• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
دروس متداول> پایه دوم> قرآن ( 2 ) > گزیده تفسیر نمونه جلد 1

نفاق افكنان ـ.

در اين آيه نخست روى سخن را به اهل كتاب (يهود) نموده و خداوند به پيغمبرش فرمان مى دهد كـه بـا زبـان مـلامت و سرزنش از آنها بپرسد انگيزه آنها در كفرورزيدن به آيات خدا چيست ؟ در حـالـى كه مى دانند خداوند از اعمال آنان آگاه است مى فرمايد: «بگو: اى اهل كتاب ! چرا به آيات خـدا كـفـر مى ورزيد با آن كه خدا گواه است بر اعمالى كه انجام مى دهيد» (قل ي اهل الكتاب لم تكفرون بيات اللّه واللّه شهيد على ما تعملون ).

بگو: اى اهل كتاب ! چرا افرادى را كه ايـمـان آورده انـد از راه خـدا بـاز مـى داريد و مى خواهيد اين راه را كج سازيد در حالى كه شما (به درسـتى اين راه ) گواه هستيدخداوند هرگز از اعمال شما غافل نيستقل ي اهل الكتاب لم تصدون عن سبيل اللّه من آمن تبغونها عوجا وانتم شهدآوما اللّه بغافل عما تعملون در ايـن آيـه آنـها را ملامت مى كند و مى فرمايد: «بگو: اى اهل كتاب ! چرا افرادى را كه ايـمـان آورده انـد از راه خـدا بـاز مـى داريد و مى خواهيد اين راه را كج سازيد در حالى كه شما (به درسـتى اين راه ) گواه هستيد» (قل ي اهل الكتاب لم تصدون عن سبيل اللّه من آمن تبغونها عوجا وانتم شهدآ).چـرا عـلاوه بـر انـحراف خود بار سنگينى مسؤوليت انحراف ديگران را نيز بردوش مى كشيد ؟ در حـالـى كه شما بايد نخستين دسته اى باشيد كه اين منادى الهى را«لبيك » گوييد, زيرا بشارت ظهور اين پيامبر قبلا در كتب شما داده شده و شما گواه بر آنيد.در پـايان آيه آنها را تهديد مى كند كه : «خداوند هرگز از اعمال شما غافل نيست » (وما اللّه بغافل عما تعملون ).

اى كسانى كه ايمان آورده ايـد ! اگـر از جـمـعـى از اهل كتاب (كه كارشان نفاق افكنى وشعله ور ساختن آتش كينه و عداوت در ميان شماست ) اطاعت كنيد شما را پس ازايمان آوردن به كفر باز مى گرداننديا ايهاالذين آمنوا ان تطيعوا فريقا من الذين اوتوا الكتاب يردوكم بعد ايمانكم كافرين در اين آيه روى سخن را به مسلمانان اغفال شده كرده مى گويد:«اى كسانى كه ايمان آورده ايـد ! اگـر از جـمـعـى از اهل كتاب (كه كارشان نفاق افكنى وشعله ور ساختن آتش كينه و عداوت در ميان شماست ) اطاعت كنيد شما را پس ازايمان آوردن به كفر باز مى گردانند» (يا ايهاالذين آمنوا ان تطيعوا فريقا من الذين اوتوا الكتاب يردوكم بعد ايمانكم كافرين ).بنابراين به وسوسه هاى آنها ترتيب اثر ندهيد و اجازه ندهيد در ميان شمانفوذ كنند.

