• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
دروس متداول> پایه دوم> قرآن ( 2 ) > گزیده تفسیر نمونه جلد 1

ازدواج موقت يك ضرورت اجتماعى

ايـن مـوضوع را نمى توان انكار كرد كه غريزه جنسى يكى از نيرومندترين غرايز انسانى است , تا آنجا كـه پـاره اى از روانـكـاوان آن را تـنـهـا غـريزه اصيل انسان مى دانند و تمام غرايز ديگر را به آن باز مى گردانند.اين موضوع مخصوصا در عصر ما كه سن ازدواج بر اثر طولانى شدن دوره تحصيل و مسائل پيچيده اجـتماعى بالا رفته , و كمتر جوانى مى تواند در سنين پايين يعنى درداغ ترين دوران غريزه جنسى اقدام به ازدواج كند, شكل حادترى به خود گرفته است .

با اين وضع چه بايد كرد؟.

يـا بايد «فحشا» را مجاز بدانيم (همان طور كه دنياى مادى امروز عملا بر آن صحه گذارده و آن را بـه رسـميت شناخته ) و يا طرح ازدواج موقت را بپذيريم , معلوم نيست آنها كه با ازدواج موقت و فحشا مخالفند چه جوابى براى اين سؤال فكركرده اند ؟!.در حـالـى كـه طـرح ازدواج موقت , نه شرايط سنگين ازدواج دائم را دارد كه باعدم تمكن مالى يا اشتغالات تحصيلى و مانند آن نسازد و نه زيانهاى فجايع جنسى و فحشا را در بر دارد.

كسانى كه قدرت ندارند كه با زنان (آزاد) پاكدامن باايمان ازدواج كنند مى توانند با كـنـيـزان با ايمان ازدواج نمايندخداوند به ايمان و عقيده شما آگاهتراستو بعضى از بعض ديگريداين ازدواج بايدبه اجازه مالك صورت گيردو مهرشان را به خودشان بدهيدكه پاكدامن باشند, نه مرتكب زنا بطور آشكار شوندو نه دوست پنهانى بگيرنداگر مرتكب عـمـل مـنافى عفت شوند, نصف مجازات زنان آزاد در باره آنان , جارى مى شوداين ازدواج با كنيزان براى كسانى است كه از نظر غريزه جنسى شديدا در فشار قـرار گـرفته اند, و قادر به ازدواج با زنان آزاد نيستندخوددارى كردن ازازدواج باكنيزان (تا آنجاكه توانايى داشته باشيد و دامان شما آلوده گناه نگردد) به سود شماست و خداوند (نسبت به آنچه در گذشته بر اثر بى خبرى انجام داده ايد) آمرزنده و مهربان استومن لم يستطع منكم طولا ان ينكح المحصنات المؤمنات فمن ما ملكت ايمانكم من فتياتكم المؤمناتواللّه اعلم بايمانكم بعضكم من بعضفانكحوهن باذن اهلهن وآتوهن اجورهن بالمعروف محصنات غير مسافحاتولا متخذات اخدانفاذا احصن فان اتين بفاحشة فعليهن نصف ما على المحصنات من العذاب ذلك لمن خشى العنت منكم وان تصبروا خير لكمواللّه غفور رحيم

ازدواج با كنيزان !.

