• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
دروس متداول> پایه دوم> قرآن ( 2 ) > گزیده تفسیر نمونه جلد 1

گفت : پروردگارا! چگونه فرزندى براى من خواهدبود, در حالى كه هيچ انسانى با من تماس نگرفته فرمود: اين گونه خداهر چه را بخواهد مى آفريند هنگامى كه چيزى را مقرر كند (وفرمان وجود آن را صـادر نـمايد) تنها به آن مى گويد: موجود باش , آن نيز فورا موجودمى شود قالت رب انى يكون لى ولد ولم يمسسنى بشر قال كذلك اللّه يخلق ما يشا اذا قضى امرا فانما يقول له كن فيكون باز در اين آيه داستان مريم ادامه مى يابد, او هنگامى كه بشارت تولد عيسى (ع ) را شنيد, چـنـيـن «گفت : پروردگارا! چگونه فرزندى براى من خواهدبود, در حالى كه هيچ انسانى با من تماس نگرفته » و هرگز همسرى نداشته ام (قالت رب انى يكون لى ولد ولم يمسسنى بشر).ولـى خـداونـد بـه ايـن شگفتى حضرت مريم پايان داد و «فرمود: اين گونه خداهر چه را بخواهد مى آفريند» (قال كذلك اللّه يخلق ما يشا).سـپـس بـراى تكميل اين سخن مى فرمايد: «هنگامى كه چيزى را مقرر كند (وفرمان وجود آن را صـادر نـمايد) تنها به آن مى گويد: موجود باش , آن نيز فورا موجودمى شود» (اذا قضى امرا فانما يقول له كن فيكون ).

خداوند به او كتاب و دانش و تورات و انجيل مى آموزد ويعلمه الكتاب والحكمة والتورية والا نجيل بـه دنـبال صفات چهارگانه اى كه در آيات قبل براى حضرت مسيح (ع ) بيان شده بود (آبـرومند در دنيا و آخرت بودن , از مقربان بودن , و سخن گفتن در گاهواره و از صالحان بودن ) به دو وصف ديگر آن پيامبر بزرگ اشاره مى كند.نـخـسـت مـى فرمايد: «خداوند به او كتاب و دانش و تورات و انجيل مى آموزد»(ويعلمه الكتاب والحكمة والتورية والا نجيل ).جـمـله فوق نخست به تعليم كتاب و حكمت بطوركلى اشاره مى كند و بعد دومصداق روشن اين كتاب و حكمت , يعنى تورات و انجيل را بيان مى نمايد.

و(خداوند) او را رسول و فرستاده به سوى بنى اسرائيل قرار مى دهد من نشانه اى از سوى پروردگارتان براى شما آورده ام مـن از گـل چـيـزى بـه شـكـل پرنده مى سازم , سپس در آن مى دمم و به فرمان خدا پرنده اى مى گردد من كور مادرزاد و مبتلا به برص (پيسى ) رابهبودى مى بخشم من مردگان را به فرمان خدا زنده مى كنم من شما را از آنچه مى خوريد و درخانه ها ذخيره مى كنيد خبر مى دهم مسلما در اينهانشانه اى است براى شما اگر ايمان داشته باشيد ورسولا الى بنى اسرائيل انى قد جئتكم بية من ربكم انى اخلق لكم من الطين كهيئة الطير فانفخ فيه فيكون طيراباذن اللّه وابرئ الا كمه والا برص واحى الموتى باذن اللّه وانبئكم بما تاكلون وما تـدخـرون فـى بـيـوتـكم وانبئكم بما تاكلون وما تـدخـرون فـى بـيـوتـكم ان فى ذلك لا ية لكم ان كنتم مؤمنين در اين آيه به معجزات حضرت مسيح اشاره كرده مى فرمايد: «و(خداوند) او را رسول و فرستاده به سوى بنى اسرائيل قرار مى دهد» (ورسولا الى بنى اسرائيل ).سـپـس مـى افـزايـد: او مـامـور بود به آنها بگويد: «من نشانه اى از سوى پروردگارتان براى شما آورده ام » (انى قد جئتكم بية من ربكم ).نه يك نشانه بلكه نشانه هاى متعدد!.«مـن از گـل چـيـزى بـه شـكـل پرنده مى سازم , سپس در آن مى دمم و به فرمان خدا پرنده اى مى گردد» (انى اخلق لكم من الطين كهيئة الطير فانفخ فيه فيكون طيراباذن اللّه ).سـپس به بيان دومين معجزه يعنى درمان بيماريهاى صعب العلاج يا غيرقابل علاج از طريق عادى پـرداخته مى گويد: «من كور مادرزاد و مبتلا به برص (پيسى ) رابهبودى مى بخشم » (وابرئ الا كمه والا برص ).شـك نـيـسـت كه اين موضوعات مخصوصا براى پزشكان و دانشمندان آن زمان معجزات غيرقابل انكارى بوده است . در سـومـين مرحله , اشاره به معجزه ديگرى مى كند و آن اين كه : «من مردگان را به فرمان خدا زنده مى كنم » (واحى الموتى باذن اللّه ).چيزى كه در هر عصر و زمانى جز معجزات و كارهاى خارق العاده است . و در مرحله چهارم موضوعات خبردادن از اسرار نهانى مردم را مطرح مى كند, زيرا هركس معمولا در زنـدگـى فردى و شخصى خود, اسرارى دارد كه ديگران از آن آگاه نيستند; مسيح مى گويد: «من شما را از آنچه مى خوريد و درخانه ها ذخيره مى كنيد خبر مى دهم » (وانبئكم بما تاكلون وما تـدخـرون فـى بـيـوتـكم )و در پايان به تمام اين چهار معجزه اشاره كرده مى گويد: «مسلما در اينهانشانه اى است براى شما اگر ايمان داشته باشيد» و در جستجوى حقيقت باشيد (ان فى ذلك لا ية لكم ان كنتم مؤمنين ).از مفاد آيه فوق و آيات مشابه آن استفاده مى شود كه فرستادگان و اولياى خدا به اذن او مى توانند بـه هنگام لزوم در جهان تكوين و آفرينش تصرف كنند و برخلاف عادت و جريان طبيعى حوادثى بـه وجـود آورنـد و ايـن چيزى است بالاتر ازولايت تشريعى يعنى سرپرستى مردم كه نام آن ولايت تكوينى است .

