• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

فصل دوم: حكمت وجود متشابهات در قرآن

وجود متشابهات در قرآن كريم بهانه برخى خرده گيرى ها بر اين كتاب مقدس شده است.
آنان مى گويند قرآن مدعى است كه قول فصل است، فرقان و تميزدهنده حق از باطل است، هيچ گونه باطلى در آن وجود ندارد; در حالى كه آيات متشابه آن آياتى هستند شبهه انگيز، ديرياب و مشكل آفرين.
فرقه ها و مذاهب گوناگون اسلامى هريك براى اثبات حقانيت خويش به همين قرآن استدلال كرده آياتى از قرآن را مورد استناد خويش قرار مى دهند.
دليل اين امر چيزى جز وجود متشابهات در قرآن نيست.
آيا اگر اين كتاب تمامش محكمات بود با اهداف تبيين شده از سوى خود قرآن سازگارتر نبود؟ و اصولا فلسفه و حكمت وجود متشابهات در قرآن چيست؟ امام فخر رازى در تفسير خود پنج وجه در اين مورد بيان كرده است:
1. ثواب اخروى: وقتى قرآن متشابهاتى داشته باشد، مردم براى فهم آن زحمت مى كشند و اين زحمت باعث پاداش اخروى آنها مى شود.
2. جلب مخالفان: مردم در زندگى روش ها و مسلك هاى مختلفى دارند، اگر قرآن به صورت صريح و محكم در برابر آنها قيام مى كرد، باعث تنفر و انزجار آنها مى شد و از همان اول مى گفتند اين كتاب مخالف ماست.
3. تقويت جنبه عقلانى مردم: مردم ناچارند براى فهميدن متشابهات قرآن، تأمل و تدبر نمايند و از اين جهت، عقل آنان ورزيده و فربه مى شود.
4. فراگرفتن علوم ديگر: افراد براى فهم متشابهات ناچارند علوم ديگرى را ازقبيل لغت، نحو و جز اينها بياموزند تا به مراد آيه پى ببرند.
5. استفاده هركس به اندازه توان خويش: هركس به اندازه استعداد خود بتواند از آيات قرآن استفاده برد.
در تفسير المنار، رشيدرضا پس از سخيف شمردن وجوه مذكور، (1) سه وجه ديگر را از استادش «شيخ محمد عبده » نقل مى كند; از جمله اين كه وجود متشابهات خود جنبه آزمايشى و امتحانى دارد: اگر قرآن تماما محكمات بود همه كسانى كه در ظاهر ايمان آورده بودند، ناچار آن را قبول مى كردند; ولى قسمتى از آن به صورت متشابه نازل شد تا وسيله امتحان باشد.
روشن است كه هيچ يك از موارد پيش گفته نمى تواند بيانگر حكمت متشابهات در قرآن باشد.
بعضى از موارد يادشده، نه تنها پاسخى را ارائه نمى دهند، بلكه به ضعف و وهن كلام خدا مى انجامند.
ما به جهت وضوح بطلان اين اقوال از بحث در زمينه ابطال آنها خوددارى مى كنيم.
فيلسوف بزرگ، ابن رشد اندلسى در پاسخ به علت وجود متشابهات مى گويد: مردم سه گروهند: علما و دانشمندان; عامه مردم كه بهره اى از علم و دانش نبرده اند، و گروهى بين اين دو گروه قرار مى گيرند كه نه در سطح علمى دانشمندان هستند و نه در مجموعه عوام.
همين گروهند كه «تشابه » برايشان پديد مى آيد و خداوند آنان را نكوهيده است; زيرا دانشمندان، درشرع مقدس تشابهى به وجود نمى آورند و مى دانند هر آيه را چگونه به وجه صحيح مورد نظر شرع ارجاع دهند.
عموم مردم هم كه اساسا آگاهى از اين شكوك و ايرادات ندارند و به همان ظاهر آيات بسنده مى كنند. (2)
وى اضافه مى كند: