• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
دروس متداول> پایه دوم> قرآن ( 2 ) > گزیده تفسیر نمونه جلد 1

از تو در باره غذاهاى حلال سؤال مى كنند بگو: هر چيز پاكيزه اى براى شما حلال است صيد حيوانات صياد كه تحت تعليم شما قرار گرفته اند, يعنى از آنچه خداوند به شما تعليم داده به آنها آموخته ايد, براى شما حلال است از صيدى كه سگهاى شكارى براى شما نگاه داشته اند بخوريد به هنگامى كه سگ شكارى رها مى شود, نام خدا را ببريد از خدا بپرهيزيد,زيرا خداوند, سريع الحساب است يسئلونك ماذا احل لهم قل احل لكم الطيبات وما علمتم من الجوارح مكلبين تعلمونهن مما علمكم اللّه فكلوا مم امسكن عليكم واذكروا اسم اللّه عليه واتقوا اللّه ان اللّه سريع الحساب شــان نـزول : در بـاره ايـن آيـه شـان نزولهايى ذكر كرده اند كه مناسبتر ازهمه اين است : «زيـدالـخير» و «عدى بن حاتم » كه دو نفر از ياران پيامبر(ص ) بودندخدمتش رسيدند و عرض كـردنـد: مـا جـمـعـيتى هستيم كه با سگها و بازهاى شكارى صيد مى كنيم , و سگهاى شكارى ما حـيـوانـات وحشى حلال گوشت را مى گيرند,بعضى از آنها زنده به دست ما مى رسد و آن را سر مى بريم , ولى بعضى از آنهابوسيله سگها كشته مى شوند, و ما فرصت ذبح آنها را پيدا نمى كنيم و با ايـن كـه مـى دانيم خدا گوشت مردار را بر ما حرام كرده , تكليف ما چيست ؟ آيه نازل شد و به آنها پاسخ گفت .

صيد حلال ـ.

بـه دنبال احكامى كه در باره گوشتهاى حلال و حرام در دو آيه گذشته بيان شددر اين آيه نيز به قـسـمـتـى ديـگـر از آنـها اشاره كرده و به عنوان پاسخ سؤالى كه در اين زمينه شده است , چنين مى فرمايد: «از تو در باره غذاهاى حلال سؤال مى كنند»(يسئلونك ماذا احل لهم ).سـپـس بـه پيامبر(ص ) دستور مى دهد كه نخست به آنها «بگو: هر چيز پاكيزه اى براى شما حلال است » (قل احل لكم الطيبات ).يـعـنـى تـمـام آنـچه را اسلام تحريم كرده در زمره خبائث و ناپاكها است و هيچ گاه قوانين الهى , موجود پاكيزه اى كه طبعا براى استفاده و انتفاع بشر آفريده شده است تحريم نمى كند.سپس به سراغ صيدها رفته , مى گويد: «صيد حيوانات صياد كه تحت تعليم شما قرار گرفته اند, يعنى از آنچه خداوند به شما تعليم داده به آنها آموخته ايد, براى شما حلال است » (وما علمتم من الجوارح مكلبين تعلمونهن مما علمكم اللّه ).حـيـوانى را كه سگها شكار مى كنند اگر زنده به دست آيد, بايد طبق آداب اسلامى ذبح شود ولى اگر پيش از آن كه به آن برسند جان دهد, حلال است , اگرچه ذبح نشده باشد.سـپـس در ذيـل آيـه اشاره به دو شرط ديگر از شرايط حليت چنين صيدى كرده , مى فرمايد: «از صيدى كه سگهاى شكارى براى شما نگاه داشته اند بخوريد»(فكلوا مم امسكن عليكم ).بـنـابـرايـن , اگر سگهاى شكارى عادت داشته باشند قسمتى از صيد خود رابخورند و قسمتى را واگذارند, چنان صيدى حلال نيست و در حقيقت چنين سگى نه تعليم يافته است و نه آنچه را كه نگاه داشته مصداق «عليكم » (براى شما)مى باشد, بلكه براى خود صيد كرده است . ديگر اين كه «به هنگامى كه سگ شكارى رها مى شود, نام خدا را ببريد»(واذكروا اسم اللّه عليه ).و در پـايـان بـراى رعـايـت تـمـام ايـن دسـتـورات , مـى فرمايد: «از خدابپرهيزيد,زيرا خداوند, سريع الحساب است » (واتقوا اللّه ان اللّه سريع الحساب ).

