• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

در مورد معاويه گفته اند كه او نامه ها و رسائل و عهدنامه ها را مى نوشته است (5) .
ابن شهر آشوب در مناقب در ذكر كاتبان وحى مى نويسد: على(ع) بيشتر، كتابت وحى مى نمود و غير وحى را نيز مى نوشت.
ابى بن كعب و زيدبن ثابت وحى را مى نوشتند.
زيد و عبدالله بن ارقم به پادشاهان نامه مى نوشتند.
علاء بن عقبه و عبدالله بن ارقم قبالات را مى نوشتند.
زبيربن عوام و جهيم بن صلت كتابت صدقات را داشتند.
عثمان، خالد و ابان (دو فرزند سعيد بن عاص)، مغيرة بن شعبه، حصين بن نمير، علاء بن حضرمى، شرحبيل بن حسنه، حنظلة بن ربيع اسدى و عبدالله بن سعد بن ابى سرح - كه خائن در كتابت بود و رسول خدا او را لعن نمود و مرتد گشت - براى پيامبر كتابت مى نمودند (6) .
ابن ابى الحديد مى گويد: محققان تاريخ نويس برآنند كه وحى را على(ع) و زيدبن ثابت و زيدبن ارقم مى نوشتند و حنظلة بن ربيع و معاوية بن ابى سفيان براى پيامبر نامه هاى پادشاهان و رؤساى قبايل و... ,را مى نوشتند (7) .
بدين ترتيب روشن مى گردد كه تنها در مورد عده اى محدود از صحابه پيامبر كه كتابت وحى را بر عهده داشته اند اتفاق نظر وجود دارد و بسيارى از آنها كه نامشان در شمار كاتبان وحى آمده است; كتابت غير وحى را بر عهده داشته اند.
رافعى پس از بيان اين نكته كه در تعيين نويسندگان وحى، اختلاف نظر وجود دارد، مى نويسد: در مورد پنج تن كه عبارتند از: على بن ابى طالب، معاذ بن جبل، ابى بن كعب، زيدبن ثابت و عبدالله بن مسعود اتفاق نظر وجود دارد (8) .

ابزار كتابت قرآن

ابزار نويسندگى در عصر نزول قرآن بسيار ساده بود.
مسلمانان از هرچه كه نوشتن بر آن امكان پذير بود، استفاده مى كردند.
در بسيارى از احاديث جمع آورى و كتابت قرآن كريم، از اين ابزار نامى به ميان آمده است كه همه قرآن شناسان بر آنها اتفاق نظر دارند.
1. عسب جمع عسيب: چوب خرما كه برگ هايش را مى كندند و در قسمت پهن آن مى نوشتند.
2. لخاف جمع لخفة: سنگ هاى كوچك و صفحه هاى نازك سنگ.
3. رقاع جمع رقعة: برگ هاى كاغذ، درخت يا پوست نازك.
4. اديم جمع ادم يا ادم: قطعات پوست دباغى شده حيوانات.
5. اكتاف جمع كتف: استخوان شتر يا گوسفند.
6. اقتاب جمع قتب: تخته چوبى كه بر پشت شتر مى گذاشتند كه بر آن بنشينند.
7. اضلاع جمع ضلع: استخوان هاى صاف دنده هاى حيوانات.
8. حرير: پارچه ابريشمى كه گاهى قرآن را بر آن مى نوشتند.
9. قراطيس: جمع قرطاس به معناى كاغذ.
10. شظاظ: نوعى چوب (9)