در تـعـقـيـب بـحثهاى مربوط به ازدواج , اين آيه , شرايط ازدواج با كنيزان را بيان مى كند, نخست مـى گـويد: «كسانى كه قدرت ندارند كه با زنان (آزاد) پاكدامن باايمان ازدواج كنند مى توانند با كـنـيـزان با ايمان ازدواج نمايند» كه مهر و ساير مخارج آن معمولا سبكتر و سهلتر است (ومن لم يستطع منكم طولا ان ينكح المحصنات المؤمنات فمن ما ملكت ايمانكم من فتياتكم المؤمنات ).سـپس مى گويد: شما براى تشخيص ايمان آنها مامور به ظاهر اظهارات آنان هستيد, و اما در باره باطن و اسرار درونى آنان «خداوند به ايمان و عقيده شما آگاهتراست » (واللّه اعلم بايمانكم ).و از آنجا كه بعضى در مورد ازدواج با كنيزان كراهت داشتند, قرآن مى گويد:شما همه از يك پدر و مـادر بـه وجود آمده ايد «و بعضى از بعض ديگريد» (بعضكم من بعض ) بنابراين , نبايد از ازدواج با آنها كراهت داشته باشيد.سپس به يكى از شرايط اين ازدواج اشاره كرده , مى فرمايد: «اين ازدواج بايدبه اجازه مالك صورت گيرد» و بدون اجازه او باطل است (فانكحوهن باذن اهلهن ).در جمله بعد مى فرمايد: «و مهرشان را به خودشان بدهيد» (وآتوهن اجورهن بالمعروف ).از ايـن جـمله استفاده مى شود كه بايد مهر متناسب و شايسته اى براى آنها قرارداد و آن را به خود آنـان داد هـمـچـنين استفاده مى شود كه بردگان نيز مى توانند مالك اموالى گردند كه از طرق مشروع به آن دست يافته اند.يـكى ديگر از شرايط اين ازدواج آن است كه كنيزانى انتخاب شوند «كه پاكدامن باشند, نه مرتكب زنا بطور آشكار شوند» (محصنات غير مسافحات ).«و نه دوست پنهانى بگيرند» (ولا متخذات اخدان ).در جـمـلـه بـعد به تناسب احكامى كه در باره ازدواج با كنيزان و حمايت ازحقوق آنها گفته شد بـحثى در باره مجازات آنها به هنگام انحراف از جاده عفت به ميان آمده , و آن اين كه اگر مرتكب عـمـل مـنافى عفت شوند, نصف مجازات زنان آزاد در باره آنان , جارى مى شود» يعنى تنها پنجاه تازيانه بايد به آنها زد (فاذا احصن فان اتين بفاحشة فعليهن نصف ما على المحصنات من العذاب ).سپس مى گويد: «اين ازدواج با كنيزان براى كسانى است كه از نظر غريزه جنسى شديدا در فشار قـرار گـرفته اند, و قادر به ازدواج با زنان آزاد نيستند» بنابراين ,براى غير آنها مجاز نيست (ذلك لمن خشى العنت منكم ).امـابعد مى فرمايد: «خوددارى كردن ازازدواج باكنيزان (تا آنجاكه توانايى داشته باشيد و دامان شما آلوده گناه نگردد) به سود شماست » (وان تصبروا خير لكم ).در پـايـان آيـه مـى فـرمايد: «و خداوند (نسبت به آنچه در گذشته بر اثر بى خبرى انجام داده ايد) آمرزنده و مهربان است » (واللّه غفور رحيم ).

خداوند مى خواهد (با اين دستورات راههاى خوشبختى و سعادت را) براى شماآشكار سازدو (خداوند مى خواهد شما را) به سنتهاى (صحيح ) پيشينيان رهبرى كندتوبه شما را بپذيردخداوند دانا و حكيم استيريداللّه ليبين لكم ويهديكم سنن الذين من قبلكم ويتوب عليكمواللّه عليم حكيم

اين محدوديتها براى چيست ؟.

به دنبال احكام مختلف در زمينه ازدواج كه در آيات پيش بيان شد ممكن است اين سؤال پيش آيد كه منظور از اين همه محدوديتها و قيد و بندهاى قانونى چيست ؟ در اين آيه و دو آيه بعد پاسخ به ايـن سـؤالات مـى دهـد, و مـى گويد:«خداوند مى خواهد (با اين دستورات راههاى خوشبختى و سعادت را) براى شماآشكار سازد» (يريداللّه ليبين لكم ).وانـگـهـى شـمـا در ايـن برنامه تنها نيستيد «و (خداوند مى خواهد شما را) به سنتهاى (صحيح ) پيشينيان رهبرى كند» (ويهديكم سنن الذين من قبلكم ).علاوه بر اين «توبه شما را بپذيرد» (ويتوب عليكم ).و نـعمتهاى خود را كه بر اثر انحرافات شما قطع شده بار ديگر به شمابازگرداند و اين در صورتى است كه شما از آن راههاى انحرافى كه در زمان جاهليت و قبل از اسلام داشتيد, بازگرديد.در پايان آيه مى فرمايد: «خداوند دانا و حكيم است » (واللّه عليم حكيم ) ازاسرار احكام خود آگاه , و روى حكمت خود آنها را براى شما تشريع كرده است .

