• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
دروس متداول> پایه دوم> قرآن ( 2 ) > گزیده تفسیر نمونه جلد 1

براى رسيدن به آمرزش الهى بر يكديگر سبقت بگيريدبهشتى كه وسعت آن , پهنه آسمانها و زمين استاين بهشت , با آن عظمت , براى پرهيزكاران آماده شده است وسارعوا الى مغفرة من ربكموجنة عرضهاالسموات والا رض اعدت للمتقين

مسابقه در مسير سعادت !.

به دنبال آيات گذشته كه بدكاران را تهديد به مجازات آتش و نيكوكاران راتشويق به رحمت الهى مى كرد, در اين آيه كوشش و تلاش نيكوكاران را تشبيه به يك مسابقه معنوى كرده كه هدف نهايى آن آمـرزش الـهـى و نعمتهاى جاويدان بهشت است , مى فرمايد: «براى رسيدن به آمرزش الهى بر يكديگر سبقت بگيريد»(وسارعوا الى مغفرة من ربكم ).از آنـجا كه رسيدن به هر مقام معنوى بدون آمرزش و شستشوى از گناه ممكن نيست , هدف اين مسابقه معنوى در درجه اول مغفرت و دومين هدف آن بهشت قرار داده شده «بهشتى كه وسعت آن , پهنه آسمانها و زمين است » (وجنة عرضهاالسموات والا رض ).در پـايـان آيـه تصريح مى كند كه : «اين بهشت , با آن عظمت , براى پرهيزكاران آماده شده است » (اعدت للمتقين ).

آنـهـا در هـمـه حـال انـفـاق مى كنند چه موقعى كه در راحتى و وسعتند و چه زمانى كه در پريشانى و محروميتندآنها بر خشم خود مسلطندآنها از خطاى مردم مى گذرندو خداوند نيكوكاران را دوست داردالذين ينفقون فى السرا والضراوالكاظمين الغيظوالعافين عن الناسواللّه يحب المحسنين

سيماى پرهيزكاران !.

از آنـجـا كـه در آيـه قبل وعده بهشت جاويدان به پرهيزكاران داده شده در اين آيه پرهيزكاران را معرفى مى كند و پنج صفت از اوصاف عالى و انسانى براى آنها ذكرنموده است

1ـ «آنـهـا در هـمـه حـال انـفـاق مى كنند چه موقعى كه در راحتى و وسعتند و چه زمانى كه در پريشانى و محروميتند» (الذين ينفقون فى السرا والضرا).جالب توجه اين كه در اينجا نخستين صفت برجسته پرهيزكاران «انفاق » ذكرشده , زيرا اين آيات نقطه مقابل صفاتى را كه در باره رباخواران و استثمارگران درآيات قبل ذكر شد, بيان مى كند, به علاوه گذشت از مال و ثروت آن هم در حال خوشى و تنگدستى روشنترين نشانه مقام تقواست .

2ـ «آنها بر خشم خود مسلطند» (والكاظمين الغيظ).

3ـ «آنها از خطاى مردم مى گذرند» (والعافين عن الناس ).فـرو بـردن خـشم بسيار خوب است اما به تنهايى كافى نيست زيرا ممكن است كينه و عداوت را از قـلـب انـسـان ريشه كن نكند, در اين حال براى پايان دادن به حالت عداوت بايد «كظم غيظ» با «عفو و بخشش » توام گردد.4ـ آنها نيكوكارند «و خداوند نيكوكاران را دوست دارد» (واللّه يحب المحسنين ).در اينجا اشاره به مرحله عاليتر از عفو شده , كه انسان با نيكى كردن در برابربدى (آنجا كه شايسته است ) ريشه دشمنى را در دل طرف بسوزاند و قلب او رانسبت به خويش مهربان گرداند.