امروز آنچه پاكيزه است براى شما حلال شـده و غـذاهاى اهل كتاب براى شما حلال و غذاهاى شمابراى آنها حلال است زنان پاك دامن از مسلمانان و ازاهل كتاب براى شما حلال هستند و مـى تـوانـيد با آنها ازدواج كنيد به شرط اين كه مهرآنها را بپردازيد بـه شـرط ايـن كـه از طـريق ازدواج مشروع باشد نه به صورت زناى آشكار, و نه بصورت دوست پنهانى انتخاب كردن كسى كه نسبت به آنچه بايد به آن ايمان بياورد كفر بورزد و راه مـؤمـنـان را رهـا كرده , در راه كافران قرارگيرد, اعمال او بر باد مى رود و در آخرت در زمره زيانكاران خواهد بود اليوم احل لكم الطيبات وطعام الذين اوتوا الكتاب حل لكم وطعامكم حل لهم والمحصنات من المؤمنات والمحصنات من الذين اوتوا الكتاب من قبلكم اذا آتيتموهن اجورهن محصنين غير مسافحين ولا متخذى اخدان ومن يكفربالا يمان فقد حبط عمله وهو فى الا خرة من الخاسرين

خوردن غذاى اهل كتاب و ازدواج با آنان !.

در ايـن آيه كه مكمل آيات قبل است , نخست مى فرمايد: «امروز آنچه پاكيزه است براى شما حلال شـده و غـذاهاى اهل كتاب براى شما حلال و غذاهاى شمابراى آنها حلال است » (اليوم احل لكم الطيبات وطعام الذين اوتوا الكتاب حل لكم وطعامكم حل لهم ).منظور از «طعام اهل كتاب » غير از گوشتهايى است كه ذبيحه آنها باشد.و در حـديـثـى از امـام صادق (ع ) نقل شده كه , در تفسير آيه چنين فرمود:«منظور از طعام اهل كتاب حبوبات و ميوه هاست , نه ذبيحه هاى آنها, زيرا هنگام ذبح كردن نام خدا را نمى برند».

ازدواج با زنان غيرمسلمان ـ.

بعد از بيان حليت طعام اهل كتاب , اين آيه در باره ازدواج با زنان پاكدامن ازمسلمانان و اهل كتاب سخن مى گويد و مى فرمايد: «زنان پاك دامن از مسلمانان و ازاهل كتاب براى شما حلال هستند و مـى تـوانـيد با آنها ازدواج كنيد به شرط اين كه مهرآنها را بپردازيد» (والمحصنات من المؤمنات والمحصنات من الذين اوتوا الكتاب من قبلكم اذا آتيتموهن اجورهن ).«بـه شـرط ايـن كـه از طـريق ازدواج مشروع باشد نه به صورت زناى آشكار, و نه بصورت دوست پنهانى انتخاب كردن » (محصنين غير مسافحين ولا متخذى اخدان ).در حـقـيـقت اين قسمت از آيه نيز محدوديتهايى را كه در مورد ازدواج مسلمانان با غيرمسلمانان بـوده تـقليل مى دهد و ازدواج آنها را با زنان اهل كتاب باشرايطى تجويز مى نمايد ـ شرح بيشتر در اين باره بايد از كتب فقهى مطالعه شود.نـاگـفته نماند كه در دنياى امروز كه بسيارى از رسوم جاهلى در اشكال مختلف زنده شده است ايـن تـفـكر نيز به وجود آمده كه انتخاب دوست زن يا مرد براى افرادمجرد بى مانع است نه تنها به شكل پنهانى , آن گونه كه در زمان جاهليت قبل ازاسلام وجود داشت , بلكه به شكل آشكار نيز هم !.در حـقيقت دنياى امروز در آلودگى و بى بندو بارى جنسى از زمان جاهليت پارا فراتر نهاده , زيرا اگـر در آن زمـان تـنـهـا انتخاب دوست پنهانى را مجاز مى دانستند,اينها آشكارش را نيز بى مانع مـى دانـند و حتى با نهايت وقاحت به آن افتخار مى كنند,اين رسم ننگين كه يك فحشاى آشكار و رسـوا مـحـسـوب مـى شـود از سوغاتهاى شومى است كه از غرب به شرق انتقال يافته و سرچشمه بسيارى از بدبختيها وجنايات شده است . از آنـجـا كـه تـسـهيلات فوق در باره معاشرت با اهل كتاب و ازدواج با زنان آنهاممكن است مورد سـؤاسـتفاده بعضى قرار گيرد, و آگاهانه يا غيرآگاهانه به سوى آنهاكشيده شوند; در پايان آيه به مـسـلمانان هشدار داده , مى گويد: «كسى كه نسبت به آنچه بايد به آن ايمان بياورد كفر بورزد و راه مـؤمـنـان را رهـا كرده , در راه كافران قرارگيرد, اعمال او بر باد مى رود و در آخرت در زمره زيانكاران خواهد بود» (ومن يكفربالا يمان فقد حبط عمله وهو فى الا خرة من الخاسرين ).اشـاره بـه ايـن كـه تسهيلات مزبور علاوه بر اين كه گشايشى در زندگى شماايجاد مى كند بايد سـبـب نفوذ و توسعه اسلام در ميان بيگانگان گردد, نه اين كه شماتحت تاثير آنها قرار گيريد, و دست از آيين خود برداريد كه در اين صورت مجازات شما بسيار سخت و سنگين خواهد بود.

