• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
دروس متداول> پایه سوم> قرآن ( 3 )> گزیده تفسیر نمونه جلد 2

در راه آزاد ساختن بردگان آزادى تدريجى بردگان و در راه خدا واماندگان در راه اين فريضه الهى است خداونددانا و حكيم است فقير ماليات بر درآمدو توليد جلا س از آنها كسانى هستنند كه پيامبر را آزار مـى دهـنـد و مى گويند: او آدم خوش باورى است به آنها بگو اگر پيامبر گوش به سخنان شما فرا مى دهد (و عـذرتان را مى پذيرد, و به گمان شما يك آدم گوشى است ) اين به نفع شماست او بـه خدا و فرمانهاى او ايمان دارد, و به سخنان مؤمنان راستين گوش فرا مى دهد, و آن را مى پذيرد و به آن ترتيب اثرمى دهد او رحمت براى مؤمنان شماست آنها كه به رسول خدا(ص ) آزار مى رسانند عذابى دردناك دارند محمد آنها براى شما سوگند به خدا ياد مى كنند تا شما را راضى كنند اگر آنها راست مى گويند و ايمان دارند,شايسته تر اين است كه خدا و پيامبرش را راضى كنند انماالصدقات للفقرا والمساكين والعاملين عليها والمؤلفة قلوبهم وفى الرقاب والغارمين وفى سبيل اللّه وابن السبيل فريضة من اللّه واللّه عليم حكيم ومنهم الذين يؤذون النبى ويقولون هو اذن قل اذن خير لكم يؤمن باللّه ويؤمن للمؤمنين ورحمة للذين آمنوا منكم والذين يؤذون رسول اللّه لهم عذاب اليم يحلفون باللّه لكم ليرضوكم واللّه ورسوله احق ان يرضوه ان كانوا مؤمنين

مصارف زكات و ريزه كاريهاى آن :.

در تـاريخ اسلام دو دوران مشخص ديده مى شود, دوران مكه كه همت پيامبر(ص ) و مسلمانان در آن مـصـروف تعليم و تربيت نفرات و آموزش و تبليغ مىشد, و دوران مدينه كه پيامبر(ص ) در آن دست به تشكيل «حكومت اسلامى » وپياده كردن و اجراى تعليمات اسلام , از طريق اين حكومت صالح زد. بـدون شك يكى از ابتدايى و ضرورى ترين مساله , به هنگام تشكيل حكومت , تشكيل «بيت المال » است كه به وسيله آن نيازهاى اقتصادى حكومت برآورده شود. بـه همين دليل يكى از نخستين كارهايى كه پيامبر(ص ) در مدينه انجام دادتشكيل بيت المال بود كـه يـكـى از مـنابع آن را «زكات » تشكيل مى داد, و طبق مشهوراين حكم در سال دوم هجرت پيامبر(ص ) تشريع شد. بـه هـر حـال آيه مورد بحث به روشنى مصارف واقعى زكات را بيان كرده و آن را در هشت مصرف خلاصه مى كند:.

1ـ «فقرا» نخست مى گويد: «صدقات و زكات براى فقيران است » (انماالصدقات للفقرا).

2ـ «مساكين » (والمساكين ).

3ـ «عاملان و جمع آورى كنندگان زكات » (والعاملين عليها). ايـن گـروه در حقيقت كارمندان و كاركنانى هستند كه براى جمع آورى زكات واداره بيت المال اسلام تلاش و كوشش مى كنند.

4ـ «و كسانى كه براى جلب محبتشان اقدام مى شود» (والمؤلفة قلوبهم ). آنـهـا كـسـانـى هـسـتـنـد كـه انگيزه معنوى نيرومندى براى پيشبرد اهداف اسلامى ندارند, و با تـشـويـق مالى مى توان تاليف قلب , و جلب محبت آنان نمود, و در مباحث فقهى گفته شده كه آيه مفهوم وسيعى دارد كه كفار و غيرمسلمانان را شامل مى شود.

5ـ «در راه آزاد ساختن بردگان » (وفى الرقاب ). يـعـنـى سهمى از زكات , تخصيص به مبارزه با بردگى , و پايان دادن به اين موضوع ضدانسانى , و «آزادى تدريجى بردگان » داده مى شود.

6ـ «ادا ديـن بـدهـكاران » و آنها كه بدون جرم و تقصير زير بار بدهكارى مانده و از اداى آن عاجز شده اند (والغارمين ).

7ـ «و در راه خدا» (وفى سبيل اللّه ).

