• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
دروس متداول> پایه دوم> قرآن ( 2 ) > گزیده تفسیر نمونه جلد 1

چرا ارث مرد دو برابر زن مى باشد؟.

بـا مـراجعه به آثار اسلامى به اين نكته پى مى بريم كه اين سؤال از همان آغازاسلام در اذهان مردم بـوده و گـاه بـيـگاه از پيشوايان اسلام در اين زمينه پرسشهايى مى كردند از جمله از امام على بن مـوسـى الرضا(ع ) نقل شده كه در پاسخ اين سؤال فرمود: «اين كه سهم زنان از ميراث نصف سهم مردان است به خاطر آن است كه زن هنگامى كه ازدواج مى كند چيزى (مهر) مى گيرد و مرد ناچار اسـت چـيـزى بـدهد, به علاوه هزينه زندگى زنان بر دوش مردان است , در حالى كه زن در برابر هزينه زندگى مرد و خودش مسؤوليتى ندارد».

و براى شما نصف مـيـراث زنـانتان است اگر فرزندى نداشته باشند و اگـر بـراى شـمـا فرزندى باشد (اگر چه اين فرزند از همسر ديگرى باشد)سهم زنان به يك هشتم مى رسد بعد از انجام وصيتى كه كرده ايد و اداى دين اگر مردى ازدنيا برود و بـرادران و خـواهـران از او ارث ببرند, يا زنى از دنيا برود و برادر و ياخواهرى داشته باشد هر يك از آنها يك ششم مال را به ارث مى برند اما اگر بيش از يـكى باشند مجموعا يك سوم مى برند اين در صورتى است كه وصيت قبلا انجام گيرد وديون از آن خارج شود به شرط آن كه (از طريق وصيت و اقرار به دين ) به آنها (ورثه ) ضرر نزند اين سفارش خداست , و خدا دانا وبردبار است ولكم نصف ما ترك ازواجكم ان لم يكن لهن ولد فان كان لكم ولد فلهن الثمن مما تركتم من بعد وصية توصون بها اودين وان كان رجل يورث كلالة اوامراة وله اخ او اخت فلكل وا حد منهما السدس فان كانوا اكثر من ذلك فهم شرك فى الثلث من بعد وصية يوصى بها او دين غير مضار وصية من اللّه واللّه عليم حليم

سهم ارث همسران از يكديگر!.

در اين آيه چگونگى ارث زن و شوهر از يكديگر توضيح داده شده , آيه مى گويد: «و براى شما نصف مـيـراث زنـانتان است اگر فرزندى نداشته باشند» (ولكم نصف ما ترك ازواجكم ان لم يكن لهن ولد).«ولى اگر فرزند و يا فرزندانى براى آنها باشد (حتى اگر از شوهر ديگرى باشد)تنها يك چهارم از آن شماست » (فان كان لهن ولد فلكم الربع مما تركن ).الـبـتـه اين تقسيم نيز «بعد از پرداخت بدهيهاى همسر و انجام وصيتهاى مالى اوست » (من بعد وصية يوصين بها اودين ).«و براى زنان شما يك چهارم ميراث شماست اگر فرزندى نداشته باشيد»(ولهن الربع مما تركتم ان لم يكن لكم ولد).«و اگـر بـراى شـمـا فرزندى باشد (اگر چه اين فرزند از همسر ديگرى باشد)سهم زنان به يك هشتم مى رسد» (فان كان لكم ولد فلهن الثمن مما تركتم ).اين تقسيم نيز همانند تقسيم سابق «بعد از انجام وصيتى كه كرده ايد و اداى دين » است (من بعد وصية توصون بها اودين ).سـپـس حـكـم ارث خـواهـران و برادران را بيان مى كند و مى گويد: «اگر مردى ازدنيا برود و بـرادران و خـواهـران از او ارث ببرند, يا زنى از دنيا برود و برادر و ياخواهرى داشته باشد هر يك از آنها يك ششم مال را به ارث مى برند» (وان كان رجل يورث كلالة اوامراة وله اخ او اخت فلكل وا حد منهما السدس ).«كـلالـة » بـه خواهران و برادران مادرى كه از شخص متوفى ارث مى برند گفته مى شود اين در صـورتـى اسـت كه از شخص متوفى يك برادر و يك خواهر (مادرى )باقى بماند «اما اگر بيش از يـكى باشند مجموعا يك سوم مى برند» يعنى بايد ثلث مال را در ميان خودشان تقسيم كنند (فان كانوا اكثر من ذلك فهم شرك فى الثلث ).سپس اضافه مى كند: «اين در صورتى است كه وصيت قبلا انجام گيرد وديون از آن خارج شود» (من بعد وصية يوصى بها او دين ).«به شرط آن كه (از طريق وصيت و اقرار به دين ) به آنها (ورثه ) ضرر نزند»(غير مضار).و در پـايان آيه براى تاكيد مى فرمايد: «اين سفارش خداست , و خدا دانا وبردبار است » (وصية من اللّه واللّه عليم حليم ).يـعـنى , اين توصيه اى است الهى كه بايد آن را محترم بشمريد, زيرا خداوند به منافع و مصالح شما آگاه است كه اين احكام را مقرر داشته و نيز از نيات وصيت كنندگان آگاه مى باشد, در عين حال حليم است و كسانى را كه برخلاف فرمان او رفتار مى كنند فورا مجازات نمى نمايد!.