من آمده ام تورات را تصديق كنم ومبانى و اصول آن را تحكيم بخشم و نـيـز آمـده ام تا پاره اى از چيزهايى كه (بر اثر ظلم و گناه ) بر شما تحريم شده بود (مانند ممنوع بـودن گـوشـت شـتر و پاره اى از چربيهاى حيوانات و بعضى ازپرندگان و ماهيها) بر شما حلال كنم من نشانه اى از سوى پروردگارتان براى شما آورده ام بنابراين , از (مخالفت ) خداوندبترسيد و مرا اطاعت كنيد ومصدقا لما بين يدى من التورية ولا حل لكم بعض الذى حرم عليكم وجئتكم بية من ربكم فاتقوا اللّه واطيعون ايـن آيـه نيز ادامه سخنان حضرت مسيح است , و در واقع بخشى ازاهداف بعثت خود را شرح مى دهد مى گويد: «من آمده ام تورات را تصديق كنم ومبانى و اصول آن را تحكيم بخشم » (ومصدقا لما بين يدى من التورية ).و نـيـز آمـده ام تا پاره اى از چيزهايى كه (بر اثر ظلم و گناه ) بر شما تحريم شده بود (مانند ممنوع بـودن گـوشـت شـتر و پاره اى از چربيهاى حيوانات و بعضى ازپرندگان و ماهيها) بر شما حلال كنم » (ولا حل لكم بعض الذى حرم عليكم ).سپس مى افزايد: «من نشانه اى از سوى پروردگارتان براى شما آورده ام »(وجئتكم بية من ربكم ) . و در پـايان آيه چنين نتيجه گيرى مى كند: «بنابراين , از (مخالفت ) خداوندبترسيد و مرا اطاعت كنيد» (فاتقوا اللّه واطيعون ).

