• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
دروس متداول> پایه ششم> حکومت اسلامي > حکومت اسلامی ( کتاب مرکز مدیریت )

حضرت اميرالمؤمنين على(عليه السلام) در يكى از خطبههاى خود، حقوقى را براى مردم برمىشمارد كه تأمين آنها از زمره اهداف اساسى حكومت دينى تلقّى مىشود.
از جمله اين حقوق، گسترش تعليم و تربيت و پرداخت سهم مردم از منابع مالى كشور است: أيّها الناس، إنّ لي عليكم حَقّاً ولكم عليّ حقّ; فأمّا حقّكُم عليّ، فالنصيحةُ لكم وتوفيرُ فيئكم عليكم وتعليمكم كَيلا تجهلوا وتأديبكم كيما تعلموا.
ظلم ستيزى و حمايت از ستم ديدگان در مقابل تعدّى قدرتمندان كه از راه ظلم و تعدّى بر ثروت و مكنت خويش مىافزايند، از اهداف مورد تأكيد اسلام است.
حضرت على(عليه السلام)اين امر را عهدى الاهى بر گردن عالمان مىداند و يكى از دلايل پذيرش خلافت را وفاى به اين عهد اعلام مىكند: لولا حضورُ الحاضر وقيامُ الحجّة بوجودِ الناصر وما أخَذَ اللّه على العلماء أن لا يُقارّوا على كِظَّة ظالم ولا سَغَبِ مظلوم، لألقيتُ حَبلَها على غارِبها.
حضرت على(عليه السلام) در مقابل خوارجى كه شعار «لا حُكمَ إلاّ للّه» سر مىدادند و به اين وسيله، امارت و حكومت را انكار مىكردند، فوايدى براى وجود حكومت بر مىشمارد كه در واقع اهدافى است كه بايد هر حكومتى به دنبال تأمين آنها باشد.
يكى از اين اهداف، گرفتن حقّ ضعيفان و ستمديدگان از اقويا و زورمندان است: «ويؤخذ به للضعيف من القوي».
اصلاحات در شؤون مختلف جامعه نيز از اهداف حكومت دينى است: (إن أريد إلاّ الإصلاح ما استطعتُ) .(221) على(عليه السلام) اصلاحات در بلاد را يكى از اهداف پذيرش خلافت ذكر مىكند: «ونُظهِر الإصلاحَ في بلادك، فيأمن المظلومون من عبادك».
از آنچه گذشت، مىتوان اهداف دنيوى حكومت دينى را در امور زير خلاصه كرد:
1. برقرارى امنيّت;
2. تقويت بنيه دفاعى و حراست از مرزهاى سرزمين اسلامى;
3. برقرارى رفاه و ايجاد عمران و آبادانى;
4. اصلاحات در شؤون مختلف جامعه;
5. حراست از اموال عمومى و تقسيم عادلانه آنها در جامعه;
6. گسترش تعليم و تربيت;
7. تأمين اجتماعى و حمايت از اقشار ستم ديده و آسيب پذير.
اهداف دنيوى حكومت دينى، اهداف عامى است كه هر حكومتى مىتواند مدّعى آن باشد.اين اهداف برخاسته از جنبه عقلايى حكومت است و طرح و ذكر آنها اختصاص به شريعت و دين ندارد.با وجود اين، حكومت دينى در تأمين اينگونه اهداف نيز با حكومتهاى غير دينى و متعارف تفاوت دارد.اين تفاوت از دو جهت است: نخست آن كه اهتمام و توجّه خاصى به برخى از اين اهداف دارد، بهگونهاى كه در ديگر حكومتها چنين اهتمامى مشاهده نمىشود.براى نمونه، مىتوان به بند 5 و 7 اشاره كرد.در روايات معصومان و سيره عملى پيامبر و على(عليه السلام) در امر حكومت تأكيد فراوانى بر مواسات با فقيران و ضعيفان و تهىدستان وجود دارد.و از سوى ديگر، به برخوردارى عادلانه و مساوى اقشار مختلف جامعه از بيت المال تأكيد شده است.تقوا اقتضا مىكند كه حاكمان جامعه اسلامى در هر كارى فرمان الاهى را در نظر گيرند و هواى نفس خويش را بر امر الاهى مقدّم ندارند.امام صادق(عليه السلام) با تقسيم پيشوايان به حق و باطل، به اين ويژگى به عنوان شاخص امامت حق اشاره مىكنند: إنّ الائمّة في كتاب اللّه ـ عزّ وجلّ ـ إمامان; قال اللّه (تبارك وتعالى): (وجعلناهم أئمّة يَهدونَ بأمرِنا)لا بأمر الناس، يقدّمون أمر اللّه قبل أمرهم، وحكم اللّه قبل حُكمهم.
قال: (وجعلناهم أئمّة يَهدونَ إلى النّار)يقدّمون أمرهم قبل أمر اللّه وحُكمهم قبل حُكم اللّه، ويَأخذون بأهوائهم خلاف ما في كتاب اللّه.

2. شايسته سالارى

حاكمان جامعه اسلامى بايد در درجه اوّل، خود از افراد لايق و متعهّد باشند و افراد شايسته را به كار بگمارند و مصلحت اسلام و مسلمين را بر هر رابطه و ضابطه ديگر مقدّم بدارند.
حضرت على(عليه السلام) در عهدنامه خويش به مالك اشتر، او را به دقّت و توجّه خاص در انتخاب عوامل حكومتى فرا مىخواند و رعايت جوانب مختلفى را به او يادآور مىشود: ثمّ انظر في أُمور عُمّالك فاستعملهم اختباراً، ولا تولّهم محاباةً وأثَرَةً; فإنّهما جماع من شُعَب الجور و الخيانة.
وتوخّ منهم أهل التجربة والحياء من أهل البيوتات الصالحة والقدم في الإسلام المتقدّمة; فإنّهم أكرم أخلاقاً وأصحّ أعراضاً وأقلّ في المطامع إشراقاً، وأبلغ في عواقب الأُمور نظراً.
ثمّ اختر للحكم بين النّاس أفضل رعيّتك في نفسك، مِمَّن لا تضيق به الأُمور ولا تُمَحِّكُمه الخصوم، ولا يتمادى في الزّلّة، ولا يحصر من الفيء إلى الحقّ إذا عرفه.

3. زهد و ساده زيستى

در درس گذشته اشاره كرديم كه در نگرش اسلامى، حكومت يك امانت الاهى پرمسؤوليّت است و هرگز امتيازى اجتماعى و زمينهاى براى كام جويى و ثروتاندوزى محسوب نمىشود.
از طرف ديگر، حمايت از ضعيفان و تلاش براى ستاندن حق ضعيفان از توانمندان از اهداف نظام اسلامى است.
بنابر اين، لازم است كه حاكمان و مديران جامعه اسلامى درد آشناى فقيران و محرومان باشند و به لحاظ شيوه معيشت از آنان فاصله نگيرند.
حضرت على(عليه السلام) مىفرمايد: إنّ اللّه جعلني إماماً لخَلقه، ففرضَ عليّ التقدير في نفسي ومَطعمي ومَشربي ومَلبسي كضعفاء الناس، كي يقتدي الفقير بفقري ولا يطغى الغنيّ غِناه.
مُعَلّى بن خُنَيْس مىگويد: با مشاهده وضعيّت معيشت و مكنت و تنعّم بنىعبّاس، آرزو كردم كه اى كاش امام صادق(عليه السلام) صاحب حكومت مىشد تا ما در سايه زمامدارى ايشان از وضعيت معيشتى بالاتر و رفاه و تنعّم برخوردار شويم.
حضرت در پاسخ فرمودند: هيهات، يا معلّى! أما واللّه ان لو كان ذاك ما كان إلاّ سياسة الليل وسياحة النهار ولُبس الخَشن وأكل الجَشِب.

4. تساوى در حقوق اجتماعى

از ديگر وظايف صاحبان اقتدار در جامعه اسلامى، آن است كه خود را برتر از ديگر آحاد جامعه ندانند و در برابر قانون، خود را مساوى با ديگران بدانند.
بنابر اين، اگر خطايى از يك كارگزار حكومتى سر زد، بايد مانند ساير افراد، مشمول حدود الاهى و مجازات اسلامى شود.
امام صادق(عليه السلام) مىفرمايد: قال أميرالمؤمنين لعمر بن الخطّاب: «ثلاث إن حفظتهنّ وعملت بهنّ كفتك ما سواهنّ وإن تركتهنّ لم ينفعك شيء سواهنّ».
قال: وما هُنّ يا أبا الحسن؟ قال: «إقامة الحُدود على القريب والبعيد، والحُكم بكتاب اللّه في الرِضا والسخط، والقَسْم بالعَدل بين الأحمر والأسود».