و آنـها كه وقتى مرتكب عمل زشتى شوند يا به خودستم كنند به ياد خدا مـى افتند و براى گناهان خود طلب آمرزش مى كنندو كيست جز خدا كه گناهان راببخشدآنها هرگز با علم و آگاهى بر گناه خويش اصرار نمى ورزند و تكرار گناه نمى كنندوالذين اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذكروا اللّه فاستغفروا لذنوبهم ومن يغفر الذنوب الا اللّهولم يصروا على ما فعلوا وهم يعلمون پـنـجـم : «و آنـها كه وقتى مرتكب عمل زشتى شوند يا به خودستم كنند به ياد خدا مـى افتند و براى گناهان خود طلب آمرزش مى كنند» (والذين اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذكروا اللّه فاستغفروا لذنوبهم ).از آيه فوق استفاده مى شود كه انسان تا به ياد خداست مرتكب گناه نمى شود, اما اين فراموشكارى و غـفـلـت در افـراد پـرهـيزكار ديرى نمى پايد, به زودى به ياد خدا مى افتند و گذشته را جبران مى كنند «و كيست جز خدا كه گناهان راببخشد» ؟ (ومن يغفر الذنوب الا اللّه ).در پايان آيه براى تاكيد مى گويد: «آنها هرگز با علم و آگاهى بر گناه خويش اصرار نمى ورزند و تكرار گناه نمى كنند» (ولم يصروا على ما فعلوا وهم يعلمون ).

آنها پاداششان آمرزش پروردگار و بهشتهايى است كه اززير درختانش نهرها جارى است (و لحظه اى آب از آنها قطع نمى شود) بهشتى كه بطور جاودان در آن خواهند بوداين چه پاداش نيكى است براى آنها كه اهل عمل هستنداولئك جزاؤهم مغفرة من ربهم وجنات تجرى من تحتها الا نهار خالدين فيهاونعم اجر العاملين در ايـن آيـه پـاداش پـرهيزكارانى كه صفات آنها در دو آيه گذشته آمد توضيح داده , مـى گويد: «آنها پاداششان آمرزش پروردگار و بهشتهايى است كه اززير درختانش نهرها جارى است (و لحظه اى آب از آنها قطع نمى شود) بهشتى كه بطور جاودان در آن خواهند بود» (اولئك جزاؤهم مغفرة من ربهم وجنات تجرى من تحتها الا نهار خالدين فيها).و در پـايـان آيه مى گويد: «اين چه پاداش نيكى است براى آنها كه اهل عمل هستند» (ونعم اجر العاملين ).نه افراد واداده و تنبل كه هميشه از تعهدات و مسؤوليتهاى خويش مى گريزند

خداوند سنتهايى در اقوام گذشته داشته كه اين سـنـن هـرگـز جـنبه اختصاصى ندارد وبه صورت يك سلسله قوانين حياتى در باره همگان اجرا مى شودبرويد در روى زمين بگرديدو در آثار پيشينيان و ملتهاى گذشته و زمامداران و فراعنه گردنكش و جبار دقت كنيد, و بنگريد پايان كار آنـهـا كـه كافر شدند, و پيامبران خدا را تكذيب كردند و بنيان ظلم و فساد را در زمين گذاردند, چـگـونـه بـود ؟ و سـرانجام كار آنها به كجا رسيدقد خلت من قبلكم سننفسيروا فى الا رض فانظروا كيف كان عاقبة المكذبين

بررسى تاريخ گذشتگان !.

قـرآن مـجـيـد پيوند فكرى و فرهنگى نسل حاضر با گذشتگان براى درك حقايق , لازم و ضرورى مى داند, زيرا از ارتباط و گره خوردن اين دو زمان (گذشته وحاضر) وظيفه و مسؤوليت آيندگان روشـن مـى شود, در آيه مورد بحث مى فرمايد:«خداوند سنتهايى در اقوام گذشته داشته كه اين سـنـن هـرگـز جـنبه اختصاصى ندارد وبه صورت يك سلسله قوانين حياتى در باره همگان اجرا مى شود» (قد خلت من قبلكم سنن ).در ايـن سـنـن پيشرفت و تعالى افراد با ايمان و مجاهد و متحد و بيدارپيش بينى شده و شكست و نـابـودى مـلتهاى پراكنده و بى ايمان و آلوده به گناه نيزپيش بينى گرديده كه در تاريخ بشريت ثبت است . روى ايـن جـهـت قرآن مجيد به مسلمانان دستور مى دهد «برويد در روى زمين بگرديدو در آثار پيشينيان و ملتهاى گذشته و زمامداران و فراعنه گردنكش و جبار دقت كنيد, و بنگريد پايان كار آنـهـا كـه كافر شدند, و پيامبران خدا را تكذيب كردند و بنيان ظلم و فساد را در زمين گذاردند, چـگـونـه بـود ؟ و سـرانجام كار آنها به كجا رسيد»؟(فسيروا فى الا رض فانظروا كيف كان عاقبة المكذبين ).

