• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
دروس متداول> پایه دوم> قرآن ( 2 ) > گزیده تفسیر نمونه جلد 1

1.

اثرات تربيتى , اجتماعى و بهداشتى روزه

از فـوايـد مـهم روزه اين است كه روح انسان را «تلطيف », و اراده انسان را«قوى », و غرايز او را «تعديل » مى كند.روزه دار بـايد در حال روزه با وجود گرسنگى و تشنگى از غذا و آب وهمچنين لذت جنسى چشم بپوشد, و عملا ثابت كند كه او همچون حيوان در بنداصطبل و علف نيست , او مى تواند زمام نفس سركش را به دست گيرد, و بر هوسها وشهوات خود مسلط گردد.در حقيقت بزرگترين فلسفه روزه همين اثر روحانى و معنوى آن است . خلاصه روزه انسان را از عالم حيوانيت ترقى داده و به جهان فرشتگان صعودمى دهد,جمله «لعلكم تتقون » (باشدكه پرهيزكارشويد)اشاره به همه اين حقايق است . و نيز حديث معروف الصوم جنة من النار: «روزه سپرى است در برابر آتش دوزخ » اشاره به همين موضوع است . و نـيـز در حـديـث ديـگرى از پيامبر(ص ) مى خوانيم : «بهشت درى دارد به نام «ريان » (سيراب شده ) كه تنها روزه داران از آن وارد مى شوند.اثر اجتماعى روزه ـ بر كسى پوشيده نيست روزه يك درس مساوات وبرابرى در ميان افراد اجتماع اسـت در حـديـث مـعـروفى از امام صادق (ع ) نقل شده كه «هشام بن حكم » از علت تشريع روزه پرسيد, امام (ع ) فرمود: «روزه به اين دليل واجب شده كه ميان فقير و غنى مساوات برقرار گردد, و ايـن بـخـاطـر آن است كه غنى طعم گرسنگى را بچشد و نسبت به فقير اداى حق كند, چرا كه اغـنـيا معمولا هر چه را بخواهند براى آنها فراهم است , خدا مى خواهد ميان بندگان خود مساوات باشد,و طعم گرسنگى و درد و رنج را به اغنيا بچشاند تا به ضعيفان و گرسنگان رحم كنند».

اثر بهداشتى و درمانى روزه ـ.

در طب امروز و همچنين طب قديم , اثر معجزه آساى «امساك » در درمان انواع بيماريها به ثبوت رسيده , زيرا مى دانيم : عامل بسيارى از بيماريها, زياده روى در خوردن غذاهاى مختلف است , چون مـواد اضـافى , جذب نشده به صورت چربيهاى مزاحم در نقاط مختلف بدن , يا چربى و قند اضافى در خـون بـاقى مى ماند,اين مواد اضافى در لابلاى عضلات بدن در واقع لجنزارهاى متعفنى براى پـرورش انـواع مـيـكـروبهاى بيماريهاى عفونى است , و در اين حال بهترين راه براى مبارزه بااين بيماريها نابود كردن اين لجنزارها از طريق امساك و روزه است !.روزه زبـالـه هـا و مـواد اضـافـى و جذب نشده بدن را مى سوزاند, و در واقع بدن را «خانه تكانى » مى كند.در حديث معروفى پيغمبر(ص ) اسلام مى فرمايد: «صوموا تصحوا»: «روزه بگيريد تا سالم شويد».ودرحديث معروف ديگر نيزاز پيغمبر(ص ) رسيده است (الـمعدة بيت كل دا والحمية راس كل دوا): «معده خانه تمام دردها است و امساك بالاترين داروها»!.2ـ ر.

وزه در امتهاى پيشين

از تورات و انجيل فعلى نيز بر مى آيد كه روزه در ميان يهود و نصارى بوده واقوام و ملل ديگر هنگام مـواجـه شـدن بـا غم و اندوه روزه مى گرفته اند, و نيز از تورات بر مى آيد كه موسى (ع ) چهل روز روزه داشته است , و همچنين به هنگام توبه وطلب خشنودى خداوند, يهود روزه مى گرفتند.حضرت مسيح نيز چنانكه از «انجيل » استفاده مى شود, چهل روز, روزه داشته . به اين ترتيب اگر قرآن مى گويد «كما كتب على الذين من قبلكم » (همان گونه كه بر پيشينيان نـوشـته شد) شواهد تاريخى فراوانى دارد كه در منابع مذاهب ديگرـحتى بعد از تحريف ـ به چشم مى خورد.3ـ.