5. تماس مستقيم با مردم

اسلام زمامداران را به انس و الفت با مردم و شنيدن سخنان آنان و مشورت با آنان دعوت مىكند.
اين امر در عين حال كه بزرگداشت مردم را در پى دارد، مسؤولان را با دردهاى آنان آشنا مىكند و بر وسعت ديد آنان مىافزايد:
(فبِما رحمة من اللّه لِنتَ لَهم ولو كُنتَ فظّاً غليظَ القلب لانفضُّوا من حولِك فاعفُ عنهم واستغفِر لَهم وشاوِرهم في الأمر) . (ومنهم الّذين يُؤذون النبيّ ويقولون هو أُذن قل أُذنُ خَير لَكُم يُؤمن باللّه ويُؤمن للمؤمنين ورحمةٌ للَّذين امنوا منكم) . حضرت على(عليه السلام) به مالك اشتر توصيه مىكند كه بين خود و مردم حاجب قرار ندهد كه اين امر سبب كم اطلاعى مسؤولان از وضعيت مردم مىگردد و حق با باطلدر مىآميزد و امور بر آنها مشتبه مىشود:
فلا تطوّلنَّ احتجابك عن رعيّتك; فإنّ احتجاب الوُلاة عن الرعية شُعبة من الضيق وقلّة علم بالأُمور، والاحتجاب منهم يَقطع عنهم عِلم ما احتجبوا دونَه...(233).

6. فقر زدايى و تأمين اجتماعى

يكى از وظايف مهمّ حكومت دينى، فقرزدايى و تأمين مادى ضعيفان جامعه است.
روايات زيادى در اين باب وجود دارد كه براى نمونه به دو فقره از آنها اشاره مىشود: قال النبي(صلى الله عليه وآله وسلم): ما من غَريم ذهب بغريمه إلى وال من وُلاة المسلمين واستبان للوالي عُسرته، إلاّ بَرِأ هذا المعسر من دَينه وصار دَينه على والي المسلمين فيما يديه من أموال المسلمين.
حضرت على(عليه السلام) با پيرمرد فقيرى مواجه شد كه گدايى مىكرد.
فرمود: اين مرد كيست؟ ياران حضرت گفتند: نصرانى است.
حضرت فرمودند: «استعملتموه، حتّى إذا كبر وعجز مَنَعتموه؟ أنفِقوا عليه من بيت المال».
وظايف حاكمان جامعه اسلامى بسى فراتر از آن چيزى است كه در اين مختصر آمد.
بديهى است كه هر يك از اهداف معنوى و دنيوى حكومت دينى، وظايف خاصّى را بر عهده مسؤولان و زمامداران جامعه اسلامى قرار مىدهد.
1. امورى نظير اقامه حق و امحاى باطل، گسترش قسط و عدل، اقامه حدود الاهى، امر به معروف و نهى از منكر، تعليم معارف الاهى، از مهمترين اهداف معنوى حكومت دينى است.
2. مراد از اهداف دنيوى حكومت دينى، آن دسته از اهدافى است كه به طور عقلايى تحقّق آنها از حكومتها انتظار مىرود.
3. ايجاد امنيّت، دفاع از مرزها و برقرارى رفاه و ايجاد آبادانى و گسترش تعليم و تربيت و اصلاح شؤون مختلف جامعه از اهمّ اهداف دنيوى حكومت است كه در آيات و روايات بر آنها تأكيد شده است.
4. حكومت دينى از اين ويژگى برخوردار است كه اهداف دنيوى خويش را متناسب با اهداف معنوى خود تعقيب مىكند.
5. تأمين اهداف حكومت دينى، بهويژه اهداف معنوى آن، وظايف و مسؤوليتهاى خاصى را متوجّه كارگزاران حكومتى مىكند.
6. رعايت تقواى الاهى، شايسته سالارى، زهد و ساده زيستى، و مساوات در برابر قانون و امتيازات اجتماعى از اهمّ وظايف كارگزاران حكومت دينى است.
1. پنج مورد از اهداف معنوى حكومت دينى را ذكر كنيد.
2. مراد از اهداف دنيوى حكومت دينى چيست؟