اينها حدود ومرزهاى الهى است كسانى كه خداوند و پيامبر را اطاعت كنند (و اين مرزها رامحترم شمارند) بـطـور جـاودان در بـاغهايى از بهشت خواهند بود, كه آب از پاى درختان آنها قطع نمى گردد اين رستگارى و پيروزى بزرگى است تلك حدود اللّه ومن يطع اللّه ورسوله يدخله جنات تجرى من تحتهاالا نهار خالدين فيها وذلك الفوزالعظيم به دنبال بحثى كه در آيات گذشته در باره قوانين ارث گذشت دراين آيه از اين قوانين به عنوان حدود الهى ياد كرده مى فرمايد: «اينها حدود ومرزهاى الهى است » (تلك حدود اللّه ).كه عبور و تجاوز از آنها ممنوع است , و آنها كه از حريم آن بگذرند و تجاوزكنند, گناهكار و مجرم شناخته مى شوند.سـپـس مـى فرمايد: «كسانى كه خداوند و پيامبر را اطاعت كنند (و اين مرزها رامحترم شمارند) بـطـور جـاودان در بـاغهايى از بهشت خواهند بود, كه آب از پاى درختان آنها قطع نمى گردد» (ومن يطع اللّه ورسوله يدخله جنات تجرى من تحتهاالا نهار خالدين فيها).در پايان آيه مى فرمايد: «اين رستگارى و پيروزى بزرگى است » (وذلك الفوزالعظيم ).

آنها كـه نافرمانى خدا و پيامبر كنند و از مرزها تجاوز نمايندجاودانه در آتش خواهند بود آنها عذاب خواركننده و آميخته با توهينى دارند ومن يعص اللّه ورسوله ويتعد حدوده يدخله ناراخالدا فيها وله عذاب مهين در ايـن آيه به نقطه مقابل كسانى كه در آيه قبل بيان شد اشاره كرده , مى فرمايد: «آنها كـه نافرمانى خدا و پيامبر كنند و از مرزها تجاوز نمايندجاودانه در آتش خواهند بود» (ومن يعص اللّه ورسوله ويتعد حدوده يدخله ناراخالدا فيها).و در پـايان آيه به سرانجام آنها اشاره كرده , مى فرمايد: «آنها عذاب خواركننده و آميخته با توهينى دارند» (وله عذاب مهين ).در جـمـله قبل جنبه جسمانى مجازات الهى منعكس شده بود, و در اين جمله كه مساله اهانت به ميان آمده به جنبه روحانى آن اشاره مى كند.

