• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

آيه اول: ما ننسخ من آية او ننسها نات بخير منها او مثلها...; (6) هر حكمى را نسخ كنيم، يا آن را به [دست] فراموشى بسپاريم، بهتر از آن، يا مانندش را مى آوريم....آيه فوق يكى از آياتى است كه به روشنى بر امكان بلكه وقوع نسخ، دلالت دارد. (7)
و چون حكمى را در (8) جاى حكمى ديگر بياوريم -و خدا به آن چه به تدريج نازل مى كند داناتر است- مى گويند: «جز اين نيست كه تو دروغ بافى. »
علامه طباطبائى در اين مورد مى گويد: اين آيه اشاره به نسخ و حكمت آن دارد و پاسخى است به اتهامى كه يهوديان و مشركان بهپيامبر مى زدند.
معناى سخن خداوند اين است كه آيه دوم را با تغيير، به جاى آيه اول قرارداديم... ,مشركان پيامبر را مورد خطاب قرار داده او را متهم مى نمودند كه به خدا دروغمى بندد; چراكه تبديل يك قول به قول ديگر، و اعتقاد به رايى و عدول از آن در مرحله ديگر از ساحت خداوند دور است.
خداوند در پاسخ به اينان مى فرمايد: بل اكثرهم لايعلمون; اينان حقيقت اين تبديل وحكمتى را كه منجر به اين تفسير شده است نمى دانند. احكام الهى، تابع مصالح بندگان استو برخى از مصلحت ها با تغيير اوضاع و احوال و زمان ها، تغيير مى يابند.
در نتيجه ضرورىاست كه احكام نيز تغيير يابند. بدين صورت حكمى كه مصلحت، آن را واجب نموده بود، رفع مى شود و حكم ديگرى كه مصلحت آن پديد آمده است، جايگزين مى گردد. (9)
خدا آن چه را بخواهد، محو يا اثبات (10) مى كند و اصل كتاب نزد اوست.
علامه پس از توضيحى درباره اين آيه مى نويسند: معناى آيه اين است كه خداوند در هر زمان كتابى و حكمى دارد; يعنى قضايى دارد. او آن چهرا از اين كتب و احكام و قضاها بخواهد، محو مى گرداند و آن چه را بخواهد اثبات مى كند;يعنى قضايى را كه در وقتى ثابت بوده است، تغيير داده در زمان بعد، قضاى ديگرى راجايگزين آن مى نمايد.
اما خداوند قضاى لايتغيرى هم دارد كه قابل محو و اثبات نيست و آنام الكتاب است.
ام الكتاب اصل و ريشه اى است كه همه «قضا»ها به آن برمى گردد و از آن ناشى مى شود.
در نظر علامه اين آيه مختص به نسخ در احكام نيست، بلكه همه حوادث را شامل مى شود. (11)

گزيده مطالب

1. نسخ در دو معناى حقيقى و مجازى به كار مى رود. معناى حقيقى آن «ظهور راى و نظر جديد» و معناى مجازى آن «اظهار راى و نظر جديد» است.
2. نسخى كه در آيات و روايات از آن سخن به ميان آمده است، نسخ به معناى مجازى آن است.
3. برخى به خاطر عدم توجه به كاربرد دوگانه نسخ و به جهت معقول نبودن نسخ به معناى حقيقى آن در مورد خداوند، منكر امكان و وقوع نسخ گرديده اند.
4. آيه 39 سوره رعد اشاره به نوعى نسخ در تكوين دارد كه از آن به «بداء» تعبير مى شود.

1. بقره(2) آيه 106.
2. نحل(16) آيه 101.
3. رعد(13) آيه 39.
4. ر.ك: دروس فى علم الاصول، الحلقة الثانيه، ص 301; و نيز ر.ك: الميزان، ج 12، ص 346، ذيل آيه 101 سوره نحل.
5. ر.ك: البيان فى تفسير القرآن، ص 280-297 و التمهيد، ج 2، ص 27. 6. بقره(2) آيه 106.
7. براى توضيح بيشتر، ر.ك: الميزان، ج 1، ص 249 - 254.
8. نحل(16) آيه 101.
9. الميزان، ج 12، ص 345 و 346.
10. رعد(13) آيه 39.
11. ر.ك: الميزان، ج 11، ص 375 - 377.