مسلما خداوند پـروردگـار مـن و پـروردگار شماست , پس او را پرستش كنيد(نه من و نه چيز ديگر را) اين راه مـسـتـقيم است ان اللّه ربى وربكم فاعبدوه هذا صراط مستقيم در ايـن آيه , از زبان حضرت مسيح براى رفع هرگونه ابهام و اشتباه و براى اين كه تولد اسـتـثـنـايـى او را دسـتـاويـزى براى الوهيت او قرار ندهند چنين نقل مى كند: «مسلما خداوند پـروردگـار مـن و پـروردگار شماست , پس او را پرستش كنيد(نه من و نه چيز ديگر را) اين راه مـسـتـقيم است » راه توحيد و يكتاپرستى نه راه شرك و دوگانه و چندگانه پرستى (ان اللّه ربى وربكم فاعبدوه هذا صراط مستقيم ). در آيـات ديگر قرآن نيز كرارا مى خوانيم كه حضرت مسيح (ع ) روى مساله عبوديت و بندگى خود در پـيـشـگـاه خـدا, تـكيه مى فرمود, و بر خلاف آنچه درانجيلهاى تحريف يافته كنونى كه از زبان مـسـيـح (ع ) نقل شده كه او غالبا كلمه پدر رادر باره خدا به كار مى برد قرآن مجيد كلمه «رب » (پـروردگـار) و مـانند آن را از او نقل مى كند كه دليلى است بر نهايت توجه او نسبت به مبارزه با شـرك , و يـا دعـوى الـوهـيـت حـضرت مسيح و لذا تا زمانى كه حضرت مسيح (ع ) در ميان مردم بـودهـيـچ كـس جرات پيدا نكرد او را يكى از خدايان معرفى كند بلكه به اعتراف محققان مسيحى مساله تثليث و اعتقاد به خدايان سه گانه از قرن سوم ميلادى پيدا شد.

هنگامى كه عـيـسـى (ع ) احـساس كفر (و مخالفت ) از آنها كرد,گفت : چه كسانى ياور من به سوى خدا (براى تبليغ آيين او) خواهند بود؟ حـواريون (شاگردان ويژه مسيح ) گفتند: ما ياوران (آيين ) خداهستيم , به او ايـمان آورديم و تو گواه باش كه ما اسلام آورده و تسليم آيين حق شده ايم فلمااحس عيسى منهم الكفر قال من انصارى الى اللّه قال الحواريون نحن انصار اللّه آمنا باللّه واشهد بانا مسلمون مـطـابـق پـيشگويى و بشارت موسى (ع ), جمعيت يهود قبل ازآمدن عيسى (ع ) منتظر ظـهـور او بـودند اما هنگامى كه ظاهر گشت و منافع نامشروع جمعى از منحرفان بنى اسرائيل به خـطـر افـتـاد, تـنـهـا گـروه محدودى گرد مسيح (ع ) راگرفتند آيه مى گويد: «هنگامى كه عـيـسـى (ع ) احـساس كفر (و مخالفت ) از آنها كرد,گفت : چه كسانى ياور من به سوى خدا (براى تبليغ آيين او) خواهند بود؟» (فلمااحس عيسى منهم الكفر قال من انصارى الى اللّه ).در اينجا تنها گروه اندكى به اين دعوت پاسخ مثبت دادند, قرآن از اين افرادپاك به عنوان .

«حواريون ».

نـام بـرده اسـت «حـواريون (شاگردان ويژه مسيح ) گفتند: ما ياوران (آيين ) خداهستيم , به او ايـمان آورديم و تو گواه باش كه ما اسلام آورده و تسليم آيين حق شده ايم » (قال الحواريون نحن انصار اللّه آمنا باللّه واشهد بانا مسلمون ).حـواريون براى اثبات اخلاص خود در پاسخ گفتند: ما ياوران خداييم و آيين او را يارى مى كنيم و نگفتند ما ياور توايم !.

پروردگارا ! ما به آنچه نازل كرده اى ايمان آورديم و از فرستاده (توحضرت مسيح ) پيروى نموديم , پس ما را در زمره گواهان بنويس ربنا آمنا بماانزلت واتبعنا الرسول فاكتبنا مع الشاهدين در اين آيه جمله هايى نقل شده كه بيانگر نهايت توحيد واخلاص حواريون است آنها ايمان خويش را به پيشگاه خداوند چنين عرضه داشتند و گفتند: «پروردگارا ! ما به آنچه نازل كرده اى ايمان آورديم و از فرستاده (توحضرت مسيح ) پيروى نموديم , پس ما را در زمره گواهان بنويس » (ربنا آمنا بماانزلت واتبعنا الرسول فاكتبنا مع الشاهدين ).

آنـها (يهود و ساير دشمنان مسيح براى نابودى او و آئينش ) نقشه كشيدند و خداوند (براى حفظ او و آئيـنـش ) چـاره جـويـى كـرد, و خـداونـد بـهترين چاره جويان است ومكروا ومكراللّه واللّه خيرالماكرين پس از شرح ايمان حواريون , در اين آيه اشاره به نقشه هاى شيطانى يهودكرده مى گويد: «آنـها (يهود و ساير دشمنان مسيح براى نابودى او و آئينش ) نقشه كشيدند و خداوند (براى حفظ او و آئيـنـش ) چـاره جـويـى كـرد, و خـداونـد بـهترين چاره جويان است » (ومكروا ومكراللّه واللّه خيرالماكرين ).بديهى است نقشه هاى خدا بر نقشه هاى همه پيشى مى گيرد, چرا كه آنهامعلوماتى اندك و قدرتى محدود دارند و علم و قدرت خداوند بى پايان است .