و كـسانى از زنان (همسران ) شما كه مرتكب زنا شوند چهار نفر از مسلمانان را به عنوان شاهد بر آنها بطلبيد اگر اين چهار نفر به موضوع (زنا) گواهى دادند, آنها را درخانه هاى (خود) محبوس سازيد, تا مرگ آنها فرا رسد و يا اين كه خداوند راهى براى آنها قرار بدهد واللا تى ياتين الفاحشة من نسئكم فاستشهدوا عليهن اربعة منكم فان شهدوا فامسكوهن فى البيوت حتى يتوفيهن الموت اويجعل اللّه لهن سبيلا ايـن آيـه اشـاره به مجازات زنان شوهردارى است كه آلوده «فحشا» مى شوند, نخست مـى فـرمـايـد: «و كـسانى از زنان (همسران ) شما كه مرتكب زنا شوند چهار نفر از مسلمانان را به عنوان شاهد بر آنها بطلبيد» (واللا تى ياتين الفاحشة من نسئكم فاستشهدوا عليهن اربعة منكم ).سـپـس مى فرمايد: «اگر اين چهار نفر به موضوع (زنا) گواهى دادند, آنها را درخانه هاى (خود) محبوس سازيد, تا مرگ آنها فرا رسد» (فان شهدوا فامسكوهن فى البيوت حتى يتوفيهن الموت ).بنابراين , مجازات عمل منافى عفت براى زنان شوهردار در اين آيه «حبس ابد» تعيين شده است . ولى بلافاصله مى گويد: «و يا اين كه خداوند راهى براى آنها قرار بدهد» (اويجعل اللّه لهن سبيلا ).از تعبير فوق استفاده مى شود كه اين حكم , يك حكم موقت بوده است .

مرد و زنى كه (همسر ندارند و) اقدام به ارتكاب اين عمل زشت مى كنند, آنها را آزار (و مجازات ) كنيد اگر آنـهـا بـه راسـتـى توبه كنند و خود را اصلاح نمايند و به جبران گذشته بپردازند, از مجازات آنها صـرفنظر كنيد, زيرا خداوند توبه پذير و مهربان است والذان ياتيانها منكم فـاذوهما فان تابا واصلحا فاعرضوا عنهم ان اللّه كان توابا رحيما در ايـن آيـه حـكـم زنا و عمل منافى عفت «غيرمحصنه » را بيان مى كند, و مى فرمايد: «مرد و زنى كه (همسر ندارند و) اقدام به ارتكاب اين عمل زشت مى كنند, آنها را آزار (و مجازات ) كنيد» (والذان ياتيانها منكم فـاذوهما).مجازات مذكور در اين آيه يك مجازات كلى است , و آيه 2 سوره نور كه حدزنا را يكصد تازيانه براى هريك از طرفين بيان كرده مى تواند, تفسير و توضيحى براى اين آيه بوده باشد.در پايان آيه اشاره به مساله توبه و عفو و بخشش از اين گونه گناهكاران كرده ,و مى فرمايد: «اگر آنـهـا بـه راسـتـى توبه كنند و خود را اصلاح نمايند و به جبران گذشته بپردازند, از مجازات آنها صـرفنظر كنيد, زيرا خداوند توبه پذير و مهربان است » (فان تابا واصلحا فاعرضوا عنهم ان اللّه كان توابا رحيما).از ايـن حـكـم ضـمنا استفاده مى شود كه هرگز نبايد افرادى را كه توبه كرده اند دربرابر گناهان سابق مورد ملامت قرار داد.

پذيرش توبه از سوى خدا تـنها براى كسانى است كه كار بدى (گناهى ) رااز روى جهالت انجام مى دهند سپس به زودى توبه مى كنند خداوند توبه چنين اشخاصى را مى پذيرد و خداوند دانا و حكيم است انما التوبة على اللّه للذين يعملون السؤ بجهالة ثم يتوبون من قريب فاولئك يتوب اللّه عليهم وكان اللّه عليما حكيما در آيه قبل مساله سقوط حد و مجازات مرتكبين اعمال منافى عفت در پرتو توبه صريحا بـيـان شـد, در اين آيه پاره اى از شرايط آن را بيان مى كند ومى فرمايد: «پذيرش توبه از سوى خدا تـنها براى كسانى است كه كار بدى (گناهى ) رااز روى جهالت انجام مى دهند» (انما التوبة على اللّه للذين يعملون السؤ بجهالة ).منظور از «جهالت » در آيه فوق طغيان غرايز وتسلط هوسهاى سركش وچيره شدن آنها بر نيروى عـقـل و ايـمـان اسـت , و در ايـن حـالـت , عـلم و دانش انسان به گناه گرچه از بين نمى رود اما تحت تاثيرآن غرايز سركش قرارگرفته وعملا بى اثرمى گردد,و هنگامى كه علم اثر خود را از دست داد, عملا با جهل و نادانى برابر خواهدبود.در جـمـلـه بـعـد قرآن به يكى ديگر از شرايط توبه اشاره كرده , مى فرمايد: «سپس به زودى توبه مى كنند» (ثم يتوبون من قريب ).يعنى , به زودى از كار خود پشيمان شوند و به سوى خدا باز گردند, زيرا توبه كامل آن است كه آثار و رسوبات گناه را بطوركلى از روح و جان انسان بشويد.پس از ذكر شرايط توبه در پايان آيه مى فرمايد: «خداوند توبه چنين اشخاصى را مى پذيرد و خداوند دانا و حكيم است » (فاولئك يتوب اللّه عليهم وكان اللّه عليما حكيما).