آنچه در آيات فوق گفته شد بيانيه روشنى است براى همه انـسـانها و وسيله هدايت و اندرزى است براى همه پرهيزكاران هذابيان للناس وهدى وموعظة للمتقين در ايـن آيـه مـى گويد: «آنچه در آيات فوق گفته شد بيانيه روشنى است براى همه انـسـانها و وسيله هدايت و اندرزى است براى همه پرهيزكاران » (هذابيان للناس وهدى وموعظة للمتقين ).يعنى در عين اين كه اين بيانات جنبه همگانى و مردمى دارد تنها پرهيزكاران و افراد با هدف از آن الهام مى گيرند و هدايت مى شوند.

و سـسـت نـشـويد و غمگين مگرديدشما برتريد اگر ايمان داشته باشيدولا تهنوا ولا تحزنوا وانتم الا علون ان كنتم مؤمنين شـان نزول : در مورد نزول اين آيه و چهار آيه بعد از آن روايات متعددى وارد شده كه از آنها استفاده مى شود اين چند آيه دنباله آياتى است كه درباره جنگ احد داشتيم , و اين آيات تجزيه و تـحـلـيـلـى اسـت روى نـتايج جنگ احد,زيرا همانطور كه گفتيم جنگ احد بر اثر نافرمانى و عـدم انضباط نظامى جمعى ازسربازان اسلام , در پايان به شكست انجاميد و جمعى از شخصيتها و چهره هاى برجسته اسلام از جمله «حمزه » عموى پيامبر, در اين ميدان شربت شهادت نوشيدند.پـيامبر همان شب با ياران خود به ميان كشتگان رفت و براى بزرگداشت ارواح شهدا بر سر جنازه يكايك آنها مى نشست و اشك مى ريخت و طلب آمرزش مى نمود, و سپس اجساد همه آنها در دامنه كوه احد در ميان اندوه فراوان به خاك سپرده شد, در اين لحظات حساس كه مسلمانان نياز شديد به تقويت روحى و هم استفاده معنوى از نتايج شكست داشتند اين آيات نازل گرديد.تفسير

نتايج جنگ احدـ.

در ايـن آيـه بـه مـسـلـمـانان هشدار داده , مى گويد افراد بيدار همانطور كه ازپيروزيها استفاده مـى كـنند از شكستها نيز درس مى آموزند و در پرتو آن نقاط ضعفى راكه سرچشمه شكست شده , پـيدا مى كنند و با برطرف ساختن آن براى پيروزى نهايى آماده مى شوند, لذا آيه شريفه مى فرمايد: «و سـسـت نـشـويد و غمگين مگرديدشما برتريد اگر ايمان داشته باشيد» (ولا تهنوا ولا تحزنوا وانتم الا علون ان كنتم مؤمنين ) يعنى , شكست شما در حقيقت به خاطر از دست دادن روح ايمان و آثار آن بوده .

اگـر بـه شما جراحتى رسيد به آنها هم جراحتى همانند آن رسيدخداوند اين ايام را در ميان مردم بطور مداوم گردش مى دهداينها به خاطرآن است كه افراد با ايمان , از مدعيان ايمان شناخته شوندو يـكـى از نتايج اين شكست دردناك اين بود كه شما شهيدان و قربانيانى , درراه اسلام بدهيد خداوند ستمگران را دوست نمى داردان يمسسكم قرح فقد مس القوم قرح مثله وتلك الا يام نداولها بين الناسوليعلم اللّه الذين آمنواويتخذ منكم شهدآواللّه لايحب الظالميندر اين آيه درس ديگرى براى رسيدن به پيروزى نهايى به مسلمانان داده شده است كه : «اگـر بـه شما جراحتى رسيد به آنها هم جراحتى همانند آن رسيد» (ان يمسسكم قرح فقد مس القوم قرح مثله ).بنابراين , سستى و اندوه شما براى چيست ؟!.سـپس اشاره به يكى از سنن الهى شده است كه در زندگى بشر حوادث تلخ وشيرين رخ مى دهد كـه هيچ كدام پايدار نيست , و «خداوند اين ايام را در ميان مردم بطور مداوم گردش مى دهد» تا سنت تكامل از لابلاى اين حوادث آشكار شود(وتلك الا يام نداولها بين الناس ).و سـپـس اشاره به نتيجه اين حوادث ناگوار كرده , مى فرمايد: «اينها به خاطرآن است كه افراد با ايمان , از مدعيان ايمان شناخته شوند» (وليعلم اللّه الذين آمنوا).«و يـكـى از نتايج اين شكست دردناك اين بود كه شما شهيدان و قربانيانى , درراه اسلام بدهيد» (ويتخذ منكم شهدآ).اصـولا مـلـتـى كـه قربانى در راه اهداف مقدس خود ندهد هميشه آنها را كوچك مى شمرد اما به هنگامى كه قربانى داد هم خود او, و هم نسلهاى آينده او, به ديده عظمت به آن مى نگرند.در پـايـان آيـه مـى فـرمـايد: «خداوند ستمگران را دوست نمى دارد» (واللّه لايحب الظالمين ) و بنابراين از آنها حمايت نخواهد كرد.

