• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

فصل اول: كليات

مقدمه

از مباحث مربوط به تاريخ قرآن، موضوع تحريف ناپذيرى آن است. كتب آسمانى قبل از اسلامكمابيش دستخوش تغيير و تحريف گرديده اند و اين امر اعتماد و اعتقاد به معارف موجود درآنها را متزلزل نموده است. اسلام به عنوان آخرين و كامل ترين و برترين دين الهى دربرگيرنده قوانينى است كه تعالى و تكامل مادى و معنوى انسان را تضمين كرده است و اصيل ترين منبع جاودانه آن قرآن كريم است. تغيير و تحريف در كتاب هاى آسمانى پيشين، گرچه راه را بر خدشه در اصول و اركان اديانالهى گشوده، اما به لحاظ سير تدريجى قوانين الهى و جايگزينى شرايع آسمانى يكى پس ازديگرى، خسارت ناشى از تحريف به نوعى تدارك و جبران شده است. اما آيا قرآن كريم درتاريخ پر فراز و نشيب خود با چنين امرى مواجه گشته و دست تغيير و تحريف بدان راه يافتهيا آن كه بى هيچ نقصان يا افزايشى بستر زمان را به سلامت زير پا نهاده و در اين جهت نيزافتخارى بر افتخارات خويش افزوده است؟ فراموش نكنيم كه قرآن خود را مهيمن (1) بركتاب هاى آسمانى مى داند. اين ويژگى به طور مشخص در دو زمينه تجلى پيدا كرده است: يكى در زمينه اعجاز قرآن و ديگر تحريف ناپذيرى آن. مهيمن بودن قرآن وقتى عينيت و قطعيت مى يابد كه در مورد آن، اين دو باور و اعتقاد متكىبر واقعيت مسلم خارجى، يعنى اعتقاد به معجزه بودن آن و اعتقاد به سلامت آن از تحريف، وجود داشته باشد. اعتقاد جزمى به اين كه قرآن كلام خدا و وحى نامه الهى و معجزه جاودانه پيامبر گرامىاسلام است، قرآن را فراتر از ديگر كتب آسمانى و جايگاه آن را در زندگى مسلمانان، جايگاهى بس رفيع و والا قرار داده ارزش و قداست آن را صد چندان مى نمايد. اما آيا معجزه بودن قرآن به تنهايى كافى است يا آن كه براى اثبات قداست و اعتبار قرآن كريمبه اثبات امر ديگرى، كه همان تحريف ناپذيرى آن است، نيازمنديم؟ اگراعتقاد به مصونيتقرآن از تحريف وجود نداشته باشد، اثبات معجزه بودن آن چه ثمره اى در پى دارد؟ آيا ديگرمى توان براى چنين قرآنى اعتبار و ارزش و قداست قايل شد؟ آيا باز هم مى توان آن را كتاب مهيمن ناميد؟ از اين روى امروز ما به دو باور و اعتقاد در مورد قرآن نياز داريم: اول: اعتقاد به اعجاز قرآن، كه در بخش هفتم به آن خواهيم پرداخت. دوم: اعتقاد به تحريف ناپذيرى قرآن، كه موضوع بحث ما در اين بخش است. دليل تقديم بحث تحريف ناپذيرى بر اعجاز، ارتباط آن با مباحث تاريخ قرآن است; (2) هرچند نظم منطقى ايجاب مى نمود كه ابتدا اعجاز و سپس تحريف ناپذيرى مورد بحث قرار گيرد.