• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
دروس متداول> پایه دوم> قرآن ( 2 ) > گزیده تفسیر نمونه جلد 1

شيطان (به هنگام انفاق ) به شما وعده فقر و تهيدستى مى دهد او شما را وادار به معصيت و گناه مى كند ولى خداوند به شما وعده آمرزش و فزونى مـى دهـد و خداوند قدرتش وسيع و (به هر چيز) داناست الشيطان يعدكم الفقر ويامركم بالفحشا واللّه يعدكم مغفرة منه وفضلا واللّه واسع عليم

مبارزه با موانع انفاق !.

در ادامـه آيـات انفاق در اينجا به يكى از موانع مهم آن برخورد مى كنيم و آن وسوسه هاى شيطانى در زمـيـنـه انـفـاق اسـت , در اين راستا مى فرمايد: «شيطان (به هنگام انفاق ) به شما وعده فقر و تهيدستى مى دهد» (الشيطان يعدكم الفقر).و مـى گـويـد: تامين آينده خود و فرزندانتان را فراموش نكنيد و از امروز فردا راببينيد و آنچه بر خـويـشتن رواست بر ديگرى روا نيست و امثال اين وسوسه هاى گمراه كننده به علاوه «او شما را وادار به معصيت و گناه مى كند» (ويامركم بالفحشا)«ولى خداوند به شما وعده آمرزش و فزونى مـى دهـد» (واللّه يعدكم مغفرة منه وفضلا ) زيرا انفاق اگرچه به ظاهر, چيزى از شما كم مى كند در واقع چيزهايى برسرمايه شما مى افزايد, هم از نظر معنوى و هم از نظر مادى , چنانكه در حديثى ازامـام صـادق (ع ) نـقـل شـده كه فرمود: هنگام انفاق دو چيز از طرف خداست و دو چيزاز ناحيه شـيـطـان ; آنچه از جانب خداست يكى «آمرزش گناهان » و ديگرى «وسعت وافزونى اموال » و آنچه از طرف شيطان است يكى «وعده فقر و تهيدستى » و ديگرى «امر به فحشا» است . و در پـايـان آيـه مـى فرمايد: «و خداوند قدرتش وسيع و (به هر چيز) داناست »به همين دليل به وعده خود وفا مى كند (واللّه واسع عليم ).در واقع اشاره به اين حقيقت شده كه چون خداوند قدرتى وسيع و علمى بى پايان دارد مى تواند به وعـده خـويـش عـمـل كـنـد بـنابراين , بايد به وعده او دلگرم بود نه وعده شيطان «فريبكار» و «ناتوان » كه انسان را به گناه مى كشاند.

خداوند دانش را به هر كس بخواهد (و شايسته بداند)مى دهد و هركس كه به او دانش داده شده است خير فراوانى داده شده است يؤتى الحكمة من يشا ومن يؤت الحكمة فقد اوتى خيرا كثيرا وما يذكر الا اولواالا لباب

برترين نعمت الهى !.

بـا تـوجـه بـه آنـچـه در آيـه قـبل گذشت , كه به هنگام انفاق , وسوسه هاى شيطانى داير به فقر و جـذبـه هاى رحمانى در باره مغفرت و فضل الهى آدمى را به اين سو و آن سو مى كشد, در آيه مورد بـحـث سخن از حكمت و معرفت و دانش مى گويد, چرا كه تنها حكمت است كه مى تواند بين اين دو كشش الهى و شيطانى فرق بگذارد, وانسان را به وادى مغفرت و فضل بكشاند و از وسوسه هاى گـمـراه كـنـنده ترس از فقربرهاند, مى فرمايد: «خداوند دانش را به هر كس بخواهد (و شايسته بداند)مى دهد» (يؤتى الحكمة من يشا).«حكمت » معنى وسيعى دارد كه «معرفت و شناخت اسرار جهان هستى » و«آگاهى از حقايق قرآن » و «رسيدن به حق از نظر گفتار و عمل » حتى نبوت را شامل مى شود.سـپـس مى فرمايد: «و هركس كه به او دانش داده شده است خير فراوانى داده شده است » (ومن يؤت الحكمة فقد اوتى خيرا كثيرا).و بـه گـفـتـه آن حـكـيـم : «هركس را كه عقل دادى چه ندادى و هركس را كه عقل ندادى چه دادى !».و در پايان آيه مى فرمايد: «تنها خردمندان متذكر مى شوند» (وما يذكر الا اولواالا لباب ).مـنـظـور از «اولـواالا لـباب » (صاحبان عقل و خرد) آنهايى هستند كه عقل و خردخود را به كار مى گيرند و در پرتو اين چراغ پرفروغ , راه زندگى و سعادت را مى يابند.

