الله الحاجة فامره بالتزويج حتى امره ثلاث مرات. قال ابو عبدالله عليه السلام: نعم هو حق، الرزق مع النساء والعيال. و يستفاد من بعض الاخبار كراهة العزوبه، فعن النبى صلى الله عليه و آله: رذال موتاكم العزاب

    Titr

    از آيه شريفه (وانكحوا الايامى منكم والصالحين من عبادكم و امائكم ان يكونوا فقراء يغنيهم الله من فضله و الله واسع عليم) (نور/ 32) استفاده مى شود كه نكاح سبب زيادى روزى است، و اگر شخصى فقير هم باشد نكاح سبب از بين رفتن فقرش مى شود. مرحوم مصنف اشاره مى كند كه اين مطلب از روايات هم استفاده مى شود، و سپس روايت اسحاق بن عمار را ذكر مى كنند كه در آن امام عليه السلام حديث مروى از پيامبر صلى الله عليه و آله را در مورد امر به تزويج براى رفع احتياج تصديق نموده، خود مى فرمايد كه رزق همراه زنان و عيال مى باشد. البته روايات بسيارى كه مستفيض بوده و اطمينان به صدور آنهاست دلالت مى كند كه نكاح سبب زيادى رزق است، ولى روايتى كه ايشان نقل كرده اند ضعيف السند است، بهتر بود ايشان از روايات صحيح السند، يا موثق نقل نموده، يا لااقل به استفاضه روايات اشاره مى كردند. سند اين روايت چنين است: «عدة من اصحابنا، عن احمد بن أبى عبدالله عن أبى عبدالله الجامورانى عن الحسن بن على بن ابى حمزة عن المؤمن عن اسحاق بن عمار(1) » در اين سند لااقل ابو عبدالله جامورانى و حسن بن على بن ابى حمزه ضعيف مى باشند.

    Titr

    در جامع الحاديث روايات چندى بر اين مطلب دلالت مى كند، از جمله: «قال رسول الله صلى الله عليه و آله اتخذوا الاهل فانه ارزق لكم»(2) كه البته مرسل است. و نيز چهار روايت ديگر كه مرسل يا ضعيف الاسناد است،(3) غير از اينها دو روايت معتبر نقل مى كند: روايت اول: على بن محمد بن بندار و غيره عن احمد بن ابى عبدالله البرقى عن ابن فضّال و جعفر بن محمد عن ابى القداح عن ابى عبدالله عليه السلام قال: جاء رجل الى ابى عليه السلام فقال له هل لك من زوجة فقال: لا، فقال اب و ما احب ان لى الدنيا و مافيها و انى بت ليلة ليست لى زوجة، ثم قال: الركعتان يصليها رجل متزوج افضل من رجل اعزب يقوم ليلة، و يصوم نهاره، ثم اعطاه أبى سبعة دنانير ثم قال: تزوج بهذه، ثم قال أبى عليه السلام: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: اتخذوا الاهل فانه ارزق لكم. (4) در سند روايت اگر جعفر بن محمد را هم توثيق نكنيم ابن فضّال كه حسن بن على بن فضال مى باشد فطحى ثقه است. پس روايت موثقه خواهد بود. روايت دوم: على بن محمد بن بندار عن أبيه عنه عبدالله بن المغيره عن أبى الحسن عليه السلام كه متن آن همانند متن قبلى است، تنها اين قطعه بر آن افزوده شده، فقال: محمد بن عبيد (الله) جعلت فداك فانا ليس لى اهل، فقال: اليس لك جوارى او قال: امهات الاولاد قال: بلى قال: فانت ليس باعزب اين روايت صحيحه است. (5)

