• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

فصل چهارم: چگونگى وحى مستقيم

انا سنلقى عليك قولا ثقيلا; (1) در حقيقت ما به زودى بر تو گفتارى گرانبار القا مى كنيم.
دشوارترين نوع وحى، وحى مستقيم بوده است; يعنى هنگامى كه پيامبر مى خواهد با همهوجود خويش بى هيچ واسطه اى با مبدا هستى ارتباط برقرار كند.
اين امر گرچه واقعيتش دروهم ما نمى گنجد، اما تصور و تصديق گرانبار بودن آن بعد از بيان قرآن كريم و روايات فراوان از شيعه و سنى، نمى تواند مسأله مشكلى باشد.
عظمت «وحى مستقيم » آن گاه معلوم مى گردد كه بدانيم، پيامبر اكرم داراى روحى نيرومندو فوق العاده بوده است و اساسا چون عاشقى را قابليت لازم است، هركسى نمى توانستهست خود را در شعاع وحى قرار دهد و در حيطه اين امر عظيم واقع شود.
اما سنگينى وحى چنان است كه پيامبر نيز به سختى آن را برمى تابد.
اينك نمونه اى از روايات: 1. امين الاسلام طبرسى در ذيل آيه پنج سوره مزمل، روايتى نقل مى كند كه حارث بن هشام از پيامبر پرسيد: وحى چگونه بر شما نازل مى شود؟ فرمود: گاهى مانند صداى زنگ مى آيد و اين شديدترينحالت وحى بر من است كه مرا كوفته و خسته مى نمايد و در عين حال همه گفته ها را حفظ مى كنم.
و گاه فرشته اى به صورت مردى متمثل شده آن چه مى گويد حفظ مى شوم. (2)
2. عبدالله بن عمر مى گويد: از پيامبر از چگونگى احساس وحى پرسيدم.
فرمود: صداى زنگ هايى مى شنوم، در آن هنگام كاملا ساكت مى گردم.
هيچ گاه به من وحى نمى شود، جز آن كه گمان مى كنم كه جانم را از كالبد خارج مى سازند.
(3) شيخ صدوق در كتاب توحيد خود از زراره روايت كرده كه به امام صادق(ع) عرض كردم: جعلت فداك الغشية التي تصيب رسول الله(ص) اذا نزل عليه الوحي؟
فقال: ذلك اذا لم يكنبينه و بين الله احد.
ذاك اذا تجلى الله له; (4) فدايت شوم، آيا غشى كه بر پيامبر عارضمى گشت، هنگام نزول وحى بود؟ فرمود: اين زمانى بود كه ميان او و خداوند احدى واسطه نبود.
اين هنگامى بود كه خدا با عظمت و جلال خود را بر او تجلى مى فرمود.
3. از عايشه نقل شده است كه در يك روز بسيار سرد، بر آن حضرت وحى نازل شد; پس از قطع وحى، عرق از پيشانى حضرت جارى بود. (5)
از اين حالت وحى مستقيم كه بر آن حضرت بسيار سنگين بوده است، در برخى از روايات «برحاء وحى » يعنى شدت تب وحى، تعبير شده است.
در پايان اين فصل برخى از حالات وحى مستقيم براساس روايات را از كتاب تاريخ قرآن، نوشته آقاى دكتر محمود راميار نقل مى كنيم: 1. شنيدن بانگ جرس و يا آواى كوبيدن دو فلز به هم و يا صداى زنبور عسل.
2. التهاب و برافروختگى كه براى تسكين، آن حضرت را با آب سرد شست وشو مى دادند و او را مى پوشاندند.
3. چنان گرم مى شد كه در روز سرد، عرق از سر و رويش مى ريخت.
4. گاه رنگ رخسارش به سرخى يا كبودى مى گراييد.
5. به اغما و غش دچار مى گشت.
6. گاه رنج شديدى تحمل مى كرد.
7. گاه چنان سنگين مى شد كه چارپايى كه سوار آن بود، از رفتن باز مى ماند.
8. گاه دچار سردرد مى شد. (6)

گزيده مطالب

1. وحى مستقيم، دشوارترين نوع وحى بود كه بر پيامبر نازل مى گشت.
2. احساس سنگينى، رنج شديد، سردرد، سرخ يا كبود شدن چهره، گرمى فوق العاده، التهابو برافروختگى، شنيدن صداهاى سهمگين و در نهايت دچار اغما گشتن، از حالات وحى مستقيم بر پيامبر بوده است.

1. مزمل (73) آيه 5.
2. مجمع البيان، ج 1، ص 570; بحارالانوار، ج 18، ص 260; صحيح بخارى، ج 1، ص 58. متنروايت چنين است:فقال 6: احيانا ياتيني مثل صلصلة الجرس و هو اشده علي فيفصم عني وقد وعيت ما قال واحيانا يتمثل لي الملك رجلا فيكلمني فاعي مايقول.
3. الاتقان، ج 1، ص 141.
4. بحار الانوار، ج 18، ص 256; الميزان، ج 18، ص 79.  5. بحار الانوار، ج 18، ص 261; الميزان، ج 18، ص 79.
6. تاريخ قرآن، ص 108 و 109.