• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

فصل ششم: اقسام نسخ

بسيارى از دانشمندان علوم قرآن، نسخ را در قرآن به سه قسم تقسيم نموده اند:

الف) نسخ تلاوت و حكم

همان طور كه از معناى آن پيداست، مدعيان وقوع اين قسم از نسخ، معتقدند كه آيه يا آياتى بوده كه تلاوت آنها همراه با حكمشان نسخ گرديده است.
مثالى كه معمولا در اين مورد ذكر كرده اند بر اساس روايتى از عايشه است.
وى گفته است: از جمله آيات نازل شده بر پيامبر اين آيه بود: عشر رضعات معلومات يحرمن (ده مرتبه شيردادن معلوم، باعث حرمت مى شود) اين آيه با حكم پنج بار، نسخ گرديد.
رسول خدا وفات نمود; در حالى كه اين آيه در ميان مردم قراءت مى گرديد. (1)
جالب اين جاست كه در بيان چگونگى از بين رفتن آيه گفته اند: صحيفه اى كه آيه بر آن نوشته شده بود، هنگام فوت رسول خدا، زير تخت بود و وقتى آنان مشغول دفن رسول خدا بودند، حيوانى خانگى داخل شده و آن را خورده است! باطل بودن اين سخنان و بطلان قول به نسخ در اين قسم به قدرى روشن است كه نيازى به ابطال از سوى شيعه ندارد.
آن چه نقل شده است، خبر واحدى است كه خواسته اند با آن، وجود آيه اى را كه كسى از آن خبر نداشته اثبات كنند، آن گاه با همان خبر، نسخ آن را نيز ثابت نمايند. محققان اهل سنت خود به انكار اين قسم پرداخته اند.
قاضى ابوبكر در كتاب انتصار خود رد اين قسم را از گروهى نقل نموده است. (2) (3)
صبحى صالح پذيرش اين قسم را مولود عشق و شيفتگى طرفداران كثرت نسخ در قرآن دانسته كه با جرات شگفتى چنين ادعايى نموده اند. (4) اين قسم از نسخ مستلزم وقوع تحريف در قرآن نيز خواهد بود.

ب) نسخ تلاوت بدون حكم

منظور اين است كه لفظ آيه اى، نسخ و از متن قرآن حذف شده است; ولى حكمى كه با آن آيه نازل شده است، هم چنان ادامه دارد و بدان عمل مى شود.
كسانى كه چنين نسخى را معتقدند، مى گويند: در سوره نور آيه رجم (الشيخ والشيخة اذا زنيا فارجموهما البتة، نكالا من الله...) وجود داشته، سپس تلاوت آن نسخ گرديد، ولى حكم رجم پيرمرد و پيرزن زناكار، هم چنان باقى است.
در نقل ديگرى اين آيه را از آيات سوره احزاب، كه آياتش برابر آيات سوره بقره بوده است، دانسته اند! (5) به عقيده شيعه، اين قسم از نسخ نيز، همانند قسم اول، ممنوع و در قرآن اتفاق نيفتاده است.
آن چه در اين باره نقل گرديده است، اولا، از يك يا دو نمونه بيشتر نيست، و همين موارد نيز اخبار آحادى هستند كه درباره قرآن - كه ثبوتش با تواتر ونسخ آن نيز با تواتر بايد باشد- كاربردى نداشته از اعتبار ساقطند.
آية الله خوئى دراين باره مى گويد: نسخ امر مهمى چون آيه قرآن، اگر واقع شده باشد، نقل آن شيوع پيدامى نمود و دليل روشن بر كذب راوى همين است كه ديگران آن را نقل نكرده اند.... (6)
التزام به چنين نسخى به معناى التزام به تحريف قرآن است كه هيچ مسلمانى آن را قبول ندارد.