آنـچـه را كه انفاق مى كنيد يا نذرهايى كه (در اين زمينه كرده ايد) خداوند همه آنها را مى داند و ظالمان ياورى ندارند وما انفقتم من نفقة او نذرتم من نذر فان اللّه يعلمه وما للظالمين من انصار

چگونگى انفاقها!.

در ايـن آيـه و آيه بعد سخن از چگونگى انفاقها و علم خداوند نسبت به آن است نخست مى فرمايد: «آنـچـه را كه انفاق مى كنيد يا نذرهايى كه (در اين زمينه كرده ايد) خداوند همه آنها را مى داند» (وما انفقتم من نفقة او نذرتم من نذر فان اللّه يعلمه ).كـم باشد يا زياد, خوب باشد يا بد, از طريق حلال تهيه شده باشد يا حرام ,همراه با منت و آزار باشد يا بدون آن خدا از تمام جزئيات آن آگاه است . و در پايان آيه مى فرمايد: «و ظالمان ياورى ندارند» (وما للظالمين من انصار).«ظـالـمـان » در ايـنـجا اشاره به ثروت اندوزان بخيل و انفاق كنندگان رياكار, ومنت گذاران و مردم آزاران است كه خداوند آنها را يارى نمى كند, و انفاقشان نيز دردنيا و آخرت ياورشان نخواهد بود.آرى ! آنـها نه در دنيا يار و ياورى دارند و نه در قيامت شفاعت كننده اى و اين خاصيت ظلم و ستم , در هر چهره و به هر شكل است . ضمنا اين آيه دلالت بر مشروعيت نذر مى كند.

اگر انفاقها را آشكار كنيد, چيز خوبى است , و اگر آنها را مخفى ساخته وبه نيازمندان بدهيد براى شما بهتر است و بخشى از گناهان شما رامى پوشاند (و در پرتو اين كار بـخـشوده خواهيد شد) و خداوند به آنچه انجام مى دهيد, آگاه است ان تبدوا الصدقات فنعما هى وان تخفوهاوتؤتوها الفقرا فهو خير لكم ويكفر عنكم من سيئاتكم واللّه بما تعملون خبير در ايـن آيه سخن از چگونگى انفاق از نظر آشكار و پنهان بودن است مى فرمايد: «اگر انفاقها را آشكار كنيد, چيز خوبى است , و اگر آنها را مخفى ساخته وبه نيازمندان بدهيد براى شما بهتر است » (ان تبدوا الصدقات فنعما هى وان تخفوهاوتؤتوها الفقرا فهو خير لكم ).در بعضى احاديث تصريح شده كه انفاقهاى واجب بهتر است اظهار گردد واما انفاقهاى مستحب , بـهـتـر اسـت مـخـفـيانه انجام گيرد «و بخشى از گناهان شما رامى پوشاند (و در پرتو اين كار بـخـشوده خواهيد شد) و خداوند به آنچه انجام مى دهيد, آگاه است » (ويكفر عنكم من سيئاتكم واللّه بما تعملون خبير).