كسانى كه در آسـتـانـه مـرگ قرار مى گيرند و مى گويند اكنون از گناه خودتوبه كرديم توبه آنان پذيرفته نخواهد شد و آنها كه در حال كفر مى ميرند توبه براى آنها نيست اينها (هر دو دسته ) كسانى هستند كه عذاب دردناكى براى آنان مهيا كرده ايم وليست التوبة للذين يعملون السيئات حتى اذا حضر احدهم الموت قال انى تبت الا ن ولا الذين يموتون وهم كفار اولئك اعتدنا لهم عذابا اليما در اين آيه اشاره به كسانى كه توبه آنها پذيرفته نمى شود نموده ,مى فرمايد: «كسانى كه در آسـتـانـه مـرگ قرار مى گيرند و مى گويند اكنون از گناه خودتوبه كرديم توبه آنان پذيرفته نخواهد شد» (وليست التوبة للذين يعملون السيئات حتى اذا حضر احدهم الموت قال انى تبت الا ن ).دسـته دوم , از كسانى كه توبه آنها پذيرفته نمى شود آنها هستند كه در حال كفراز جهان مى روند, در آيـه مـوردبـحث در باره آنها چنين مى فرمايد: «و آنها كه در حال كفر مى ميرند توبه براى آنها نيست » (ولا الذين يموتون وهم كفار).در حقيقت آيه مى گويد: كسانى كه از گناهان خود در حال صحت و سلامت و ايمان توبه كرده اند ولى در حال مرگ با ايمان از دنيا نرفتند, توبه هاى گذشته آنهانيز بى اثر است . در پـايـان آيـه مى فرمايد: «اينها (هر دو دسته ) كسانى هستند كه عذاب دردناكى براى آنان مهيا كرده ايم » (اولئك اعتدنا لهم عذابا اليما).

اى افـراد با ايمان ! براى شما حلال نيست كه از زنان از روى اكراه (و ايجاد ناراحتى براى آنها) ارث ببريد آنها را تحت فشار قرار ندهيد به خاطر اين كه قسمتى از آنچه را به آنها داده ايد (از مهر) تملك كنيد مگراين كه عمل زشت آشكارى انجام دهند و با آنها بطور شايسته معاشرت كنيد اگر به جهاتى از همسران خود رضايت كامل نداشته باشيد و بـر اثـر امورى آنها در نظر شما ناخوشايند باشند (فورا تصميم به جدايى نگيريد و تا آنجا كه قدرت داريد مدارا كنيد, زيرا ممكن است شما درتشخيص خود گرفتار اشتباه شده باشيد) و اى بسا آنچه را نمى پسنديد خداوند درآن خير و بركت و سود فراوانى قرار داده باشد يا ايها الذين آمنوا لا يحل لكم ان ترثوا النس كرها ولا تعضلوهن لتذهبوا ببعض م اتيتموهن الا ان ياتين بفاحشة مبينة وعاشروهن بالمعروف فان كرهتموهن فعسى ان تكرهواشيئا ويجعل اللّه فيه خيرا كثيرا شان نزول : از امام باقر(ع ) نقل شده كه : اين آيه در باره كسانى نازل گرديده كه همسران خـود را بـدون اين كه همچون يك همسر با آنها رفتار كنند, نگه مى داشتند, به انتظار اين كه آنها بميرند, و اموالشان را تملك كنند.تفسير

باز هم دفاع از حقوق زنان ـ.