امتياز ماه مبارك رمضان ـ.

ايـن كـه ماه رمضان براى روزه گرفتن انتخاب شده در آيه مورد بحث نكته برترى آن چنين بيان شده كه قرآن در اين ماه نازل گرديده , و در روايات اسلامى نيزچنين آمده است كه همه كتابهاى بـزرگ آسـمـانـى «تـورات », «انـجيل », «زبور»,«صحف » و «قرآن » همه در اين ماه نازل شده اند.امـام صـادق (ع ) مـى فـرمـايـد: «تورات » در ششم ماه مبارك رمضان , «انجيل » دردوازدهم و «زبور» در هيجدهم و «قرآن مجيد» در شب قدر نازل گرديده است . بـه ايـن ترتيب ماه رمضان همواره ماه نزول كتابهاى بزرگ آسمانى و ماه تعليم و تربيت بوده است برنامه تربيتى روزه نيز بايد با آگاهى هر چه بيشتر و عميقتر ازتعليمات آسمانى هماهنگ گردد, تا جسم وجان آدمى رااز آلودگى گناه شستشو دهد.

هنگامى كه بندگانم از تو در باره من سؤال كنند بگو من نزديكم من دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا مى خوانداجابت مى كنم بنابراين بايد بندگان من دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان آورند باشد كه راه خود را پيدا كنند و به مقصد برسند واذا سالك عبادى عنى فانى قريب اجيب دعوة الداع اذا دعان فليستجيبوا لى وليؤمنوا بى لعلهم يرشدون شـان نـزول : كسى از پيامبر(ص ) پرسيد: آيا خداى ما نزديك است تا آهسته با او مناجات كـنـيـم ؟ يـا دور اسـت تـا بـا صداى بلند او را بخوانيم ؟ آيه نازل شد (و به آنها پاسخ داد كه خدا به بندگانش نزديك است ).تفسير

سلاحى به نام دعا و نيايش

از آنجا كه يكى از وسائل ارتباط بندگان با خدا مساله دعا و نيايش است دراين آيه روى سخن را به پيامبر كرده , مى گويد: «هنگامى كه بندگانم از تو در باره من سؤال كنند بگو من نزديكم » (واذا سالك عبادى عنى فانى قريب ).نزديكتر از آنچه تصور كنيد, نزديكتر از شما به خودتان , و نزديكتر از شريان گردنهايتان , چنانكه در جاى ديگر مى خوانيم : ونحن اقرب اليه من حبل الوريد(سوره ق , آيه 16).سپس اضافه مى كند: «من دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا مى خوانداجابت مى كنم » (اجيب دعوة الداع اذا دعان ). «بنابراين بايد بندگان من دعوت مرا بپذيرند» (فليستجيبوا لى ).«و به من ايمان آورند» (وليؤمنوا بى ).«باشد كه راه خود را پيدا كنند و به مقصد برسند» (لعلهم يرشدون ).جالب اين كه در اين آيه خداوند هفت مرتبه به ذات پاك خود اشاره كرده وهفت بار به بندگان ! و از اين نهايت پيوستگى و قرب و ارتباط, محبت خود را نسبت به آنان مجسم ساخته است !.«دعا» يكنوع خودآگاهى و بيدارى دل و انديشه و پيوند باطنى با مبد همه نيكيها و خوبيهاست . «دعا» يكنوع عبادت و خضوع و بندگى است , و انسان به وسيله آن توجه تازه اى به ذات خداوند پيدا مى كند, و همانطور كه همه عبادات اثر تربيتى دارد«دعا» هم داراى چنين اثرى خواهد بود.و ايـن كـه مى گويند: «دعا فضولى در كار خداست ! و خدا هر چه مصلحت باشد انجام مى دهد» تـوجـه نـدارنـد كـه مواهب الهى بر حسب استعدادها و لياقتهاتقسيم مى شود, هر قدر استعداد و شايستگى بيشتر باشد سهم بيشترى از آن مواهب نصيب انسان مى گردد.لـذا مـى بـيـنـيم امام صادق (ع ) مى فرمايد: ان عنداللّه عزوجل منزلة لا تنال الا بمسالة : «در نزد خداوند مقاماتى است كه بدون دعا كسى به آن نمى رسد»!.دانشمندى مى گويد: «وقتى كه ما نيايش مى كنيم خود را به قوه پايان ناپذيرى كه تمام كائنات را به هم پيوسته است متصل و مربوط مى سازيم ».