هدايت آنها (بطور اجبار) بر تو نيست ولى خداوند هر كه را بخواهد (و شايسته بداند) هدايت مى كند آنچه را از خوبيها انفاق كنيد براى خودتان است ولى جز براى خدا انفاق نكنيد و آنچه را از خوبيهاانفاق مى كنيد به شما تـحويل داده مى شود, و هرگز ستمى بر شما نخواهد شد ليس عليك هديهم ولكن اللّه يهدى من يشا وما تنفقوا من خيرفلا نفسكم وما تنفقون الا ابتغا وجه اللّه وماتنفقوا من خير يوف اليكم وانتم لا تظلمون شان نزول : از ابن عباس نقل شده كه : مسلمانان حاضر نبودند به غير مسلمين انفاق كنند آيه نازل شد و به آنها اجازه داد كه در مواقع لزوم اين كار راانجام دهند.تفسير

نفاق بر غير مسلمانان ؟ـ.

در ايـن آيه سخن از جواز انفاق به غير مسلمانان است , مى فرمايد: «هدايت آنها (بطور اجبار) بر تو نيست » (ليس عليك هديهم ).بـنـابـرايـن , ترك انفاق برآنها براى اجبار آنها به اسلام صحيح نمى باشد اين سخن گرچه خطاب به پيامبراكرم (ص ) است , ولى در واقع همه مسلمانان را شامل مى شود.سـپـس مـى افـزايد: «ولى خداوند هر كه را بخواهد (و شايسته بداند) هدايت مى كند» (ولكن اللّه يهدى من يشا).و بـعـد از ايـن يـادآورى , به ادامه بحث فوايد انفاق در راه خدا مى پردازد ومى گويد: «آنچه را از خوبيها انفاق كنيد براى خودتان است » (وما تنفقوا من خيرفلا نفسكم ) «ولى جز براى خدا انفاق نكنيد» (وما تنفقون الا ابتغا وجه اللّه ).و در آخرين جمله باز به عنوان تاكيد بيشتر مى فرمايد: «و آنچه را از خوبيهاانفاق مى كنيد به شما تـحويل داده مى شود, و هرگز ستمى بر شما نخواهد شد» (وماتنفقوا من خير يوف اليكم وانتم لا تظلمون ).يـعـنى گمان نكنيد كه از انفاق خود سود مختصرى مى بريد, بلكه تمام آنچه انفاق مى كنيد بطور كـامـل بـه شـمـا باز مى گرداند, آن هم در روزى كه شديدا به آن نيازمنديد, بنابراين هميشه در انفاقهاى خود كاملا دست و دل باز باشيد.البته نبايد تصور كرد كه سود انفاق تنها جنبه اخروى دارد, بلكه از نظر اين دنيا نيز به سود شماست هم از جنبه مادى و هم از جنبه معنوى !.

بايد براى كسانى باشدكه در راه خدا, محصور شده اند همانها كه نمى توانند سفرى كنندلا كسانى كه افراد نادان و بى اطلاع آنها را از شدت عفاف , غنى مى پندارند آنها را از چهره هايشان مى شناسى هرگز چيزى بااصرار از مردم نمى خواهند و هر چيز خوبى در راه خدا انفاق كنيد خداوند از آن آگاه است للفقرا الذين احصروا فى سبيل اللّه يستطيعون ضربا فى الا رض يحسبهم الجاهل اغنيا من التعفف تعرفهم بسيماهم لا يسئلون الناس الحافا وما تنفقوا من خير فان اللّه به عليم شـان نـزول : از امام باقر(ع ) نقل شده است كه : «اين آيه در باره اصحاب «صفه » نازل شـده اسـت (اصحاب صفه در حدود چهارصد نفر از مسلمانان مكه و اطراف مدينه بودند كه هيچ مـنـزلـگاهى براى سكونت نداشتند از اين جهت در مسجد پيامبر سكنى گزيده بودند) ولى چون اقـامـت آنـهـا در مـسجد با شؤون مسجد سازگار نبود, دستور داده شد به صفه (سكوى بزرگ و وسـيـع ) كه در بيرون مسجد قرار داشت منتقل شوند آيه نازل شد و به مردم دستور داد كه به اين دسته ازبرادران خود از كمكهاى ممكن مضايقه نكنند, آنها هم چنين كردند.تفسير

بهترين مورد انفاق ـ.

