• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
دروس متداول> پایه دوم> قرآن ( 2 ) > گزیده تفسیر نمونه جلد 1

اى پيامبر! از تو درباره احكام مربوط به حقوق زنان , سؤالاتى مى كنند بگو: خداوند در اين زمينه به شما فتوا و پاسخ مى دهدو آنچه در قرآن مجيد در باره دختران يتيمى كه حقوقشان را نمى دهيد و مـى خواهيد با آنها ازدواج كنيد, به قسمتى ديگر از سؤالات شما پاسخ مى دهدخـداونـد به شما توصيه مى كند كه حقوق كودكان ضعيف را رعايت كنيدو خدا به شما توصيه مى كند كه در مورد يتيمان به عدالت رفتار كنيدهرگونه عمل نيكى (مخصوصا درباره يتيمان و افراد ضـعـيف ) از شما سر زند از ديدگاه علم خداوند مخفى نمى ماندويستفتونك فى النس قل اللّه يفتيكم فيهن وما يتلى عليكم فى الكتاب فى يتامى النس اللا تى لا تؤتونهن ما كتب لهن وترغبون ان تنكحوهن والمستضعفين من الولدان وان تقوموا لليتامى بالقسطوما تفعلوا من خير فان اللّه كان به عليما

باز هم حقوق زنان !.

ايـن آيه به پاره اى از سؤالات و پرسشهايى كه در باره زنان (مخصوصا دختران يتيم ) از طرف مردم مـى شـده است پاسخ مى گويد, مى فرمايد: «اى پيامبر! از تو درباره احكام مربوط به حقوق زنان , سؤالاتى مى كنند بگو: خداوند در اين زمينه به شما فتوا و پاسخ مى دهد» (ويستفتونك فى النس قل اللّه يفتيكم فيهن ).سپس اضافه مى كند: «و آنچه در قرآن مجيد در باره دختران يتيمى كه حقوقشان را نمى دهيد و مـى خواهيد با آنها ازدواج كنيد, به قسمتى ديگر از سؤالات شما پاسخ مى دهد» و زشتى اين عمل ظـالـمـانه را آشكار مى سازد (وما يتلى عليكم فى الكتاب فى يتامى النس اللا تى لا تؤتونهن ما كتب لهن وترغبون ان تنكحوهن ).سـپس در باره پسران صغير كه طبق رسم جاهليت از ارث ممنوع بودندتوصيه كرده و مى فرمايد: «خـداونـد به شما توصيه مى كند كه حقوق كودكان ضعيف را رعايت كنيد» (والمستضعفين من الولدان ).بـار ديـگر در باره حقوق يتيمان بطوركلى تاكيد كرده و مى گويد: «و خدا به شما توصيه مى كند كه در مورد يتيمان به عدالت رفتار كنيد» (وان تقوموا لليتامى بالقسط).و در پـايان به اين مساله توجه مى دهد كه «هرگونه عمل نيكى (مخصوصا درباره يتيمان و افراد ضـعـيف ) از شما سر زند از ديدگاه علم خداوند مخفى نمى ماند»و پاداش مناسب آن را خواهيد يافت (وما تفعلوا من خير فان اللّه كان به عليما).