    Titr

    قدس سره

    Titr

    روايات بسيار بر كراهت عزوبت با تعابير گوناگون دلالت مى كند. ولى روايتى كه در متن آورده شده هم از جهت سند اشكال دارد و هم از جهت متن. سند روايت در جامع احاديث چنين نقل شده است: محمد بن يعقوب عن على بن محمد بن بندار عن محمد بن على عبدالرحمن بن خالد عن محمد بن الاصم عن أبى عبدالله در اين سند عبدالرحمن بن خالد مجهول است و روايات بسيار هم ندارد، تنها همين يك روايت از او در كتب اربعه نقل شده. محمد بن اصم نيز همينطور است. محمد بن على هم اگر ابو سمينه باشد ضعيف است. (6) امادلالت روايت، اين روايت اخص از مدعاست، چون تنها دليل بر آن است كه كسى كه با عزوبت از دنيا رود «رذل» مى باشد. ولى كسى را كه مدتى ازدواج نكرده و بعد ازدواج كند، شامل نمى شود. سؤال: آيا از رذل بودن استفاده حرمت نمى شود؟ جواب: اصل عدم حرمت عزوبت از جهت سيره متشرعه قطعى است، ولى هر چند عزوبت ذاتاً حرام نيست، ولى چون بسيارى از اوقات باعث به گناه افتادن مى شود، و از سوى ديگر خود ترك اين سنت مهم پيامبر سبب دورى فرد از رحمت الهى مى شود و عنايات خداوند كه از انسان دور شد بسيار به گناه مى افتد، از اين رو تعبير رذل شده است.

    Titr

    از روايات بسيار كراهت عزوبت استفاده مى شود. مانند: - نبوى المشهور: النكاح سنتى فمن رغب عن سنتى فليس منى(7) اين روايت تنها ؟؟؟ بر انجام نكاح نيست بلكه تحذير از ترك نيز مى باشد كه از آن كراهت استفاده مى شود. - شراركم عزابكم(8) - شرار امتى عزابها(9) - شرار امتى العزاب(10) - اكثر اهل النار العزّاب(11) عن عكاف الهلالى قال: اتيت الى رسول الله صلى الله عليه و آله فقال لى: يا عكاف الك زوجه؟ قلت لا، قال: الك جارية؟ قلت لا، قال و أنت صحيح موسر قلت: نعم والحمد لله قال: فانك اذاً من اخوان الشياطين، اما أن تكون من رهبان النصارى و أما أن تصنع كما يصنع المسلمون و أنّ من سنتنا النكاح شراركم عزابكم، و أرذل موتاكم عزّابكم . و يحك يا عكّاف تزوج، فانك من الخاطئين. و يا در نقل ديگر اين خبر تزويج و الا فانت من المذنبين. (12) در برخى از موارد اين مسأله هم روايت صحيح السند وارد شده كه آن كراهت ترك نكاح براى زن است: محمد بن يحى عن احمد بن محمد عن ابن محبوب عن على بن رئاب عن ابن أبى يعقور عن أبى عبدالله عليه السلام قال: نهى رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم النساء ان يتبتلنّ و يعطلن انفسهن عن الازواج. (13) بنابراين از روايات هم استحباب نكاح و هم كراهت ترك آن استفاده مى شود، و بين اين دو هم تنافى وجود ندارد.