در ايـن آيـه بـهـتـريـن مواردى كه انفاق در آنجا بايد صورت گيرد, بيان شده است , و آن كسانى هـسـتـنـد كـه داراى صـفـات سـه گـانه اى كه در اين آيه آمده است باشند در بيان اولين صفت مـى فرمايد: انفاق شما مخصوصا «بايد براى كسانى باشدكه در راه خدا, محصور شده اند» (للفقرا الذين احصروا فى سبيل اللّه ) .يـعـنـى كـسانى كه به خاطر اشتغال به مساله جهاد در راه خدا و نبرد با دشمن ويادگيرى فنون جنگى از تلاش براى معاش و تامين هزينه زندگى بازمانده اند.سـپس براى تاكيد مى افزايد: «همانها كه نمى توانند سفرى كنند» و سرمايه اى به دست آورند (لا يستطيعون ضربا فى الا رض ).و در دومـين توصيف از آنان , مى فرمايد: «كسانى كه افراد نادان و بى اطلاع آنها را از شدت عفاف , غنى مى پندارند» (يحسبهم الجاهل اغنيا من التعفف ). ولى اين سخن به آن مفهوم نيست كه اين نيازمندان با شخصيت قابل شناخت نيستند لذا مى افزايد: «آنها را از چهره هايشان مى شناسى » (تعرفهم بسيماهم ).يعنى در چهره هايشان نشانه هايى از رنجهاى درونى وجود دارد كه براى افرادفهميده آشكار است آرى ! «رنگ رخساره خبره مى دهد از سر درون ».و در سـومـيـن تـوصـيـف , مـى فرمايد: آنها چنان بزرگوارند كه «هرگز چيزى بااصرار از مردم نمى خواهند» (لا يسئلون الناس الحافا).معمول نيازمندان عادى اصرار در سؤال است ولى آنها يك نيازمند عادى نيستند.و در پـايان آيه , باز همگان را به انفاق از هرگونه خيرات خصوصا به افرادى كه داراى عزت نفس و طبع بلندند تشويق كرده , مى فرمايد: «و هر چيز خوبى در راه خدا انفاق كنيد خداوند از آن آگاه است » (وما تنفقوا من خير فان اللّه به عليم ).

سؤال كردن بدون حاجت حرام است ـ.

يـكـى از گناهان بزرگ تكدى و سؤال و تقاضاى از مردم بدون نياز است , و درروايات متعددى از ايـن كار, نكوهش شده در حديثى از پيغمبراكرم (ص ) مى خوانيم :لا تحل الصدقة لغني : «صدقات براى افراد بى نياز حرام است ».

آنها كه اموال خود را در شب وروز, پنهان و آشكار, انفاق مى كنند پـاداشـشـان نـزد پـروردگارشان است نه ترسى بر آنها است و نه غمگين مى شوند الذين ينفقون اموالهم بالليل والنهار سرا وعلانية فلهم اجرهم عند ربهم ولا خوف عليهم ولا هم يحزنون شان نزول : در احاديث بسيارى آمده است كه اين آيه در باره على (ع ) نازل شده است زيرا آن حـضرت چهار درهم داشت , درهمى را در شب ودرهمى را در روز ودرهمى را آشكارا ودرهمى را نهان انفاق كرد واين آيه نازل شد.تفسير

انفاق به هر شكل و صورت ـ.

