• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

ج) چگونگى و مراحل انجام كار

گروه توحيد مصاحف در سال 25 هجرى تشكيل گرديد (10) .
ابن حجر گويد: يكى كردن قراءات در سال 25 هجرى اتفاق افتاد.
بعضى از معاصران ما غفلت نموده و گمان كرده اند كه اين كار در حدود سال سى هجرى انجام شده است; بدون آن كه دليلى براى آن ذكر كنند (11) .
نخستين اقدامى كه از سوى گروه و به دستور عثمان انجام گرفت، جمع آورى تمام نوشته هاى قرآنى از اطراف و اكناف كشور پهناور اسلامى آن روز بود.
عثمان از حفصه دختر عمر نيز خواست تا مصحف جمع شده در زمان ابوبكر را كه پس از وى به خليفه دوم و پس از او به دخترش رسيده بود و در خانه او نگهدارى مى شد، در اختيار گروه «توحيد مصاحف » بگذارد.
حفصه حاضر نبود آن را به آسانى تحويل دهد و به همين جهت عثمان سوگند خورد به صورت امانتى تحويل گرفته و پس از اتمام كار، آن را به وى برگرداند.
از منابع برمى آيد كه اين مصحف يكى از مصاحفى بوده كه مورد استناد و مراجعه گروه توحيد مصاحف قرار گرفته است.
در اين مرحله، قرآن ها پس از جمع آورى و ارسال به مدينه به دستور خليفه سوم سوزانده و يا در آب جوش انداخته مى شدند (12) و به همين جهت عثمان را «حراق المصاحف » ناميده اند.
بسيارى او را گرچه در اصل اقدام «توحيد مصاحف » ستوده اند، ولى در زمينه سوزاندن قرآن ها شديدا نكوهش نموده اند.
يكى ديگر از مصحف هاى مورد استناد، مصحف ابى بن كعب بوده است.
ابى، خود جزو هشت نفرى بود كه به گروه اول (چهار نفر) پيوست، و حتى به عقيده بعضى رياست گروه دوازده نفره با وى بود.
ابوالعاليه در حديثى گفته است: «آنها قرآن را از مصحف «ابى » جمع نمودند.
مردانى مى نوشتند و ابى به آنها املا مى كرد» (13) .
گرچه مصحف ابوبكر و مصحف ابى نقش مهمى را در تدوين ايفا مى كردند، ولى گروه از بررسى ساير نوشته هاى قرآنى نيز غافل نبود.
ابوقلابه به نقل از انس بن مالك مى گويد: گروه اگر در مورد آيه اى اختلاف مى كردند، مى گفتند: اين آيه را رسول خدا(ص) به فلان شخص تعليم داده است; پس كسى به سوى او فرستاده مى شد; در حالى كه در سه فرسخى مدينه قرار داشت و به او گفته مى شد: رسول خدا(ص) فلان آيه را چگونه به تو تعليم داده است؟ او پاسخ مى داد و كاتبان گروه كه جاى آيه را خالى گذاشته بودند، آن را مى نوشتند (14) .
در نقل ديگرى كه محمد بن سيرين از كثير بن افلح دارد چنين آمده است: هرگاه در چيزى اختلاف مى نمودند، آن را به تاخير مى انداختند.
ابن سيرين مى گويد: به گمانم تاخير بدان جهت بود تا كسى را كه از همه به آخرين عرضه قرآن بر پيامبر، نزديك تر بوده بيابند و براساس قول او آيه را بنويسند (15) .
پس از مرحله جمع آورى همه قرآن ها و سوزاندن آنها و مرحله كتابت و نگارش قرآن با يك قراءت، قدم بعدى، مقابله نسخه هاى قرآن هاى نوشته شده بود; تا از يكپارچگى و وحدت قراءت آنها اطمينان به عمل آيد (16) .
البته مى دانيم كه خط در مرحله ابتدايى خود بود; حروف معجمه از غير معجمه تشخيص داده نمى شدند; نوشتن «الف » در وسط كلمه مرسوم نبود; كلمات اعراب نداشتند و به همين جهت با اين كه گروه دقت خود را نمودند، اما در رسيدن به هدفى كه داشتند چندان توفيق نيافتند، و بعدها، دوباره ميان قراءت هاى قرآن اختلاف به وجود آمد.
آخرين مرحله، ارسال مصاحف استنساخ شده به مناطق و مراكز مهم آن بود.
با ارسال اين مصاحف كه با هر كدام، يك قارى نيز از سوى خليفه اعزام مى گشت تا قرآن را بر مردم قراءت كند، همه مردم موظف بودند از اين پس تنها مطابق قراءت مصحف ارسالى، قرآن را قراءت نمايند (17)