• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

فصل سوم: دلايل عدم تحريف

1- دلايل فراوانى بر عدم تحريف قرآن وجود دارد كه برخى از آنها را مورد بررسى قرار مى دهيم:

اول: دليل قرآنى; مانند آيه حفظ و آيه عدم اتيان باطل

انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون. (1) (2) قرآن در دو آيه فوق از مصونيت خويش سخن گفته با جملاتى اطمينان بخش و سرشار از تاكيد و تصريح، آن را اعلام مى دارد. در آيه اول كه به صورت جمله اسميه و با ان همراه با ضمير منفصل "نحن" و لام تاكيد بيانشده است، همه عوامل تاكيد كننده در كلام، در كنار هم قرار گرفته اند; تا اين حقيقت مهم و جاودانه را بيان نمايند. آيه سوره فصلت نيز با قاطعيت و صلابت، مسأله مصونيت و تحريف ناپذيرى قرآن را مطرح مى نمايد. «عزيز» از ماده عزت است كه به معناى سختى است. البته موارد استعمال آن متفاوت است. در زبان عرب چيزى را كه تحت تاثير عامل خارجى قرار نگيرد «عزيز» مى گويند. قرآن عزيزاست; يعنى كتابى است سخت و نفوذ ناپذير كه تحت تاثير و مغلوب عامل ديگرى واقعنمى شود، جملات بعدى آيه در واقع توضيحى در همين رابطه است: لاياتيه الباطل من بينيديه. اين بيان كنايه از آن است كه به هيچ صورتى، باطل در قرآن راه ندارد و در واقع قرآنيك حالت دفاعى در برابر باطل دارد; چنان آيات و جملاتش مستحكم و استوار است كه هر گونه نفوذ باطل را در خود عقيم مى نمايد. وقوع تغيير و تبديل، چه در جهت افزايش و يا كاهش آيات، چيزى غير قرآن و باطل است. بنابراين، نفى باطل، نفى هر گونه تغيير و تحريف است. پس اين آيه، هم امكان تحريف بالزياده و هم تحريف بالنقيصه را رد مى نمايد. ممكن است اشكالى به اين صورت مطرح شود: استدلال به اين دو آيه براى اثبات عدمتحريف قرآن، تنها در صورتى صحيح است كه خود آنها از قرآن باشند و از كجا معلوم است كهخود اين دو آيه از آيات تحريف شده نباشند؟ در پاسخ مى گوييم: اولا،مخاطبان بحث ما درتحريف (مدعيان تحريف) هيچ يك قائل به تحريف بالزياده نيستند. بنابراين، عدم افزايش در قرآن اتفاقى است. ثانيا، از آيات تحدى در قرآن، به خوبى بر مى آيد كه آن چه فعلا در اختيار ماست همان قرآنمنزل من عندالله است; زيرا آوردن مثل آن امكان ناپذير نيست. گرچه با آيات تحدى، عدمنقص در قرآن را نمى توان اثبات نمود ولى مى توان ثابت نمود كه چيزى به قرآن اضافه نشدهاست. بنابراين دو آيه مورد بحث نيز از احتمال تحريف درامان مى مانند و با اثبات اين دو آيه، عدم وجود نقص در قرآن نيز مطابق مفاد صريح آنها اثبات مى شود.

  • مصطفى را وعده كرد الطاف حق من كتاب و معجزت را حافظم من تو را اندر دو عالم رافعم كس نتاند بيش و كم كردن در او هست قرآن، مر تو را، هم چون عصا كفرها را دركشد چون اژدها

  • گر بميرى تو، نميرد اين سبق بيش و كم كن را، ز قرآن رافضم طاغيان را از حديثت، دافعم تو به از من حافظى ديگر مجو كفرها را دركشد چون اژدها كفرها را دركشد چون اژدها

(مولوى)