خدا مى خواست در اين ميدان جنگ , افراد با ايمان را خالص گرداند و نقاطضعفشان را به آنها نشان بدهد و كافران را تدريجا نابود سازدولـيمحص اللّه الذين آمنوا ويمحق الكافرين در اين آيه به يكى ديگر از نتايج طبيعى شكست جنگ احداشاره شده است و آن اين كه ايـن گـونـه شـكستها نقاط ضعف و عيوب جمعيتها راآشكار مى سازد و وسيله مؤثرى است براى شـسـتـشـوى اين عيوب , قرآن مى گويد:«خدا مى خواست در اين ميدان جنگ , افراد با ايمان را خالص گرداند و نقاطضعفشان را به آنها نشان بدهد و كافران را تدريجا نابود سازد» (ولـيمحص اللّه الذين آمنوا ويمحق الكافرين ).

آيا شما چنين پنداشتيد كه بدون جهاد واستقامت در راه خدا مى توانيد در بـهشت برين جاى گيريد (شما گمان كرديد داخل شدن در آن سعادت معنوى تنها با انتخاب نام مسلمان و يا عقيده بدون عمل ممكن است ؟) در حالى كه هنوز خداوند مجاهدان از شما و صابران را مـشـخـص نـسـاخـتـه اسـت ام حـسبتم ان تدخلوا الجنة ولما يعلم اللّه الذين جاهدوا منكم ويعلم الصابرين در اين آيه قرآن با استفاده از حادثه احد براى تصحيح يك اشتباه فكرى مسلمانان اقدام مـى كند و مى گويد: «آيا شما چنين پنداشتيد كه بدون جهاد واستقامت در راه خدا مى توانيد در بـهشت برين جاى گيريد (شما گمان كرديد داخل شدن در آن سعادت معنوى تنها با انتخاب نام مسلمان و يا عقيده بدون عمل ممكن است ؟) در حالى كه هنوز خداوند مجاهدان از شما و صابران را مـشـخـص نـسـاخـتـه اسـت » (ام حـسبتم ان تدخلوا الجنة ولما يعلم اللّه الذين جاهدوا منكم ويعلم الصابرين ).

و شـمـا تـمـنـاى مرگ (و شهادت در راه خدا) راپيش از آن كه با آن روبرو شويد مى كرديد, سپس آن را با چشم خود ديديد در حالى كه به آن نگاه مى كرديدلقد كنتم تمنون الموت من قبل ان تلقوه فقد رايتموه وانتم تنظرون بعد از جنگ بدر و شهادت پرافتخار جمعى از مسلمانان عده اى در جلسات مى نشستند و پـيـوسته آرزوى شهادت مى كردند كه اى كاش اين افتخار در ميدان بدر نصيب ما نيز شده بود, مـطـابـق مـعـمول در ميان آنها جمعى صادق بودند و عده اى متظاهر و دروغگو, اما چيزى طول نـكـشـيـد كـه جـنـگ وحـشتناك احد پيش آمد, مجاهدان راستين با شهامت جنگيدند و شربت شـهـادت نوشيدند و به آرزوى خود رسيدند اما جمعى از دروغگويان هنگامى كه آثارشكست را در ارتـش اسـلام مـشـاهـده كـردند از ترس كشته شدن فرار كردند, اين آيه آنها را سرزنش مى كند, مـى گـويـد: «و شـمـا تـمـنـاى مرگ (و شهادت در راه خدا) راپيش از آن كه با آن روبرو شويد مى كرديد, سپس آن را با چشم خود ديديد در حالى كه به آن نگاه مى كرديد» و حاضر نبوديد به آن تـن در دهـيد, چقدر ميان گفتار و كردارشما فاصله است !(ولقد كنتم تمنون الموت من قبل ان تلقوه فقد رايتموه وانتم تنظرون ).