اى كسانى كه ايمان آورده ايـد هـنگامى كه براى نماز بپا خاستيد صورت و دستهاى خود را تا آرنج بشوييد و قسمتى از سـر وهـمـچنين پا را تا مفصل (يا برآمدگى پشت پا) مسح كنيد و اگر جنب باشيد غسل كنيد و اگر از خواب برخاسته ايد وقصد نماز داريد و بـيـمـار يا مسافر باشيد و يا اگر از قضاى حاجت برگشته ايد و ياآميزش جنسى با زنان كرده ايد و دسـتـرسى به آب نداريد با خاك پاكى تيمم كنيد بوسيله آن صورت و دستهاى خود را مسح كنيد خداوند نمى خواهد شما را بـه زحمت بيفكند, بلكه مى خواهد شما راپاكيزه سازد و نعمت خود را بر شما تمام كند تا سپاس نـعـمـتـهاى او را بگوييد يا ايها الذين آمنوا اذاقمتم الى الصلوة فاغسلوا وجوهكم وايديكم الى المرافق وامسحوا برؤسكم وارجلكم الى الكعبين وان كنتم جنبا فاطهروا وان كنتم مرضى او على سفر او ج احد منكم من الغئط اولمستم النس فلم تجدوا م فتيمموا صعيدا طيبا فامسحوا بوجوهكم وايديكم منه مايريد اللّه ليجعل عليكم من حرج ولكن يريد ليطهركم وليتم نعمته عليكم لعلكم تشكرون

پاك سازى جسم و جان !.

