• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

فصل چهارم: حصر قراءات

مقدمه

در فصل اول، به اختصار مراحل پيدايش و تحولات مربوط به قراءت قرآن تا قرن سوم هجرى را مرور كرديم و گفتيم كه قراءت قرآن در قرن دوم با ظهور قاريانى ممتاز و برجسته به اوج شكوفايى خود رسيد.
از اواخر همين قرن به جهت شيوع و گستردگى قراءت، ثبت و ضبط قواعد و اصول مربوط به قراءات و نيز ثبت اختلافات مربوط به قراءت قاريان با تدوين كتبى در اين زمينه آغاز گشت.
تدوين و تاليف كتب قراءات در طول قرن سوم ادامه يافت، اما با گذشت زمان، كثرت و تنوع اختلافات به حد بى سابقه اى آشكار شد.
افزون بر آن چه در همان فصل در زمينه عوامل بروز اختلاف در قراءت ذكر كرديم، يك مسأله روحى و روانى ديگر همواره وجود داشت كه برخى از اختلافات نوظهور، زاييده آن بودند.
وقتى در هر دوره، شاگردان در جاى اساتيد خود، به كرسى قراءت تكيه زده و به مقام شيخ القرايى نايل مى شدند، براى آن كه خود راصاحب نظر نشان داده و فقط تقليد قراءت ديگران را نكرده باشند، به ناچار راى و سليقه خويش را در بعضى موارد به كار مى گرفتند.
در قرن سوم، پراكندگى و بى نظمى رايج گرديد.
در اين هنگام برخى از بزرگان به تدوين وضبط قراءات اقدام نمودند و اولين پيشواى معتبرى كه قراءات را در يك كتاب جمع نمود ابوعبيد قاسم بن سلام (م 224ق. ) بود كه قاريان را 25 نفر قرار داد.
پس از او احمد بن جبير بن محمد كوفى (م 258ق. ) مقيم انطاكيه كتابى در قراءات پنج گانه جمع آورى كرد و از هر شهرى يك نفر را معرفى نمود.
نفر سوم قاضى اسماعيل بن اسحاق مالكى (م 281ق. ) بود كه، كتابى درباره قراءات تاليف كرد و در آن قراءت بيست نفر را جمع نمود كه مشتمل بر قراءات هفت قارى مشهور نيز بود.
چهارمين نفر محمد بن جرير طبرى (م 310ق. ) كتابى به نام جامع تاليف نمود و در آن بيست و چند قراءت را جمع كرد.
پنجمين نفر، ابوبكر محمد بن احمد بن عمر داجونى (م 314ق. ) كتابى در قراءات جمع آورى نمود. (1)
اختلاف قراءت ها در ميان عموم مردم، نوعى نگرانى به وجود آورده بود و در حقيقت مى توان گفت جز گروهى كه قراءت را به صورت فنى براى خود درآورده بودند، ديگران از اين همه اختلاف، خسته شده منتظر فرصتى براى رهايى از اين وضعيت بودند.
در آغاز قرن چهارم آن چه را مردم انتظار مى كشيدند، واقع شد و در عالم قراءات، انقلابى رخ داد.

ابن مجاهد در كرسى قراءت قرآن

ابوبكر احمد بن موسى بن عباس (245-324 ق. ) مقرى بزرگ بغداد نخستين كسى است كه قراءات سبع را رسميت بخشيد.
مهم ترين استاد ابن مجاهد در قراءت، ابوالزعراء عبدالرحمن بن عبدوس است كه بارها قرآن را به قراءت نافع، ابوعمرو، حمزه و كسائى نزد او ختم كرده بود.
ابن مجاهد حتى در بهره گيرى از هم طبقه هاى خود، چون محمد بن جرير طبرى (م 310 ق. ) ابن ابى داود سجستانى (م 316 ق. ) ابوبكر داجونى (م 324 ق. ) و حتى ابوبكر نقاش (م 351 ق. ) ابايى نداشته است.
ابن مجاهد در مجامع قراءت بغداد، مدارج ترقى را پيمود و بدان جا رسيد كه بر مقريان عصر خود رياست يافت.
ثعلب، نحوى نامدار كوفى، معتقد بود كه در سال 286ق كسى در كتاب خدا از او داناتر نبود.
آوازه ابن مجاهد، طالبان قراءت را نزد او گرد مى آورد; تا جايى كه گفته شده، در ميان شيوخ قراء، هرگز كسى به اندازه او شاگرد نداشته است.
رياست علمى ابن مجاهد، به همراه نزديكى او به سران حكومت، از وى فردى با نفوذ ساخته بود كه مى توانست در حوادث اجتماعى زمان خود مؤثر باشد.
ابن مجاهد «ابن مقسم » و ابن شنبوذ را در 322 ق در مورد مسايل تخصصى قراءت به محاكمه كشيد و آنان را وادار به توبه كرد. (2)