در ايـن آيـه بـه دو عادت ناپسند دوران جاهليت اشاره گرديده و به مؤمنان هشدار داده شده كه آلوده آنها نشوند.1ـ آيـه مـى گـويـد: «اى افـراد با ايمان ! براى شما حلال نيست كه از زنان از روى اكراه (و ايجاد ناراحتى براى آنها) ارث ببريد» (يا ايها الذين آمنوا لا يحل لكم ان ترثوا النس كرها).2ـ يـكـى ديـگـر از عـادات نـكـوهـيـده آنـها اين بود كه زنان را با وسايل گوناگون ,تحت فشار مـى گـذاشـتـند تا مهر خود را ببخشند و طلاق گيرند, آيه مورد بحث اين كاررا ممنوع ساخته , مـى فـرمـايد: «آنها را تحت فشار قرار ندهيد به خاطر اين كه قسمتى از آنچه را به آنها داده ايد (از مهر) تملك كنيد» (ولا تعضلوهن لتذهبوا ببعض م اتيتموهن ).ولى اين حكم , استثنايى دارد كه در جمله بعد به آن اشاره شده و آن اين است كه اگر آنها مرتكب عـمـل زشـت گردند شوهران مى توانند آنها را تحت فشار قراردهند, تا مهر خود را حلال كرده و طـلاق بگيرند همان طور كه آيه مى گويد: «مگراين كه عمل زشت آشكارى انجام دهند» (الا ان ياتين بفاحشة مبينة ).منظور از «فاحشة مبينة » (عمل زشت آشكار) در آيه فوق هرگونه مخالفت شديد زن و نافرمانى و ناسازگارى او را شامل مى شود.سـپس دستور معاشرت شايسته و رفتار انسانى مناسب با زنان را صادرمى كند, مى فرمايد: و با آنها بطور شايسته معاشرت كنيد» (وعاشروهن بالمعروف ).و به دنبال آن اضافه مى كند, حتى «اگر به جهاتى از همسران خود رضايت كامل نداشته باشيد و بـر اثـر امورى آنها در نظر شما ناخوشايند باشند (فورا تصميم به جدايى نگيريد و تا آنجا كه قدرت داريد مدارا كنيد, زيرا ممكن است شما درتشخيص خود گرفتار اشتباه شده باشيد) و اى بسا آنچه را نمى پسنديد خداوند درآن خير و بركت و سود فراوانى قرار داده باشد» (فان كرهتموهن فعسى ان تكرهواشيئا ويجعل اللّه فيه خيرا كثيرا).

و اگر تصميم گرفتيد كه همسر ديگرى به جاى همسر خود انتخاب كنيد ومال فراوانى (به عنوان مهر) بـه او پـرداخـتـه ايد, چيزى از آن را نگيريد آيا براى باز پس گرفتن (مهر)زنان متوسل به تهمت و گناه مى شويد وان اردتم استبدال زوج مكان زوج و اتيتم احديهن قنطارا فلا تاخذوا منه شيئا اتاخذونه بهتانا واثما مبينا شان نزول : پيش از اسلام رسم بر اين بود كه اگر مى خواستند همسرسابق را طلاق گويند و ازدواج جـديـدى كـنـنـد بـراى فـرار از پرداخت مهر, همسر خودرا به اعمال منافى عفت متهم مـى كـردند, و بر او سخت مى گرفتند, تا حاضر شود مهرخويش را كه معمولا قبلا دريافت مى شد بپردازد, و طلاق گيرد, و همان مهر را براى همسر دوم قرار مى دادند.آيه نازل شد و اين كار زشت را مورد نكوهش قرار داد.تـفـسـير: اين آيه نيز براى حفظ قسمت ديگرى از حقوق زنان نازل گرديده ومى گويد: «و اگر تصميم گرفتيد كه همسر ديگرى به جاى همسر خود انتخاب كنيد ومال فراوانى (به عنوان مهر) بـه او پـرداخـتـه ايد, چيزى از آن را نگيريد» (وان اردتم استبدال زوج مكان زوج و اتيتم احديهن قنطارا فلا تاخذوا منه شيئا).سپس اشاره به طرز عمل دوران جاهليت در اين باره كه همسر خود را متهم به اعمال منافى عفت مـى كـردنـد نـمـوده , مى فرمايد: «آيا براى باز پس گرفتن (مهر)زنان متوسل به تهمت و گناه مى شويد» (اتاخذونه بهتانا واثما مبينا).يـعـنـى , اصـل عـمل , ظلم است و گناه , و متوسل شدن به يك وسيله ناجوانمردانه و غلط, گناه آشكار ديگرى است .