هنگامى را كه خـدا بـه عـيسى گفت من تو را بر مى گيرم و به سوى خود بالا مى برم و تـو را از كـسـانـى كـه كـافـر شـدند پاك مى سازم ما پيروان تو را تا روز رستاخيز بر كافران برترى مى دهيم سپس بازگشت همه شما به سوى من است , و من در ميان شما در آنچه اختلاف داشتيد داورى مى كنم ما پيروان تو را تا روز رستاخيز بر كافران برترى مى دهيم اذ قال اللّه يا عيسى انى مـتـوفـيـك ورافـعـك الـى ومطهرك من الذين كفروا وجاعل الذين اتبعوك فوق الذين كفروا الى يوم القيمة ثم الى مرجعكم فاحكم بينكم فيـما كنتم فيه تختلفون اين آيه همچنان ادامه آيات مربوط به زندگى حضرت مسيح (ع )است معروف در ميان مفسران اسلام , به استناد آيه 157 سوره نسا, اين است كه مسيح (ع ) هرگز كشته نشد و خداوند او را به آسمان برد; آيه مورد بحث ناظر به همين معنى است , مى فرمايد: به ياد آوريد! «هنگامى را كه خـدا بـه عـيسى گفت من تو را بر مى گيرم و به سوى خود بالا مى برم » (اذ قال اللّه يا عيسى انى مـتـوفـيـك ورافـعـك الـى ) سـپـس مـى افـزايـد: «و تـو را از كـسـانـى كـه كـافـر شـدند پاك مى سازم »(ومطهرك من الذين كفروا).مـنـظـور از ايـن پاكيزگى , يا نجات او از چنگال افراد پليد و بى ايمان است و يا ازتهمتهاى ناروا و توطئه هاى ناجوانمردانه , كه در سايه پيروزى آيين او حاصل شد.سـپـس مـى افـزايـد: «ما پيروان تو را تا روز رستاخيز بر كافران برترى مى دهيم » (وجاعل الذين اتبعوك فوق الذين كفروا الى يوم القيمة ).ايـن آيه يكى از آيات اعجازآميز و از پيشگوييها و اخبار غيبى قرآن است كه مى گويد پيروان مسيح همواره بر يهود كه مخالف مسيح بودند برترى خواهندداشت . و در پايان آيه مى فرمايد: «سپس بازگشت همه شما به سوى من است , و من در ميان شما در آنچه اختلاف داشتيد داورى مى كنم » (ثم الى مرجعكم فاحكم بينكم فيـما كنتم فيه تختلفون ).يعنى آنچه از پيروزيها گفته شد مربوط به اين جهان است محاكمه نهايى وگرفتن نتيجه اعمال چيزى است كه در آخرت خواهد آمد.

اما كسانى كه كافر شـدنـد (و حـق را شـناختند و انكار كردند) آنها رامجازات شديدى در دنيا و آخرت خواهم كرد و ياورانى ندارند فاما الذين كفروافاعذبهم عذابا شديدا فى الدنيا والا خرة وما لهم من ناصرين اين آيه و آيه بعد خطاب به حضرت مسيح (ع ) است مى فرمايد:بعد از آن كه مردم به سوى خـدا بـازگـشـتند و او در ميان آنان داورى كرد, صفوف از هم جدا مى شود «اما كسانى كه كافر شـدنـد (و حـق را شـناختند و انكار كردند) آنها رامجازات شديدى در دنيا و آخرت خواهم كرد و ياورانى ندارند» (فاما الذين كفروافاعذبهم عذابا شديدا فى الدنيا والا خرة وما لهم من ناصرين ).

اما كسانى كه ايمان آوردند و اعمال صالح انـجـام دادنـد, خـداونـد پاداش آنها را بطوركامل خواهد داد خداوند هرگز ستمگران را دوست ندارد واما الذين آمنوا وعملوا الصالحات فـيـوفيهم اجورهم واللّه لايحب الظالمين سپس به گروه دوم اشاره كرده مى فرمايد: «اما كسانى كه ايمان آوردند و اعمال صالح انـجـام دادنـد, خـداونـد پاداش آنها را بطوركامل خواهد داد»(واما الذين آمنوا وعملوا الصالحات فـيـوفيهم اجورهم ) و باز تاكيد مى كند«خداوند هرگز ستمگران را دوست ندارد» (واللّه لايحب الظالمين ).بنابراين , خدايى كه ظالمان را دوست ندارد هرگز در حق بندگان ستم نخواهد كرد و اجر آنها را بطوركامل خواهد داد.