هرگاه زنى احساس كند كه شوهرش بناى سركشى و اعراض دارد, مانعى ندارد كه براى حفظ حريم زوجيت ,از پاره اى از حقوق خود صرفنظر كند, و با هـم صـلـح نـمايندبه هر حال صلح كردن بهتر است مردم ذاتا و طـبـق غـريـزه حـب ذات , در امـواج بخل قرار دارندبه هر حال صلح كردن بهتر استمردم ذاتا و طـبـق غـريـزه حـب ذات , در امـواج بخل قرار دارنداگر مراقب اعـمـال و كـارهاى خود باشيد و از مسير حق و عدالت منحرف نشويد, خداوند از همه اعمال شما آگـاه اسـت وان امراة خافت من بعلها نشوزا او اعراضا فلا جناح عليهم ان يصلحا بينهما صلحاوالصلح خيرواحضرت الا نفس الشح وان تحسنوا وتتقوا فان اللّه كان بما تعملون خبيراشان نزول : نقل شده كه : رافع بن خديج دو همسر داشت يكى مسن و ديگرى جوان (بر اثر اخـتلافى ) همسر مسن خود را طلاق داد, و هنوز مدت عده , تمام نشده بود به او گفت : اگر مايل بـاشـى بـا تو آشتى مى كنم , ولى بايد اگرهمسر ديگرم را بر تو مقدم داشتم صبر كنى و اگر مايل بـاشـى صبر مى كنم مدت عده تمام شود و از هم جدا شويم , زن پيشنهاد اول را قبول كرد و با هم آشتى كردند.آيه شريفه نازل شد و حكم اين كار را بيان داشت . تفسير

صلح بهتر است !.

در آيـه 34 و 35 هـمـيـن سوره احكام مربوط به نشوز زن بيان شده بود, ولى دراينجا اشاره اى به مـسـالـه نـشـوز مـرد كرده و مى فرمايد: «هرگاه زنى احساس كند كه شوهرش بناى سركشى و اعراض دارد, مانعى ندارد كه براى حفظ حريم زوجيت ,از پاره اى از حقوق خود صرفنظر كند, و با هـم صـلـح نـمايند» (وان امراة خافت من بعلها نشوزا او اعراضا فلا جناح عليهم ان يصلحا بينهما صلحا).سپس براى تاكيد موضوع مى فرمايد: «به هر حال صلح كردن بهتر است »(والصلح خير).اين جمله كوتاه و پر معنى گرچه در مورد اختلافات خانوادگى در آيه فوق ذكرشده ولى بديهى است يك قانون كلى و عمومى و همگانى را بيان مى كند كه در همه جا اصل نخستين , صلح و صفا و دوسـتـى و سـازش اسـت , و نـزاع و كـشـمكش وجدايى بر خلاف طبع سليم انسان و زندگى آرام بخش او است , و لذا جز در مواردضرورت و استثنايى نبايد به آن متوسل شد!.و بـه دنبال آن اشاره به سرچشمه بسيارى از نزاعها و عدم گذشتها كرده مى فرمايد: «مردم ذاتا و طـبـق غـريـزه حـب ذات , در امـواج بخل قرار دارند»(واحضرت الا نفس الشح ) و هركسى سعى مى كند تمام حقوق خود را بى كم وكاست دريافت دارد, و همين سرچشمه نزاعها و كشمكشهاست . بـنـابـراين اگر زن و مرد به اين حقيقت توجه كنند كه سرچشمه بسيارى ازاختلافات بخل است , سـپـس در اصـلاح خود بكوشند و گذشت پيشه كنند, نه تنهاريشه اختلافات خانوادگى از بين مى رود, بلكه بسيارى از كشمكشهاى اجتماعى نيزپايان مى گيرد.ولـى در عين حال براى اين كه مردان از حكم فوق سؤاستفاده نكنند, در پايان آيه روى سخن را به آنـهـا كرده و توصيه به نيكوكارى و پرهيزكارى نموده و به آنان گوشزدمى كند كه «اگر مراقب اعـمـال و كـارهاى خود باشيد و از مسير حق و عدالت منحرف نشويد, خداوند از همه اعمال شما آگـاه اسـت » و پـاداش شـايـسته به شما خواهد داد(وان تحسنوا وتتقوا فان اللّه كان بما تعملون خبيرا).

