• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

نظريه صرفه

با آيات تحدى و مبارزه طلبى آشنا شديم. ناتوانى بشر از مقابله با قرآن و تسليم دربرابر آناعجاز قرآن را ثابت و مبرهن نمود. در پاسخ به اين كه چرا بشر نتوانست مانند قرآن بياورد،بعضى از دانشمندان شيعى و سنى، نظريه اى را به نام نظريه صرفه (9) عنوان نموده و آن رايكى از وجوه اعجاز قرآن شمرده اند. مطابق اين نظريه، خداوند همت و انگيزه مردم را از معارضه با قرآن منصرف ساخته است. طرفداران اين نظريه در بيان آن اختلاف نظر دارند. عده اى مى گويند خداوند توان مقابله باقرآن را از بشر سلب كرده است; به طورى كه اگر متعرض قرآن گردند، نمى توانند مانند آن را بياورند. گروهى ديگر بر اين باورند كه خداوند اساسا توان تعرض به قرآن را سلب كرده است. چه بسابعضى توان مقابله را داشته اند; اما چون توان تعرض از آنان سلب شده است، نتوانسته اند مانند آن را بياورند. از قول سيدمرتضى نقل گرديده است كه، خداوند علومى را كه براى مقابله با قرآن نيازداشته اند از آنان سلب گردانيده است. (10) اگر بپرسيم چگونه اعجاز قرآن با قول به صرفه قابلتوجيه است؟ پاسخ آنان اين است: اگر فرض كنيم مردم قادر به آوردن مثل قرآن بودند باتوجه به اين كه مورد خطاب تحدى قرار گرفتند تمام شرايط براى انگيزه مقابله با قرآنفراهم بوده است، در عين حال مى بينيم تمام آنان از اين معارضه امتناع ورزيده با همهانگيزه ها و اقتضائاتى كه در نظر آنان براى ابطال قرآن وجود دارد، قدمى در راه ابطال آنبرنمى دارند. همين امر از شگفت ترين امور و خارق العاده است (11) و خارق العاده بودن آن بدينجهت است كه آنها هم مى توانستند به مقابله برخيزند (قدرت مقابله با قرآن) و هم با آياتتحدى بر اين امر تحريك گرديده، موقعيت و افتخارات خويش را در معرض خطر جدى ديدهدر پى چاره اى مى گشتند (انگيزه شديد براى مقابله) اما در مقام معارضه و مقابله برنيامدند واين چيزى جز صرف همم آنان (به معناى سلب قدرت آنان) از سوى خداوند نبوده است و فى نفسه اعجاز قرآن را نمايان مى سازد. نارسايى اين نظريه بسيار آشكار است; زيرا مطابق با اين عقيده، اعجاز قرآن را در خود قرآنو از جمله در فصاحت بى نظير آن نبايد جست وجو نمود، بلكه اعجاز در «صرف همم » صورتگرفته است; يعنى خداوند انديشه كسانى را كه قصد برابرى و مانندآورى با قرآن كريم راداشته اند، منصرف گردانده است. ضعف اين نظريه بدين جهت است كه ارزش ذاتى و ادبى -زبانى و محتوايى و سبكى قرآن را براى معجزه بودن آن كافى نمى داند. (12) از ميان علماى اماميه، سيدمرتضى و شيخ مفيد طرفدار اين نظريه اند.