چگونه آن (مهر)را بـازپـس مـى گـيريد در حالى كه بايكديگر تماس وآميزش كامل داشته ايد همسران شما پيمان محكمى به هنگام عقدازدواج از شما گـرفته اند وكيف تاخذونه وقد افضى بعضكم الى بعض واخذن منكم ميثاقا غليظا در ايـن آيـه مـجـددا بـراى تـحـريـك عـواطـف انـسانى مردان اضافه مى كند كه شما وهـمسرانتان مدتها درخلوت وتنهايى با هم بوده ايد همانند يك روح در دوبدن «چگونه آن (مهر)را بـازپـس مـى گـيريد در حالى كه بايكديگر تماس وآميزش كامل داشته ايد» و همچون بيگانه ها و دشـمـنـان با يكديگر رفتار مى كنيد, و حقوق مسلم آنها را پايمال مى نماييد ! (وكيف تاخذونه وقد افضى بعضكم الى بعض ).سـپـس مـى فـرمـايد: از اين گذشته «همسران شما پيمان محكمى به هنگام عقدازدواج از شما گـرفته اند» چگونه اين پيمان مقدس و محكم را ناديده مى گيريد واقدام به پيمان شكنى آشكار مى كنيد ؟ (واخذن منكم ميثاقا غليظا).

با زنانى كه پدران شما با آنهاازدواج كرده اند هرگز ازدواج نكنيد مگر ازدواجهايى كه (پيش از نزول اين حكم ) انجام شده است زيرا اين كار, عمل زشتى است عملى است كه موجب تنفر روش نادرستى است ولا تنكحوا ما نكح آباؤكم من النس الا ما قد سلف انه كان فاحشة ومقتا وس سبيلا شـان نـزول : پس از اسلام , حادثه اى براى يكى از مسلمانان پيش آمدو آن اين كه : يكى از انـصـار بـه نـام «ابـوقيس » از دنيا رفت , فرزندش به نامادرى خودپيشنهاد ازدواج نمود, آن زن گـفـت : مـن تـو را فـرزنـد خـود مـى دانـم و چنين كارى راشايسته نمى بينم ولى با اين حال از پيغمبر(ص ) كسب تكليف مى كنم , سپس موضوع را خدمت پيامبر(ص ) عرض كرد, و كسب تكليف نمود, آيه نازل شد و از اين كار (كه در زمان جاهليت معمول بود) به شدت نهى كرد.تـفـسير: همان طور كه در شان نزول نيز اشاره شد, آيه خط بطلان به يكى ازاعمال ناپسند دوران جـاهـلـيـت مـى كـشد و مى گويد: «با زنانى كه پدران شما با آنهاازدواج كرده اند هرگز ازدواج نكنيد» (ولا تنكحوا ما نكح آباؤكم من النس).اما از آنجا كه هيچ قانونى معمولا شامل گذشته نمى شود, اضافه مى فرمايد:«مگر ازدواجهايى كه (پيش از نزول اين حكم ) انجام شده است » (الا ما قد سلف ).سـپس براى تاكيد مطلب , سه تعبير شديد در باره اين نوع ازدواج بيان كرده ,مى گويد: «زيرا اين كار, عمل زشتى است » (انه كان فاحشة ).و بـعـد اضـافـه مى كند: «عملى است كه موجب تنفر» در افكار مردم است ;يعنى طبع بشر آن را نمى پسندد (ومقتا).و در پايان مى فرمايد: «روش نادرستى است » (وس سبيلا ).حتى در تاريخ مى خوانيم كه مردم جاهلى نيز اين نوع ازدواج را «مقت »(تنفرآميز) و فرزندانى كه ثمره آن بودند «مقيت » (فرزندان مورد تنفر) مى ناميدند.