خدا مى خواهد شما راببخشد (و از آلودگى پاك نمايد) و نعمتها و بركات را به شما بازگرداندولـى شـهوت پرستانى كه در امواج گناهان غرق هستند, مى خواهند شما ازطريق سعادت بكلى مـنـحـرف شـويـدواللّه يريدان يتوب عليكمويريد الذين يتبعون الشهوات ان تميلوا ميلا عظيما در اين آيه مجددا تاكيد مى كند, كه «خدا مى خواهد شما راببخشد (و از آلودگى پاك نمايد) و نعمتها و بركات را به شما بازگرداند» (واللّه يريدان يتوب عليكم ).«ولـى شـهوت پرستانى كه در امواج گناهان غرق هستند, مى خواهند شما ازطريق سعادت بكلى مـنـحـرف شـويـد» و همانند آنها از فرق تا قدم آلوده انواع گناهان گرديد (ويريد الذين يتبعون الشهوات ان تميلوا ميلا عظيما).اكـنـون شـمـا فـكر كنيد, آيا آن محدوديت آميخته با سعادت و افتخار براى شمابهتر است , يا اين آزادى و بى بندو بارى توام با آلودگى و نكبت و انحطاط ؟!.ايـن آيـات در حـقـيقت به افرادى كه در عصر و زمان ما نيز به قوانين مذهبى مخصوصا در زمينه مسائل جنسى ايراد مى كنند, پاسخ مى گويد, كه اين آزاديهاى بى قيد و شرط سرابى بيش نيست و نـتيجه آن گرفتار شدن در بيراهه ها وپرتگاههاست كه نمونه هاى زيادى از آن را با چشم خودمان بـه شـكـل مـتلاشى شدن خانواده ها, انواع جنايات جنسى وفرزندان نامشروع جنايت پيشه مشاهده مى كنيم .

خدا مى خواهد (با دستورهاى مربوط به ازدواج با كنيزان و مانند آن ) كار را بر شما سبك كندزيرا انسان , ضعيف آفريده شدهيريداللّه ان يخفف عنكموخلق الا نسان ضعيفا در اين آيه مى گويد: «خدا مى خواهد (با دستورهاى مربوط به ازدواج با كنيزان و مانند آن ) كار را بر شما سبك كند» (يريداللّه ان يخفف عنكم ).و در بيان علت آن مى فرمايد: «زيرا انسان , ضعيف آفريده شده » (وخلق الا نسان ضعيفا).ودر بـرابـر تـوفـان غـرايـز گـونـاگـون كـه از هر سو به او حمله ور مى شود بايد طرق مشروعى براى ارضاى غرايز به او ارائه شود تا بتواند خود را از انحراف حفظ كند.

اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! اموال يكديگر را به باطل (و از طرق نامشروع ) نخوريدمگر اين كه (تصرف شما دراموال ديگران از طريق ) تجارتى باشد كه با رضايت شما انجام مى گيردو خودكشى نكنيد, خداوند نسبت به شما مهربان استيا ايهاالذين آمنوا لا تاكلوا اموالكم بينكم بالباطلالا ان تكون تجارة عن تراض منكم ولا تقتلوا انفسكم ان اللّه كان بكم رحيما

بستگى سلامت اجتماع به سلامت اقتصاد!.

ايـن آيـه در واقـع زيـربـنـاى قوانين اسلامى را در مسائل مربوط به «معاملات ومبادلات مالى » تشكيل مى دهد, و به همين دليل فقهاى اسلام در تمام ابواب معاملات به آن استدلال مى كنند, آيه خـطـاب بـه افـراد با ايمان كرده و مى گويد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! اموال يكديگر را به باطل (و از طرق نامشروع ) نخوريد»(يا ايهاالذين آمنوا لا تاكلوا اموالكم بينكم بالباطل ).بـنابراين , هرگونه تجاوز, تقلب , غش , معاملات ربوى , معاملاتى كه حد وحدود آن كاملا مشخص نباشد, خريد و فروش اجناسى كه فايده منطقى و عقلايى در آن نباشد, خريد و فروش وسايل فساد و گناه , همه در تحت اين قانون كلى قراردارد.در جمله بعد به عنوان يك استثنا مى فرمايد: «مگر اين كه (تصرف شما دراموال ديگران از طريق ) تجارتى باشد كه با رضايت شما انجام مى گيرد» (الا ان تكون تجارة عن تراض منكم ).در پايان آيه , مردم را از قتل نفس باز مى دارد و ظاهر آن به قرينه آخرين جمله آيه نهى از خودكشى و انـتـحـار است , مى فرمايد: «و خودكشى نكنيد, خداوند نسبت به شما مهربان است » (ولا تقتلوا انفسكم ان اللّه كان بكم رحيما).در حقيقت قرآن با ذكر اين دو حكم پشت سر هم اشاره به يك نكته مهم اجتماعى كرده است و آن ايـن كه اگر روابط مالى مردم براساس صحيح استوار نباشدو اقتصاد جامعه به صورت سالم پيش نـرود و در امـوال يكديگر به ناحق تصرف كنند, جامعه گرفتار يك نوع خودكشى و انتحار خواهد شـد, و عـلاوه بـر ايـن كـه انـتـحـارهـاى شـخصى افزايش خواهد يافت , انتحار اجتماعى هم از آثار ضمنى آن است .