و چگونه ممكن است شما كافر شـويـد با اين كه (در دامان وحى قرار گرفته ايد) و آيات خدا برشما خوانده مى شود و پيامبر او در ميان شماست و هر كس به خدا تمسك جويد به راه مستقيم هدايت شده است وكيف تكفرون وانتم تتلى عليكم آيات اللّه وفيكم رسولهومن يعتصم باللّه فقد هدى الى صراط مستقيم در ايـن آيه به صورت تعجب از مؤمنان سؤال مى كند: «و چگونه ممكن است شما كافر شـويـد با اين كه (در دامان وحى قرار گرفته ايد) و آيات خدا برشما خوانده مى شود و پيامبر او در ميان شماست » (وكيف تكفرون وانتم تتلى عليكم آيات اللّه وفيكم رسوله ).بنابراين , اگر ديگران گمراه شوند زياد جاى تعجب نيست , تعجب در اين است افرادى كه پيامبر را در ميان خود مى بينند و دائما با عالم وحى در تماس هستند چگونه ممكن است گمراه گردند و مـسـلـمـا اگـر چـنـين اشخاصى گمراه شوندمقصر اصلى خود آنها هستند و مجازاتشان بسيار دردناك خواهد بود.در پايان آيه به مسلمانان توصيه مى كند كه براى نجات خود از وسوسه هاى دشمنان , و براى هدايت يافتن به صراط مستقيم , دست به دامن لطف پروردگاربزنند, و به ذات پاك او و آيات قرآن مجيد مـتـمـسك شوند, مى فرمايد: «و هر كس به خدا تمسك جويد به راه مستقيم هدايت شده است » (ومن يعتصم باللّه فقد هدى الى صراط مستقيم ).

اى كسانى كه ايمان آورده ايـد ! آن گونه كه حق تقوى و پرهيزكارى است از خدا بپرهيزيدو از دنيا نرويد مگر اين كه مسلمان باشيديا ايهاالذين آمنوا اتقوا اللّه حق تقاته ولا تموتن الا وانتم مسلمون شـان نـزول : در شـان نزول اين آيه و آيه بعد گفته اند: روزى دو نفر ازقبيله «اوس » و «خـرزج » بـه نـام «ثعلبة بن غنم » و «اسعدبن زراره » در برابر يكديگرقرار گرفتند, و هركدام افـتـخـاراتى را كه بعد از اسلام نصيب قبيله او شده بود برمى شمرد, «ثعلبه » گفت : خزيمة بن ثابت (ذوالشهادتين ) و حنظله (غسيل الملائكه ) كه هركدام از افتخارات مسلمانانند, از ما هستند, و همچنين عاصم بن ثابت , و سعدبن معاذ از ما مى باشند.در برابر او «اسعدبن زراره » كه از طايفه خزرج بود گفت : چهار نفر از قبيله مادر راه نشر و تعليم قـرآن خـدمت بزرگى انجام دادند: ابى بن كعب , و معاذبن جبل , وزيدبن ثابت , و ابوزيد, به علاوه «سعدبن عباده » رئيس و خطيب مردم مدينه ازماست . كـم كم كار به جاى باريك كشيد, و قبيله دو طرف از جريان آگاه شدند, ودست به اسلحه كرده , در بـرابـر يكديگر قرار گرفتند, بيم آن مى رفت كه بار ديگر آتش جنگ بين آنها شعله ور گردد و زمين از خون آنها رنگين شود!.خـبـر بـه پـيـامبر رسيد, حضرت فورا به محل حادثه آمد, و با بيان و تدبيرخاص خود به آن وضع خطرناك پايان داد, و صلح و صفا را در ميان آنها برقرار نمودآيه نازل گرديد و به صورت يك حكم عمومى همه مسلمانان را با بيان مؤثر ومؤكدى دعوت به اتحاد نمود.تفسير

دعوت به تقوى ـ.

در ايـن آيـه نـخـسـت دعوت به تقوى شده است تا مقدمه اى براى دعوت به سوى اتحاد باشد, در حقيقت دعوت به اتحاد بدون استمداد از يك ريشه اخلاقى وعقيده اى بى اثر و يا بسيار كم اثر است , بـه هـمـين دليل در اين آيه كوشش شده است تا عوامل ايجادكننده اختلاف و پراكندگى در پرتو ايمان و تقوى تضعيف گردند لذاافراد با ايمان را مخاطب ساخته , مى گويد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايـد ! آن گونه كه حق تقوى و پرهيزكارى است از خدا بپرهيزيد» (يا ايهاالذين آمنوا اتقوا اللّه حق تقاته ).«حـق تـقوى » آخرين و عاليترين درجه پرهيزكارى است , كه پرهيز از هرگونه گناه و عصيان و تعدى و انحراف از حق و نيز اطاعت از فرمان خداوند و شكرنعمتهاى او را شامل مى شود.در پـايـان آيـه به طايفه اوس و خزرج و همه مسلمانان جهان هشدار مى دهد كه به هوش باشند, تا عـاقـبـت و پـايـان كـار آنها به بدبختى نگرايد, لذا با تاكيد مى فرمايد:«و از دنيا نرويد مگر اين كه مسلمان باشيد» بايد گوهر ايمان را تا پايان عمر حفظكنيد (ولا تموتن الا وانتم مسلمون ).

و همگى به ريسمان الهى چنگ بزنيد, و از هم پراكنده نشويدو نعمت (بـزرگ ) خـدا را بـر خود به ياد آريد كه چگونه دشمن يكديگربوديد و او در ميان دلهاى شما الفت ايـجـاد كـرد, و به بركت نعمت او برادر شديدشما در گذشته در لبه گودالى از آتش بوديد كه هر آن ممكن بود در آن سقوط كنيد و همه چيز شما خاكستر گرددخداوند اين چنين آيات خود را برشما روشن مى سازد شايد قبول هدايت كنيدواعتصموا بحبل اللّه جميعا ولا تفرقواواذكروا نعمت اللّه عليكم اذ كنتم اعدآ فالف بين قلوبكم فاصبحتم بنعمته اخواناوكنتم على شفا حفرة من النار فانقذكم منهاكذلك يبين اللّه لكم آياته لعلكم تهتدون

دعوت به سوى اتحاد!.

در ايـن آيـه بـحـث نـهايى كه همان «مساله اتحاد و مبارزه با هرگونه تفرقه » باشدمطرح شده , مى فرمايد: «و همگى به ريسمان الهى چنگ بزنيد, و از هم پراكنده نشويد» (واعتصموا بحبل اللّه جميعا ولا تفرقوا).در باره «حبل اللّه » (ريسمان الهى ) مفسران احتمالات مختلفى ذكر كرده اند ودر روايات اسلامى نـيـز تـعـبـيرات گوناگونى ديده مى شود ولى هيچ كدام با يكديگراختلاف ندارند زيرا منظور از «ريـسمان الهى » هرگونه وسيله ارتباط با ذات پاك خداوند است , خواه اين وسيله اسلام باشد, يا قرآن , يا پيامبر و اهل بيت او.سـپـس قـرآن به نعمت بزرگ اتحاد و برادرى اشاره كرده و مسلمانان را به تفكردر وضع اندوهبار گـذشـتـه , و مـقايسه آن «پراكندگى » با اين «وحدت » دعوت مى كند,مى گويد: «و نعمت (بـزرگ ) خـدا را بـر خود به ياد آريد كه چگونه دشمن يكديگربوديد و او در ميان دلهاى شما الفت ايـجـاد كـرد, و به بركت نعمت او برادر شديد»(واذكروا نعمت اللّه عليكم اذ كنتم اعدآ فالف بين قلوبكم فاصبحتم بنعمته اخوانا).در ايـنـجـا مساله تاليف قلوب مؤمنان را به خود نسبت داده مى گويد: «خدا در ميان دلهاى شما الفت ايجاد كرد» با اين تعبير, اشاره به يك معجزه اجتماعى اسلام نموده , زيرا اگر سابقه دشمنى و عـداوت پـيـشين عرب را درست بررسى كنيم خواهيم ديد كه چگونه يك موضوع جزئى و ساده كـافـى بود آتش جنگ خونين درميان آنها بيفروزد و ثابت مى گردد كه از طرق عادى امكان پذير نبود كه از چنان ملت پراكنده و نادان و بى خبر, ملتى واحد و متحد و برادر بسازند.اهـمـيـت وحـدت و بـرادرى در مـيـان قـبـايل كينه توز عرب حتى از نظردانشمندان و مورخان غيرمسلمان مخفى نمانده و همگى با اعجاب فراوان از آن يادكرده اند!.سپس قرآن مى افزايد: «شما در گذشته در لبه گودالى از آتش بوديد كه هر آن ممكن بود در آن سقوط كنيد و همه چيز شما خاكستر گردد» (وكنتم على شفا حفرة من النار فانقذكم منها).امـا خـداونـد شـمـا را نـجـات داد و از اين پرتگاه به نقطه امن و امانى كه همان نقطه «برادرى و محبت » بود رهنمون ساخت . «نـار» (آتـش ) در آيـه فـوق كـنايه از جنگها و نزاعهايى بوده كه هر لحظه دردوران جاهليت به بهانه اى در ميان اعراب شعله ور مى شد.در پـايان آيه براى تاكيد بيشتر مى گويد: «خداوند اين چنين آيات خود را برشما روشن مى سازد شايد قبول هدايت كنيد» (كذلك يبين اللّه لكم آياته لعلكم تهتدون ).بنابراين , هدف نهايى هدايت و نجات شماست , پس بايد به آنچه گفته شداهميت فراوان دهيد.

همواره در ميان شما مسلمانان بايد امتى باشند كه اين دو وظيفه بزرگ اجتماعى را انجام دهند: مردم را به نيكيها دعوت كنند, و از بديها باز دارندو آنها همان رستگارانندولتكن منكم امة يدعون الى الخير ويامرون بالمعروف وينهون عن المنكرواولئك هم المفلحون

دعوت به حق و مبارزه با فساد!.

در ايـن آيـه دسـتـور داده شـده كه : «همواره در ميان شما مسلمانان بايد امتى باشند كه اين دو وظيفه بزرگ اجتماعى را انجام دهند: مردم را به نيكيها دعوت كنند, و از بديها باز دارند» (ولتكن منكم امة يدعون الى الخير ويامرون بالمعروف وينهون عن المنكر).و در پـايـان آيـه تـصـريـح مـى كند كه فلاح و رستگارى تنها از اين راه ممكن است «و آنها همان رستگارانند» (واولئك هم المفلحون ).پـيامبر گرامى اسلام (ص ) در ضمن يك مثال جالب , منطقى بودن وظيفه امربه معروف و نهى از مـنـكـر را مـجـسـم سـاخـتـه و حـق نظارت فرد بر اجتماع را يك حق طبيعى كه ناشى از پيوند سرنوشتهاست , بر شمرده و مى فرمايد: «يك فرد گنهكار,در ميان مردم همانند كسى است كه با جـمعى سوار كشتى شود, و هنگامى كه دروسط دريا قرار گيرد تبرى برداشته و به سوراخ كردن موضعى كه در آن نشسته است بپردازد, و هرگاه به او اعتراض كنند, در جواب بگويد من در سهم خـود تـصـرف مـى كـنم ! اگر ديگران او را از اين عمل خطرناك باز ندارند ؟ طولى نمى كشد كه آب دريا به داخل كشتى نفوذ كرده و يكباره همگى در دريا غرق مى شوند».

و مانند كسانى نباشيد كه پراكنده شدند و اختلاف كردندكسانى كه با بودن ادله روشن در دين چنان اختلاف كنند به عذاب عظيم و دردناكى گرفتار مى گردندولا تكونوا كالذين تفرقوا واختلفوامن بعد ما جهم البينات اولئك لهم عذاب عظيم در اين آيه مجددا پيرامون مساله اتحاد و پرهيز از تفرقه و نفاق بحث مى كند, مى فرمايد: «و مانند كسانى نباشيد كه پراكنده شدند و اختلاف كردند» (ولا تكونوا كالذين تفرقوا واختلفوا).اصـرار قرآن در اين آيات در باره اجتناب از تفرقه و نفاق , اشاره به اين است كه اين حادثه در آينده در اجتماع آنها وقوع خواهد يافت زيرا هر كجا قرآن در ترساندن از چيزى زياد اصرار نموده اشاره به وقوع و پيدايش آن مى باشد.لـذا در پـايان آيه مى فرمايد: «كسانى كه با بودن ادله روشن در دين چنان اختلاف كنند به عذاب عظيم و دردناكى گرفتار مى گردند» (من بعد ما جهم البينات اولئك لهم عذاب عظيم ).جـامـعـه اى كـه اسـاس قـدرت و اركان همبستگيهاى آنان با تيشه هاى تفرقه درهم كوبيده شود, سـرزمين آنان براى هميشه جولانگاه بيگانگان و قلمرو حكومت استعمارگران خواهد بود, راستى چه عذاب بزرگى است !.

در روز رستاخيز چهره هايى سفيد و نورانى و چهره هايى تاريك و سياه خواهد بودچرا بعد از ايمان , راه كـفر را پيموديد(؟) و چرا بعد از اتحاد در پرتو اسلام , راه نفاق و جاهليت را پيش گرفتيد پس (اكنون ) بچشيد عذاب را در برابر آنچه كفر ورزيديديوم تبيض وجوه وتسود وجوهفاما الذين اسودت وجوههم اكفرتم بعد ايمانكم فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون

چهره هاى نورانى و تاريك !.

بـه دنبال هشدارى كه در آيات سابق در باره تفرقه و نفاق و بازگشت به آثاردوران كفر وجاهليت داده شـد در ايـن آيـه و آيه بعد به نتايج نهايى آن اشاره مى كند كه چگونه كفر موجب روسياهى و اسـلام , و ايمان موجب روسفيدى است , مى فرمايد:«در روز رستاخيز چهره هايى سفيد و نورانى و چهره هايى تاريك و سياه خواهد بود»(يوم تبيض وجوه وتسود وجوه ).سـپس مى فرمايد: به آنها كه چهره هاى سياه و تاريك دارند گفته مى شود:«چرا بعد از ايمان , راه كـفر را پيموديد(؟) و چرا بعد از اتحاد در پرتو اسلام , راه نفاق و جاهليت را پيش گرفتيد» ؟ (فاما الذين اسودت وجوههم اكفرتم بعد ايمانكم ).در پايان آيه به عذابى كه در انتظار آنهاست اشاره كرده , مى گويد: «پس (اكنون ) بچشيد عذاب را در برابر آنچه كفر ورزيديد» (فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون ).

و اما آنها كه چهره هايشان سفيد شده در رحـمـت خـداونـد خـواهند بود, و جاودانه در آن مى مانندواما الذين ابيضت وجوههم ففى رحمة اللّه هم فيها خالدون ولـى در مقابل مؤمنان متحد غرق در درياى رحمت الهى خواهند بود و جاودانه در آن زنـدگى آرام بخش به سر مى برند چنانكه قرآن مى گويد:«و اما آنها كه چهره هايشان سفيد شده در رحـمـت خـداونـد خـواهند بود, و جاودانه در آن مى مانند» (واما الذين ابيضت وجوههم ففى رحمة اللّه هم فيها خالدون ).