مادران شما و دخترانتان و خـواهرانتان و عمه ها و خاله هايتان و دختران برادر ودختران خواهرانتان بر شما حرام شده اند و مادرانى كه شما را شيرداده اند, و خواهران رضاعى شما, بر شما حرامند و مادران همسرانتان و دخـتران همسرتان كه در دامان شما قرار دارند به شرط اين كه با آن همسر آميزش جنسى پيدا كرده باشيد اگر با آنها آميزش جنسى نداشته ايد دخترانشان بر شما حرام نيستند و همسران فرزندانتان كه از نسل شما هستند و براى شما جمع در ميان دو خواهر ممنوع است مگر آنچه در گذشته واقع شده خداوند آمرزنده و مهربان است حرمت عليكم امهاتكم وبناتكم واخواتكم وعماتكم وخالاتكم وبنات الا خ وبنات الا خت وامهاتكم اللا تى ارضعنكم واخواتكم من الرضاعة وامهات نسئكم وربائبكم اللا تى فى حجوركم من نسائكم اللا تى دخلتم بهن فان لم تكونوا دخلتم بهن فلاجناح عليكم وحلائل ابنئكم الذين من اصلابكم وان تجمعوا بين الا ختين الا ما قد سلف ان اللّه كان غفورارحيما

تحريم ازدواج با محارم !.

در ايـن آيه به محارم يعنى زنانى كه ازدواج با آنها ممنوع است اشاره كرده , وبراساس آن محرميت از سه راه ممكن است پيدا شود1ـ ولادت كه از آن تعبير به «ارتباط نسبى » مى شود.2ـ از طريق ازدواج كه به آن «ارتباط سببى » مى گويند.3ـ از طريق شيرخوارگى كه به آن «ارتباط رضاعى » گفته مى شود.نخست اشاره به محارم نسبى كه هفت دسته هستند كرده و مى فرمايد:«مادران شما و دخترانتان و خـواهرانتان و عمه ها و خاله هايتان و دختران برادر ودختران خواهرانتان بر شما حرام شده اند» (حرمت عليكم امهاتكم وبناتكم واخواتكم وعماتكم وخالاتكم وبنات الا خ وبنات الا خت ).بـايد توجه داشت كه منظور از مادر فقط آن زنى كه انسان بلاواسطه از او متولدشده نيست , بلكه جـده و مادر جده و مادر پدر و مانند آن راشامل مى شود همان طوركه منظور از دختر, تنها دختر بـلاواسـطـه نـيـست بلكه , دختر و دختر پسر و دختر دخترو فرزندان آنها را نيز در بر مى گيرد و همچنين در مورد پنج دسته ديگر.سـپـس به محارم رضاعى اشاره كرده و مى فرمايد: «و مادرانى كه شما را شيرداده اند, و خواهران رضاعى شما, بر شما حرامند» (وامهاتكم اللا تى ارضعنكم واخواتكم من الرضاعة ).و در آخرين مرحله اشاره به دسته سوم از محارم كرده و آنها را تحت چندعنوان بيان مى كند.1ـ «و مادران همسرانتان » (وامهات نسئكم ).يعنى , به مجرد اين كه زنى به ازدواج مردى در آمد و صيغه عقد, جارى گشت مادر او, و مادرمادر او, و هر چه بالاتر روند بر او حرام ابدى مى شوند.2ـ «و دخـتران همسرتان كه در دامان شما قرار دارند به شرط اين كه با آن همسر آميزش جنسى پيدا كرده باشيد» (وربائبكم اللا تى فى حجوركم من نسائكم اللا تى دخلتم بهن ).بـه دنبال اين قسمت براى تاكيد مطلب اضافه مى كند كه : «اگر با آنها آميزش جنسى نداشته ايد دخترانشان بر شما حرام نيستند» (فان لم تكونوا دخلتم بهن فلاجناح عليكم ).3ـ «و همسران فرزندانتان كه از نسل شما هستند» (وحلائل ابنئكم الذين من اصلابكم ).در حقيقت تعبير «من اصلابكم » (فرزندانى كه از نسل شما باشند) براى اين است كه روى يكى از رسوم غلط دوران جاهليت (و آن فرزندخواندگى و احكام آن است ) خط بطلان كشيده شود.4ـ «و براى شما جمع در ميان دو خواهر ممنوع است » (وان تجمعوا بين الا ختين ).و از آنـجـا كه در زمان جاهليت ازدواج با محارم و جمع ميان دو خواهر رايج بود, و افرادى مرتكب چـنـيـن ازدواجـهـايى شده بودند قرآن بعد از جمله فوق مى گويد: «مگر آنچه در گذشته واقع شده » (الا ما قد سلف ).يـعنى , اگر كسانى قبل از نزول اين قانون , چنين ازدواجى انجام داده اند, كيفرو مجازاتى ندارند, اگرچه اكنون بايد يكى از آن دو را انتخاب كرده و ديگرى را رهاكنند.در پايان آيه مى فرمايد: «خداوند آمرزنده و مهربان است » (ان اللّه كان غفورارحيما).