    Titr

    از روايت كراهت عزوبت اين روايت است: البحار عن كتاب الامامة والتبصرة عن هارون بن موسى عن محمد بن على عن محمد بن الحسن عن على بن اسباط عن ابن فضال عن الصادق عن أبيه عن آبائه عليهم السلام عن النبى صلى الله عليه و آله قال: شرار امتى عزّابها. كتاب الامامة والتبصرة تأليف على بن بابويه است، اين كتاب به دست حاجى نورى نرسيده، و بعضى گمان برده اند كه اين كتاب به دست مرحوم مجلسى هم نرسيده ونقل ايشان از اين كتاب اشتباه است، و نشان مى دهد كه منبع نقل، الامامة والتبصرة نيست. مرحوم آقاى حجت در نامه اى كه درباره مرحوم مجلسى نگاشته اند بدين نكته تذكر داده، مرقوم داشته اند كه اسناد موجود نسبت اين كتاب را به على بن بابويه نفى مى كند، چون مشايخ مذكور در آغاز اسناد با مشايخ على بن بابويه سازگار نيست. از مرحوم آقاى حاج سيد محمد على روضاتى از عماء اصفهان حدود سى سال قبل مطلبى شنيدم كه ايشان مى فرمود: كتاب الامامة والتبصرة به دست مرحوم مجلسى رسيده، و در عين حال در بحار اشتباهى هم رخ داده است، نسخه مرحوم مجلسى از اين كتاب را آقاى روضاتى از فخر الدين نصيرى خريده، و با مشاهده نسخه مسأله حل شده است. در آغاز اين نسخه الامامة والتبصرة واقع بوده كه اين البته ناقص بوده، اوراقى هم از جامع الاحاديث جعفر بن احمد قمى ايلاقى رازى ضميمه آن بوده است، در مقدمه بحار هم به نام الامامة والتبصرة تصريح كرده و هفت حديث هم از اين كتاب در بحار نقل شده است، گاه شاگردان مرحوم مجلسى كه روايات را به دستور ايشان جمع آورى كرده اند با سرعت روايات اين كتاب را اخذ كرده، روايات جامع الاحاديث ايلاقى را هم به الامامة والتبصرة نسبت داده اند، ولى گاهى دقت كرده اند: بعض اصول اصحابنا تعبير كرده اند. پس اين حرفى كه برخى همچون مرحوم آقاى حجت و مرحوم آقا شيخ بزرگ گمان كرده اند كه كتاب الامام والتبصرة اصلاً به دست مرحوم مجلسى نرسيده اشتباه است. ولى اشتباهاتى نيز در نسبت روايت به اين كتاب رخ داده است. از جمله همين حديث است كه از كتاب جامع الاحاديث ايلاقى است نه از الامامة والتبصرة. هارون بن موسى در آغاز سند تلعكبرى متوفى 385 است ولى استاد على بن بابويه متوفى 328 يا 329 نيست. (14)

    Titr

    Titr

    لا فرق على الاقوى فى استحباب النكاح بين من اشتاقت نفسه و من لم تشتق الاطلاق الاخبار و لان فائدته لاتنحصر فى كسر الشهوة بل له فوائد منها زيادة النسل و كثرة قائل لا اله الا الله، فعن باقر عليه السلام قال رسول الله صلى الله عليه و اله واى يمنع المؤمن أن يتخذ اهلاً لعل الله أن يرزقه نسم نتثقل الارض بلا اله الا الله.

    Titr

    مرحوم سيد مى فرمايد بنابر اقوى استحباب نكاح اختصاص به كسى كه بدان اشتياق دارد نداشته بلكه كسى را هم كه بدان مشتاق نيست مى گيرد. ايشان به دو امر تمسك مى جويند. اول: اطلاق روايات كه بدون هيچ تقييدى به ازدواج امر كرده است. دوم: فائده نكاح تنها از بين بردن شهوت نيست كه اختصاص به كسى كه به ازدواج شائق است پيدا كند. بلكه فوائد ديگرى هم دارد. از جمله زيادى نسل و زياد شدن گوينده لااله الا الله. در اينجا اگر از دليل اول بگذريم دليل دوم به تنهايى تمام صورتهاى مسئله را ثابت نمى كند. اولاً زن و مرد عقيم و نازا را شامل نميشود ثانياً در جايى همچون بلاد كفر كه زمينه مسلمان ماندن فرزند به حسب نوع وجود ندارد اين فائده (زيادى لااله الا الله گو) وجود ندارد. ولى به هر حال اكثر موارد را شامل مى شود و به اطلاق ادله نيز تمام صورتها اثبات مى گردد.

