• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

آيات مربوط به اثبات «وجه »!
10. ولله المشرق والمغرب فاينما تولوا فثم وجه الله; (11) و مشرق و مغرب از آن خداست; پس به هر سو رو كنيد، آن جا روى به خداست.
11. كل من عليها فان ويبقى وجه ربك; (12) هر چه بر زمين است فانى شونده است. وذات باشكوه و ارجمند پروردگارت باقى خواهد ماند.
آيه راجع به «آمدن خداوند»!
12. وجاء ربك والملك صفا صفا; (13) و [فرمان] پروردگارت و فرشته ها صف درصف آيند. اندكى تامل در آيات گذشته و توجه به آيات ديگر كه آيات محكمات هستند، هرگونه ابهام را از آيات برطرف مى سازد و توهم جسمانيت را كه خداوند از آن منزه است، از ذهن دور مى نمايد.
خداوندى كه مى فرمايد: لاتدركه الابصار وهو يدرك الابصار وهو اللطيف الخبير; (14) چشم ها او را درنمى يابند و اوست كه ديدگان را درمى يابد و او لطيف آگاه است.
و نيز قرآنى كه در مورد خداوند مى گويد: ليس كمثله شى ء وهو السميع البصير; (15) چيزى مانند او نيست و اوست شنواى بينا، زمينه هرگونه تشبيه خداوند به انسان و موجودات مادى را از بين برده است.
منظور از «عرش و كرسى » نيز، كه در قرآن ذكر گرديده اند، تدبير و اداره امور هستى است.
در روايات نيز به دو صورت ذكر گرديده است: علم و همه موجودات غير از خداوند.
و شايد منظور، تدبير فراگير الهى، كه منبعث از علم و قدرت اوست، باشد. (16)

ب) افعال الهى

آياتى كه به ظاهر دلالت بر جبر و اختيار مى نمايند و هدايت و ضلالت انسان ها را به خدا نسبت داده و مشيت الهى را منشا ايمان و كفر و سعادت و شقاوت به حساب مى آورند: 1. فان الله يضل من يشاء ويهدى من يشاء. (17)
(18) (19) (20) (21) (22) (23) (24) (25) و در مورد نفى فعل و عمل از انسان: 10. فلم تقتلوهم ولكن الله قتلهم وما رميت اذ رميت ولكن الله رمى; (26) و شما آنان را نكشتيد بلكه خدا آنان را كشت و چون [ريگ] به سوى آنان افكندى، تو نيفكندى، بلكه خدا افكند.
براى روشن شدن معناى اين آيات كه برخى با استناد به آنها قائل به جبر گرديده اند، توجه به آيات ذيل ضرورى است: (27) (28) (29) (30) (31) (32) (33)