آغاز جز پنجم قرآن مجيد.

ازدواج و آميزش جنسى با زنان شوهردارنيز حرام است مگر آنهارا كه (از طريق اسارت ) مالك شده ايد اينها احـكـامـى اسـت كه خداوند براى شما مقرر داشته و نوشته است زنان ديگر غير از اينها (كه گفته شد)براى شما حلال اسـت , كـه بـا اموال خود آنان را اختيار كنيد در حالى كه پاكدامن باشيد و از زنا خوددارى كنيد زنانى را كه مـتـعـه مـى كـنيد مهر آنها را به عنوان يك واجب بايد بپردازيد اگر طرفين عقد, با رضايت خود مـقـدار مـهـر را بـعـدا كـم و زياد كنند مانعى ندارد خداوند از مصالح بندگان آگاه و در قانونگذارى خود حكيم است والمحصنات من النس الا ما ملكت ايمانكم كتاب اللّه عليكم واحل لكم ماورآ ذلكم ان تبتغوا باموالكم محصنين غير مسافحين فما استمتعتم به منهن فتوهن اجورهن فريضة ولا جناح عليكم فيما تراضيتم به من بعد الفريضة ان اللّه كان عليما حكيما ايـن آيه , بحث آيه گذشته را در باره زنانى كه ازدواج با آنها حرام است دنبال مى كند و اضـافه مى نمايد كه : «ازدواج و آميزش جنسى با زنان شوهردارنيز حرام است » (والمحصنات من النس).تنها استثنايى كه به اين حكم خورده است در مورد زنان غير مسلمانى است كه به اسارت مسلمانان در جـنـگـهـا در مـى آيند, همان گونه كه آيه مى فرمايد: «مگر آنهارا كه (از طريق اسارت ) مالك شده ايد» (الا ما ملكت ايمانكم ).زيـرا اسـارت آنـهـا به حكم طلاق است و اسلام اجازه مى دهد بعد از تمام شدن عده با آنان ازدواج كنند و يا همچون يك كنيز با آنان رفتار شود.سـپـس بـراى تـاكـيـد احكام گذشته كه در مورد محارم و مانند آن وارد شده مى فرمايد: «اينها احـكـامـى اسـت كه خداوند براى شما مقرر داشته و نوشته است »(كتاب اللّه عليكم ) بنابراين , به هيچ وجه قابل تغيير و عدول نيست . سـپـس مى گويد: غير از اين چند طايفه «زنان ديگر غير از اينها (كه گفته شد)براى شما حلال اسـت , كـه بـا اموال خود آنان را اختيار كنيد در حالى كه پاكدامن باشيد و از زنا خوددارى كنيد» (واحل لكم ماورآ ذلكم ان تبتغوا باموالكم محصنين غير مسافحين ).جمله ان تبتغوا باموالكم اشاره به اين است كه رابطه زناشويى يا بايد به شكل ازدواج با پرداخت مهر و يا به شكل مالك شدن كنيز با پرداخت قيمت باشد.در قسمت بعد, اشاره به مساله ازدواج موقت و به اصطلاح «متعه » كرده ,مى گويد: «زنانى را كه مـتـعـه مـى كـنيد مهر آنها را به عنوان يك واجب بايد بپردازيد» (فما استمتعتم به منهن فتوهن اجورهن فريضة ).بعد از ذكر لزوم پرداخت مهر اشاره به اين مطلب مى فرمايد كه : «اگر طرفين عقد, با رضايت خود مـقـدار مـهـر را بـعـدا كـم و زياد كنند مانعى ندارد» (ولا جناح عليكم فيما تراضيتم به من بعد الفريضة ).احـكـامـى كه در آيه به آن اشاره شد, احكامى است كه متضمن خير و سعادت افراد بشر است زيرا: «خداوند از مصالح بندگان آگاه و در قانونگذارى خود حكيم است » (ان اللّه كان عليما حكيما).قابل ذكر است كه اصل مشروع بودن اين نوع ازدواج در زمان پيامبر قطعى است و هيچ گونه دليل قابل اعتمادى در باره نسخ شدن آن در دست نيست .