محمد تنها فرستاده خداست ,پيش از او هم فرستادگانى بودند كه از دنيا رفتند آيا اگر او بميرد يا كشته شود بايدشما سير قهقرايى كنيد ؟ و بـه آيـين بت پرستى باز گرديدآنها كه عقب گرد كنند وبه دوران كفر وبت پرستى باز گردندتنها به خود زيان مى رسانند نه به خداخداوند اين شاكران را پاداش نيك مى دهدوما محمد الا رسول قدخلت من قبله الرسل افان مات او قتل انقلبتم على اعقابكم ومن ينقلب على عقبيه فلن يضر اللّه شيئاوسيجزى اللّه الشاكرين شان نزول : اين آيه نيز ناظر به يكى ديگر از حوادث جنگ احداست و آن اين كه : در همان حـال كه آتش جنگ ميان مسلمانان و بت پرستان به شدت شعله ور بود ناگهان صدايى بلند شد و كسى گفت : محمد را كشتم محمد راكشتم !.جـمـعـى كـه اكـثـريـت را تشكيل مى دادند به دست و پا افتاده و از ميدان جنگ به سرعت خارج مـى شـدنـد, اما در مقابل آنها اقليتى فداكار و پايدار همچون على (ع )و ابودجانه و طلحة و بعضى ديگر بودند كه بقيه را به استقامت دعوت مى كردند.آيه در اين مورد نازل گرديد و دسته اول را سخت نكوهش كرد.تفسير

فردپرستى ممنوع ـ.

مـساله فردپرستى يكى از بزرگترين خطراتى است كه مبارزات هدفى راتهديد مى كند, وابستگى بـه شخص معين اگرچه پيامبر خاتم باشد مفهومش پايان يافتن كوشش و تلاش براى پيشرفت , به هـنـگـام از دسـت رفتن آن شخص است و اين وابستگى يكى از نشانه هاى بارز عدم رشد اجتماعى است . قـرآن در آيـه مـورد بـحـث بـا صـراحت مى گويد: «محمد تنها فرستاده خداست ,پيش از او هم فرستادگانى بودند كه از دنيا رفتند آيا اگر او بميرد يا كشته شود بايدشما سير قهقرايى كنيد ؟ و بـه آيـين بت پرستى باز گرديد» ؟ (وما محمد الا رسول قدخلت من قبله الرسل افان مات او قتل انقلبتم على اعقابكم ).سپس مى فرمايد: «آنها كه عقب گرد كنند وبه دوران كفر وبت پرستى باز گردندتنها به خود زيان مى رسانند نه به خدا»(ومن ينقلب على عقبيه فلن يضر اللّه شيئا).زيرا با اين عمل نه تنها چرخهاى سعادت خود را متوقف مى سازند بلكه آنچه را به دست آورده اند نيز به سرعت از دست خواهند داد.در پايان آيه به اقليتى كه در جنگ احد على رغم همه مشكلات و انتشار خبرشهادت پيغمبر, دست از جهاد برنداشتند اشاره كرده و كوششهاى آنها را مى ستايدو آنها را به عنوان شاكران و كسانى كه از نعمتها در راه خدا استفاده كردند معرفى مى كند مى گويد: «خداوند اين شاكران را پاداش نيك مى دهد» (وسيجزى اللّه الشاكرين ).