و هـر كـس ايـن عـمل را از روى تجاوز و ستم انجام دهد (و خود را آلوده خوردن اموال ديگران به ناحق سازد ويا دست به انتحار وخودكشى زند, نه تنها به آتش اين جهان مى سوزد بلكه ) در آتش قهر و غضب پروردگار (نيز) خواهدسوخت و اين كار براى خدا آسان است ومن يفعل ذلك عدوانا وظلما فسوف نصليه ناراوكان ذلك على اللّه يسيرا در اين آيه به مجازات كسانى كه از قوانين الهى سرپيچى كنند اشاره كرده و مى فرمايد: «و هـر كـس ايـن عـمل را از روى تجاوز و ستم انجام دهد (و خود را آلوده خوردن اموال ديگران به ناحق سازد ويا دست به انتحار وخودكشى زند, نه تنها به آتش اين جهان مى سوزد بلكه ) در آتش قهر و غضب پروردگار (نيز) خواهدسوخت » (ومن يفعل ذلك عدوانا وظلما فسوف نصليه نارا).در پايان آيه مى فرمايد: «و اين كار براى خدا آسان است » (وكان ذلك على اللّه يسيرا).

اگر گناهان كبيره اى كه از آن نهى شده ترك گوييد گناهان كـوچـك شـما را مى پوشانيم و مى بخشيم و در جايگاه نيكويى شما راوارد مى كنيمان تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه نكفر عنكم سيئاتكم وندخلكم مدخلا كريما

گناهان كبيره و صغيره !.

ايـن آيـه بـا صراحت مى گويد: «اگر گناهان كبيره اى كه از آن نهى شده ترك گوييد گناهان كـوچـك شـما را مى پوشانيم و مى بخشيم و در جايگاه نيكويى شما راوارد مى كنيم » (ان تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه نكفر عنكم سيئاتكم وندخلكم مدخلا كريما).از ايـن تعبير استفاده مى شود كه گناهان بر دو دسته اند, دسته اى كه قرآن نام آنها را «كبيره » و دسـته اى كه نام آنها را «سيئة » گذاشته است , و در آيه 32 سوره نجم به جاى «سيئة » تعبير به «لمم » نموده است , و در آيه 49 سوره كهف در برابر كبيره ,«صغيره » را ذكر فرموده است . «كبيره » هر گناهى است كه از نظر اسلام بزرگ و پراهميت است , و نشانه اهميت آن مى توانداين بـاشـد كـه در قرآن مجيد, تنها به نهى از آن قناعت نشده , بلكه به دنبال آن تهديد به عذاب دوزخ گرديده است , مانند قتل نفس و رباخوارى و زنا وامثال آنها.الـبـتـه گـنـاهـان «صغيره » در صورتى صغيره هستند كه تكرار نشوند و علاوه بر آن به عنوان بى اعتنايى و يا غرور و طغيان و كوچك شمردن گناه انجام نگيرند.

