• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
دروس متداول> پایه چهارم> قرآن (4) > گزیده تفسیر نمونه جلد 4

50 اى پـيامبر! ما همسران تو را كه مهر آنها را پرداخته اى براى تو حلال كرديم و كـنيزانى را كه از طريق غنائم و انفال , خدا به تو بخشيده است و دختران عموى تو و دختران عمه ها و دختران دائى تو و دختران خاله هايى كه با تو مهاجرت كـرده اند (و هـرگـاه زن بـا ايمانى خود را به پيامبر ببخشد (و هيچ گونه مهرى براى خود قائل نشود) اگـر پيامبر بخواهد مى تواند با او ازدواج كند امـا چـنـيـن ازدواجـى تـنـهـا بـراى تو مجاز است نه براى ساير مؤمنان مـا مـى دانيم براى آنها در مورد همسران و كنيزانشان چه حكمى مقرر داريم اين به خاطر آن است كه مشكل و حرجى (در اداى رسالت ) بر تو نبوده باشد و خداوند آمرزنده و رحيم است يا ايها النبى انا احللنا لك ازواجك اللا تى آتيت اجورهن وماملكت يمينك مما افا اللّه عليك وبنات عمك وبنات عماتك وبنات خالك وبنات خالا تك اللا تى هاجرن معك وامراة مؤمنة ان وهبت نفسها للنبى ان اراد النبى ان يستنكحها خالصة لك من دون المؤمنين قد علمنا ما فرضنا عليهم فى ازواجهم وما ملكت ايمانهم لكيلا يكون عليك حرج وكان اللّه غفورا رحيما

با اين زنان مى توانى ازدواج كنى !.

بعد از ذكر پاره اى از احكام مربوط به طلاق دادن زنان در آيه قبل , در اينجاروى سخن را به شخص پيامبر(ص ) كرده , و موارد هفتگانه اى را كه ازدواج با آنهابراى پيامبر مجاز بوده شرح مى دهد.

1ـ نـخـسـت مـى گـويـد: «اى پـيامبر! ما همسران تو را كه مهر آنها را پرداخته اى براى تو حلال كرديم » (يا ايها النبى انا احللنا لك ازواجك اللا تى آتيت اجورهن ).

مـنـظـور از ايـن زنـان به قرينه جمله هاى بعد زنانى هستند كه با پيامبر(ص ) رابطه خويشاوندى نداشتند و با او ازدواج كردند, زيرا مرسوم بوده است كه به هنگام ازدواج با غيرخويشاوندان مهريه را نـقـدا پرداخت مى كردند, به علاوه تعجيل درپرداختن مهر, مخصوصا در موردى كه همسر نياز به آن داشـتـه بـاشد, بهتر است ,ولى به هر حال اين كار جز واجبات نيست , و با توافق طرفين ممكن است مهر به صورت ذمه در عهده زوج كلا يا بعضا بماند.

2ـ «و كـنيزانى را كه از طريق غنائم و انفال , خدا به تو بخشيده است » (وماملكت يمينك مما افا اللّه عليك ).

3ـ «و دختران عموى تو و دختران عمه ها و دختران دائى تو و دختران خاله هايى كه با تو مهاجرت كـرده اند» اينها نيز بر تو حلالند (وبنات عمك وبنات عماتك وبنات خالك وبنات خالا تك اللا تى هاجرن معك ).

انـحـصـار در اين چهار گروه روشن است , ولى قيد مهاجرت به خاطر آنست كه در آن روز هجرت دليل بر ايمان بوده , و عدم مهاجرت دليل بر كفر و يا به خاطر اين است كه هجرت امتياز بيشترى به آنها مى دهد و هدف در آيه بيان زنان با شخصيت و با فضيلت است كه مناسب همسرى پيامبر(ص ) مى باشند.

4ـ «و هـرگـاه زن بـا ايمانى خود را به پيامبر ببخشد (و هيچ گونه مهرى براى خود قائل نشود) اگـر پيامبر بخواهد مى تواند با او ازدواج كند» (وامراة مؤمنة ان وهبت نفسها للنبى ان اراد النبى ان يستنكحها).

«امـا چـنـيـن ازدواجـى تـنـهـا بـراى تو مجاز است نه براى ساير مؤمنان » (خالصة لك من دون المؤمنين ).

«مـا مـى دانيم براى آنها در مورد همسران و كنيزانشان چه حكمى مقرر داريم »و مصالح آنها چه ايجاب مى كرده است ؟ (قد علمنا ما فرضنا عليهم فى ازواجهم وما ملكت ايمانهم ).

بـنابراين اگر در مسائل مربوط به ازدواج براى آنها در بعضى موارد محدوديتى قائل شده ايم روى مصالحى بوده است كه در زندگى آنها و تو حاكم بوده , و هيچ يك از اين احكام و مقررات بى حساب نيست .

سـپس مى افزايد: «اين به خاطر آن است كه مشكل و حرجى (در اداى رسالت ) بر تو نبوده باشد» (لكيلا يكون عليك حرج ) و بتوانى در انجام اين وظيفه مسؤوليتهاى خود را ادا كنى .

«و خداوند آمرزنده و رحيم است » (وكان اللّه غفورا رحيما).

جـمـلـه اخـيـر اشـاره بـه فلسفه اين احكام مخصوص پيامبر گرامى اسلام (ص )است , اين جمله مى گويد: پيامبر(ص ) شرائطى دارد كه ديگران ندارند و همين تفاوت سبب تفاوت در احكام شده اسـت يعنى , هدف اين بوده كه قسمتى ازمحدوديتها و مشكلات از دوش پيامبر(ص ) از طريق اين احكام برداشته شود.

آيـه ـ شـان نـزول : در تـفسير آيه 28 و 29 همين سوره و بيان شان نزول آنها گفتيم كه جمعى از هـمسران پيامبر ـبنابر آنچه مفسران نقل كرده اندـبه پيامبر(ص ) عرض كردند كه بر نفقه و هزينه زنـدگى ما بيفزا از اين گذشته درچگونگى تقسيم اوقات زندگى پيامبر(ص ) در ميان آنها نيز با هـم رقـابـتـهـايـى داشـتـنـد كه پيغمبر(ص ) را با آن همه گرفتارى و اشتغالات مهم در مضيقه قرارمى داد, هرچند آن حضرت كوشش لازم را در زمينه عدالت در ميان آنها رعايت مى كرد.

آيه نازل شد و پيامبر را در تقسيم اوقاتش در ميان آنها كاملا آزاد گذاشت .