در آيات سابق , بحثهاى گوناگونى در باره «طيبات جسمى و مواهب مادى »مطرح شد, در اين آيـه بـه «طـيبات روح » و آنچه باعث پاكيزگى جان انسان مى گردد,اشاره شده است و قسمت قابل ملاحظه اى از احكام وضو و غسل و تيمم كه موجب صفاى روح است , تشريح گرديده , نخست خـطـاب بـه افـراد با ايمان كرده ,احكام وضو را به اين ترتيب بيان مى كند: «اى كسانى كه ايمان آورده ايـد هـنگامى كه براى نماز بپا خاستيد صورت و دستهاى خود را تا آرنج بشوييد و قسمتى از سـر وهـمـچنين پا را تا مفصل (يا برآمدگى پشت پا) مسح كنيد» (يا ايها الذين آمنوا اذاقمتم الى الصلوة فاغسلوا وجوهكم وايديكم الى المرافق وامسحوا برؤسكم وارجلكم الى الكعبين ).بنابراين , فقط مقدارى از دست كه بايد شسته شود در آيه ذكر شده , و اما كيفيت آن در سنت پيامبر كه بوسيله اهل بيت (ع ) به ما رسيده آمده است و آن شستن آرنج است به طرف سر انگشتان . سـپـس بـه توضيح حكم غسل پرداخته , مى فرمايد: «و اگر جنب باشيد غسل كنيد» (وان كنتم جنبا فاطهروا).روشن است كه مراد از جمله «فاطهروا» شستن تمام بدن مى باشد.«جـنـب » همان طور كه در ذيل آيه 43 سوره نسا گذشت به معنى «دورشونده » است , و اگر شخص «جنب » به اين عنوان ناميده مى شود به خاطر آن است كه بايد در آن حال , از نماز و توقف در مسجد و مانند آن دورى كند.ضـمـنـا از اين كه قرآن در آيه فوق مى گويد به هنگام نماز اگر جنب هستيد غسل كنيد استفاده مى شود كه غسل جنابت جانشين وضو نيز مى گردد.سـپـس به بيان حكم تيمم پرداخته و مى گويد: «و اگر از خواب برخاسته ايد وقصد نماز داريد و بـيـمـار يا مسافر باشيد و يا اگر از قضاى حاجت برگشته ايد و ياآميزش جنسى با زنان كرده ايد و دسـتـرسى به آب نداريد با خاك پاكى تيمم كنيد»(وان كنتم مرضى او على سفر او ج احد منكم من الغئط اولمستم النس فلم تجدوا م فتيمموا صعيدا طيبا).سـپـس طـرز تـيمم را اجمالا بيان كرده , مى گويد: «بوسيله آن صورت و دستهاى خود را مسح كنيد» (فامسحوا بوجوهكم وايديكم منه )«36».و در پـايان آيه , براى اين كه روشن شود هيچ گونه سختگيرى در دستورات گذشته در كار نبوده بلكه همه آنها به خاطر مصالح قابل توجهى تشريع شده است ,مى فرمايد: «خداوند نمى خواهد شما را بـه زحمت بيفكند, بلكه مى خواهد شما راپاكيزه سازد و نعمت خود را بر شما تمام كند تا سپاس نـعـمـتـهاى او را بگوييد» (مايريد اللّه ليجعل عليكم من حرج ولكن يريد ليطهركم وليتم نعمته عليكم لعلكم تشكرون ).در حـقـيـقـت جـمـلـه هاى فوق بار ديگر اين واقعيت را تاكيد مى كند كه تمام دستورهاى الهى و بـرنـامـه هـاى اسـلامـى به خاطر مردم و براى حفظ منافع آنها قرارداده شده و به هيچ وجه هدف ديـگـرى در كار نبوده است , خداوند مى خواهد با اين دستورها هم طهارت معنوى و هم جسمانى براى مردم فراهم شود.جـمـلـه مـا يـريـد اللّه لـيجعل عليكم من حرج اين قانون كلى را بيان مى كند, كه احكام الهى در هيچ مورد به صورت تكليف شاق و طاقت فرسا نيست .

نعمتهاى خدا برخودتان را به ياد بياوريد پيمانى را كه بطورمحكم خدا با شما بـست فراموش نكنيد, آن زمان كه گفتيد شنيديم و اطاعت كرديم پرهيزكارى پيشه كنيدخداوند از اسرار درون سينه ها آگاه است واذكروا نعمة اللّه عليكم وميثاقه الذى واثقكم به اذ قلتم سمعنا واطعنا واتقوا اللّه ان اللّه عليم بذات الصدور

پيمانهاى الهى !.