در شبهاى ماه روزه آميزش جنسى با همسرانتان براى شما حلال شده است زنان لباس شما هستند وشما لباس آنها خداوندمى دانست كه شما به خـويـشـتـن خيانت مى كرديد (و اين عمل را كه ممنوع بود بعضاانجام مى داديد) خدا بر شما توبه كرد, و شما را بخشيد اكنون كه چنين است با آنها آميزش كنيد و آنچه را خداوند بر شما مقرر داشته طلب نماييد بخوريدو بياشاميد تا رشته سپيد صبح از رشته سـيـاه شب براى شما آشكار گردد سپس روزه را تا شب تكميل كنيد هنگامى كه درمساجد مشغول اعتكاف هستيد با زنان آميزش نكنيد اينها مرزهاى الهى است به آن نزديك نشويد آرى ! ايـن چـنـين خداوند آيات خود را براى مردم روشن مى سازد, شايدپرهيزكارى پيشه كنند احل لكم ليلة الصيام الرفث الى نسئكم هن لباس لكم وانـتم لباس لهن علم اللّه انـكم كنتم تختانون انـفسكم فتاب عليكم وعفا عنكم فالا ن باشروهن وابتغوا ما كتب اللّه لكم وكلوا واشربوا حتى يتبين لكم الخيط الا بيض من الخيط الا سود من الفجر سپس روزه را تا شب تكميل كنيد ولا تباشروهن وانـتم عاكفون فى المساجد تلك حدوداللّه فلا تقربوها كذلك يبين اللّه آياته للناس لعلهم يتقون شـان نـزول : از روايـات اسـلامـى چـنين استفاده مى شود كه در آغازنزول حكم روزه , مـسـلـمـانـان تـنها حق داشتند قبل از خواب شبانه , غذا بخورند,چنانچه كسى در شب به خواب مى رفت سپس بيدار مى شد خوردن و آشاميدن براو حرام بود.و نيز در آن زمان آميزش با همسران در روز و شب ماه رمضان مطلقا تحريم شده بود.يكى از ياران پيامبر(ص ) به نام «مطعم بن جبير» كه مرد ضعيفى بود با اين حال روزه مى داشت , هنگام افطار وارد خانه شد, همسرش رفت براى افطار او غذاحاضر كند بخاطر خستگى خواب او را ربود, وقتى بيدار شد گفت من ديگر حق افطار ندارم , با همان حال شب را خوابيد و صبح در حالى كـه روزه دار بـود بـراى حـفرخندق (در آستانه جنگ احزاب ) در اطراف مدينه حاضر شد, در اثنا تـلاش وكـوشـش بـه واسـطـه ضـعـف و گرسنگى مفرط بيهوش شد, پيامبر بالاى سرش آمد و ازمشاهده حال او متاثر گشت . و نـيـز جـمـعـى از جـوانـان مسلمان كه قدرت كنترل خويشتن را نداشتند شبهاى ماه رمضان با همسران خود آميزش مى نمودند.در اين هنگام آيه نازل شد و به مسلمانان اجازه داد كه در تمام طول شب مى توانند غذا بخورند و با همسران خود آميزش جنسى داشته باشند.تفسير

