• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

فصل دوم: تعريف لغوى و اصطلاحى نسخ

تعريف لغوى «نسخ » در لغت به معانى مختلفى آمده است كه عبارتند از: ازاله، تغيير، ابطال و چيزى را جاى چيز ديگر قرار دادن.
نسخ الكتاب: كتبه عن معارضة; كتاب را از طريق مقابله نمودن نوشت. (1)
جوهرى در صحاح گويد: نسخ به دو معناى ازاله و تغيير به كار مى رود.
نسخت الشمس الظل: ازالته ونسخت الريح آثار الدار: غيرتها; آفتاب سايه را از بين برد و باد، آثار و بقاياى خانه را تغييرداد.
جوهرى نسخ آيه به آيه را، زايل نمودن و ازبين بردن مثل حكم آيه مى داند.
راغب اصفهانى در مفردات مى گويد: نسخ، يعنى از بين بردن چيزى به واسطه چيزى كه پس از آن مى آيد; مثل از بين بردن آفتاب، سايه را و سايه، آفتاب را و پيرى، جوانى را.
از واژه نسخ گاه معناى «ازاله » و گاه معناى «اثبات » (ضد آن) فهميده مى شود.
نسخ قرآن به معناى ازاله و از بين بردن حكم آن است، با حكمى كه بعد از آن آمده است.
خداوند مى فرمايد: ما ننسخ من آية او ننسها نات بخير منها او مثلها.... (2) نسخ كتاب به معناى انتقال صورت آن به كتاب ديگر است.
اين امر، سبب ازاله و رفع صورت اول نمى گردد، بلكه موجب «اثبات » همان صورت در ماده ديگرى مى شود.
گاهى از اين معنا به «استنساخ » تعبير مى شود.
خداوند مى فرمايد: انا كنا نستنسخ ما كنتم تعملون. (3)
به اعتقاد زرقانى نسخ در لغت عرب در دو معنا به كار رفته است:
1. ازاله و اعدام چيزى:
وما ارسلنا من قبلك من رسول ولانبى الا اذا تم-نى القى الش-يطان فى امن-يته فينسخ الله ما يلقى الشيطان ...; خداوند، إلقاى شيطان را، نابود كرده و از ميان مى برد. تناسخ قرون و ازمان كه در لغت به كار رفته نيز به همين معناست.
2. انتقال و تحويل يك چيز به چيز ديگر با بقاى آن.
نسخ كتاب به همين معناست; زيرا در استنساخ نوعى نقل و انتقال وجود دارد و قرآن در آيه انا كنا نستنسخ ما كنتم تعملون، به همين مطلب اشاره دارد.
منظور قرآن، نقل اعمال به صحيفه ها و از صحيفه ها به غير آن است. (4)
در اين كه كدام يك از معانى ازاله، تغيير، ابطال و انتقال، معناى حقيقى و كدام معناى مجازى واژه نسخ است، ميان دانشمندان اختلاف وجود دارد.
دكتر مصطفى زيد، پس از ذكر آراى گوناگون، نظريه ابوالحسين بصرى كه نسخ را حقيقت در ازاله و مجاز در نقل و انتقال مى داند، ترجيح داده براى اثبات مدعاى خويش، مواردى را از عهد قديم و نيز از استعمالات قرآن كريم شاهد مى آورد. (5)