در اين آيه بار ديگر مسلمانان را به اهميت نعمتهاى بى پايان خداوند كه مهمترين آنها نعمت ايمان و هـدايـت اسـت , تـوجـه داده مـى فـرمايد: «نعمتهاى خدا برخودتان را به ياد بياوريد» (واذكروا نعمة اللّه عليكم ).چه نعمتى از آن بالاتر كه در سايه اسلام , همه گونه مواهب و افتخارات وامكانات نصيب مسلمانان شد و جمعيتى كه قبلا كاملا پراكنده و جاهل و گمراه وخونخوار و فاسد و مفسد بودند به صورت جمعيتى متشكل و متحد و دانا باامكانات مادى و معنوى فراوان در آمدند.سـپس پيمانى را كه با خدا بسته اند, يادآور شده مى گويد: «پيمانى را كه بطورمحكم خدا با شما بـست فراموش نكنيد, آن زمان كه گفتيد شنيديم و اطاعت كرديم » (وميثاقه الذى واثقكم به اذ قلتم سمعنا واطعنا).ايـن آيـه مـى تـوانـد اشاره به تمام پيمانهاى تكوينى و تشريعى (پيمانهايى كه خدا به حكم فطرت گرفته و يا پيامبر(ص ) در مراحل مختلف از مسلمانان گرفته ) باشد.و در پـايـان آيـه بـراى تاكيد اين معنى مى فرمايد: «پرهيزكارى پيشه كنيدخداوند از اسرار درون سينه ها آگاه است » (واتقوا اللّه ان اللّه عليم بذات الصدور).

اى كسانى كه ايمان آورده ايد همواره قيام براى خدا كنيد و به حق و عدالت گواهى دهيد نبايد كينه ها و عداوتهاى قومى و تصفيه حسابهاى شخصى مانع ازاجراى عدالت و موجب تجاوز بـه حـقوق ديگران گردد, زيرا عدالت از همه اينهابالاتر است عدالت پيشه كنيد كه به پرهيزكارى نزديكتر است از خدا بپرهيزيد, زيرا خداوند از تمام اعمال شماآگاه است يا ايها الذين آمنوا كونوا قوامين للّه شهدآ بالقسط ولا يجر منكم شنـن قوم على الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوى واتقوا اللّه ان اللّه خبير بما تعملون

دعوت اكيد به عدالت !.

ايـن آيـه دعـوت بـه قـيـام به عدالت مى كند و نظير آن با تفاوت مختصرى درسوره نسا آيه 135 گذشت . نخست خطاب به افراد با ايمان كرده , مى گويد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد همواره قيام براى خدا كنيد و به حق و عدالت گواهى دهيد» (يا ايها الذين آمنوا كونوا قوامين للّه شهدآ بالقسط).سـپـس بـه يـكى از عوامل انحراف از عدالت اشاره نموده , به مسلمانان چنين هشدارمى دهد كه : «نبايد كينه ها و عداوتهاى قومى و تصفيه حسابهاى شخصى مانع ازاجراى عدالت و موجب تجاوز بـه حـقوق ديگران گردد, زيرا عدالت از همه اينهابالاتر است » (ولا يجر منكم شنـن قوم على الا تعدلوا).بار ديگر به خاطر اهميت موضوع روى مساله عدالت تكيه كرده , مى فرمايد:«عدالت پيشه كنيد كه به پرهيزكارى نزديكتر است » (اعدلوا هو اقرب للتقوى ).و از آنـجـا كه عدالت مهمترين ركن تقوا و پرهيزكارى است , براى سومين باربه عنوان تاكيد اضافه مى كند: «از خدا بپرهيزيد, زيرا خداوند از تمام اعمال شماآگاه است » (واتقوا اللّه ان اللّه خبير بما تعملون ).

خداوند به كسانى كه ايمان آورده اند و عمل صالح انجام مى دهند و عده آمرزش و پاداش عظيم داده است وعداللّه الذين آمنوا وعملوا الصالحات لهم مغفرة واجر عظيم سپس در اين آيه ـطبق سنت قرآن ـ كه پس از احكام خاصى براى تاكيد و تكميل آن اشاره به قوانين و اصول كلى مى كند در اينجا نيز براى تاكيد مساله اجراى عدالت و گواهى به حق چنين مـى فـرمـايد: «خداوند به كسانى كه ايمان آورده اند و عمل صالح انجام مى دهند و عده آمرزش و پاداش عظيم داده است »(وعداللّه الذين آمنوا وعملوا الصالحات لهم مغفرة واجر عظيم ).