توسعه اى در حكم روزه

چـنـانكه در شان نزول خوانديم در آغاز اسلام آميزش با همسران در شب وروز ماه رمضان مطلقا مـمنوع بود, و همچنين خوردن و آشاميدن پس از خواب و اين شايد آزمايشى بود براى مسلمين و هـم بـراى آماده ساختن آنها نسبت به پذيرش احكام روزه اين آيه كه شامل چهار حكم اسلامى در زمينه روزه و اعتكاف است نخست در قسمت اول مى گويد: «در شبهاى ماه روزه آميزش جنسى با همسرانتان براى شما حلال شده است » (احل لكم ليلة الصيام الرفث الى نسئكم ).سپس به فلسفه اين موضوع پرداخته , مى گويد: «زنان لباس شما هستند وشما لباس آنها» (هن لباس لكم وانـتم لباس لهن ).لـبـاس از يكسو انسان را از سرما و گرما و خطر برخورد اشيا به بدن حفظمى كند, و از سوى ديگر عـيـوب او را مـى پوشاند و از سوى سوم زينتى است براى تن آدمى , اين تشبيه كه در آيه فوق آمده اشاره به همه اين نكات است . سـپـس قـرآن علت اين تغيير قانون الهى را بيان كرده مى گويد: «خداوندمى دانست كه شما به خـويـشـتـن خيانت مى كرديد (و اين عمل را كه ممنوع بود بعضاانجام مى داديد) خدا بر شما توبه كرد, و شما را بخشيد» (علم اللّه انـكم كنتم تختانون انـفسكم فتاب عليكم وعفا عنكم ).آرى ! براى اين كه شما آلوده گناه بيشتر نشويد خدا به لطف و رحمتش اين برنامه را بر شما آسان ساخت و از مدت محدوديت آن كاست . اكنون كه چنين است با آنها آميزش كنيد و آنچه را خداوند بر شما مقرر داشته طلب نماييد» (فالا ن باشروهن وابتغوا ما كتب اللّه لكم ).سپس به بيان دومين حكم مى پردازد و مى گويد: «بخوريدو بياشاميد تا رشته سپيد صبح از رشته سـيـاه شب براى شما آشكار گردد» (وكلوا واشربوا حتى يتبين لكم الخيط الا بيض من الخيط الا سود من الفجر).بـعـد بـه بـيـان سومين حكم پرداخته مى گويد: «سپس روزه را تا شب تكميل كنيد» (ثم اتموا الصيام الى الليل ).ايـن جـمـلـه تـاكـيـدى اسـت بر ممنوع بودن خوردن و نوشيدن و آميزش جنسى در روزها براى روزه داران , و نيز نشان دهنده آغاز و انجام روزه است كه از طلوع فجرشروع و به شب ختم مى شود . سـرانجام به چهارمين و آخرين حكم پرداخته مى گويد: «هنگامى كه درمساجد مشغول اعتكاف هستيد با زنان آميزش نكنيد» (ولا تباشروهن وانـتم عاكفون فى المساجد).بـيان اين حكم مانند استثنايى است براى حكم گذشته زيرا به هنگام اعتكاف كه حداقل مدت آن سـه روز است روزه مى گيرند اما در اين مدت نه در روز حق آميزش جنسى با زنان دارند و نه در شب . در پـايان آيه , اشاره به تمام احكام گذشته كرده چنين مى گويد: «اينها مرزهاى الهى است به آن نزديك نشويد» (تلك حدوداللّه فلا تقربوها).زيرا نزديك شدن به مرز وسوسه انگيز است , و گاه سبب مى شود كه انسان ازمرز بگذرد و در گناه بيفتد.آرى ! ايـن چـنـين خداوند آيات خود را براى مردم روشن مى سازد, شايدپرهيزكارى پيشه كنند» (كذلك يبين اللّه آياته للناس لعلهم يتقون ).

آغاز و پايان , تقواست

جالب اين كه در نخستين آيه مربوط به احكام روزه خوانديم كه هدف نهايى از آن تقوا است , همين تـعـبـيـر عـيـنا در پايان آخرين آيه نيز آمده است (لعلهم يتقون )و اين نشان مى دهد كه تمام اين بـرنامه ها وسيله اى هستند براى پرورش روح تقوا وخويشتندارى و ملكه پرهيز از گناه و احساس مسؤوليت در انسانها!.