    Titr

    در سند اين روايت تمام افراد از اجلاء ثقات هستند البته ابن فضال فطحى ثقه است، مگر محمد بن على بن معمر كوفى كه توثيق صريح نداد، ولى از آن جا كه از مشايخ اجازه تلعكبرى بوده، مى توان آن را علامت اعتبار دانسته وى را توثيق كرد. البته در سند روايت سقط يا ارسالى رخ داده است، چرا كه مراد از الصادق عليه السلام امام ششم است نه مفهوم وصفى، و چون ابن فضال آن حضرت را درك نكرده است، متوفى 224 (يعنى 76 سال بعداز وفات امام صادق عليه السلام) در سند روايت سقط يا ارسال وجود دارد. ولى مضمون روايت از روايات ديگر هم استفاده ميشود، و مجموعاً اطمينان به صدور آن مى باشد.

    « والسلام »

    ى فهرست منابع اصلى : 1- مستند عروة الوثقى (مرحوم آية الله خوئى) 2- مستمسك عروة الوثقى (مرحوم آية الله حكيم)

    1) - كافى 5: 330/ 4، جامع الحاديث 20: 13، ب 2/ 40 (مسلسل)، وسائل 20: 44/ 24990، ب 11، از ابواب مقدمات نكاح. 2) - فقيه 3: 383/ 4345، جامع الاحاديث 20: 11، با 2/ 34، وسائل 20: 15/ 24902، ب 1. 3) - جامع الاحادثث 20: 13 و 14 ب 1/ 41 - 44. 4) - كافى 3295/ 6، جامع احاديث 20: 18، ب 2/ 63، وسائل. 5) - (توضيح كلام استاد -مد ظله -) سند روايت كه در بالا آورديم ازجامع الحاديث 20: 19/ 64 برگرفته ايم، اصل روايت در كافى 5: 329/ 7 با اين سند آمده است و عنه عن أبيه عن عبدالله بن المغيرة ؟؟؟ قبل از اين روايت در كافى همان روايت ابن قداح آمده، ظاهر بدوى روايت رجوع ضمير به على بن محمد بن بندار است، چنانچه شيخ طوسى در تهذيب 7: 220/ 5 بر طبق آن رفتار كرده، ولى تحقيق چنانچه استاد مدظله در حاشيه سند مرقوم داشته اند آن است كه مرجع ضمير احمد بن أبى عبدالله البرقى است كه به توسط پدر از عبدالله بن المغيره بسيار نقل مى كند نه على بن محمد بن بندار كه پدرش راوى ابن مغيره نيست (وسائل 20: 20/ 22918، معجم الرجال 12: 131 (ترجمه على بن محمد بن بندار) ولى از آنجا كه على بن محمد بن بندار و احمد بن ابى عبدالله البرقى و پدرانشان همگى ثقه هستند روايت به هر حال صحيحه است. 6) - (توضيح بيشتر كلام استاد - مد ظلّه -) سند روايت در كاى 5: 339/ 3 چنين است: عنه عن محمد بن على، و در اول آن اين سند آمده: «على بن محمد بن بندار عن احمد بن محمد بن خالد» شيخ طوسى در تهذيب 7: 239/ 2 ضمير را به على بن محمد بازگردانده، ولى مرجع ضميرى بنابر تحقيق احمد بن محمد بن خالد است. چنانچه صاحب وسائل 20: 19/ 24915 فهيمده است، محمد بن على در مشايخ احمد بن محمد بن خالد به تصريح استاد - مد ظله - بى ترديد ابو سمينه است كه در روايات چندى در محاسن به نام وى تصريح شده است، به هر حال در ضعف سند روايت بالا ترديد نيست. 7) - جامع الحاديث 20: 7/ 72. 8) - جامع الاحاديث 20: 7/ 12 و 13 و 21/ 72. 9) - جامع الاحاديث 20: 18/ 57. 10) - جامع الاحاديث 20: 18/ 60، لاحظ ايضاً: 2/ 72. 11) - جامع الاحاديث 20: 17/ 58. 12) - جامع الاحاديث 20: 18/ 61 و 62. 13) - جامع الاحاديث 20: 20/ 73،وسائل 20: 165/ 25318، ب 84 از ابواب مقدمات النكاح. 14) - (توضيح بيشتر كلام استاد - مد ظلّه -) بلكه هارون بن موسى تلعكبرى شاگرد على بن بابويه بوده و از وى حديث شنيده و اجازه روايت اخذ كرده است. (رجال طوسى، باب من لم يرو عنهم عليهم السلام باب عين، رقم 34)