بـاز در ايـن آيـه سـخن از مساله ديگرى در ارتباط با انفاق در راه خداست و آن كيفيات مختلف و مـتنوع انفاق است , مى فرمايد: «آنها كه اموال خود را در شب وروز, پنهان و آشكار, انفاق مى كنند پـاداشـشـان نـزد پـروردگارشان است » (الذين ينفقون اموالهم بالليل والنهار سرا وعلانية فلهم اجرهم عند ربهم ).نـاگـفـتـه پـيـداست كه انتخاب اين روشهاى مختلف , رعايت شرايط بهتر براى انفاق است يعنى انـفاق كنندگان بايد در انفاق خود به هنگام شب يا روز, پنهان ياآشكار, جهات اخلاقى و اجتماعى را در نظر بگيرند.ممكن است مقدم داشتن شب بر روز, و پنهان بر آشكار (در آيه ) اشاره به اين باشد كه مخفى بودن انفاق بهتر است , هر چند در همه حال و به هر شكل , نبايدانفاق فراموش شود.مسلما چيزى كه نزد پروردگار است چيز كم يا كم ارزشى نخواهد بود, وتناسب با الطاف و عنايات پروردگار خواهد داشت . سپس مى افزايد: «نه ترسى بر آنها است و نه غمگين مى شوند» (ولا خوف عليهم ولا هم يحزنون ).زيـرا مـى دانـنـد در مـقـابـل چـيـزى كه از دست داده اند به مراتب بيشتر از فضل پروردگار واز بركات فردى واجتماعى آن دراين جهان وآن جهان بهره مند خواهند شد.

كسانى كه ربا مى خورند, برنمى خيزند مگر مانند كسى كه بر اثر تماس شيطان با او ديـوانـه شـده اين به خاطر آن است كه آنها گـفـتـنـد: بيع هم مانند ربا است حال آن كه خداوند بيع را حلال كرده و ربا را حرام هركس اندرز الهى به او رسد و (از ربـاخـوارى ) خوددارى كند, سودهايى كه در سابق (قبل از حكم تحريم ربا) به دست آورده مال او اسـت و كار او به خدا واگذار مى شود اما كسانى كه (به خيره سرى ادامه دهند و) بازگردند (و اين گناه را همچنان ادامه دهند) آنها اهـل دوزخند و جاودانه در آن مى مانند الذين ياكلون الربوا لا يقومون الا كما يقوم الذى يتخبطه الشيطان من المس ذلك بانهم قالوا انما البيع مثل الربوا واحل اللّه البيع وحرم الربوا فمن جاه موعظة من ربه فانتهى فله ما سلف وامره الى اللّه ومن عاد فاولئك اصحاب النارهم فيها خالدون

بلاى رباخوارى !.

بـه دنـبـال بحث در باره انفاق در راه خدا و بذل مال براى حمايت از نيازمندان در اين آيه و دو آيه بـعـد, از مـساله رباخوارى كه درست بر ضد انفاق و يكى از عوامل مهم زندگى طبقاتى و طغيان اشـراف بود, سخن مى گويد نخست در يك تشبيه گوياو رسا, حال رباخواران را مجسم مى سازد, مـى فرمايد: «كسانى كه ربا مى خورند, برنمى خيزند مگر مانند كسى كه بر اثر تماس شيطان با او ديـوانـه شـده » و نـمـى تواندتعادل خود را حفظ كند, گاه به زمين مى خورد و گاه بر مى خيزد (الذين ياكلون الربوا لا يقومون الا كما يقوم الذى يتخبطه الشيطان من المس ).آرى ! ربـاخـواران كـه قـيـامـشـان در دنـيـا بـى رويـه و غـيرعاقلانه و آميخته با«ثروت اندوزى جنون آميز»است , در جهان ديگر نيز بسان ديوانگان محشورمى شوند.سـپـس بـه گـوشـه اى از منطق رباخواران اشاره كرده مى فرمايد: «اين به خاطر آن است كه آنها گـفـتـنـد: بيع هم مانند ربا است » و تفاوتى ميان اين دو نيست (ذلك بانهم قالوا انما البيع مثل الربوا).يـعـنـى : هـر دو از انـواع مـبادله است كه با رضايت طرفين انجام مى شود, ولى قرآن در پاسخ آنها مـى گويد: چگونه اين دو ممكن است يكسان باشد «حال آن كه خداوند بيع را حلال كرده و ربا را حرام » (واحل اللّه البيع وحرم الربوا).مـسـلـما اين تفاوت , دليل و فلسفه اى داشته كه خداوند حكيم به خاطر آن چنين حكمى را صادر كرده است , و عدم توضيح بيشتر قرآن در اين باره شايدبه خاطر وضوح آن بوده است . سـپـس راه را بـه روى تـوبـه كـاران باز گشوده , مى فرمايد: «هركس اندرز الهى به او رسد و (از ربـاخـوارى ) خوددارى كند, سودهايى كه در سابق (قبل از حكم تحريم ربا) به دست آورده مال او اسـت و كار او به خدا واگذار مى شود» و گذشته او را خداخواهد بخشيد (فمن جاه موعظة من ربه فانتهى فله ما سلف وامره الى اللّه ).«اما كسانى كه (به خيره سرى ادامه دهند و) بازگردند (و اين گناه را همچنان ادامه دهند) آنها اهـل دوزخند و جاودانه در آن مى مانند» (ومن عاد فاولئك اصحاب النارهم فيها خالدون ) به اين تـرتيب رباخوارى مستمر و دائم سبب مى شود كه آنها بدون ايمان از دنيا بروند و عاقبتشان تيره و تار گردد.