عدالت از نظر محبت , در ميان همسران امكان پذير نيست , هر چند در اين زمينه كوشش شوداكنون كه نمى توانيد مساوات كامل را از نظر محبت , ميان همسران خود, رعايت كنيد لااقل تمام تـمايل قلبى خود را متوجه يكى از آنان نسازيد, كه ديگرى به صورت بلاتكليف درآيد و حقوق او نيز عملا ضايع شوداگر راه اصلاح و تقوا پيش گيريدو گذشته را جبران كنيد خداوند شـمـا را مـشـمول رحمت و بخشش خود قرار خواهددادولن تستطيعوا ان تعدلوا بين النس ولو حرصتم فلاتميلوا كل الميل فتذروها كالمعلقةوان تصلحوا وتتقوا فان اللّه كان غفورا رحيما

عدالت شرط تعدد همسر!.

از جمله اى كه در پايان آيه قبل گذشت و در آن دستور به احسان و تقوى وپرهيزكارى داده شده بـود, يك نوع تهديد در مورد شوهران استفاده مى شود, كه آنهابايد مراقب باشند كمترين انحرافى از مـسير عدالت در مورد همسران خود پيدانكنند, اينجاست كه اين توهم پيش مى آيد كه مراعات عـدالت حتى در مورد محبت و علاقه قلبى امكان پذير نيست , بنابراين در برابر همسران متعدد چه بايد كرد؟.ايـن آيـه بـه ايـن سـؤال پـاسخ مى گويد كه «عدالت از نظر محبت , در ميان همسران امكان پذير نيست , هر چند در اين زمينه كوشش شود» (ولن تستطيعوا ان تعدلوا بين النس ولو حرصتم ).در عـيـن حـال بـراى ايـن كه مردان از اين حكم , سؤاستفاده نكنند به دنبال اين جمله مى فرمايد: «اكنون كه نمى توانيد مساوات كامل را از نظر محبت , ميان همسران خود, رعايت كنيد لااقل تمام تـمايل قلبى خود را متوجه يكى از آنان نسازيد, كه ديگرى به صورت بلاتكليف درآيد و حقوق او نيز عملا ضايع شود» (فلاتميلوا كل الميل فتذروها كالمعلقة ).و در پـايـان آيه به كسانى كه پيش از نزول اين حكم , در رعايت عدالت ميان همسران خود كوتاهى كرده اند هشدار مى دهد كه «اگر راه اصلاح و تقوا پيش گيريدو گذشته را جبران كنيد خداوند شـمـا را مـشـمول رحمت و بخشش خود قرار خواهدداد» (وان تصلحوا وتتقوا فان اللّه كان غفورا رحيما).

اگر با چنين شرايطى از هم جدا شوند خـداونـد بـزرگ هـر دو را بـافـضل و رحمت خود بى نياز خواهد كرد و اميد است همسران بهتر و زندگانى روشنترى در انتظار آنها باشدزيرا خداوندفضل و رحمت وسيع آميخته با حكمت داردوان يتفرقا يغن اللّه كـلا من سعته وكان اللّه واسعا حكيما سـپـس در ايـن آيـه اشـاره بـه ايـن حقيت مى كند: اگر ادامه همسرى براى طرفين طـاقـت فـرسـاسـت , و جـهاتى پيش آمده كه افق زندگى براى آنها تيره و تاراست و به هيچ وجه اصـلاح پذير نيست , آنها مجبور نيستند چنان ازدواجى را ادامه دهند, و تا پايان عمر با تلخ كامى در چـنـيـن زنـدگـى خـانـوادگى زندانى باشند بلكه مى توانند از هم جدا شوند و در اين موقع بايد شـجـاعـانه تصميم بگيرند و از آينده وحشت نكنند, زيرا «اگر با چنين شرايطى از هم جدا شوند خـداونـد بـزرگ هـر دو را بـافـضل و رحمت خود بى نياز خواهد كرد و اميد است همسران بهتر و زندگانى روشنترى در انتظار آنها باشد» (وان يتفرقا يغن اللّه كـلا من سعته ) «زيرا خداوندفضل و رحمت وسيع آميخته با حكمت دارد» (وكان اللّه واسعا حكيما).

آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است ملك خداستبه يهود و نـصارا و كسانى كه قبل از شما داراى كتاب آسمانى بودند و همچنين به شما, سفارش كرده ايم كه پرهيزكارى را پيشه كنيدو اگر سرپيچى كنيد و راه طغيان و نافرمانى پيش گيريد, زيانى به خدا نـمى رسد, آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست , و او بى نياز و درخور ستايش است وللّه ما فى السموات وما فى الا رض ولقد وصيناالذين اوتوا الكتاب من قبلكم واياكم ان اتقوا اللّه وان تكفروا فان للّه ما فى السموات وما فى الا رض وكان اللّه غنيا حميدا در آيـه قبل به اين حقيقت اشاره شد كه اگر ضرورتى ايجاب كندكه دو همسر از هم جدا شوند, و چاره اى از آن نباشد, اقدام بر اين كار بى مانع است و از آينده نترسند, زيرا خداوند آنها را از فـضل و كرم خود بى نياز خواهد كرد, در اين آيه اضافه مى كند: ما قدرت بى نياز نمودن آنها را داريم زيرا «آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است ملك خداست » (وللّه ما فى السموات وما فى الا رض ).كـسى كه چنين ملك بى انتها و قدرت بى پايان دارد از بى نياز ساختن بندگان خود عاجز نخواهد بـود, سـپـس براى تاكيد در باره پرهيزكارى در اين مورد و هر موردديگر, مى فرمايد: «به يهود و نـصارا و كسانى كه قبل از شما داراى كتاب آسمانى بودند و همچنين به شما, سفارش كرده ايم كه پرهيزكارى را پيشه كنيد» (ولقد وصيناالذين اوتوا الكتاب من قبلكم واياكم ان اتقوا اللّه ).بـعـد روى سـخن را به مسلمانان كرده , مى گويد: اجراى دستور تقوا به سودخود شماست , و خدا نـيـازى بـه آن نـدارد «و اگر سرپيچى كنيد و راه طغيان و نافرمانى پيش گيريد, زيانى به خدا نـمى رسد, آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست , و او بى نياز و درخور ستايش است » (وان تكفروا فان للّه ما فى السموات وما فى الا رض وكان اللّه غنيا حميدا).

آنچه در آسمانها و آنچه در زمـيـن اسـت مـلـك خـداسـت و خـدا آنـهـا را محافظت ونگهبانى و اداره مى كندوللّه ما فى السموات وما فى الا رض وكفى باللّه وكيلا در اين آيه براى سومين بار, روى اين جمله تكيه مى كند كه :«آنچه در آسمانها و آنچه در زمـيـن اسـت مـلـك خـداسـت و خـدا آنـهـا را محافظت ونگهبانى و اداره مى كند» (وللّه ما فى السموات وما فى الا رض وكفى باللّه وكيلا ).

براى خدا هيچ مانعى ندارد كه شما را از بين ببرد, وجمعيتى آماده تر و مصمم تر جانشين شما كند, كه در راه اطاعت او كوشاتر باشند وخداوند توانايى بر اين كار را داردان يشا يذهبكم ايها الناس ويات بخرين وكان اللّه على ذلك قديرا سـپـس مـى فـرمايد: «براى خدا هيچ مانعى ندارد كه شما را از بين ببرد, وجمعيتى آماده تر و مصمم تر جانشين شما كند, كه در راه اطاعت او كوشاتر باشند وخداوند توانايى بر اين كار را دارد» (ان يشا يذهبكم ايها الناس ويات بخرين وكان اللّه على ذلك قديرا).