اينها آيات خداست كه به حق بر تو مى خوانيمو خداوند (هيچ گاه ) ستمى براى (احدى از) جهانيان نمى خواهدتلك آيات اللّه نتلوها عليك بالحقوما اللّه يريد ظلما للعالمين ايـن آيه اشاره به بحثهاى مختلف گذشته در باره اتحاد و اتفاق وايمان و كفر و امر به مـعـروف و نهى از منكر و نتايج و عواقب آنها كرده مى فرمايد:«اينها آيات خداست كه به حق بر تو مى خوانيم » (تلك آيات اللّه نتلوها عليك بالحق ).سـپـس مـى افـزايـد: آنـچه بر اثر تخلف از اين دستورات دامنگير افراد مى شود,نتيجه اعمال خود آنـهاست «و خداوند (هيچ گاه ) ستمى براى (احدى از) جهانيان نمى خواهد» (وما اللّه يريد ظلما للعالمين ).بلكه اين آثار شوم , همان است كه با دست خود براى خود فراهم ساختند.

و (چگونه ممكن است خدا ستم كند در حالى كه ) آنچه درآسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست و هـمـه كـارهـا به سوى او باز مى گرددوللّه ما فى السموات وما فى الا رض والى اللّه ترجع الا مور ايـن آيـه مـشـتـمل دليل بر عدم صدور ظلم و ستم از ناحيه خداست , مى فرمايد: «و (چگونه ممكن است خدا ستم كند در حالى كه ) آنچه درآسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست و هـمـه كـارهـا به سوى او باز مى گردد» و به فرمان او است (وللّه ما فى السموات وما فى الا رض والى اللّه ترجع الا مور).

شـمـا بهترين امتى بوديد كه به سود انسانها آفريده شديد (چه اين كه ) امر به معروف مى كنيد و نـهى از منكر, و به خدا ايمان داريداگر اهل كتاب (يهود و نصارى )ايمان بياورند به سود خودشان است (امـا مـتـاسـفـانـه تـنها) اقليتى از آنها پشت پا به تعصبهاى جاهلانه زده اند و اسلام را با آغوش باز پذيرفته اند در حالى كه اكثريت آنهااز تحت فرمان پروردگار خارج شده اندكنتم خير امة اخرجت للناس تامرون بالمعروف وتنهون عن المنكر وتؤمنون باللّه ولو آمن اهل الكتاب لكان خيرا لهم منهم المؤمنون واكثرهم الفاسقون

باز هم مبارزه با فساد و دعوت به حق !.

در ايـن آيـه بـار ديگر به مساله امر به معروف و نهى از منكر و ايمان به خدابازگشته و مى فرمايد: «شـمـا بهترين امتى بوديد كه به سود انسانها آفريده شديد (چه اين كه ) امر به معروف مى كنيد و نـهى از منكر, و به خدا ايمان داريد» (كنتم خير امة اخرجت للناس تامرون بالمعروف وتنهون عن المنكر وتؤمنون باللّه ).جالب اين كه دليل بهترين امت بودن مسلمانان «امر به معروف و نهى از منكركردن , و ايمان بخدا داشـتـن » ذكـر گـرديده , و اين مى رساند كه اصلاح جامعه بشرى بدون ايمان و دعوت به حق و مـبـارزه بـا فساد ممكن نيست به علاوه انجام اين دوفريضه , ضامن گسترش ايمان و اجراى همه قوانين فردى و اجتماعى مى باشد وضامن اجرا عملا بر خود قانون مقدم است . سـپـس اشـاره مى كند كه مذهبى به اين روشنى و قوانينى با اين عظمت منافعش براى هيچ كس قـابل انكار نيست , بنابراين «اگر اهل كتاب (يهود و نصارى )ايمان بياورند به سود خودشان است (امـا مـتـاسـفـانـه تـنها) اقليتى از آنها پشت پا به تعصبهاى جاهلانه زده اند و اسلام را با آغوش باز پذيرفته اند در حالى كه اكثريت آنهااز تحت فرمان پروردگار خارج شده اند» (ولو آمن اهل الكتاب لكان خيرا لهم منهم المؤمنون واكثرهم الفاسقون ).