  •   پرسش و پاسخ
  • 1-روايت الحقا بن عمار را به لحاظ سندي مورد بررسي قرار دهيد.


    اين روايت ضعيف النسد مي باشد. زيرا در آن حداقل ابوعبدالله جاموراني و حسن بن علي بن ابي حمزه ضعيف مي باشند.


    2-آيا در رواياتي که نکاح را سبب گشايش روزي مي داند روايت موثقه و صحيح وجود دارد؟


    بهل. مثلاً در روايت ابي القداح اگر جعفر بن محد را هم توثيق نکنيم ابن فضال که حسن بن علي بن فضال مي باشد قطحي ثقه است پس روايت موثقه خواهد بود. روايت عبدالله بن مغيره هم که در همين زمينه آمده ثقه مي باشد.


    3-در عروه درايتي که براي عزوبت آورده شده روايت محمدبن اللصم است اين روايت را از نظر سندي بررسي کنيد.


    اين روايت ضعيف السند مي باشد. در اين سند عبدالرحمن بن خالد مجهول است و روايات بسيار هم ندارد و همين يک روايت از او در کتب اربعه نقل شده است . محمد بن اصم نيز همينطور است محمد بن علي هم اگر ابوسينيه باشد ضعيف است.


    4-کتاب الامامه و التبصره تاليف علي بن ابويه است با اين وجود چرا مشايخ مذکور در آغاز اسناد با مشايخ علي بن بابويه سازگار نيست؟


    نسخه اي از الامامه و التبصره که در اختيار مرحوم مجلسي بوده است به ضميمه بخشي از مجامع الاحاديث جعفر بن احد قمي ايلاقي بوده است . گاهي شاگردان مرحوم مجلسي که روايات را به دستور ايشان جمع آوري کرده اند روايات جامع الاحاديث ايلاقي را هم به امامه و التبصره نسبت داده اند و همين موجب بروز اين مشکل شده است.


    5-آيا استحباب نکاح شامل کسي که علاقه اي به آن ندارد نيز مي شود؟


    بله. اطلاق روايات اين موارد را هم مي گيرد . به علاوه در بسياري از موارد نکاح فوايد ديگري هم حجم دارد از قبيل زيادي نسل. والسلام


  •   خودآزمایی
  • 1 - کدام آيه در قرآن بر سببيت نکاح در وسعت رزق دلالت مي کند؟
    2 - ايراد استاد به روايت اسحاق بن عمار چگونه است؟
    3 - روايات معتبر دال بر واسع شدن رزق با نکاح را بيان فرمائيد.
    4 - بيان استاد در ايراد به سند و دلالت روايت محمدبن الاصم چگونه است؟
    5 - معناي کلمه و ذل را با استفاده از بيانات استاد- مدظله- توضيح دهيد.
    6 - چند روايت معتبر بر کراهت عزوبت ذکر فرمائيد.
    7 - نظر استاد مدظله دسترسي مرحوم مجلسي به کتاب اللمامه و التبصره چگونه است؟
    8 - دلائل مرحوم سيد در عدم اختصاص استصحاب نکاح به مشتاقين را بيان کنيد.
    9 - ايراد استاد- مدظله- به دليل دوم صاحب عروه چگونه است؟
    10 - بيان استاد در سقط سند روايت امام صادق را توضيح دهيد.((والسلام))