اموال يكديگر را در ميان خود به باطل و ناحق نحوريد براى خوردن قسمتى ازاموال مردم به گناه و بخشى از آن را به قـضـات ندهيد در حالى كه مى دانيد ولا تاكلوا اموالكم بينكم بالباطل وتدلوابها الى الحكام لتاكلوا فريقا من اموال الناس بالا ثم وانـتم تعلمون اين آيه اشاره به يك اصل كلى و مهم اسلامى مى كند كه در تمام مسائل اقتصادى حاكم اسـت , و بـه يك معنى مى شود تمام ابواب فقه اسلامى را دربخش اقتصاد زير پوشش آن قرار داد, نـخـست مى فرمايد: «اموال يكديگر را در ميان خود به باطل و ناحق نحوريد» (ولا تاكلوا اموالكم بينكم بالباطل )«18».مـفـهوم آيه فوق عموميت دارد و هرگونه تصرف در اموال ديگران از غير طريق صحيح و به ناحق مـشـمول اين نهى الهى است و تمام معاملاتى كه هدف صحيحى را تعقيب نمى كند و پايه و اساس عقلايى ندارد مشمول اين آيه است . جـالـب اين كه قرار گرفتن آيه مورد بحث بعد از آيات روزه (182ـ187) نشانه يك نوع همبستگى در مـيـان اين دو است , در آنجا نهى از خوردن و آشاميدن بخاطرانجام يك عبادت الهى مى كند و در اينجا نهى از خوردن اموال مردم به ناحق (كه اين هم نوع ديگرى از روزه و رياضت نفوس است ) و در واقـع هر دو شاخه هايى از تقوامحسوب مى شود, همان تقوايى كه به عنوان هدف نهايى روزه معرفى شده است . سپس در ذيل آيه , انگشت روى يك نمونه بارز «اكل مال به باطل » (خوردن اموال مردم به ناحق ) گـذاشـتـه كه بعضى از مردم آن را حق خود مى شمرند به گمان اين كه به حكم قاضى , آن را به چـنـگ آورده انـد, مـى فرمايد: «براى خوردن قسمتى ازاموال مردم به گناه و بخشى از آن را به قـضـات ندهيد در حالى كه مى دانيد» (وتدلوابها الى الحكام لتاكلوا فريقا من اموال الناس بالا ثم وانـتم تعلمون ).

رشوه خوارى بلاى بزرگ جامعه ها!.

يكى از بلاهاى بزرگى كه از قديمترين زمانها دامنگير بشر شده و امروز باشدت بيشتر ادامه دارد بـلاى رشوه خوارى است كه يكى از بزرگترين موانع اجراى عدالت اجتماعى بوده و هست و سبب مـى شـود قوانين كه قاعدتا بايد حافظ منافع طبقات ضعيف باشد, به سود مظالم طبقات نيرومند كه بايد قانون آنها را محدودكند به كار بيفتد.بـديـهـى اسـت كـه اگـر بـاب رشـوه گـشـوده شـود قوانين درست نتيجه معكوس خواهد داد وقـوانـيـن بـازيـچـه اى دردسـت اقويا براى ادامه ظلم وستم وتجاوز به حقوق ضعفا خواهد شد لذا دراسلام رشوه خوارى يكى از گناهان كبيره محسوب مى شود.ولـى قابل توجه است كه زشتى رشوه سبب مى شود كه اين هدف شوم درلابلاى عبارات و عناوين فريبنده ديگر انجام گيرد و رشوه خوار و رشوه دهنده ازنامهايى مانند هديه , تعارف , حق الزحمه و انعام استفاده كنند ولى اين تغيير نامها به هيچ وجه تغييرى در ماهيت آن نمى دهد و در هر صورت پولى كه از اين طريق گرفته مى شود حرام و نامشروع است . در نهج البلاغه در داستان هديه آوردن «اشعث بن قيس » مى خوانيم كه : اوبراى پيروزى بر طرف دعـواى خود در محكمه عدل على (ع ) متوسل به رشوه شد وشبانه ظرفى پر از حلواى لذيذ به در خـانـه عـلى (ع ) آورد و نام آن را هديه گذاشت على (ع ) برآشفت و فرمود: «سوگواران بر عزايت اشـك بـريـزند, آيا با اين عنوان آمده اى كه مرا فريب دهى و از آيين حق باز دارى ؟ به خدا سوگند اگـر هـفـت اقـلـيـم رابا آنچه در زير آسمانهاى آنها است به من دهند كه پوست جوى را از دهان مـورچـه اى بـه ظـلـم بگيرم هرگز نخواهم كرد, دنياى شما از برگ جويده اى در دهان ملخ براى من كم ارزشتر است على را با نعمتهاى فانى و لذتهاى زودگذر چه كار؟».اسـلام رشـوه را در هـر شـكـل و قـيافه اى محكوم كرده است , در تاريخ زندگى پيغمبراكرم (ص ) مـى خـوانـيـم كـه : بـه او خبر دادند يكى از فرماندارانش رشوه اى درشكل هديه پذيرفته , حضرت برآشفت و به او فرمود: كيف تاخذ ما ليس لك بحق :«چرا آن كه حق تو نيست مى گيرى »؟ او در پـاسـخ بـا معذرت خواهى گفت : «آنچه گرفتم هديه اى بود اى پيامبرخدا» پيامبر(ص ) فرمود: «اگـر شـمـا در خـانـه بـنـشـيـنيد و ازطرف من فرماندار محلى نباشيد آيا مردم به شما هديه مـى دهـنـد؟! سـپس دستور دادهديه را گرفتند و در بيت المال قرار دادند و وى را از كار بركنار كرد».چه خوبست مسلمانان از كتاب آسمانى خود الهام بگيرند و همه چيز را پاى بت رشوه خوارى قربانى نكنند.

