• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

فصل دوم : عدم تواتر قراءات

همه مسلمانان در مورد متواتر بودن قرآن كريم، اتفاق نظر دارند.
اساسا حجيت قرآن بهعنوان مهم ترين منبع معارف دينى جز از طريق تواتر و قطعيت صدور آن ثابت نمى گردد.
آية الله خوئى قدس سره مى گويد: همه مسلمانان از همه فرقه ها و مذاهب در اين كه ثبوت قرآن، منحصرا ازطريق تواترامكان پذير است، اتفاق نظر دارند.
بسيارى از علماى شيعه و سنى چنين استدلال كرده اند كهچون قرآن پايه و اساس دين و معجزه الهى بوده است، دواعى و انگيزه ها براى نقل آيات قرآنفراوان بوده است و هرچيزى كه انگيزه براى نقل آن زياد وجود داشته باشد، ناگزير بايدمتواتر باشد.
به همين جهت، آن چه از طريق خبرهاى واحد نقل شد، مطمئنا قرآن نخواهد بود (1) .
اين مطلب درباره خود قرآن كريم معلوم و روشن است; اما در مورد قراءات چطور؟ آيا قراءات قرآن نيز چون قرآن متواترند؟ يا ميان قرآن و قراءات تفاوت وجود دارد؟ با نگاهى اجمالى به سير تحول و مراحل پيدايش قراءات و نيز عوامل اختلاف قراءات بهخوبى پاسخ اين سؤال روشن مى شود.
به اعتقاد شيعه و پيروان مكتب اهل بيت: قرآن بر يكقراءت نازل شده است.
از امام باقر(ع) منقول است كه فرمود: ان القرآن واحد نزل من عندواحد ولكن الاختلاف يجي ء من قبل الرواة (2) ; قرآن يك قراءت دارد كه از سوى خداى واحد نازل گشته است.
اما اختلاف (در قراءت آن) از ناحيه راويان قرآن ناشى شده است.
امين الاسلام طبرسى نقل اين گونه اخبار را، كه بر نزول قرآن بر يك قراءت دلالت دارند، از طريق شيعه فراوان مى داند (3) .
در ميان دانشمندان اهل سنت زركشى بيانى جالب دارد.
وى مى گويد: قرآن و قراءات، دو حقيقت جداگانه و متفاوتند.
قرآن عبارت است از وحيى كه براى بيان واعجاز بر پيامبر(ص) نازل شده است; اما قراءات عبارت است از: اختلاف الفاظ همين وحى در كتابت حروف يا كيفيت آنها (4) .
دو عامل مهم در اين جا وجود داشته است كه على رغم وضوح و روشنى عدم تواتر قراءت ها،بعضى چنين توهمى را نموده اند: اولين عامل همان چيزى است كه زركشى به آن اشارهنموده است; يعنى خلط ميان قرآن و قراءات.
بعضى از افراد -كه نگرش سطحى داشته اند- درمورد قراءات همان نظر را داده اند كه در تواتر خود قرآن قايل بوده اند; در حالى كه نص قرآنى چيزى است و نحوه قراءت اين نص، چيز ديگر.
عامل دوم خلط ميان قراءت ها و احرف سبعه است.
بعضى قراءت هاى قراى سبعه را هماناحرف سبعه اى دانسته اند كه براساس روايات اهل سنت قرآن بر هفت حرف نازل شده است;در حالى كه هيچ ارتباطى ميان اين دو وجود ندارد.
چنان كه خواهد آمد شهرت قراى سبعه وقراءت آنان در پى اقدام ابن مجاهد در قرن چهارم صورت گرفت; در حالى كه به تصريحبسيارى، در ميان قرا افرادى بهتر از آنان نيز وجود داشت.
در قراءت قاريان هفت گانه نيز،قراءاتى شاذ ديده شده كه ائمه فن به آن تصريح نموده اند.
دكتر صبحى صالح در انتقاد از ابن مجاهد در مورد انحصار قراءات در هفت قراءت مى گويد: