• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
دروس متداول> پایه سوم> قرآن ( 3 )> گزیده تفسیر نمونه جلد 2

و برادران يوسف آمـدنـد و بـر او واردشـدنـد او آنـهـا را شـنـاخـت , ولى آنها وى را نشناختند وجا اخوة يوسف فدخلواعليه فعرفهم وهم له منكرون

پيشنهاد تازه يوسف به برادران :.

سرانجام همان گونه كه پيش بينى مى شد, هفت سال پى درپى وضع كشاورزى مصر بر اثر بارانهاى پـربركت و فراوانى آب نيل كاملا رضايت بخش بود, ويوسف دستور داد مردم مقدار مورد نياز خود را از محصول بردارند و بقيه را به حكومت بفروشند و به اين ترتيب , انبارها و مخازن از آذوقه پر شد . ايـن هـفت سال پربركت و وفور نعمت گذشت , و قحطى و خشكسالى چهره عبوس خود را نشان داد, و آنـچـنـان آسمان بر زمين بخيل شد كه زرع و نخيل لب ترنكردند, و مردم از نظر آذوقه در مـضـيـقـه افـتـادنـد و يـوسف نيز تحت برنامه و نظم خاصى كه توام با آينده نگرى بود غله به آنها مى فروخت و نيازشان را به صورت عادلانه اى تامين مى كرد. ايـن خـشـكـسـالـى مـنحصر به سرزمين مصر نبود, به كشورهاى اطراف نيزسرايت كرد, و مردم «فـلـسـطـيـن » و سـرزمـيـن «كنعان » را كه در شمال شرقى مصر قرارداشتند فرا گرفت , و «خـانـدان يـعـقوب » كه در اين سرزمين زندگى مى كردند نيز به مشكل كمبود آذوقه گرفتار شـدنـد, و بـه همين دليل يعقوب تصميم گرفت , فرزندان خود را به استثناى «بنيامين » كه به جاى يوسف نزد پدر ماند راهى مصر كند. آنها با كاروانى كه به مصر مى رفت به سوى اين سرزمين حركت كردند و به گفته بعضى پس از 18 روز راهپيمايى وارد مصر شدند. طـبـق تـواريـخ , افـراد خارجى به هنگام ورود به مصر بايد خود را معرفى مى كردند تا مامورين به اطـلاع يـوسـف برسانند, هنگامى كه مامورين گزارش كاروان فلسطين را دادند, يوسف در ميان درخـواسـت كـنـندگان غلات نام برادران خود راديد, و آنها را شناخت و دستور داد, بدون آن كه كـسـى بفهمد آنان برادر وى هستنداحضار شوند و آن چنانكه قرآن مى گويد: «و برادران يوسف آمـدنـد و بـر او واردشـدنـد او آنـهـا را شـنـاخـت , ولى آنها وى را نشناختند» (وجا اخوة يوسف فدخلواعليه فعرفهم وهم له منكرون ). آنـهـا حـق داشـتـنـد يوسف را نشناسند, زيرا از يك سو سى تا چهل سال از روزى كه اورا در چاه انـداخته بودند تا روزى كه به مصر آمدند گذشته بود, و از سويى ديگر, آنهاهرگز چنين احتمالى را نـمى دادند كه برادرشان عزيزمصر شده باشد اصلا احتمال حيات يوسف پس از آن ماجرا در نظر آنها بسيار بعيد بود.به هر حال آنها غله مورد نياز خود را خريدارى كردند.