كـسـانـى كـه خـدا را انكار كنند و آيات او را تكذيب نمايند از اصحاب دوزخند والذين كفروا وكذبوا بياتن اولئك اصحاب الجحيم و در مـقـابـل : «كـسـانـى كـه خـدا را انكار كنند و آيات او را تكذيب نمايند از اصحاب دوزخند» (والذين كفروا وكذبوا بياتن اولئك اصحاب الجحيم ).قابل توجه اين كه آمرزش و اجر عظيم به عنوان يك وعده الهى در آيه ذكرشده و فرموده : وعداللّه ولـى كـيـفر دوزخ به صورت نتيجه عمل بيان شده ومى فرمايد: «كسانى كه داراى چنين اعمالى بـاشـند, چنان سرنوشتى خواهند داشت »و اين در حقيقت اشاره به مساله فضل و رحمت خدا در مـورد پاداشهاى سراى ديگراست , كه به هيچ وجه برابرى با اعمال ناچيز انسان ندارد, همانطور كه مجازاتهاى آن جهان جنبه انتقامى نداشته بلكه نتيجه اعمال خود آدمى است .

اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! نعمت خدا را بـر خـودتان به ياد آوريد درآن زمان كه جمعيتى تصميم گرفته بودند, دست به سوى شما دراز كـنـنـد و شـمـا را ازمـيـان بـردارند, ولى خداوند شر آنها را از شما دفع كرد تقوا را پيشه كنيد و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند يا ايها الذين آمنوا اذكروانعمت اللّه عليكم اذهم قوم ان يبسطوا اليكم ايديهم فكف ايديهم عنكم واتقوا اللّه وعلى اللّه فليتوكل المؤمنون بـه دنـبال يادآورى نعمتهاى الهى در چند آيه قبل , در اين آيه روى سخن را بار ديگر به مـسـلمانان كرده و قسمتى ديگر از نعمتهاى خود را به ياد آنهامى آورد تا به شكرانه آن در اطاعت فـرمان خدا و اجراى اصول عدالت بكوشند,مى گويد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! نعمت خدا را بـر خـودتان به ياد آوريد درآن زمان كه جمعيتى تصميم گرفته بودند, دست به سوى شما دراز كـنـنـد و شـمـا را ازمـيـان بـردارند, ولى خداوند شر آنها را از شما دفع كرد» (يا ايها الذين آمنوا اذكروانعمت اللّه عليكم اذهم قوم ان يبسطوا اليكم ايديهم فكف ايديهم عنكم ).در حـقـيـقت اين آيه مسلمانان را متوجه خطراتى كه ممكن بود براى هميشه نامشان را از صفحه روزگـار بـرانـدازد مـى كند, و به آنها هشدار مى دهد كه به پاس اين نعمتها «تقوا را پيشه كنيد و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند» و بدانيد اگر پرهيزكارباشيد, در زندگى تنها نخواهيد ماند و آن دست غيبى كه هميشه حافظ شما بوده ,باز هم از شما حمايت خواهد كرد (واتقوا اللّه وعلى اللّه فليتوكل المؤمنون ).

ما از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه به دستورات ماعمل كنند و به دنبال ايـن پـيـمـان دوازده رهـبـر و سرپرست براى آنها برگزيديم من با شما خواهم بود و از شما حمايت مى كنم به شرط اين كه نماز را بر پا داريد و زكات خود را بپردازيد به پيامبران من ايمان بياوريد و آنها را يارى كنيد اگر به اين پيمان عمل كنيد, من سيئات و گناهان گذشته شما را مى بخشم و شما را در باغهاى بهشت كه از زير درختان آن نهرها جارى است داخل مى كنم ولـى آنها كه راه كفر و انكار و عصيان را پيش گيرند مسلما از طريق مستقيم گمراه شده اند ولقداخذاللّه ميثاق بنى اسرائيل وبعثنا منهم اثنى عشر نقيبا وقال اللّه انى معكم لئن اقمتم الصلوة وآتيتم الزكوة وآمنتم برسلى وعزرتموهم واقرضتم اللّه قرضا حسنا لا كفرن عنكم سيئاتكم ولا دخلنكم جنات تجرى من تحتها الا نهار فمن كفر بعد ذلك منكم فقد ضل سوآ السبيل در اين سوره از آغاز اشاره به مساله وفاى به عهد شده , و شايدفلسفه اين همه تاكيد براى اهميت دادن به مساله پيمان غدير است كه در آيه 67همين سوره خواهد آمد.در ايـن آيه مى فرمايد: «ما از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه به دستورات ماعمل كنند و به دنبال ايـن پـيـمـان دوازده رهـبـر و سرپرست براى آنها برگزيديم » تاهريك سرپرستى يكى از طوايف دوازده گانه بنى اسرائيل را بر عهده گيرد (ولقداخذاللّه ميثاق بنى اسرائيل وبعثنا منهم اثنى عشر نقيبا).سـپـس وعـده خـدا را به بنى اسرائيل چنين تشريح مى كند كه خداوند به آنهاگفت : «من با شما خواهم بود و از شما حمايت مى كنم » (وقال اللّه انى معكم ).اما به چند شرط1ـ «به شرط اين كه نماز را بر پا داريد» (لئن اقمتم الصلوة ).2ـ «و زكات خود را بپردازيد» (وآتيتم الزكوة ).3ـ «به پيامبران من ايمان بياوريد و آنها را يارى كنيد» (وآمنتم برسلى وعزرتموهم ).4ـ عـلاوه بـر ايـن , از انـفـاقهاى مستحب كه يكنوع قرض الحسنه با خداست خوددارى ننماييد» (واقرضتم اللّه قرضا حسنا).«اگر به اين پيمان عمل كنيد, من سيئات و گناهان گذشته شما را مى بخشم »(لا كفرن عنكم سيئاتكم ).«و شما را در باغهاى بهشت كه از زير درختان آن نهرها جارى است داخل مى كنم » (ولا دخلنكم جنات تجرى من تحتها الا نهار).«ولـى آنها كه راه كفر و انكار و عصيان را پيش گيرند مسلما از طريق مستقيم گمراه شده اند» (فمن كفر بعد ذلك منكم فقد ضل سوآ السبيل ).

چون آنها پيمان خود را نـقـض كردند ما آنها را طرد كرديم و از رحمت خود دور ساختيم و دلهاى آنها را سخت و سنگين نموديم آنها كلمات را تحريف مى كنند و از محل و مسير آن بيرون مى برند قسمتهاى قابل ملاحظه اى از آنچه به آنها گفته شده بود به دست فراموشى مى سپارند هر روز به خيانت تازه اى از آنها پى مى برى , مگردسته اى از آنها كه از اين جنايتها بركنارند و در اقليتند از آنها صرف نظر كن و چشم بپوش , زيرا خداوند نيكوكاران را دوست دارد فبما نقضهم ميثاقهم لعناهم وجعلنا قلوبهم قاسية يحرفون الكلم عن مواضعه ونسوا حظا مما ذكروا به ولا تزال تطلع على خئنة منهم الا قليلا منهم فاعف عنهم واصفح ان اللّه يحب المحسنين در تـعـقيب بحثى كه در باره پيمان خدا با بنى اسرائيل در آيه قبل گذشت , در اين آيه اشاره به پيمان شكنى آنها و عواقب اين پيمان شكنى مى كند ومى فرمايد: «چون آنها پيمان خود را نـقـض كردند ما آنها را طرد كرديم و از رحمت خود دور ساختيم و دلهاى آنها را سخت و سنگين نموديم » (فبما نقضهم ميثاقهم لعناهم وجعلنا قلوبهم قاسية ).در حقيقت آنها به جرم پيمان شكنى با اين دو مجازات , كيفر ديدند, هم ازرحمت خدا دور شدند, و هم افكار و قلوب آنها متحجر و غيرقابل انعطاف شد.سپس آثار اين قساوت را چنين شرح مى دهد: «آنها كلمات را تحريف مى كنند و از محل و مسير آن بيرون مى برند» (يحرفون الكلم عن مواضعه ).و نـيز «قسمتهاى قابل ملاحظه اى از آنچه به آنها گفته شده بود به دست فراموشى مى سپارند» (ونسوا حظا مما ذكروا به ).بـعـيـد نيست قسمتى را كه آنها به دست فراموشى سپردند, همان نشانه ها وآثار پيامبراسلام (ص ) باشد كه در آيات ديگر قرآن به آن اشاره شده است , و نيز ممكن است اين جمله اشاره به آن باشد كه مى دانيم تورات در طول تاريخ مفقود شده ,سپس جمعى از دانشمندان يهود به نوشتن آن مبادرت كردند و طبعا قسمتهاى فراوانى از ميان رفت و قسمتى تحريف يا به دست فراموشى سپرده شد, و آنچه به دست آنها آمد بخشى از كتاب واقعى موسى (ع ) بود كه با خرافات زيادى آميخته شده بود و آنها همين بخش را نيز گاهى به دست فراموشى سپردند.سپس اضافه مى فرمايد: «هر روز به خيانت تازه اى از آنها پى مى برى , مگردسته اى از آنها كه از اين جنايتها بركنارند و در اقليتند» (ولا تزال تطلع على خئنة منهم الا قليلا منهم ).و در پـايـان بـه پـيامبر(ص ) دستور مى دهد كه «از آنها صرف نظر كن و چشم بپوش , زيرا خداوند نيكوكاران را دوست دارد» (فاعف عنهم واصفح ان اللّه يحب المحسنين ).بطور مسلم اين گذشت و عفو در مورد آزارهايى است كه به شخص پيامبررسانيدند نه در مسائل هدفى و اصولى اسلام كه در آنها گذشت معنى ندارد.