ايـنها را كه بر تو مى خوانيم از نشانه هاى حقانيت تو و يادآورى حكيمانه است ذلك نتلوه عليك من الا يات والذكر الحكيم پـس از شـرح داسـتـان مـسيح (ع ), در اين آيه روى سخن را به پيامبراسلام (ص ) كرده مـى گـويـد: «ايـنها را كه بر تو مى خوانيم از نشانه هاى حقانيت تو و يادآورى حكيمانه است » كه به صورت آيات قرآن بر تو نازل گرديده و خالى ازهرگونه باطل و خرافه است (ذلك نتلوه عليك من الا يات والذكر الحكيم ).ايـن در حـالـى اسـت كـه ديگران سرگذشت اين پيامبر بزرگ را به هزار گونه افسانه دروغين و خرافات و بدعتها آلوده اند.

مثل عيسى نزد خدا همچون مثل آدم است كه او را از خاك آفريد, سپس به او فرمود:موجود باش , او نيز بلافاصله موجود شد ان مثل عيسى عنداللّه كمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له كن فيكون شـان نـزول : قبلا گفتيم مقدار زيادى از آيات اين سوره در پاسخ گفتگوهاى مسيحيان نـجـران نـازل شده است , آنها در يك هيات شصت نفرى براى گفتگو با پيامبر(ص ) به مدينه وارد شـده بـودنـد از جـمـله مسائلى كه در اين گفتگومطرح شد اين بود كه آنها از پيامبراسلام (ص ) پرسيدند ما را به چه چيز دعوت مى كنى , پيامبر(ص ) فرمود: به سوى خداوند يگانه و اين كه مسيح بـنـده اى از بـنـدگـان اوسـت و حـالات بـشـرى داشت , آنها اين سخن را نپذيرفتند و به ولادت عيسى (ع )بدون پدر اشاره كرده و آن را دليل بر الوهيت او خواندند آيه نازل شد و به آنها پاسخ داد و چون حاضر به قبول پاسخ نشدند آنها را دعوت به مباهله كرد.تـفـسـيـر: آيه ناظر به كسانى است كه ولادت حضرت مسيح (ع ) را بدون پدر,دليل بر فرزندى او نـسـبت به خدا, و يا الوهيتش مى گرفتند, آيه مى گويد: «مثل عيسى نزد خدا همچون مثل آدم است كه او را از خاك آفريد, سپس به او فرمود:موجود باش , او نيز بلافاصله موجود شد» (ان مثل عيسى عنداللّه كمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له كن فيكون ).بـنـابـرايـن , اگـر مسيح بدون پدر به دنيا آمد, جاى تعجب نيست , زيرا موضوع آدم (ع ) از اين هم شگفت انگيزتر بود, او بدون پدر و مادر به دنيا آمد, سپس به غافلان مى فهماند كه هر كارى در برابر اراده حق , سهل و آسان است تنها كافى است بفرمايد: موجود باش آن هم موجود مى شود!.

اينها را(كه در باره حضرت مـسـيـح (ع ) و چگونگى ولادت او و مقاماتش ) بر تو مى خوانيم حقى است از سوى پروردگارت , و چون حق است , هرگز از ترديدكنندگان در آن مباش الحق من ربك فلاتكن من الممترين در ايـن آيه براى تاكيد آنچه در آيات قبل آمد, مى فرمايد: «اينها را(كه در باره حضرت مـسـيـح (ع ) و چگونگى ولادت او و مقاماتش ) بر تو مى خوانيم حقى است از سوى پروردگارت , و چون حق است , هرگز از ترديدكنندگان در آن مباش » (الحق من ربك فلاتكن من الممترين ).