برتريهايى را كـه خـداوند براى بعضى از شما نسبت به بعضى ديگر قائل شده هرگز آرزو نكنيدمردان و زنان هركدام بهره اى از كوششها و تلاشها وموقعيت خود دارندبه جاى آرزو كردن اين گونه تفاوتها, از فضل خدا و لطف وكرم او تمنا كنيد كه به شما از نعمتهاى مختلف و موقعيتها و پاداشهاى نيك ارزانى داردچون خداوند به همه چيز داناستولا تتمنوا مافضل اللّه به بعضكم على بعض للرجال نصيب مما اكتسبوا وللنسا نصيب مما اكتسبنواسئلوا اللّه من فضلهان اللّه كان بكل شى عليما شان نزول : در مورد نزول اين آيه چنين نقل شده كه : ام سلمه (يكى از همسران پيامبر) به پيامبر(ص ) عرض كرد: «چرا مردان به جهاد مى روند و زنان جهاد نمى كنند ؟ و چرا براى ما نصف مـيـراث آنـهـا مـقرر شده ؟ اى كاش ما هم مردبوديم و همانند آنها به جهاد مى رفتيم , و موقعيت اجتماعى آنها را داشتيم ».آيه نازل گرديد و به اين سؤالات و مانند آن پاسخ گفت . تـفسير: تفاوت سهم ارث مردان و زنان براى جمعى از مسلمانان به صورت يك سؤال در آمده بود, آنـها گويا توجه نداشتند كه اين تفاوت به خاطر آن است كه هزينه زندگى , عموما بر دوش مردان مـى بـاشد, و زنان از آن معافند, به علاوه هزينه خود آنها نيز بر دوش مردان است , و همان طور كه سابقا اشاره شد سهميه زنان عملادو برابر مردان خواهد بود, لذا آيه شريفه مى گويد: «برتريهايى را كـه خـداوند براى بعضى از شما نسبت به بعضى ديگر قائل شده هرگز آرزو نكنيد» (ولا تتمنوا مافضل اللّه به بعضكم على بعض ).زيرا اين تفاوتها هركدام اسرارى دارد كه از شما پوشيده و پنهان است . الـبته نبايد اشتباه كرد كه آيه اشاره به تفاوتهاى واقعى و طبيعى مى كند نه تفاوتهاى ساختگى كه بر اثر «استعمار» و «استثمار» طبقاتى به وجود مى آيد.لـذا بـلافـاصـلـه مـى فرمايد: «مردان و زنان هركدام بهره اى از كوششها و تلاشها وموقعيت خود دارند» (للرجال نصيب مما اكتسبوا وللنسا نصيب مما اكتسبن ).خواه موقعيت طبيعى باشد (مانند تفاوت دو جنس مرد و زن با يكديگر) و ياتفاوت به خاطر تلاشها و كوششهاى اختيارى . سپس مى فرمايد: «به جاى آرزو كردن اين گونه تفاوتها, از فضل خدا و لطف وكرم او تمنا كنيد كه به شما از نعمتهاى مختلف و موقعيتها و پاداشهاى نيك ارزانى دارد»(واسئلوا اللّه من فضله ) و در نتيجه افرادى خوشبخت و سعادتمند باشيد.و در پايان مى فرمايد: «چون خداوند به همه چيز داناست » (ان اللّه كان بكل شى عليما).و مـى دانـد براى نظام اجتماعى چه تفاوتهايى از نظر طبيعى و يا حقوقى لازم است , و نيز از اسرار درون مردم باخبر است و مى داند چه افرادى آرزوهاى نادرست در دل مى پرورانند و چه افرادى به آنچه مثبت و سازنده است مى انديشند.

براى هر كس (اعم از زن و مـرد) وارثـانى قرار داديم كه از ميراث پدر و مادر و نزديكان ارث ببرندكسانى كه با آنها پيمان بسته ايد, نصيب و سهم آنها رااز ارث بپردازيدزيرا خداوند شاهد و ناظر برهر كار و هر چيزى مى باشدولكل جعلنا موالى مما ترك الولدان والا قربونوالذين عقدت ايمانكم فتوهم نصيبهمان اللّه كان على كل شى شهيدا بار ديگر قرآن در اين آيه به مسائل ارث بازگشته و مى گويد: «براى هر كس (اعم از زن و مـرد) وارثـانى قرار داديم كه از ميراث پدر و مادر و نزديكان ارث ببرند» (ولكل جعلنا موالى مما ترك الولدان والا قربون ).سـپـس اضـافه مى كند: «كسانى كه با آنها پيمان بسته ايد, نصيب و سهم آنها رااز ارث بپردازيد» (والذين عقدت ايمانكم فتوهم نصيبهم ).در بـاره «هم پيمانها»يى كه بايد سهم ارث آنها را پرداخت آنچه به مفهوم آيه نزديكتر است همان پيمان «ضمان جريره » مى باشد كه قبل از اسلام وجود داشت ,و آن چنين بود كه : «دو نفر با هم قرار مى گذاشتند كه در كارها «برادر وار» به يكديگركمك كنند, و در برابر مشكلات , يكديگر را يارى نمايند و به هنگامى كه يكى از آنهااز دنيا برود, شخصى كه بازمانده از وى ارث ببرد اسلام اين «پـيـمـان دوسـتـى » وبـرادرى را بـه رسـمـيـت شناخت , ولى تاكيد كرد كه ارث بردن چنين هم پيمانى منحصرا در زمانى است كه خويشاوندى براى ميت وجود نداشته باشد.سـپس در پايان آيه مى فرمايد: اگر در دادن سهام صاحبان ارث كوتاهى كنيد ويا حق آنها را كاملا ادا نـماييد در هر حال خدا آگاه است «زيرا خداوند شاهد و ناظر برهر كار و هر چيزى مى باشد» (ان اللّه كان على كل شى شهيدا).