در باره هلالهاى ماه از تو سؤال مى كنند بگو: اينها بيان اوقات (طبيعى ) براى مردم و حج است كار نيك آن نيست كه از پشت خانه ها وارد شويد بلكه نيكى آن است كه تقوا پيشه كنيد و از در خانه ها وارد شويدو از خدا بپرهيزيد تا رستگار شويد يسئلونك عن الا هلة قل هى مواقيت للناس والحج وليس البر بان تاتوا البيوت من ظهورهاولكن البر من اتقى واتوا البيوت من ابوابها واتقوا اللّه لعلكم تفلحون شان نزول : جمعى از يهود از رسول خدا(ص ) پرسيدند هلال ماه براى چيست ؟ و چه فايده دارد؟ آيه نازل شد: (و فوايد مادى و معنوى آن را درنظام زندگى انسانها بيان كرد).تـفـسـيـر: همان طور كه در شان نزول آمده است گروهى در مورد هلال ماه ازپيغمبراكرم (ص ) پـرسـشـهـايى داشتند, قرآن سؤال آنها را به اين صورت منعكس كرده است , مى فرمايد: «در باره هلالهاى ماه از تو سؤال مى كنند» (يسئلونك عن الا هلة ).سـپـس مـى فـرمـايد: «بگو: اينها بيان اوقات (طبيعى ) براى مردم و حج است »(قل هى مواقيت للناس والحج ).هم در زندگى روزانه از آن استفاده مى كنند و هم در عبادتهايى كه وقت معينى در سال دارد, در حـقـيقت ماه يك تقويم طبيعى براى افراد بشر محسوب مى شود كه مردم اعم از باسواد و بى سواد در هـر نـقـطـه اى از جـهـان بـاشند مى توانند از اين تقويم طبيعى استفاده كنند, و اصولا يكى از امـتيازات قوانين اسلام اين است كه دستورات آن بر طبق مقياسهاى طبيعى قرار داده شده است زيـرا مقياسهاى طبيعى وسيله اى است كه در اختيار همگان قرار دارد و گذشت زمان اثرى بر آن نمى گذارد.سپس در ذيل آيه به تناسب سخنى كه از حج و تعيين موسم آن به وسيله هلال ماه در آغاز آيه آمده بـه يكى از عادات و رسوم خرافى جاهليت در مورد حج اشاره نموده و مردم را از آن نهى مى كند و مـى فـرمـايد: «كار نيك آن نيست كه از پشت خانه ها وارد شويد بلكه نيكى آن است كه تقوا پيشه كنيد و از در خانه ها وارد شويدو از خدا بپرهيزيد تا رستگار شويد» (وليس البر بان تاتوا البيوت من ظهورهاولكن البر من اتقى واتوا البيوت من ابوابها واتقوا اللّه لعلكم تفلحون ).ايـن آيه مفهوم گسترده اى دارد و از همين جا مى توان پيوند ميان آغاز و پايان آيه را پيدا كرد و آن ايـن كـه بـراى اقـدام در هر كار خواه دينى باشد يا غير دينى بايد ازطريق صحيح وارد شد و نه از طرق انحرافى و وارونه و عبادتى همچون حج نيزبايد در وقت مقرر كه در هلال ماه تعيين مى شود انجام گيرد.جـمله ليس البر ممكن است اشاره به نكته لطيف ديگرى نيز باشد, كه سؤال شما از اهله ماه به جاى سؤال از معارف دينى همانند عمل كسى است كه راه اصلى خانه را گذاشته و از سوراخى كه پشت در خانه زده وارد مى شود چه كار نازيبايى !.