8ـ «واماندگان در راه » (وابن السبيل ). يـعـنـى مسافرانى كه بر اثر علتى در راه مانده , و زاد و توشه و مركب كافى براى رسيدن به مقصد ندارند, هر چند افراد فقير و بى بضاعتى نيستند. در پـايـان آيه به عنوان تاكيد روى مصارف گذشته , مى فرمايد: «اين فريضه الهى است » (فريضة من اللّه ). و بـدون شـك ايـن فـريضه , حساب شده , و كاملا دقيق , و جامع مصلحت فرد واجتماع است , زيرا «خداونددانا و حكيم است » (واللّه عليم حكيم ). نكته ها:.

1ـ فرق ميان «فقير» و «مسكين »:.

بـه نـظر مى رسد كه «فقير» به معنى كسى است كه در زندگى خود كمبود مالى دارد, هر چند مـشـغـول كسب و كارى باشد و هرگز از كسى سؤال نكند, اما «مسكين »كسى است كه نيازش شديدتر است و دستش از كار كوتاه است , و به همين جهت ازاين و آن سؤال مى كند.

2ـ تقسيم زكات به هشت قسمت مساوى :.

اكـثـريـت قاطع فقها بر اينند كه اصناف هشتگانه فوق مواردى است كه صرف زكات در آنها مجاز است , و تقسيم كردن در آن واجب نيست . امـا چـگـونگى مصرف آن در اين مصارف هشتگانه بستگى به ضرورتهاى اجتماعى از يكسو, و نظر حكومت اسلامى از سوى ديگر دارد.

3ـ نقش زكات در اسلام :.

بـا تـوجه به اين كه اسلام به عنوان يك «آيين جامع » كه تمام نيازمنديهاى مادى و معنوى در آن پـيـش بـيـنـى شـده , و از همان عصر پيامبر(ص ), با تاسيس حكومت همراه بود, و توجه خاصى به حمايت از محرومان و مبارزه با فاصله طبقاتى دارد, روشن مى شود كه نقش بيت المال , و زكات از مهمترين نقشهاست . شـك نـيـست كه هر جامعه اى داراى افرادى از كار افتاده , بيمار, يتيمان بى سرپرست , معلولين , و امثال آنها مى باشد كه بايد مورد حمايت قرار گيرند. و نـيـز بـراى حفظ موجوديت خود در برابر هجوم دشمن , نياز به سربازان مجاهدى دارد كه هزينه آنها از طرف حكومت پرداخت مى شود. بـه هـمـيـن دلـيـل در اسـلام مساله زكات كه در حقيقت يك نوع «ماليات بر درآمدو توليد» و «مـاليات بر ثروت راكد» محسوب مى شود, از اهميت خاصى برخورداراست , تا آنجا كه در رديف مـهمترين عبادات قرار گرفته , و در بسيارى از موارد با نمازهمراه ذكر شده , و حتى شرط قبولى نماز شمرده شده است !.

آيـه ـ شان نزول :

در مورد نزول اين آيه گفته اند: اين آيه در باره گروهى ازمنافقان نازل شده , كه دور هـم نـشسته بودند و سخنان ناهنجار, در باره پيامبر(ص )مى گفتند, يكى از آنان گفت : اين كـار را نـكـنـيـد, زيـرا, مـى ترسيم به گوش محمد برسد,و او به ما بد بگويد (و مردم را بر ضد ما بشوراند). يكى از آنان كه نامش «جلا س » بود گفت : مهم نيست , ما هر چه بخواهيم مى گوييم , و اگر به گـوش او رسـيـد نـزد وى مـى رويـم , و انـكار مى كنيم , و او از مامى پذيرد, زيرا محمد(ص ) آدم خـوش باور و دهن بينى است , و هر كس هر چه بگويد قبول مى كند, در اين هنگام آيه نازل شد و به آنها پاسخ گفت . تفسير:.

اين حسن است نه عيب !.

در ايـن آيه همان گونه كه از مضمون آن استفاده مى شود سخن از فرد ياافرادى در ميان است كه پـيامبر(ص ) را با گفته هاى خود آزار مى دادند آيه مى گويد:«از آنها كسانى هستنند كه پيامبر را آزار مـى دهـنـد و مى گويند: او آدم خوش باورى است »! (ومنهم الذين يؤذون النبى ويقولون هو اذن ). آنـهـا در حـقـيـقت يكى از نقاط قوت پيامبر(ص ) را كه وجود آن در يك رهبركاملا لازم است , به عنوان نقطه ضعف نشان مى دادند. لذا قرآن بلافاصله اضافه مى كند كه : «به آنها بگو اگر پيامبر گوش به سخنان شما فرا مى دهد (و عـذرتان را مى پذيرد, و به گمان شما يك آدم گوشى است ) اين به نفع شماست » ! (قل اذن خير لكم ). زيـرا از ايـن طـريـق آبـروى شـمـا را حـفـظ كرده , و شخصيتتان را خرد نمى كندعواطف شما را جـريحه دار نمى سازد, و براى حفظ محبت و اتحاد و وحدت شما ازاين طريق كوشش مى كند, در حـالى كه اگر او فورا پرده ها را بالا مى زد, و دروغگويان را رسوا مى كرد, دردسر فراوانى براى شما فراهم مى آمد. سـپس براى اين كه عيب جويان از اين سخن سؤاستفاده نكنند, و آن رادستاويز قرار ندهند, چنين اضـافـه مـى كـنـد: «او بـه خدا و فرمانهاى او ايمان دارد, و به سخنان مؤمنان راستين گوش فرا مى دهد, و آن را مى پذيرد و به آن ترتيب اثرمى دهد» (يؤمن باللّه ويؤمن للمؤمنين ). يعنى در واقع پيامبر(ص ) دوگونه برنامه دارد: يكى برنامه حفظ ظاهر وجلوگيرى از پرده درى , و ديـگرى در مرحله عمل , در مرحله اول به سخنان همه گوش فرا مى دهد, و ظاهرا انكار نمى كند, ولى در مقام عمل تنها توجه او به فرمانهاى خدا و پيشنهادها و سخنان مؤمنان راستين است , و يك رهـبـر واقـع بـيـن بـايـدچـنـيـن بـاشـد, و تـامـين منافع جامعه جز از اين راه ممكن نيست لذا بلافاصله مى فرمايد: «او رحمت براى مؤمنان شماست » (ورحمة للذين آمنوا منكم ). تـنـهـا چيزى كه در اينجا باقى مى ماند اين است كه نبايد آنها كه پيامبر(ص ) را با اين سخنان خود ناراحت مى كنند و از او عيب جويى مى نمايند, تصور كنند كه بدون مجازات خواهند ماند. لـذا در پـايـان آيـه مى فرمايد: «آنها كه به رسول خدا(ص ) آزار مى رسانند عذابى دردناك دارند» (والذين يؤذون رسول اللّه لهم عذاب اليم ). آيـه ـ شـان نـزول : جـمعى از مفسران شان نزولى براى اين آيه و آيه بعد نقل كرده اند و آن اين كه : هـنـگـامى كه در نكوهش تخلف كنندگان از غزوه تبوك آياتى نازل شد يكى از منافقان گفت : به خـدا سـوگند اين گروه نيكان و اشراف ما هستند, اگرآنچه را «محمد» در باره آنها مى گويد راسـت بـاشـد, اينها از چهارپايان هم بدترند,يكى از مسلمانان اين سخن را شنيد و گفت : به خدا آنچه او مى گويد حق است , وتو از چهارپا بدترى !. ايـن سـخـن به گوش پيامبر(ص ) رسيد به دنبال آن مرد منافق فرستاد و از اوپرسيد: چرا چنين گـفـتـى , او سوگند ياد كرد كه چنين سخنى نگفته است آن مردمؤمن , گفت : خداوندا خودت راستگو را تصديق , و دروغگو را تكذيب فرما اين دوآيه نازل شد و وضع آنها را مشخص ساخت . تفسير:. قيافه حق به جانب منافقان !. يـكى از نشانه هاى منافقان و اعمال زشت و شوم آنها كه قرآن كرارا به آن اشاره كرده , اين است كه آنـهـا بـراى پـوشـانـدن چـهـره خود بسيارى از خلافكاريهاى خود را انكار مى كردند و با توسل به سـوگـندهاى دروغين مى خواستند مردم را فريب داده و از خود راضى كنند در اين آيه و آيه بعد قـرآن مـجيد پرده از روى اين عمل زشت برداشته و مسلمانان را آگاه مى سازد كه تحت تاثير اين گونه سوگندهاى دروغين قرار نگيرند. نـخـست مى گويد: «آنها براى شما سوگند به خدا ياد مى كنند تا شما را راضى كنند» (يحلفون باللّه لكم ليرضوكم ). روشـن است كه هدف آنها از اين سوگندها, بيان حقيقت نيست بلكه مى خواهند با فريب و نيرنگ چـهـره واقعيات را در نظرتان دگرگون جلوه دهند, و به مقاصد خود برسند لذا قرآن مى گويد: «اگر آنها راست مى گويند و ايمان دارند,شايسته تر اين است كه خدا و پيامبرش را راضى كنند» ! (واللّه ورسوله احق ان يرضوه ان كانوا مؤمنين ).