• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

تاريخى بودن تحريف از آن جهت است كه وقوع يا عدم وقوع تحريف فقط در برهه اى خاص از تاريخ اسلام ممكن بوده است: دوره پس از رحلت پيامبر تا زمان جمع آورى مصاحف در زمان عثمان و تدوين مصاحف پنج گانه يا هفت گانه (درحدود سال سى ام هجرى) و از آن زمان تا اوايل قرن چهارم، يعنى مرحله حصر قراءت ها در قراءت هاى هفت گانه به دست ابن مجاهد.
از قرن چهارم به بعد هيچ كس مدعى تحريف نشده است و در عصر حاضر نيز موضوع تحريف به كلى منتفى است.

اهميت ويژه با توجه به نظرگاه شيعه

علاوه بر اهميتى كه اعتقاد به تحريف ناپذيرى قرآن در زمينه قداست و اعتبار خود قرآن دارد، پرداختن به اين بحث از سوى شيعيان از اهميت ويژه اى برخوردار است.
شيعيان كه راسخ ترين اعتقاد را به عدم تحريف دارند و اكنون پرچمدار احكام نورانى قرآن و مدافع سرسخت حريم قرآن و اسلام در جهان هستند، (3) به شيوه اى ناجوانمردانه متهم به اعتقاد به تحريف قرآن شده اند و اين افترائات از گذشته دور تا به امروز چنان وسيع و گسترده بوده است كه بسيارى از برادران اهل سنت آن را از مسلمات مورد قبول شيعه اماميه تلقى كرده اند.
دامن زدن به اين اتهام بى اساس به دست عده اى اندك از مغرضان، به اين هدف صورت مى گيرد كه چهره تابناك شيعه در نگاه ساير مسلمانان منفور جلوه داده شود و وحدت امت اسلام با دشوارى رو به رو گردد.

تعريف تحريف

ازهرى گويد: حرف عن الشي ء حرفا وانحرف وتحرف و احرورف; همگى به معناى عدول از چيزى به كار مى روند. (4)
به گفته راغب اصفهانى در مفردات، تحريف شى ء (5) مايل نمودن آن است; مثل تحريف قلم كه منظور قطزدن آن به صورت يكبرى و مايل به كنج است.
و قلم محرف، يعنى قلمى كه اين گونه تراشيده شده و مقطع كج داشته باشد. (6)
تحريف كلام، يعنى آن را در يك طرف احتمال قراردادن، به گونه اى كه بتوان آن را به دو وجه حمل نمود; به تعبير ديگر، تحريف كلام نقل معناى كلام از جايگاه اصلى آن به قسمتى (معنايى) است كه مورد نظر نبوده است.
به عنوان مثال وقتى قرآن مى فرمايد: من الذين هادوا يحرفون الكلم عن مواضعه، (7) همين معنا مورد نظر است.
به عبارت روشن تر تحريف در چنين مواردى تغيير و تبديل معناى كلام و تفسير و تأويل سخن به غير معناى واقعى آن است.
با اين بيان هر كس قرآن را به صورتى غيرحقيقى تفسير نمايد، آن را تحريف نموده است; همان گونه كه برخى از يهوديان در مورد تورات چنين مى كرده اند.
در قرآن نظير تعبير فوق چهار بار به كار رفته و همگى مربوط به تحريف معنوى كتاب آسمانى يهوديان به دست گروهى از آنان است.
در يك مورد تعبير يحرفون الكلم من بعد مواضعه (8) آمده است و درنهايت تصوير برخورد آنان با تورات چنين است كه: وقدكان فريق منهم يسمعون كلام الله ثم يحرفونه من بعد ما عقلوه و هم يعلمون; (9) گروهى از ايشان (يهوديان) پس از شنيدن كلام خداوند آگاهانه آن را دگرگون و تحريف مى نمايند.