جمعى از كسانى كه ادعاى نصرانيت مى كنند, با اين كه از آنها پيمان وفادارى گـرفـتـه بـوديـم , دسـت به پيمان شكنى زدند وقسمتى از دستوراتى را كه به آنها داده شده بود به دست فراموشى سپردند به جرم اعمالشان تادامنه قيامت در ميان آنها عداوت و دشمنى افكنديم درآينده خداوند نتايج اعمال آنها را به آنها خبر خواهد داد و عملا با چشم خودخواهند ديد ومن الذين قلوا انا نصارى اخذنا ميثاقهم فنسوا حظا مما ذكروا به فاغرينا بينهم العداوة والبغض الى يوم القيمة وسوف ينبئهم اللّه بما كانوا يصنعون

دشمنان جاويدان !.

در آيه قبل سخن از پيمان شكنى بنى اسرائيل در ميان بود و در اين آيه به پيمان شكنى نصارى اشاره كرده , مى فرمايد: «جمعى از كسانى كه ادعاى نصرانيت مى كنند, با اين كه از آنها پيمان وفادارى گـرفـتـه بـوديـم , دسـت به پيمان شكنى زدند وقسمتى از دستوراتى را كه به آنها داده شده بود به دست فراموشى سپردند» (ومن الذين قلوا انا نصارى اخذنا ميثاقهم فنسوا حظا مما ذكروا به ).آرى ! آنـهـا نـيـز با خدا پيمان بسته بودند كه از حقيقت توحيد منحرف نشوند ودستورات الهى را بـه دسـت فـرامـوشـى نـسـپارند و نشانه هاى آخرين پيامبر را كتمان نكنند, ولى آنها نيز به همان سرنوشت يهود گرفتار شدند.بايد توجه داشت «نصارى » جمع «نصرانى » است و نامگذارى مسيحيان به اين اسم ممكن است بـه خـاطـر آن بـاشد كه هنگامى كه مسيح ناصران و يارانى از مردم طلبيد, آنها دعوت او را اجابت كـردند همان طور كه قرآن مى گويد: كما قال عيسى ابن مريم للحواريين من انصارى الى اللّه قال الحواريون نحن انصار اللّه «همان گونه كه عيسى بن مريم به حواريون گفت : چه كسانى در راه خدا ياوران من هستند؟.حواريون گفتند: ما ياوران خدا هستيم » (صف :14).سپس قرآن نتيجه اعمال مسيحيان را چنين شرح مى دهد كه : «به جرم اعمالشان تادامنه قيامت در ميان آنها عداوت و دشمنى افكنديم » (فاغرينا بينهم العداوة والبغض الى يوم القيمة ).و مجازات ديگر آنها كه در آخرين جمله آيه به آن اشاره شده اين است كه «درآينده خداوند نتايج اعمال آنها را به آنها خبر خواهد داد و عملا با چشم خودخواهند ديد» (وسوف ينبئهم اللّه بما كانوا يصنعون ).