• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

فصل پنجم: اعراب و اعجام قرآن

الف) خط قرآن

شايد مناسب بود در فصل اول اين بخش، كه از نگارش، كتابت و كاتبان قرآن بحث مى كرديم،راجع به خط «قرآن » نيز سخن مى گفتيم; اما به جهت پيوستگى اين بحث و ارتباطى كه بارسم الخط عثمانى دارد و آن چه پس از توحيد مصاحف به صورت تحول و تطورى در خطقرآن پديدار گشت، و به اعراب و اعجام در خط قرآن انجاميد، بحث از خط قرآن را در اين فصل قرار داديم.
پيدايش خط و سير تحول آن خود تاريخ مفصلى دارد.
به عقيده محققان جديد، كهن ترين و نخستين سررشته خط، خط «هيروگليفى » است كهمصريان از آن استفاده مى كردند.
پس از آن فينيقى ها اساس خطى را پى ريزى كردند كه اكثرخطوط دنيا از آن اقتباس شده است.
سومين رشته خط در سلسله پيدايش آن، خط «آرامى »است كه از خط فينيقى الهام مى گرفته است و مى گويند خط «عبرى » از خط آرامى پديد آمدهكه يهوديان آن را مورد استفاده قرارمى دادند.
در حقيقت بايد خط عبرى را فرم تازه اى از خطآرامى دانست.
خط آرامى ريشه اى براى خطوط ديگر از جمله خط نبطى شد كه در سير تحول آن خط حجازى «نسخ » و خط كوفى پديد آمد (1) .
اما خاورشناسان خط سريانى را در عرض خط نبطى قرار مى دهند نه در طول آن.
آنان معتقدند خط به دو شكل وارد جزيرة العرب گرديد: خط سريانى و خط نبطى.
خط مصرى - خط فينيقى:

1- خط مسند

2- خط آرامى:

1- خط سريانى - خط اسطرنجيلى - خط كوفى

2- خط نبطى - خط حيرى - خط نسخ در نظر خاورشناسان، خط عربى بر دو قسم است: خط كوفى كه ماخوذ از نوعى خط سريانىاست كه به خط «اسطرنجيلى » معروف است، و خط حجازى يا خط نسخ كه از خط نبطى گرفته شده است.
خط كوفى، شاخه اى از خط اسطرنجيلى است كه پس از بناى شهر كوفه و پختگى اين خط درآن جا به خط كوفى معروف گرديد.
اين خط را مسلمانان معمولا براى نگارش قرآن و بعدهاروى محراب ها و بالاى در مساجد و پيرامون ابنيه مهم و كتيبه هاى قرآن و عناوين سوره در مصحف هاى بزرگ مورد استفاده قرار مى دادند (2) .
گرچه رواج خط كوفى در ابتداى امر از خط نسخ بيشتر بود; اما به تدريج خط كوفى جاىخود را به خط نسخ داد و مسلمانان در امر كتابت قرآن روز به روز، اين خط را كمال بخشيدهبه زيبايى تمام رساندند.
قرآن را تا اواخر قرن چهارم يا اوايل قرن پنجم، به خط كوفىمى نوشتند.
سپس نگارش قرآن با خط نسخ و انواع خطوط مشتق از آن معمول شد.
شايد ازآن جهت كه خط نسخ در اين قرن، خط كوفى را در نگارش قرآن و جز آن، منسوخ ساخت، به خط نسخ معروف گرديد (3)