(كـسانى كه تنها پاداش دنيامى طلبند (در اشتباهند) زيرا در نزد پروردگار پاداش دنيا و آخرت , هـر دو مـى بـاشـدمـن كان يريد ثواب الدنيا فعنداللّه ثواب الدنيا والا خرة در اين آيه , سخن از كسانى به ميان آمده كه دم از ايمان به خدامى زنند, و در ميدانهاى جهاد شركت مى كنند و دستورات اسلام را به كار مى بندند,بدون اين كه هدف الهى داشته باشند, بـلـكـه مـنـظورشان به دست آوردن نتايج مادى همانند غنايم جنگى و مانند آن است , مى فرمايد: «كـسانى كه تنها پاداش دنيامى طلبند (در اشتباهند) زيرا در نزد پروردگار پاداش دنيا و آخرت , هـر دو مـى بـاشـد»(مـن كان يريد ثواب الدنيا فعنداللّه ثواب الدنيا والا خرة ) پس چرا به دنبال هر دونـمـى رونـد ؟ «و خداوند از نيات همگان آگاه است و هر صدايى را مى شنود, و هرصحنه اى را مى بيند و از اعمال منافق صفتان اطلاع دارد» (وكان اللّه سميعا بصيرا).

اى كسانى كه ايمان آورده ايد كاملا قيام به عدالت كنيدو فقط به خاطر خداشهادت به حق دهيد, اگرچه به زيـان شخص شما يا پدر و مادر و يانزديكان تمام شوداگر مانع رسيدن حق به حقدار شويد و يا حق را تحريف نماييد و يا پس از آشكار شدن حق از آن اعـراض كـنـيـد, خداوند از اعمال شما آگاه استيا ايها الذين آمـنـوا كـونوا قوامين بالقسطشهدا للّه ولو على انفسكم او الـوالدين والا قربين ان يكن غنيا او فقيرا فاللّه اولى بهماوان تلووا او تعرضوا فان اللّه كان بما تعملون خبيرا

عدالت اجتماعى !.

به تناسب دستورهايى كه در آيات گذشته در باره اجراى عدالت در مورديتيمان , و همسران داده شده , در اين آيه يك اصل اساسى و يك قانون كلى در باره اجراى عدالت در همه موارد بدون استثنا ذكر مى كند و مى فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد كاملا قيام به عدالت كنيد» (يا ايها الذين آمـنـوا كـونوا قوامين بالقسط) يعنى , بايد آنچنان عدالت را اجرا كنيد كه كمترين انحرافى به هيچ طرف پيدا نكنيد.سـپـس بـراى تـاكـيـد مطلب مساله «شهادت » را عنوان كرده , مى فرمايد: به خصوص در مورد شهادت بايد همه ملاحظات را كنار بگذاريد «و فقط به خاطر خداشهادت به حق دهيد, اگرچه به زيـان شخص شما يا پدر و مادر و يانزديكان تمام شود» (شهدا للّه ولو على انفسكم او الـوالدين والا قربين ).از ايـن جمله استفاده مى شود كه بستگان مى توانند با حفظ اصول عدالت به سود يا به زيان يكديگر شهادت دهند.سـپـس بـه قـسمت ديگرى از عوامل انحراف از اصل عدالت اشاره كرده مى فرمايد: «نه ملاحظه ثـروت ثـروتمندان بايد مانع شهادت به حق گردد و نه عواطف ناشى از ملاحظه فقر فقيران , زيرا «اگر آن كس كه شهادت به حق به زيان اوتمام مى شود, ثروتمند يا فقير باشد, خداوند نسبت به حـال آنـهـا آگـاهـتـر است » نه صاحبان زر و زور مى توانند در برابر حمايت پروردگار, زيانى به شـاهـدان بر حق برسانند, و نه فقير با اجراى عدالت گرسنه مى ماند» (ان يكن غنيا او فقيرا فاللّه اولى بهما).باز براى تاكيد دستور مى دهد كه «از هوى وهوس پيروى نكنيد تا مانعى در راه اجراى عدالت ايجاد گردد» (فلا تتبعوا الهـوى ان تعدلوا).از ايـن جـمـلـه بـه خوبى استفاده مى شود كه سرچشمه مظالم و ستمها,هوى پرستى است و اگر اجتماعى هوى پرست نباشد, ظلم و ستم در آن راه نخواهدداشت !.بـار ديـگر به خاطر اهميتى كه موضوع اجراى عدالت دارد, روى اين دستورتكيه كرده مى فرمايد: «اگر مانع رسيدن حق به حقدار شويد و يا حق را تحريف نماييد و يا پس از آشكار شدن حق از آن اعـراض كـنـيـد, خداوند از اعمال شما آگاه است » (وان تلووا او تعرضوا فان اللّه كان بما تعملون خبيرا).آيـه فوق توجه فوق العاده اسلام را به مساله عدالت اجتماعى در هر شكل وهر صورت كاملا روشن مـى سـازد و انـواع تـاكـيداتى كه در اين چند جمله به كار رفته است نشان مى دهد كه اسلام تا چه انـدازه در ايـن مـساله مهم انسانى و اجتماعى ,حساسيت دارد, اگر چه با نهايت تاسف ميان عمل مـسـلـمـانـان , و ايـن دستور عالى اسلامى , فاصله از زمين تا آسمان است !, و همين يكى از اسرار عقب ماندگى آنهاست .

اى كسانى كه ايمان آورده ايد به خدا و پيامبرش (پيامبراسلام ) و كتابى كه بر او نازل شـده , و كتب آسمانى پيشين , همگى ايمان بياوريدكـسـى كـه بـه خـدا و فـرشتگان , و كتب الهى , و فرستادگان او, و روزبازپسين , كافر شود, در گمراهى دور و درازى افتاده است يا ايهاالذين آمنوا آمنوا باللّه ورسوله والكتاب الذى نزل على رسوله والكتاب الذى انزل من قبل ومن يكفر باللّه وملائكته وكتبه ورسله واليوم الا خر فقد ضل ضلالا بعيداشـان نـزول : از «ابن عباس » نقل شده كه اين آيه در باره جمعى ازبزرگان اهل كتاب نـازل گرديد مانند عبداللّه بن سلام و اسدبن كعب و برادرش اسيدبن كعب و جمعى ديگر, زيرا آنها در آغـاز خدمت پيامبر(ص ) رسيدند و گفتند: ما به تو وكتاب آسمانى تو و موسى و تورات و عزير ايمان مى آوريم ولى به ساير كتابهاى آسمانى و همچنين ساير انبيا ايمان نداريم . آيه نازل شد وبه آنها تعليم داد كه بايد به همه ايمان داشته باشيد.تفسير: با توجه به شان نزول , روى سخن در آيه به جمعى از مؤمنان اهل كتاب است كه آنها پس از قـبول اسلام روى تعصبهاى خاصى تنها اظهار ايمان به مذهب سابق خود و آيين اسلام مى كردند, اما قرآن به آنها توصيه مى كند كه تمام پيامبران و كتب آسمانى را به رسميت بشناسند, زيرا همه از طرف يك مبد مبعوث شده اند بنابراين , معنى ندارد كه بعضى از آنها را بپذيرند و بعضى را نپذيرند, مـگـريـك حقيقت واحد تبعيض بردار است ؟ و مگر تعصبها مى تواند جلو واقعيات رابگيرد؟ لذا آيه مـى گويد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد به خدا و پيامبرش (پيامبراسلام ) و كتابى كه بر او نازل شـده , و كتب آسمانى پيشين , همگى ايمان بياوريد» (يا ايهاالذين آمنوا آمنوا باللّه ورسوله والكتاب الذى نزل على رسوله والكتاب الذى انزل من قبل ).و در پـايـان آيـه سـرنـوشت كسانى را كه از اين واقعيتها غافل بشوند بيان كرده ,چنين مى فرمايد: «كـسـى كـه بـه خـدا و فـرشتگان , و كتب الهى , و فرستادگان او, و روزبازپسين , كافر شود, در گمراهى دور و درازى افتاده است » (ومن يكفر باللّه وملائكته وكتبه ورسله واليوم الا خر فقد ضل ضلالا بعيدا).در حـقـيـقـت ايمان به پنج اصل در اين آيه لازم شمرده شده , يعنى علاوه برايمان به مبد و معاد, ايمان به كتب آسمانى و انبيا و فرشتگان نيز لازم است .