هرگاه بعد از علم و دانشى كه (در باره مسيح ) براى تو آمده (باز) كـسـانـى بـا تـو در آن بـه مـحاجه و ستيز برخاستند, به آنها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت مى كنيم و شما هم فرزندان خود را, مازنان خويش را دعوت مى نماييم , شما هم زنان خود را, ما از نـفـوس خـود (كسانى كه به منزله جان ما هستند) دعوت مى كنيم , شما هم از نفوس خود دعوت كـنـيد, سپس مباهله مى كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار مى دهيم فمن حاجك فيه من بعد ما جاك من العلم فقل تعالوا ندع ابنانا وابناكم ونسانا ونساكم وانفسنا وانفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنت اللّه على الكاذبين شـان نـزول : ايـن آيه و دو آيه قبل از آن در باره هيات نجرانى نازل شده است آنها خدمت پيامبر(ص ) رسيدند و عرض كرند: آيا هرگز ديده اى فرزندى بدون پدر متولد شود؟ در اين هنگام آيـه ان مـثل عيسى عنداللّه نازل شد و هنگامى كه پيامبر(ص ) آنها را به مباهله«25»دعوت كرد آنـهـا تـا فرداى آن روز از حضرتش مهلت خواستند فردا كه شد پيامبر(ص ) آمد در حالى كه دست على بن ابيطالب (ع )را گرفته بود و حسن و حسين (ع ) در پيش روى او راه مى رفتند و فاطمه (ع ) پشت سرش بود.در روايتى آمده است اسقف مسيحيان به آنها گفت : «من صورتهايى رامى بينم كه اگر از خداوند تـقـاضا كنند كوهها را از جا بر كند چنين خواهد كرد; هرگز باآنها مباهله نكنيد كه هلاك خواهيد شد, و يك نصرانى تا روز قيامت بر صفحه زمين نخواهد ماند.تـفـسير: اين آيه به دنبال آيات قبل و استدلالى كه در آنها بر نفى خدا بودن مسيح (ع ) شده بود, به پـيامبر(ص ) دستور مى دهد: «هرگاه بعد از علم و دانشى كه (در باره مسيح ) براى تو آمده (باز) كـسـانـى بـا تـو در آن بـه مـحاجه و ستيز برخاستند, به آنها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت مى كنيم و شما هم فرزندان خود را, مازنان خويش را دعوت مى نماييم , شما هم زنان خود را, ما از نـفـوس خـود (كسانى كه به منزله جان ما هستند) دعوت مى كنيم , شما هم از نفوس خود دعوت كـنـيد, سپس مباهله مى كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار مى دهيم » «26» (فمن حاجك فيه من بعد ما جاك من العلم فقل تعالوا ندع ابنانا وابناكم ونسانا ونساكم وانفسنا وانفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنت اللّه على الكاذبين ).

اينها سـرگـذشت واقعى (مسيح ) است و هيچ معبودى جز خداوند يگانه نيست و خـداوند يگانه قدرتمند و توانا و حكيم است ان هذا لهو القصص الحق وما من اله الا اللّه وان اللّه لهو العزيز الحكيم پـس از شـرح زندگى مسيح در اين آيه به عنوان تاكيد هرچه بيشترمى فرمايد: «اينها سـرگـذشت واقعى (مسيح ) است » نه ادعاهايى همچون الوهيت مسيح يا فرزند خدا بودنش (ان هذا لهو القصص الحق ).نه مدعيان خدايى او سخن حقى مى گفتند و نه آنهايى كه العياذباللّه فرزندنامشروعش مى خوانند حـق آن اسـت كـه تـو آوردى و تو گفتى او بنده خدا و پيامبربود كه با يك معجزه الهى از مادرى پاك , بدون پدر تولد يافت . باز براى تاكيد بيشتر مى افزايد: «و هيچ معبودى جز خداوند يگانه نيست »(وما من اله الا اللّه ).«و خـداوند يگانه قدرتمند و توانا و حكيم است » و تولد فرزندى بدون پدر دربرابر قدرتش مساله مهمى نيست (وان اللّه لهو العزيز الحكيم ).آرى ! چنين كسى سزاوار پرستش است نه غير او.

اگر (با اين همه دلايل و شواهد روشن باز هم ) روى بگردانند (بدان كه در جستجوى حـق نـيـسـتـند و فاسد و مفسدند) زيرا خداوند ازمفسدان آگاه است فان تولوا فان اللّه عليم بالمفسدين در ايـن آيـه كـسـانـى را كه از پذيرش اين حقايق سر باز مى زنند موردتهديد قرار داده مى فرمايد: «اگر (با اين همه دلايل و شواهد روشن باز هم ) روى بگردانند (بدان كه در جستجوى حـق نـيـسـتـند و فاسد و مفسدند) زيرا خداوند ازمفسدان آگاه است » (فان تولوا فان اللّه عليم بالمفسدين ).