خداوند ربا را نابود مى كند و صدقات را افزايش مى دهد و خداوند هيچ انسان بسيار ناسپاس گنهكار را (كه آن همه بركات انفاق را فراموش كرده و به سراغ آتش سوزان رباخوارى مى رود) دوست نمى دارد يمحق اللّه الربوا ويربى الصدقات واللّه لا يحب كل كفار اثيم در ايـن آيـه مقايسه اى بين ربا و انفاق در راه خدا مى كند,مى فرمايد: «خداوند ربا را نابود مى كند و صدقات را افزايش مى دهد» (يمحق اللّه الربوا ويربى الصدقات ).سـپـس مـى افـزايد: «و خداوند هيچ انسان بسيار ناسپاس گنهكار را (كه آن همه بركات انفاق را فراموش كرده و به سراغ آتش سوزان رباخوارى مى رود) دوست نمى دارد» (واللّه لا يحب كل كفار اثيم ).جـمـلـه فـوق مـى گـويـد: ربـاخـواران نـه تنها با ترك انفاق و قرض الحسنه و صرف مال در راه نـيـازمـنديهاى عمومى شكر نعمتى كه خداوند به آنها ارزانى داشته به جاى نمى آورند بلكه آن را وسـيله هرگونه ظلم و ستم و گناه و فساد قرار مى دهند و طبيعى است كه خدا چنين كسانى را دوست نمى دارد.

كـسـانـى كـه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند وزكات را پرداختند اجر و پـاداشـشـان نـزد خـداسـت , نه ترسى بر آنان است و نه غمگين مى شوند ان الذين آمنوا وعملوا الصالحات واقاموا الصلوة وآتوا الزكوة لهم اجرهم عند ربهم ولا خوف عليهم ولا هم يحزنون در ايـن آيـه سـخـن از گروه با ايمانى مى گويد كه درست نقطه مقابل رباخوارانند, مـى فـرمـايـد: «كـسـانـى كـه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند وزكات را پرداختند اجر و پـاداشـشـان نـزد خـداسـت , نه ترسى بر آنان است و نه غمگين مى شوند» (ان الذين آمنوا وعملوا الصالحات واقاموا الصلوة وآتوا الزكوة لهم اجرهم عند ربهم ولا خوف عليهم ولا هم يحزنون ).در بـرابـر ربـاخـواران نـاسـپاس و گنهكار, كسانى كه در پرتو ايمان , خودپرستى راترك گفته و عـواطـف فـطـرى خود را زنده كرده و علاوه بر ارتباط با پروردگار وبرپاداشتن نماز, به كمك و حـمـايـت نيازمندان مى شتابند و از اين راه از تراكم ثروت وبه وجود آمدن اختلافات طبقاتى و به دنبال آن هزارگونه جنايت جلوگيرى مى كنندپاداش خود را نزد پروردگار خواهند داشت و در هر دو جهان از نتيجه عمل نيك خود بهره مند مى شوند.طـبـيـعـى است ديگر, عوامل اضطراب و دلهره براى اين دسته به وجود نمى آيدخطرى كه در راه سـرمـايـه داران مـفـت خوار بود و لعن و نفرينهايى كه به دنبال آن نثارآنها مى شد براى اين دسته نيست .