آنها كه ايمان آوردند سپس كافر شدند باز ايـمان آوردند و بار ديگر راه كفر پيش گرفتند و سپس بر كفر خودافزودند, هرگز خداوند آنها را نـمى آمرزد و به راه راست هدايت نمى كندان الذين آمنوا ثم كفروا ثم آمنوا ثم كفروا ثم ازدادوا كفرا لم يكن اللّه ليغفر لهم ولا ليهديهم سبيلا

سرنوشت منافقان لجوج !.

بـه تناسب بحثى كه در آيه قبل در باره كافران و گمراهى دور و دراز آنها بود دراينجا قرآن اشاره به حالت جمعى از آنان كرده كه هر روز شكل تازه اى به خودمى گيرند, روزى در صف مؤمنان , و روز ديـگر در صف كفار, و باز در صف مؤمنان وسپس در صفوف كافران متعصب و خطرناك قرار مى گيرند; خلاصه همچون «بت عيار» هر لمحه به شكلى و هر روز به رنگى در مى آيند و سرانجام در حال كفر وبى ايمانى جان مى دهند!.ايـن آيـه در بـاره سـرنوشت چنين كسانى مى گويد: «آنها كه ايمان آوردند سپس كافر شدند باز ايـمان آوردند و بار ديگر راه كفر پيش گرفتند و سپس بر كفر خودافزودند, هرگز خداوند آنها را نـمى آمرزد و به راه راست هدايت نمى كند» (ان الذين آمنوا ثم كفروا ثم آمنوا ثم كفروا ثم ازدادوا كفرا لم يكن اللّه ليغفر لهم ولا ليهديهم سبيلا ).

به اين دسته از منافقان بشارت بده كه عذاب دردناكى براى آنها است بشر المنافقين بان لهم عذابا اليمادر اين آيه مى گويد: «به اين دسته از منافقان بشارت بده كه عذاب دردناكى براى آنها است » (بشر المنافقين بان لهم عذابا اليما).

آنهاكافران را به جاى مـؤمـنان دوست خود انتخاب مى كنندآياراستى مى خواهند آبرو و حيثيتى از طريق اين دوسـتـى بـراى خـود كسب كننددر حالى كه تمام عزتها مخصوص خـداست الذين يتخذون الكافرين اولي من دون المؤمنين ايبتغون عندهم العزةفان العزة للّه جميعا و در ايـن آيـه ايـن دسـتـه از منافقان چنين توصيف شده اند: «آنهاكافران را به جاى مـؤمـنان دوست خود انتخاب مى كنند» (الذين يتخذون الكافرين اولي من دون المؤمنين ) سپس مـى گـويد: هدف آنها از اين انتخاب چيست ؟ «آياراستى مى خواهند آبرو و حيثيتى از طريق اين دوسـتـى بـراى خـود كسب كنند»؟!(ايبتغون عندهم العزة ) «در حالى كه تمام عزتها مخصوص خـداست » (فان العزة للّه جميعا) زيرا عزت همواره از «علم » و «قدرت » سرچشمه مى گيرد و اينها كه قدرت وعلمشان ناچيز است , كارى از دستشان ساخته نيست كه بتوانند منشا عزتى باشند . ايـن آيـه بـه هـمه مسلمانان هشدار مى دهد كه عزت خود را در همه شؤون زندگى اعم از شؤون اقـتـصـادى و فـرهنگى و سياسى و مانند آن , در دوستى بادشمنان اسلام نجويند, زيرا هر روز كه منافع آنها اقتضا كند فورا صميمى ترين متحدان خود را رها كرده و به سراغ كار خويش مى روند كه گويى هرگز با هم آشنايى نداشتند, چنانكه تاريخ معاصر شاهد بسيار گوياى اين واقعيت است !.