مرگ به دست خدا و فرمان اوست و براى هركس اجلى مقررشده است كه نمى تواند از آن فرار كنداگرهدف كسى تنها نـتـيـجه هاى مادى و دنيوى باشد (و همانند بعضى از رزمندگان احدتنها به خاطر غنيمت تلاش كـند) بالاخره بهره اى از آن به دست مى آورد اما اگر هدف عاليتر بود, و كوششها در مسير حيات جـاويـدان و فضايل انسانى به كار افتاد, باز به هدف خود خواهد رسيدپاداش شاكران را به زودى خواهيم دادوما كان لنفس ان تموت الا باذن اللّه كتابامؤجلا ومن يرد ثواب الدنيا نؤته منها ومن يرد ثواب الا خرة نؤته منهاوسنجزى الشاكرين طور كه گفتيم شايعه بى اساس شهادت پيامبر در احد عده زيادى از مسلمانان را بـه وحـشـت افـكـند تا آنجا كه از ميدان جنگ فرار كردند و حتى بعضى مى خواستند از اسلام هم بـرگـردنـد, در ايـن آيه مجددا براى تنبيه و بيدارى اين دسته مى فرمايد: «مرگ به دست خدا و فرمان اوست و براى هركس اجلى مقررشده است كه نمى تواند از آن فرار كند» (وما كان لنفس ان تموت الا باذن اللّه كتابامؤجلا ).بـنابراين اگر پيامبر در اين ميدان شربت شهادت مى نوشيد چيزى جز انجام يافتن يك سنت الهى نبود.از سـوى ديـگـر فـرار از مـيـدان جنگ نمى تواند از فرارسيدن اجل جلوگيرى كندهمان طور كه شركت در ميدان جهاد نيز اجل انسان را جلو نمى اندازد.در پـايـان آيـه مـى فرمايد: سعى و كوشش انسان هيچ گاه ضايع نمى شود «اگرهدف كسى تنها نـتـيـجه هاى مادى و دنيوى باشد (و همانند بعضى از رزمندگان احدتنها به خاطر غنيمت تلاش كـند) بالاخره بهره اى از آن به دست مى آورد اما اگر هدف عاليتر بود, و كوششها در مسير حيات جـاويـدان و فضايل انسانى به كار افتاد, باز به هدف خود خواهد رسيد» (ومن يرد ثواب الدنيا نؤته منها ومن يرد ثواب الا خرة نؤته منها).بـنـابـرايـن , حـالا كـه رسـيـدن بـه دنـيا يا آخرت هر دو نيازمند به كوشش است , پس چرا انسان سرمايه هاى وجودى خود را در مسير دوم كه يك مسير عالى و پايداراست به كار نيندازد؟.سپس بار ديگر تاكيد مى كند كه «پاداش شاكران را به زودى خواهيم داد»(وسنجزى الشاكرين ).

پيامبران بسيارى بودند كه خداپرستان مبارزى در صف ياران آنها قرار داشتند, آنهاهيچ گاه در برابر آنچه (از تلفات سنگين و جراحات سخت ) در راه خدا به آنان مى رسيد سست نشدند و ناتوان نگرديدند و تن به تسليم ندادندبـديهى است خداوند هم , چنين افرادى را دوست دارد كه دست از مقاومت برنمى دارندوكاين من نبي قاتل معه ربيون كثير فما وهنوا لم اصابهم فى سبيل اللّه وما ضعفوا وما استكانواواللّه يحب الصابرين

مجاهدان پيشين !.

بـه دنـبال حوادث احد با يادآورى شجاعت و ايمان و استقامت مجاهدان وياران پيامبران گذشته مسلمانان را به شجاعت و فداكارى و پايدارى تشويق مى كندو در ضمن آن دسته اى را كه از ميدان احد فرار كردند سرزنش مى نمايد و مى گويد:«پيامبران بسيارى بودند كه خداپرستان مبارزى در صف ياران آنها قرار داشتند, آنهاهيچ گاه در برابر آنچه (از تلفات سنگين و جراحات سخت ) در راه خدا به آنان مى رسيد سست نشدند و ناتوان نگرديدند و تن به تسليم ندادند» (وكاين من نبي قاتل معه ربيون كثير فما وهنوا لم اصابهم فى سبيل اللّه وما ضعفوا وما استكانوا).«بـديهى است خداوند هم , چنين افرادى را دوست دارد كه دست از مقاومت برنمى دارند» (واللّه يحب الصابرين ).

گفتار آنها فقط اين بود كـه پـروردگـارا ! گـناهان ما راببخش , و از تندرويهاى ما در كارها صرفنظر كن , قدمهاى ما را اسـتـوار بـدار, و مـا را برجمعيت كافران پيروز گردان وما كان قولهم الا ان قالوا ربنا اغفرلنا ذنوبناواسرافنا فى امرنا وثبت اقدامنا وانصرنا على القوم الكافرين آنها به هنگامى كه احيانا بر اثر اشتباهات يا سستى ها, يالغزشهايى گرفتار مشكلاتى در بـرابـر دشـمـن مى شدند, به جاى اين كه ميدان را به اوبسپارند و يا تسليم شوند و يا فكر ارتداد و بازگشت به كفر در مغز آنها پيدا شود,روى به درگاه خدا مى آوردند و «گفتار آنها فقط اين بود كـه پـروردگـارا ! گـناهان ما راببخش , و از تندرويهاى ما در كارها صرفنظر كن , قدمهاى ما را اسـتـوار بـدار, و مـا را برجمعيت كافران پيروز گردان » ! (وما كان قولهم الا ان قالوا ربنا اغفرلنا ذنوبناواسرافنا فى امرنا وثبت اقدامنا وانصرنا على القوم الكافرين ).